۱۳۸۷ تیر ۹, یکشنبه

بیانیه دانشگاهیان ایران علیه تجاوز احتمالی و علیه تحریم اقتصادی

بیانیه دانشگاهیان ایران علیه جنگ و علیه تحریم اقتصادی
به نام خدا
اشغال نظامی دو کشور همسايه، افغانستان و عراق، شعله ور ساختن جنگی ويرانگر و خونبار در اين کشورها و بروز تنش های سياسی و تروريستی در کشور همسايه ديگر، پاکستان، پيامدهای ويرانگر خود را بر کشورمان تحميل کرده است. وجود سلاح هسته ای در پاکستان و احتمال دسترسی گروه های تندرو به اين سلاح های مرگبار، نگرانی ها را از سطح همسايگان فراتر برده است. ويژگی مشترک هر سه کشور، وجود پيشينه نوعی ديکتاتوری و عدم بردباری حکومت های آنها بوده است. چنين فضای بيروني، در کنار ناکارآئی ها واعمال سياست های تنش زای دروني، ميهن عزيزمان را بدون اينکه مستقيما در گير جنگ باشد، دستخوش عوارض ناگوار آن، همچون رشد فزاينده ی تورم، کاهش رشد و توسعه ی اقتصادي، اعمال محدوديت های سياسي، علمی و فنی کرده است. تحميل شرايط "نه جنگ و نه صلح" بر کشور موجب شده است تا استفاده ی بهينه از سرمايه های مادی و انسانی ايران صورت نگيرد. فرار سرمايه های مادي، مهاجرت دانشگاهيان و ديگر نخبگان و زوال سرمايه اجتماعی ايران از جمله پيامدهای اين وضع است. اين همه، در شرايطی است که کشورهای صنعتی نيازمند منابع فسيلی ايران بوده و می خواهند جريان نفت و گاز را به هر صورت به طور مداوم در شريان های حيات اقتصادی خود محفوظ نگه دارند. ما دانشگاهيان، به اقتضای ماموريتی که برای پيشبرد علمی و فنی کشور به سوی رفاه و توسعه پايدار بر عهده داريم، مايليم که روابط علمی و پژوهشی را با دنيای پيشرفته، در فضائی صلح آميز هرچه بيشتر محفوظ نگه داريم. ما بر اين باوريم که بروز اختلاف نظر و تضاد منافع بين کشورها امری عادی است، اما اين موارد می تواند و می بايد از راه گفت و گو، تعامل، و البته با حفظ کرامت و عزت طرفين منازعه، حل و فصل شود. دانشگاهيان ايران اعتقاد دارند که دموکراسي، نه به عنوان يک کالای وارداتی و تزئيني، بلکه به عنوان روشی برای مشارکت عموم مردم در اتخاذ تصميم های مهم داخلی و خارجی و دفاع از آن ها در اجرا و عمل، بهترين شيوه برای اداره کشور است. دانشگاهيان با آگاهی بر آثار و پيامدهای شوم جنگ فرساينده ی تحميل شده بر ايران از سوی رژيم ديکتاتوری عراق که با حمايت قدرت های بزرگ آغاز شد؛ نسبت به بروز جنگی جديد ابراز بيزاری می کنند. از اين رو، دانشگاهيان احتراز از جنگ را با حفظ عزت و شرافت کشور ضروری و تلاش برای جلوگيری از وقوع جنگی ديگر را وظيفه ملی خود می دانند. دانشگاهيان با بکار گيری و تشديد تحريم های اقتصادی و تداوم شرايط "نه جنگ و نه صلح" مخالف اند و خواستار صلحی پايدار هستند. بر اين اساس دانشگاهيان ايران از تمامی فعالان و جنبش های صلح طلب جهان می خواهند که مخالفت خود را با دخالت های نظامی و توسعه طلبی های جنگ افروزان اعلام دارند و در چارچوب يک ائتلاف فراگير و همه جانبه بر ضد جنگ و در راه برقراری و تثبيت صلحی پايدار در منطقه تلاش کنند.
ليست امضا کنندگان بيانيه دانشگاهيان ايران در دفاع از صلح پايدار شماره رديف نام و نام خانوادگی دانشکده دانشگاه امضاء
۱ محمد حسين رفيعی علوم تهران ۲ محمد صادق ربانی علوم تهران ٣ تقی شامخی منابع طبيعی تهران ۴ جهانگير فقهی منابع طبيعی تهران ۵ انوشيروان شيروانی منابع طبيعی تهران ۶ نصرت ضرغام منابع طبيعی تهران ۷ هوشنگ سبحانی منابع طبيعی تهران ٨ قوام الدين زاهدی منابع طبيعی تهران ۹ باريس مجنونيان منابع طبيعی تهران ۱۰ مجيد مخدوم منابع طبيعی تهران ۱۱ مريم کبيری حقوق تهران ۱۲ پدرام بنائی مديريت تهران ۱٣ جلال جلالی زاده الهيات تهران ۱۴ اسماعيل کهرم محيط زيست دانشگاه آزاد ۱۵ رضوان مقدم علوم انسانی و فنی مهندسی دانشگاه آزاد ۱۶ اميرالله ناريانی مهندسی نفت آبادان ۱۷ اشکان رضوی مهندسی الکترونيک کراتز (اتريش/وين) ۱٨ محمد حسين شبانی نفت علوم و تحقيقات ۱۹ اصغر اميدوار جنگل و فناوری چوب علوم کشاورزی ومنابع طبيعی گرگان ۲۰ تقی طبرسا جنگل و فناوری چوب علوم کشاورزی ومنابع طبيعی گرگان ۲۱ احمد رضا سرائيان جنگل و فناوری چوب علوم کشاورزی ومنابع طبيعی گرگان ۲۲ شيوا دولت آبادی روانشناسی علامه طباطبائی ۲٣ امير حسين ايرجی ادبيات علامه طباطبائی ۲۴ ناصر رضوی ادبيات علامه طباطبائی ۲۵ حسن عشايری پزشکی علوم پزشکی ايران ۲۶ بهروز دواچی پزشکی علوم پزشکی مشهد ۲۷ محمد راه روخ پزشکی علوم پزشکی مشهد ۲٨ سيروس نکوئی پزشکی علوم پزشکی مشهد ۲۹ سيد رسول زکوی پزشکی علوم پزشکی مشهد ٣۰ زهره موسوی پزشکی علوم پزشکی مشهد ٣۱ رامين صادقی پزشکی علوم پزشکی مشهد ٣۲ ناصر اشکيانی پزشکی علوم پزشکی مشهد ٣٣ حسن فرهودی نيا علوم انسانی و اجتماعی تبريز ٣۴ محمد باقر بهشتی علوم انسانی و اجتماعی تبريز ٣۵ غفار فرزدی علوم رياضی تبريز ٣۶ حسين سيفلو علوم رياضی تبريز ٣۷ بهنام ميرزا کوچکی دندانپزشکی تبريز ٣٨ باقر صدری نيا ادبيات و زبان های خارجی تبريز ٣۹ عليرضا آزادی ادبيات و زبان های خارجی تبريز ۴۰ توحيد اخلاقی عمران تبريز ۴۱ کريم عابدی عمران سهند تبريز ۴۲ عباس بخشی پور علوم تربيتی و روانشناسی تبريز ۴٣ مجيد محمود علی لو علوم تربيتی و روانشناسی تبريز ۴۴ کمال الدين بازرگانی گيلانی پرديس علوم تهران ۴۵ ژيلا موحد شريعت پناهی مرکز حفاظت در برابر تشعشات راديو اکتيو سازمان انرژی اتمی ايران ۴۶ يوسف مولائی دانشکده حقوق و علوم سياسی تهران ۴۷ احمد ساعی دانشکده حقوق و علوم سياسی تهزان ۴٨ رزا قراچورلو دانشکده حقوق دانشگاه آزاد ۴۹ رضا رئيسی طوسی دانشکده حقوق و علوم سياسی تهران ۵۰ الهه کولائی دانشکده حقوق و علوم سياسی تهران ۵۱ غلامعباس توسلی علوم اجتماعی تهران ۵۲ نيره توکلی علوم اجتماعی پيام نور ۵٣ علی پيش بين مهندسی شهيد چمران- دزفول
9 تیر 1387 01:16

۱۳۸۷ تیر ۸, شنبه



خروج بی قید وشرط ارتش متجاوز آمریکا از خاک عراق

وافغانستان و مخالفت با تجاوزاحتمالی به ایران


درتظاهراتهای اخیر علیه سفر بوش به اروپا اصلی ترین شعار تظاهرکنندگان " خروج فوری وبی قید شرط آمریکا از عراق و افغانستان و مخالفت با حمله احتمالی به ایران" بود. جنبش ضد جنگ درادامه کارزار خود علیه پنج سال تجاوز نظامی به عراق قوی تر از گذشته به میدان آمد و با بسیج توده ای به افشای جرج بوش و جنگ افروزان امپریالیست پرداخت. هدف اصلی جنبش ضد جنگ بسیج ملیونی مردم و جلوگیری از تجاوز نظامی امپریالیستها و در راس آن آمریکا به کشورهای ضعیف است. همه افراد و جریاناتی که مخالف تجاوز نظامی به عراق، افغانستان، لبنان، فلسطین، ایران، کوبا، ونزوئلا...و هستند و به حق ملل درتعیین سرنوشت خود احترام میگذارند می توانند عضوی از این جنبش باشند. این جنبش نمی تواند به بهانه حضور رژیم طالبان درقدرت به بمباران و کشتارمردم بی دفالع توسط آمریکا ومتحدینش موافقت کند. این جنبش نمی تواند به بخاطر ماهیت ارتجاعی جمهوری اسلامی و حزب بعث عراق ... به بمباران این کشورها درمقابل آمریکا و اسرائیل سکوت کند. وظیفه سرنگونی رژیمهای ا رتجاعی رابه خود مردمان آن کشور واگذار میکند و به خواست و اراده مردم برای تعیین دولت مطلوب خود احترام میگذارد.

ما ایرانیان متشکل در جبهه ضد تجاوز و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران درمونیخ با شعارها و موازین جنبش ضد جنگ کاملا موافقیم وخودرا عضوی ازاین جنبش میداینم و درحد توان و امکانات خود به تقویت این جبهه می پردازیم. باشد تا با پیوستن همه ایرانیان آزاده و صلحدوست و مخالف تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی علیه ایران به این جبهه به پیوندند و در تقویت آن از هیچ کوششی دریغ نورزند.


نه به تجاوز نظامی علیه ایران! نه به تحریم اقتصادی علیه ایران!

خروج بی قید وشرط نیروهای متجاوز از عراق و افغانستان!


جبهه ضد تجاوزنظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران- مونیخ

27 ژوئن 2008

۱۳۸۷ تیر ۴, سه‌شنبه


عوارض ناشی از انفجار مراکز اتمی
دکتر اکرم پدرام نیا
جمعه 16 نوامبر 2007
"آخرین اطلاعات رسیده از سوی حامیان بوش نشان می دهد که وی برآن است به منظور حملۀ پیشگیرانه یا خنثی کننده با استفاده از "بانکر باسترها" به ایران حمله کند.... قابل ذکر است که "بانکر باستر" نامی خوش آهنگ برای بمب اتمی است و استفاده از این نوع سلاح در ایران (یا هر جای دیگر) صدها هزار تن از زمین، آب و صخره و سنگها را تبخیر خواهد کرد. سپس در اثر حرکت مواد رادیواکتیو حاصله در جهت باد میلیونها نفر از جمعیت این کشور کشته یا بیمار خواهند شد. شیوع جهانی سرطان و بیماریهای دیگر باری دیگر و در حد چشمگیری افزایش خواهد یافت. منطقۀ مورد حمله برای نسلها آلوده و غیر قابل استفاده باقی خواهد ماند.... طراحان معتقدند در صورتی که مراکز اتمی در اعماق زمین تعبیه شده باشند، بانکر باسترها نمی توانند بدان ژرفا نفوذ کنند و آنها را از بین ببرند، به همین دلیل تصور می شود که تعداد زیادی از بانکر باسترها را بطور پی در پی به همان سوراخ روانه کنند. حال شدت فاجعه ناشی از مواد رادیواکتیو را تصور کنید." *
احتمال رخداد یا عدم رخداد این حادثۀ هولناک موضوعی است که ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرده است. به نظر من راهیابی به منظور پیشگیری از به واقعیت پیوستن این خطر به کسب دانش و هوشیاری نیاز دارد. یکی از زمینه های لازم برای کسب این دانش، آگاهی از اهداف و برنامه های احتمالی آنهایی است که قصد تجاوز به کشور ما را دارند. زمینه دیگر، شناخت عوارض متعاقب آن و نحوۀ مواجهه با آن است. بنابراین داشتن آگاهی هرچند محدود از اورانیوم، بمب اتمی و اثرات مخرب آن از ضروریات امروز است. از این روی، در سطح فراگیری عمومی، درصدد جمع آوری اطلاعات مربوط به این دانش که در مقولۀ علوم فیزیک پزشکی و بیوفیزیک می گنجد، برآمدم. به عقیده من دانستن این مطالب می تواند کمکی باشد که از پنجره متفاوتی به عرصه تاخت و تاز امپریالیزم بنگریم و با هوشیاری بیشتر آماده باشیم.
اورانیوم چیست؟
اورانیوم از عناصر شیمیایی رادیوکتیو و جزء فلزات سنگین است که به طور طبیعی و در مقیاسی کوچک در خاک، صخره ها، آب، گیاهان، حیوانات و بدن انسان وجود دارد. اما ذخایر متمرکز این ماده در صخره های سخت یافت می شود که معمولا با خاک و گیاهان پوشیده شده اند. عمده ذخایر اورانیوم در کشورهایی چون کانادا، استرالیا، جنوب غربی آمریکا و... وجود دارد.
بطور طبیعی اورانیوم قبل از مرحلۀ غنی شدن دارای جرم اتمی 238 است. اورانیوم لازم برای تولید انرژی در راکتورهای هسته ای، اورانیوم غنی شده یا اورانیوم با جرم اتمی 235 است که در شرایط طبیعی فقط 7/0 درصد از کل اورانیوم را تشکیل می دهد. با تجهیزات غنی سازی، 90 درصد از اورانیوم 238 را به اورانیوم 235 تبدیل می کنند و اورانیومی که بیش از 20 درصد از آن اورانیوم 235 باشد، برای تولید سلاح اتمی استفاده می شود و کمتر ار این میزان درصد برای راکتورهای انرژی هسته ای بکار می رود.
مکانیسم عمل بدین گونه است: پلوتونیوم و اورانیوم از اتمهای سنگینی هستند که درون هستۀ خود تعداد زیادی پروتون و نوترون دارند. بطور خوبخودی یا در اثر برخورد نوترونهای اتم دیگر با هسته این اتمها شکافت هسته ای رخ می دهد. زمانی که هسته ای سنگین در اثر شکافت به دو هسته کوچکتر تقسیم می شود، نوترون های اضافی آزاد می گردند. اگر این نوترون ها بوسیله هسته های دو نیم شده دیگر جذب شوند، آنها نیز به دو نیم می شوند و نوترون های بیشتری را آزاد می کنند. در شرایط عادی نوترونهای آزاد شده به هسته های دیگر برخورد نمی کنند و باعث ادامۀ رویداد شکافت در اتمهای دیگر نمی شوند. اما اگر این اتمها را تحت فشارهای بالا در کنار یکدیگر قرار دهند، نسبت تصادم نوترونها با هسته های اتمهای مجاور افزایش یافته و زنجیره ای از تصادم نوترونها با هسته اتمهای مجاور را بوجود می آورند. در مراکز اتمی با جذب نوترونهای اضافی این برخوردها را کنترل می کنند. اما در مراکز تولید سلاح اتمی این برخوردها ضروری هستند و کنترل نمی شوند.
عوارض ناشی از تماس بدن با اورانیوم
اگر بدن انسان در اثر حوادثی چون تخریب حاصل از حمله احتمالی به مراکز انرژی هسته ای در معرض اورانیوم 235 و دیگر ترکیبات اورانیوم قرار گیرد، دچار دو نوع مسمومیت شیمیایی و مسمومیت رادیولوژیکی می شود.
مسمومیت شیمیایی
کلیه ها در بدن از اصلی ترین اعضایی هستند که در اثر تماس با اورانیوم و ترکیبات آن دچار مسمومیت می شوند. این مواد می توانند از دو طریق وارد بدن شوند، از راه تنفس هوای آلوده به غبار اورانیوم یا از طریق خوردن مواد غذایی حاوی این مواد. پس از ورود اورانیوم به بدن، این ماده از راه جریان خون برای تصفیه به کلیه ها حمل می شود و آسیبی جدی به سلولهای کلیوی وارد می کند. جذب 50 تا 150 میلی گرم (بسته به شرایط فیزیکی هر فرد) باعث نارسایی حاد کلیه و مرگ فرد می گردد.
مسمومیت رادیولوژیکی
اورانیوم و ترکیبات آن پس از ورود به بدن در اعضایی مثل ریه ها باقی می مانند و برای ماهها و سالها از خود پرتوهای رادیواکتیو تشعشع می کنند. این پرتوها باعث ایجاد سرطان شده و نیز هر چه میزان ورود این مواد به بدن افزایش یابد، احنمال ابتلا به سرطان بالا می رود.
تاثیر اورانیوم بر DNA
دایان استرنز، بیوشیمیدان از دانشگاه اریزونای شمالی در سال 2006 طی تحقیقی ثابت کرد که زمانی که سلولهای بدن در معرض اورانیوم قرار می گیرند، اورانیوم به DNA داخل سلول متصل می شود و باعث موتاسیون یا جهش سلولی می گردد که این جهش منجر به کپی برداری و تکثیر دریاچه ای از پروتئین هایی می شود که برخی از آنها می توانند به ایجاد انواع سرطان ها منجر شوند. استرنز در ادامه می گوید: "نتایج حاصل از تحقیقات ما نشان داد که اگر میزان تشعشع به اندازه ای کم باشد که حتی نتوانیم آنرا اندازه گیری کنیم، ضرورتا بدین معنا نیست که فرد در معرض خطر نیست، زیرا هرگاه فلز سنگینی به DNA انسان متصل شود، در سلول مربوطه جهش رخ می دهد."
در اثر انفجار اورانیوم تخمین زده می شود که میزان تشعشع رادیواکتیو در حوالی منبع اورانیوم از 5 رونتگن (واحد دوز دریافتی اشعه) در ثانیه بیشتر است که در طول یک ساعت حدودا معادل 20,000 رونتگن می شود. قابل توجه است که دوز کشندۀ تشعشعات رادیواکتیو حدود 500 رونتگن در مدت پنج ساعت است. بدین ترتیب در اثر انفجار مرکز هسته ای اهالی نزدیک به مرکز ظرف چند دقیقه میزان کشندۀ این ماده را دریافت می کنند. بعد از حادثه چرنوبیل مطالعات انجام شده از مردم اوکراین، روسیه و بلوروس که در مجاورت مرکز اتمی چرنوبیل زندگی می کردند، نشان داد که اشعه رادیواکتیو بر بیش از یک میلیون نفر از ساکنین آن ناحیه اثر گذاشته است و تا سال 2000 یعنی چهار سال بعد از انفجار، 4000 نفر از کودکانی که در معرض اشعه قرار گرفته بودند، به سرطان تیروئید مبتلا شده اند. قابل ذکر است که چرنوبیل یک انفجار اتمی نبود. این صرفا آتش بسیار سوزان و خیره سر سوخت اتمی بود. تخمین زده می شود که چرنوبیل و ناحیه وسیع اطراف آن برای سیصد تا ششصد سال آینده غیر قابل زیستن باشد.
باران رادیواکتیو حادثۀ چرنوبیل برای مدتی طولانی مواد غذایی و احشام اطراف اروپا و کشورهای اسکاندیناوی را آلوده کرد و تشعشعات اتمی حاصل از آن هنوز هم در خاک و در بدن برخی از موجودات زنده یافت می شود.
تاثیرات ناشی از انفجار بمب اتم یا انفجار مرکز هسته ای
انفجار هسته ای می تواند تاثیرات مخرب زودرس و دیررس به همراه داشته باشد. تاثیرات زودرس از جمله حوادث ناشی از انفجار، تشعشعات حرارتی، تشعشعات یونیزه کننده آنی یا پرتوهای رادیواکتیو هستند که می توانند ظرف چند ثانیه یا چند دقیقه پس از وقوع انفجار هسته ای اثرات مخرب خارق العاده ای بجای بگذارند. تاثیرات دیررس از قبیل باران رادیواکتیو و تاثیرات احتمالی بر محیط زیست می باشد که از چند ساعت تا چندین قرن باقی می ماند و می تواند تا مسافت بسیار دوری از محل انفجار هسته ای را دربرگیرد. در اثر انفجار یک مرکز هسته ای یا بمب اتم انواع مختلفی از انرژیها آزاد می شوند که همگی اثرات زیانبار و مخربی دارند. این انرژی ها در اثر امواج تکان دهنده، امواج الکترومغناطیس، پرتوهای گرمازا، تشعشع مستقیم رادیواکتیو و باران رادیواکتیو آزاد می شوند.
در اثر انفجار، امواج تکان دهنده ای ایجاد می شود که فشاری معادل چندین هزار پاند در اینچ مربع بوجود می آورد. صرفا 10-15 پاند فشار می تواند باعث تخریب ساختمانها و خرد شدن اشیاء گردد. ریه های انسان در اثر فشاری برابر با 30 پاند له می شوند. این امواج، توفانی بوجود می آورند که انسانها و اشیاء را همچون موشک به هوا پرتاب می کنند.
پرتوهای گرمازا حامل نور و گرما هستند. نور حاصل از این پرتوها به دلیل شدت زیاد قادر است که صخره ها را منفجر کند، انسانها را در فاصله های بسیار دور کور کند و مواد آتش زا را که در نقاط بسیار دوردست قرار دارند، مشتعل کند. گرمای حاصل از این پرتوها نیز باعث سوختگی می شود.
پرتوهای الکترومغناطیسی حاصل از انفجار مرکز هسته ای مشابه پرتوهای گرمازا عمل می کنند. اگرچه این پرتوها آسیب مستقیمی بر انسان وارد نمی کنند، ولی به دلیل مختل کردن ابزار الکتریکی می توانند مراکز پزشکی را از کار بیاندازند.
تشعشع رادیواکتیو:
در اثر انفجار مرکز هسته ای یا بمب اتمی پرتوهای رادیواکتیو مختلفی آزاد می شوند. پرتوهای گاما و نوترون به راحتی از اجسام جامد مثل پوست و گوشت عبور می کنند و کشنده هستند. بتا و آلفا بدلیل طول موج کوتاهتر خطر کمتری دارند و از پوست بدن بداخل نفوذ نمی کنند. اما با این وجود اگر ذرات الفا از راه دهان وارد بدن شوند، بیشترین آسیب را به بدن انسان وارد می سازند. باران رادیواکتیو تعداد بیشماری از ذراتی هستند که از ساختمانها و اشیایی که در محل انفجار به هوا پرتاب شده اند و با مواد رادیواکتیو ترکیب گشته، تشکیل می شوند. این باران می تواند تا 24 ساعت بعد از انفجار ادامه یابد و ابری شبیه قارچ در منطقه بوجود آورد و در محدوده بسیار وسیعی به زمین بنشیند. به همین دلیل باران رادیواکتیو می تواند از خطرناکترین موارد تاثیر انفجار باشد و این خطر تا مادامی که مواد رادیواکتیو پرتوهای خود را از دست نداده اند، ادامه دارد که معمولا تا ده برابر نیمه عمر ماده رادیواکتیو می باشد.
تاثیر تشعشعات اتمی بر بدن انسان
این تشعشعات بر سلولهایی از بدن که بطور فعال درحال تقسیم سلولی هستند (مو، مغز استخوان و اعضای تولید مثل) اثراتی جدی می گذارند. ورود دوز بسیار بالای پرتوهای رادیواکتیو سیستم عروقی انسان را از بین می برد و همچنین می تواند در مغز باعث تجمع مایعات گشته و ورم مغزی ایجاد کند. علائم حاصل از این آسیب شامل تهوع، استفراغ، اسهال، تشنج و در نهایت کما و مرگ است. به هنگام دریافت دوزهای بالا به دلیل عدم تعادل مایعات و مواد الکترولیتی در بدن ظرف ده روز مرگ اتفاق می افتد. در دوز متوسط مغز استخوان از بین می رود و تولید سلولهای خونی را مختل می سازد و عفونت های جدی و خونریزی های شدید را باعث می گردد و فرد ظرف چهار تا پنج هفته جان خود را از دست می دهد. بدلایل بالا حتی در زمان دریافت دوز پایین پرتوهای رادیواکتیو احتمال مرگ وجود دارد.
بعد از بمباران هیروشیما در ششم آگوست 1945 میزان مرگ و میر ناشی از انفجار، پرتوهای گرمازا و تشعشعات رادیواکتیو به 70.000 نفر بالغ شد و بدنبال تاثیرات ناشی از باران رادیواکتیو تا پایان سال 1945 این آمار به 100.000 نفر رسید. آمار کشته شدگان این حادثه در سال 1950 یعنی پنج سال بعد از بمباران از مرز 200.000 نفر گذشت. البته هیچ کس قادر نبوده و نخواهد بود که آمار دقیقی از افرادی که از آن روز تاکنون در اثر این حادثه جان خود را از دست داده اند، بدست دهد. اما تا به امروز انواع وسیعی از آسیب های جدی بر سلامتی انسانهای آن منطقه گزارش شده است، آسیب هایی چون سرطان و عوارض روانی ناشی از بمب تا پایان عمر با قربانیان همراه بوده و خواهد بود.

۱۳۸۷ تیر ۲, یکشنبه









می خواهند با بمباران ايران، اوباما را در برابر عمل انجام شده قرار دهند

گفتگوی ايل مانيفستو با اسکات رايتر
برگردان: محمد علی اصفهانی

به نظر می رسد که در اين روز ها و هفته های تعيين کننده، اسراييل و کاخ سفيد جرج دبليو بوش، تمام تلاش خود را بر آن چيزی متمرکز کرده اند که اسکات رايتر، در گفتگوی اخيرش با «ايل مانيفستو» بر آن تأکيد کرده است، و حاکمان ايران و جنگ افروزان اپوزيسيون خارج کشور هم ـ هر دو بر مبنای محاسباتی نه تنها به غايت دور از شرافت، بلکه به همان اندازه دور از خرد و توان محاسبهٔ سود بخش برای خودشان ـ تمام نيروی خويش را در جهت تحقق آن به کار گرفته اند.اسکات رايتر، چهره يی است شناخته شده در محافل ضد جنگ، و دارای محبوبيتی توده يی به خاطر پيش بينی فاجعه يی که حملهٔ آمريکا به عراق به وجود آورد، و تلاش فعال به منظور جلوگيری از تجاوز آمريکا در سال ۲۰۰۳ به عراق.رايتر در فاصلهٔ سال های ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸ رياست هيأت بازرسی سازمان ملل متحد در عراق را به عهده داشت.او در سال ۲۰۰۳ پيش از حملهٔ آمريکا به عراق، به صورتی عمومی و گسترده، با دلايل متعدد، ثابت کرد که عراق برخلاف ادعای آمريکا و متحدان آمريکا سلاح های غير متعارف انهدام جمعی در اختيار ندارد.اسکات رايتر همچنين کتاب ها و مقالات و سخنرانی ها و مصاحبه های فراوانی در زمينهٔ حملهٔ احتمالی آمريکا و اسراييل به ايران دارد که طی آن ها نقش اسراييل را در يکباره عَلم شدن آنچه «بحران اتمی ايران» نام گرفته است توضيح داده است. سيمور هرش، روزنامه نگار بسيار آگاه و استثنايی و سرشناس آمريکايی و افشا کنندهٔ فجايع زندان «ابوغريب» نيز در همين زمينه با او گفتگويی طولانی و پر محتوا داشته است که شرحی جداگانه دارد...به مناسبت انتشار ترجمهٔ ايتاليايی کتاب معروف اسکات رايتر به نام «هدف: ايران»، روزنامهٔ معروف طيف چپ ايتاليا، «ايل مانيفستو»، در شمارهٔ پانزده ژوئن خود با او مصاحبه يی داشت که خانم «ماری آنژ پاتريزيو» آن را به فرانسه ترجمه کرده است.متنی که می خوانيد را از ترجمه ی فرانسوی اين مصاحبه، به فارسی در آورده ام.دوم تيرماه ۱۳۸۷
۲۲ ژوئن ۲۰۰۸


٭ ايل مانيفستو:آژانس بين المللی انرژی اتمی در بيست وششم ماه مه گذشته، از ايران خواست که «اطلاعات بيشتری در مورد موشک های اتمی خود» بدهد. آيا اين به آن معناست که آژانس در حال سخت تر کردن مواضع خود در برابر ايران است؟٭٭


اسکات رايتر:آزانس بين المللی انرژی اتمی، يک سازمان سياسی است. آمريکا و انگلستان و اتحاديهٔ اروپا نا اميد شده اند. چرا که نتوانسته اند از تهران پاسخی مثبت در مورد اجرای قطعنامهٔ سازمان ملل دريافت کنند. سازمان ملل از ايران خواسته بود که بی درنگ کار غنی سازی اورانيوم را به حالت تعليق درآورد.اين نااميدی، خود را در گزارش اخير آزانس بين المللی انرژی اتمی نشان می دهد. اما با اين وجود، در همين گزارش هم کوچک ترين مطلبی که در تناقض با آنچه قبلاً مشخص شده است ديده نمی شود. يعنی با اين موضوع که به نظر می رسد که برنامهٔ اتمی ايران فقط برای استفاده های معمولی و صلح آميز باشد.و برای همين است که من اين گزارش را سياسی می دانم و نه تخصصی. «اظهار نگرانی» بابت برنامهٔ اتمی ايران در اين گزارش، در واقع يکی از فرآورده های جانبی سرويس های اطلاعاتی آمريکاست.نقش فعلی آژانس بين المللی انرژی اتمی و بازرسان آن در ايران اين است که بررسی کنند که آيا حکومت ايران ، آنچه را که Safeguard agreement ناميده می شود رعايت می کند يا نه. » [Safeguard agreement در اينجا به معنای بخشی است از پيمان منع گسترش سلاح های اتمی، و تقريباً برای توضيح مفهوم قرارداد رسمی تضمين کننده. ـ م]حکومت ايران پاسخ دادن به اين موضوع را خارج از برنامه می داند. به خصوص وقتی که چنين موضوعی از سوی سازمان اطلاعاتی يی مطرح شود که صريحاً و آشکارا به ايران اعلام جنگ داده است..من مطمئن هستم که اين گزارش، آزادانه به وسيله ی آژانس تهيه نشده است؛ بلکه آمريکا در اين مورد آژانس را شديداً تحت فشار قرار داده است.٭


ايل مانيفستو:شما در کتاب خودتان، از «يک جمع متشکّل جنگ طلب که آمادهٔ حمله به ايران است» سخن گفته ايد. اين جمع از چه عناصری تشکيل شده است؟٭٭


اسکات رايتر:از حلقهٔ متفکران نئوکان که بر دستگاه اداری آمريکا مسلط هستند. مخصوصاً فرموله کنندگان سياست امنيت ملی آمريکا.اگرچه افرادی همچون جان بولتون و پل ولفوويتز، در حال حاضر، خارج از دولت قرار گرفته اند، اما افراد قوی تر و پرنفوذ تری مثل ديک چينی هنوز بر سر جای خودشان هستند.با اين همه، آن «جمع متشکل» که من از آن حرف می زنم، فقط به دستگاه اداری، محدود نمی شود، و از آن فراتر می رود:مجموعه يی متشکل از سازمان ها و افرادی که بر محور يک ايده ئولوژی گرد آمده اند که خواهان تغييرات بنيادی ساختار خاورميانه است. در اين ميان، از جمله می توان به تعداد زيادی «انتلکتوئل» اشاره کرد که پيوسته در وسايل ارتباط جمعی، ظاهر می شوند.


٭ ايل مانيفستو:آيا «غرب»، هيچ سند و مدرکی در دست دارد که بر مبنای آن بتواند ثابت کند که تهران در حال ساختن بمب اتمی است.٭٭

اسکات رايتر:«غرب» اگر چنين مدرکی داشت آن را تا به حال رو کرده بود. کارزاری که «غرب» برای همچنان نشانه گرفتن ايران به راه انداخته است، مستند به هيچ مدرکی نيست. بلکه حالت اجرای يک نمايشنامه دارد.اسراييل و آمريکا همصدا داد و بيداد به راه انداخته اند که: ـ ايران می تواند احتمالاً برنامه يی برای توليد سلاح اتمی داشته باشد. وقتی هم که بازرسان آژانس بين الملل اتمی از ايران بر می گردند و اين نوع ادعا ها را نفی می کنند، اسراييل و آمريکا می گويند:ـ بفرماييد! اين خودش مدرک و نشانه و دليلی است بر اين که ايران دارد برنامهٔ خودش را مخفی می کند.آمريکا و اسراييل، اينچنين توهمی را ايجاد می کنند که حتماً چيزی نهانی وجود دارد. اگرچه هيچ مدرکی برای اثبات وجود اين چيز نهانی، موجود نباشد.اين ها دارند عيناً همان نما و طرحی را کپی می کنند که در پايان دههٔ ۹۰ در مورد حکومت صدام به کار برده بودند.


٭ ايل مانيفستو:اما در مورد عراق، اين سرهم بندی، به خوبی رسوا شده است. الآن همه می دانند که مدارکی قلّابی به سازمان ملل برده شده بود.٭٭

اسکات رايتر:من نمی گويم «نه». اما:آيا دولت ايتاليا به مردم خود گفت که دستگاه بوش، دروغ بافته بود تا بتواند جنگ با صدام را موجه جلوه دهد؟اتحاديهٔ اروپا چه طور؟ آيا اتحاديهٔ اروپا با مردم خود حرفی در اين باره زد؟فقط وسايل ارتباط جمعی بودند که از اين موضوع، سخن به ميان آوردند.و حالا نگاه کنيم ببينيم که در حال حاضر، چه دارد می گذرد:آيا دولت های فرانسه، انگلستان، آلمان و ايتاليا، شهامت اين را دارند که بگويند : « ای آمريکای عزيز! دفعهٔ قبل، تو در بارهٔ عراق به ما دروغ گفتی. اين بار ما به مدارک محکم و خدشه ناپذير نياز داريم»؟نه. درست برعکس: اروپا بر اين ايده پافشاری می کند که ايران مشغول کار های خطرناک با برنامهٔ اتمی خودش است.قبلاً ـ در هنگامی که جنگ عراق تدارک ديده می شد ـ اظهار نظر های مخالف با آن جنگ، بيشتر وجود داشت تا امروز که بساط جنگ عليه ايران را دارند آماده می کنند.


٭ ايل مانيفستو:شما در اين کتاب خود نيز همچنان از «يک بحران ساخته و پرداخته شده به وسيلهٔ اسراييل» حرف می زنيد. منظورتان چيست؟٭٭

اسکات رايتر:اسراييل، اينچنين «اراده» کرده است که برنامهٔ اتمی ايران يک تهديد است. و به روشنی و صراحت می گويد که نه فقط بمب اتمی، بلکه حتی غنی سازی اورانيوم به وسيلهٔ ايران نيز غير قابل پذيرش است، و اين خط قرمز ماست و ايران نبايد به اين خط، نزديک شود. اگرچه پيمان منع گسترش سلاح های اتمی که ايران آن را امضا کرده است [و اسراييل هرگز حاضر به امضای آن نشده است ـ م] غنی سازی اورانيوم را مجاز می داند.اسراييل، مرتباً بر آمريکا فشار می آورد که اين کشور به صورتی قاطع عليه ايران وارد عمل شود. اگر امروز، اسراييل می گفت که «بسيار خوب! ما هيچ اعتراضی به غنی سازی اورانيوم به وسيلهٔ ايران نداريم»، آيا شما فکر می کنيد که بقيهٔ جهان، در مورد کار ايران حرفی و ادعايی می داشت؟ نه. زيرا بقيهٔ جهان به اندازهٔ کافی بالغ هست که نخواهد با ايران و برنامهٔ غنی سازی اورانيوم آن رودررويی کند.اين بحران، ساخته و پرداخته شده در اسراييل است؛ و روز به روز هم دراماتيک تر می شود. تا جايی که چند روز پيش، شائول موفاز، معاون نخست وزير اسراييل، حمله به ايران را «اجتناب ناپذير» دانست.


٭ ايل مانيفستو:آيا شما باور داريد که آمريکا به ايران حمله خواهد کرد؟٭٭


اسکات رايتر:بله. اگرچه اين آخرين چيزی باشد که من دوست دارم به آن باور داشته باشم.ما مطلعيم که پنتاگون دارد برای متوقف کردن اين مسابقهٔ جنگ، بر کاخ سفيد فشار وارد می آورد. اما وزارت دفاع، در قلمرو دستگاه رياست جمهوری است. دستگاهی که هميشه به وسيلهٔ گروهی از ايده ئولوگ ها احاطه شده است که معتقد به ديگرگون ساختن بنيادی ساختار خاورميانه هستند.در اين چشم انداز که احتمال می رود که رييس جمهوری آيندهٔ امريکا از حزب دموکرات باشد، بايد مسايل را ديگرگون ديد. يعنی به اين گونه:يکی از راه ها برای مطمئن شدن از اين که رييس جمهوری آيندهٔ آمريکا قادر نخواهد بود که مسأله را به صورتی بنيادی تغيير دهد اين است که او را در برابر عمل انجام شده قرار دهند. يعنی او وقتی که وارد کاخ سفيد شد ببيند که رابطهٔ امريکا و ايران پيشاپيش مشخص شده است. با بمباران تهران! http://www.ghoghnoos.org/
--------------------------------------------------تيتر اصلی و لينک ترجمهٔ فرانسوی مقاله:
Scott Ritter : sur l’Objectif Iran
www.legrandsoir.info/spip.php?article6803
برای مطالعهٔ مطالب ديگری که به بسياری از مسائل مطرح شده در اين گفتگو مربوط می شوند می توانيد ـ از جمله ـ به صفحات متعدد بخش «خبر و نظر» در سايت ققنوس مراجعه کنيد.

۱۳۸۷ خرداد ۳۱, جمعه

گرينويچ - جمعه 20 ژوئن 2008 - 31 خرداد 1387
هشدارها علیه هرگونه حمله به تاسیسات اتمی ایران
مدیر کل آژانس بین المللی انرژی اتمی می گوید که اقدام نظامی علیه ایران خاور میانه را به گلوله آتش بدل کرده و تهران را ترغیب خواهد کرد برای ساختن سلاح اتمی خیز بردارد.
محمد البرادعی در واکنش به گزارش روز جمعه نیویورک تایمز که می گفت اسرائیل اخیرا یک مانور عمده نظامی با هدف آماده شدن برای بمباران بالقوه تاسیسات اتمی ایران ترتیب داد، اظهار نظر می کرد.
این گزارش واکنش های دیگری نیز برانگیخته است.
احمد خاتمی خطیب جمعه تهران امروز گفت: "اگر دشمنان به ويژه اسراييل و حاميان آمريكايی اش بخواهند با زبان زور حرف بزنند مطمئن باشند تودهنی محكمی از ملت ايران خواهند خورد."
وی افزود: "اين عقب مانده‌های سياسی بايد بفهمند كه روانشناسی ملت ايران بيگانه‌ستيزی است و اگر نگاه چپی به كشور بکنند از هر حركتی پشيمان خواهند شد."
آقای برادعی در مصاحبه ای که روز جمعه پخش شد به تلویزیون العربیه در دوبی گفت: "به عقیده من یک ضربه نظامی از هر چیز دیگری بدتر است. این کار منطقه را به یک گلوله آتش بدل خواهد کرد."
وی گفت هرگونه حمله ای تنها جمهوری اسلامی را در رویارویی اش با غرب بر سر برنامه اتمی مصمم تر خواهد کرد.
وی همچنین از اینکه نتواند به کار خود در بازرسی از تاسیسات اتمی ایران ادامه دهد ابراز نگرانی کرد:
"اگر حمله نظامی در این زمان علیه ایران انجام شود... باعث خواهد شد من نتوانم به کارم ادامه دهم."
روسیه نیز علیه هرگونه اقدام نظامی علیه ایران اخطار داده است.
سرگئی لاوروف وزیر خارجه این کشور روز جمعه علیه استفاده از زور مقابل ایران هشدار داد و گفت هیچ شاهدی دایر بر اثبات اینکه ایران در پی ساخت سلاح اتمی است وجود ندارد.
سفیر روسیه در سازمان ملل نیز هشدار داد که تهدید ایران به اقدام نظامی می تواند شتابی را که در تلاش شش قدرت جهانی برای باز کردن بن بست با تهران ایجاد شده است تضعیف کند.
خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، هفته گذشته به تهران رفت تا بسته ای از مشوق های تجاری را در ازای تعلیق غنی سازی به ایران ارائه کند.
آمریکا و متحدان غربی آن ایران را متهم به تلاش برای توسعه ظرفیت ساخت سلاح اتمی می کنند، اتهامی که ایران بارها رد کرده است.
آقای برادعی در مصاحبه با العربیه گفت که تحریم به تنهایی نمی تواند تهران را نسبت به توقف غنی سازی اورانیوم قانع کند و اظهار نظر کرد گفتگوی بین المللی بیشتری برای حل مساله لازم است.
روزنامه نیویورک تایمز گزارش داده بود که اسرائیل در ماه جاری دست به یک مانور نظامی عمده زده که به گفته مقام های آمریکایی ظاهرا جهت تمرین برای بمباران بالقوه تاسیسات اتمی ایران بوده است.
چندین مقام آمریکایی به این روزنامه گفتند که رزمایش اسرائیل ظاهرا تلاشی برای توسعه ظرفیت نظامی این کشور جهت اجرای یک حمله از راه دور بوده است و همچنین با این هدف صورت گرفته که جدی بودن نگرانی اسرائیل از برنامه اتمی ایران نمایش داده شود.
به گفته مقام های آمریکایی بیش از 100 جنگنده اف 16 و اف 15 در این مانور که در هفته اول ژوئن در شرق مدیترانه و یونان انجام شد شرکت داشتند.
نیویورک تایمز به نقل از مقام های آمریکایی نوشت: "هلی کوپترها و هواپماهای سوخترسان که در این مانور شرکت کردند در مسافتی تقریبا 1500 کیلومتری پرواز کردند که حدودا فاصله میان اسرائیل و تاسیسات اتمی نطنز است."
شائول موفاز وزیر دفاع سابق اسرائیل که اکنون معاون نخست وزیر است اخیرا هشدار داده بود که اسرائیل ممکن است چاره ای به جز حمله به تاسیسات اتمی ایران نداشته باشد.
آقای موفاز که زمانی رئیس ستاد مشترک ارتش بود در گفتگو با روزنامه اسرائیلی یدیوت آهرونوت نتیجه گیری کرد که تحریم های بین المللی در مهار بلندپروازی های اتمی ایران ناموفق بوده است.
وی گفت: "اگر ایران برنامه اتمی خود را ادامه دهد - ما به آن حمله خواهیم کرد. تحریم ها موثر نیست. چاره ای به جز حمله به ایران برای متوقف کردن برنامه اتمی اش وجود ندارد."
اسرائیل که می گوید ایران تا پایان دهه جاری میلادی می تواند به سلاح اتمی دست پیدا کند، در سال 1981 طی حملاتی هوایی راکتور اتمی عراق را که در آن زمان هنوز تکمیل نشده بود نابود کرد.
بی بی سی

۱۳۸۷ خرداد ۳۰, پنجشنبه

ترجمه متن فراخوان مشترک ضد جنگ در پاریس








ترجمه متن فراخوان مشترک ضد جنگ در پاریس
در رابطه با سفر بوش به فرانسه

نه بوش، نه جنگ، نه ناتو - بخاطر صلح و عدالت، دمکراسی، و احترام به حقوق خلقها


این فراخوان مشترک را 25 حزب و سازمان و انجمن، از فرانسوی گرفته تا فلسطینی و تونسی و مراکشی و ایرانی... امضا کرده اند. تظاهرات با حضور چند هزار نفر با موفقیت برگزار شد:

13 و 14 ژوئن آینده، سارکوزی از جورج بوش در پاریس پذیرائی خواهد کرد. این سفر زمانی صورت میگیرد که دولت فرانسه نزدیکی غیر قابل قبول خود را به سیاست آمریکا تشدید کرده و فرانسه در آستانه ریاست نوبتی اتحادیه اروپا قرار دارد. فرصتی است تا ما هم، مثل مردم آمریکا و سایر نقاط جهان، مخالفت خود را با سیاست برتری جوئی و جنگ بوش، که سارکوزی با او همدستی میکند، نشان بدهیم. پیامد « جنگ تمدنهای » بوش و « خاورمیانه بزرگش »، بعد از هفت سال در افغانستان و پنج سال در عراق، چیزی جز جنگ داخلی، تباهی، فقر، تروریسم، صد ها هزار قربانی غیر نظامی و کشورهای ویران شده از هر جهت نبوده است! حال آنکه حل و فصل این دو تعارض از طریق احترام به حقوق خلقها و در چارچوب حق و حقوق بین المللی مقدور است.
ما خواهان : الف - قطع فوری تمام عملیات نظامی در عراق و افغانستان و خروج قوای اشغالگر آمریکا و متحدانش از این کشورها هستیم. ب - مساعدت مالی بلافاصله بین المللی، بویژه از طرف کشورهای مسئول اشغال، خاصه از طرف ایالات متحده آمریکا.
هنوز این بحرانها برطرف نشده، بوش و متحدانش در پی برانگیختن تعارضات دیگری هستند. با حمایت بی چون و چرا از اسرائیل باعث شده اند که اسرائیل استعمار سرزمین اشغالی فلسطین را تشدید کند، بنای دیوار غیز قانونی را ادامه دهد، محاصره جنایتکارانه گازا و تعرض به کشور لبنان در ژوئیه سال 2006 میلادی!
حال آنکه خلق فلسطین حق دارد که دولت خود را داشته باشد، حقی که قطعنامه های سازمان ملل متحد هم آن را برسمیت شناخته است. قطعنامه هائی که هرگز اجرا نشده اند! این شرط لازم برای یافتن یک راه حل سیاسی از طریق مذاکره، بخاطر تعین مرزهای امن و شناخته شده برای دو دولت است.
جورج بوش، بدون درس گرفتن از شکستها، کشورهائی که زیر بار فرمان واشنگتن نمی روند، مثل کشورهای آمریکای لاتین، تهدید میکند، چون راه دیگری را برگزیده اند. او برای حمله به خاورمیانه آمادگی کامل دارد. سرشت قابل سرزنش رژیم ایران بجای خود. ولی لشگرکشی به ایران، میتواند بیک فاجعه تمام عیار منجر شود – مثل مورد عراق امروز.
ما طالب ایجاد یک منطقه غیراتمی برای تمام خاورمیانه هستیم، این اولین مرحله در مسیر غیراتمی کردن عمومی است. ما تدارک جنگی را مردود میدانیم، فرانسه نباید در کنار ژاندارم جهان قرار گرفته و باید از الزام خلقها پیروی کند که تظاهراتهای بزرگ بسال 2003 میلادی برعلیه جنگ از خود بروز دادند.
ما میخواهیم به برتری طلبی و چپاول امپریالیستی خاتمه دهیم، و خواهان یک دنیای صلح آمیز، همبستگی و عدالت بر مبنای همکاری بین المللی هستیم.

۱۳۸۷ خرداد ۲۹, چهارشنبه


هزاران نفر روز يکشنبه در مرکز لندن عليه جرج بوش و جنگ پنج ساله عراق تظاهرات کردند.

۱۳۸۷ خرداد ۲۷, دوشنبه


تظاهرات علیه جنگ عراق
به گزارش خبرگزاری رويترز، در حالی که جرج بوش و گوردون براون در مورد جنگ عراق نيز گفت و گو کرده اند، هزاران نفر روز يکشنبه در مرکز لندن عليه جرج بوش و جنگ پنج ساله عراق تظاهرات کردند.
مقامات بريتانيايی می گويند که تعدادی از اين تظاهرکنندگان در درگيری با پليس زخمی شده و ۲۵ نفر از آنها نيز دستگير شده اند.
رييس جمهوری آمريکا در مصاحبه ای با روزنامه آبزرور، چاپ لندن از بريتانيا خواست تا پيش از بر قراری ثبات در عراق نيروهای خود را از اين کشور خارج نکند.
آقای بوش به آبزرور گفته است: «جدول زمان بندی برای خروج نيروها از عراق نبايد وجود داشته باشد.»
وی افزود که آقای براون در تماس دائمی با مقام های نظامی بريتانیا است و اين امر جای قدردانی دارد.
سخنان آقای بوش در حالی بيان می شود که بريتانيا اعلام کرده است احتمال دارد تا پايان سال ۲۰۰۸ تمامی نيروهای خود را از عراق خارج کند.

بخش اول از مصاحبه با دکتر ناصر زرافشان پیرامون شورای جهانی صلح
يكشنبه 15 ژوئن 2008, بوسيله ى سعید کیوان, علی اخوان
شوراي جهاني صلح امسال همايش جهاني خود را از هشتم تا چهاردهم آوريل در كاراكاس پايتخت ونزوئلا برگزار كرد. شايد لازم باشد براي كساني كه اين تشكل را نمي‌شناسند، ابتدا توضيح مختصري درباره‌ي خود شوراي جهاني صلح بدهيم.
لطفا شوراي جهاني صلح را به طور مختصر معرفي بفرماييد.
شوراي جهاني صلح يك جنبش بين‌المللي دمكراتيك، مستقل، غيرمتعهد و ضد امپرياليستي است كه در سال 50-1949 تشكيل شده و فكر مي‌كنم در حال حاضر بزرگ‌ترين ساختار بين‌المللي صلح باشد، چون جنبش‌ها، سازمان‌ها و تشكل‌هاي بيش از يك‌صد كشور جهان عضو اين شورا هستند و به عنوان بخش لاينفك جنبش جهاني صلح در هماهنگي با ساير جنبش‌هاي ملي و بين‌المللي در اين زمينه عمل مي‌كند. اهداف اين شورا مبارزه براي تامين و تداوم صلح، خلع سلاح و امنيت بين‌المللي، دفاع از استقلال ملي كشورها و عدالت اقتصادي و اجتماعي و توسعه، حفاظت از محيط زيست، حقوق بشر و ميراث فرهنگي ملت‌ها و كشورها است و از منشور ملل متحد، اعلاميه‌ي جهاني حقوق بشر، اصول جنبش عدم تعهد الهام مي‌گيرد و به عنوان سازمان غيردولتي عضو ملل متحد، با يونسكو، كنفرانس توسعه و تجارت ملل متحد، يونيدو، سازمان بين‌المللي كار (آي. ال. او.) و ساير كارگزاري‌هاي تخصصي كميته‌هاي ويژه و اركان ديگر ملل متحد و به‌علاوه با جنبش عدم تعهد، اتحاديه‌ي آفريقا، اتحاديه‌ي عرب و ساير تشكل‌هاي بين‌المللي هم‌كاري مي‌كند، و بنابراين تلاش براي از ميان بردن سلاح‌هاي هسته‌اي، شيميايي و بيولوژيك و كاهش سلاح‌هاي متعارفي، برچيدن پايگاه‌هاي نظامي فدرت‌ها در كشورهاي ديگران، تخليه و عقب‌نشيني نيروهاي نظامي بيگانه از خاك ديگران، توسعه‌ي اجتماعي و اقتصادي، ايجاد يك نظم اقتصادي بين‌المللي تازه و عادلانه، پيدا كردن يك راه حل عادلانه براي مسئله‌ي بدهي‌هاي خارجي كشورهاي جهان سوم، به رسميت شناخته شدن آزادي انتخاب ملت‌ها، حل و فصل برخوردهاي منطقه‌اي بر اساس احترام به حق مردم و ملت‌ها در تعيين سرنوشت خودشان عمده‌ي زمينه‌هاي كار و فعاليت اين شورا را تشكيل مي‌دهد.
دو اصل عملي بر شيوه‌ي كار و فعاليت و ساختارهاي اين شورا حاكم و تعيين‌كننده است: يكي اين‌كه حل مسائل امنيتي جهان از بالا و به وسيله‌ي قدرت‌هايي كه خودشان ايجادكننده‌ي اين مسائل‌اند، امكان‌پذير نيست و گسترش جنبش‌هاي مردمي و ارتقاء سطح آگاهي عمومي و مبارزه از پايين هم ضروري است و بنابراين از لحاظ عملي در لحظه‌ي حاضر يكي از مسائل حاد و مورد بحث براي شورا اين است كه چگونه مي‌توان نارضايتي رو به رشد مردم جهان از نظام مسلط بر عرصه‌ي بين‌المللي را به مقاومت دسته‌جمعي و عمل سازمان‌يافته تبديل كرد. دومين اصل اين است كه اين اهداف بايد با مشاركت برابر زنان و مردان دنبال شود و در انتخاب روش‌هاي فعاليت و ساختارها و تركيب آن‌ها، اين اصل را بايد مورد توجه قرار داد.
براي به دست آوردن شناخت روشن‌تري از اين شورا، شايد اشاره بعضي فعاليت‌هاي مشخص و عملي آن، مثل اعتراضاتي كه براي آزادي نلسون ماندلا از رابينز آيلند و خاتمه دادن به نظام توحش‌آميز آپارتايد در آفريقاي جنوبي راه انداخت، و فشار بر ايالات متحده و آفريقاي جنوبي در دوران آپارتايد براي اين‌كه كمك به ضد انقلابيون، كه به دنبال سرنگوني حكومت‌هاي مشروع آنگولا و موزامبيك بودند، را متوقف كنند، سازمان‌دهي تظاهرات و تجمع‌هاي اعتراضي بسيار در مخالفت با مداخله‌هاي ايالات متحده در ال‌سالوادور، نيكاراگوئه و كلمبيا و حمله به گرانادا و پاناما، تلاش براي عملي ساختن يك راه حل عادلانه مبتني بر وجود دو كشور در حال ستيز اسرائيل و فلسطين، اتخاذ موضع محكم در مخالفت با بمباران يوگوسلاوي به وسيله‌ي ناتو و سازمان‌دهي اعتراضات گسترده‌ي مردمي علي اين تجاوزها، مخالفت با هر دو جنگ خليج فارس و جنگ در افغانستان و دعوت به پايان دادن به اشغال عراق و اعلام هم‌دردي و هم‌بستگي با مردمي كه در برابر اشغال بيگانه و حق تعيين آينده‌ي خود مقاومت مي‌كنند، محكوم كردن شديد محاصره‌ي اقتصادي (blockade) عليه كوبا و درخواست به پايان بخشيدن به مداخله‌هاي ايالات متحده در امور داخلي اين كشور، مخالفت قاطع در جريان كودتاي 2002 در ونزوئلا و اصرار بر اين كه دولت ايالات متحده و ديگر امپرياليست‌ها اقدامات خود براي سرنگوني دولت مشروع و قانوني هوگو چاوز در ونزوئلا را متوقف سازند.
امسال در این شورا چه خبر هایی بود؟
امسال همايش اين شورا در كاراكاس برگزار شد و در فاصله‌ي روزهاي هفتم تا چهاردهم آوريل كاراكاس ميزبان ده‌ها هيئت نمايندگي از احزاب، سازمان‌ها و جنبش‌هاي اجتماعي عضو شوراي جهاني صلح كه در سطوح بين‌المللي، منطقه‌اي و ملي فعاليت مي‌كنند و نيز ميهمانان و شخصيت‌هاي ويژه از ميان روشن‌فكران، سياست‌مداران، نويسندگان و فعالان اجتماعي و سياسي بود كه به عنوان ميهمان به اين همايش دعوت شدند. همراه با مجمع عمومي سازمان‌ها و جنبش‌هاي عضو شوراي جهاني صلح كه هيئت‌هاي نمايندگي آن‌ها در مجمع شركت داشته‌اند، اين شورا يك كنفرانس جهاني صلح نيز برگزار كرد كه در آن از بسياري از شخصيت‌ها و فعالان سياسي و اجتماعي و روشن‌فكران و نمايندگان جنبش‌هاي صلح، سازمان‌هاي دانشجويي و جوانان، اتحاديه‌هاي صنفي، سازمان‌هاي زنان و نظاير اين‌ها كه به عنوان ميمهان به اين همايش دعوت شده بودند، شركت داشتند و البته از همه‌ي جنبش‌هاي مردمي و احزاب و سازمان‌هاي خود ونزوئلا هم فعالان و مبارزيني در جلسات كنفرانس و بحث‌هاي آزادي كه در كنار آن تشكيل مي‌شد شركت داشتند. از ژاپن و فيليپين در منتهااليه شرقي جهان گرفته تا ايالات متحده و كانادا و آمريكاي لاتين در منتهااليه غربي آن، هيئت‌هاي نمايندگي و ميهماناني در اين نمايش شركت داشتند. از كشورهاي آسيايي مثل ژاپن و چين و هند و ويتنام و نپال، كشورهاي خاورميانه و شمال آفريقا مثل فلسطين، سوريه، اسرائيل و مصر، از روسيه و شرق اروپا و جمهوري چك و صربستان و يونان تا كشورهاي اروپاي غربي مثل آلمان، فرانسه، بلژيك و پرتقال و آفريقاي سياه مانند كنگو، نيجريه و آفريقاي جنوبي در اين شورا حضور داشتند و صد البته كشورهاي آمريكاي مركزي و لاتين، كوبا، ونزوئلا، برزيل، آرژانتين، بوليوي، كلمبيا، نيكاراگوئه، پرو و پاراگوئه و ديگران حضور گسترده و پرشوري داشتند. از ايران من به عنوان ميهمان به اين همايش دعوت شده بودم و آقاي جمشيد احمدي نيز از لندن به عنوان نماينده‌ي كميته‌ي دفاع از حقوق مردم ايران (Codir) در اين همايش شركت داشت.
دو روز اول صرف رسيدگي به امور داخلي خود شوراي جهاني صلح شد. گزارش دبير كل شورا و اعضا، گزارش‌هاي هماهنگ‌كننده‌هاي منطقه‌اي، گزارش‌هاي مالي، جلسات منطقه‌اي شورا و انتخابات كميته‌ي اجرايي جديد و تنظيم اعلاميه و قطع‌نامه‌ي نهايي شورا و نظاير آن‌ها كه البته اين موارد بيشتر به اعضاي شورا و هيئت‌هاي نمايندگي آن‌ها مربوط مي‌شد و ما به عنوان ناظر و ميهمان شنيديم و از آن‌ها آموختيم. پس از مجمع عمومي، جلسات كنفرانس جهاني صلح برگزار شد.
چه مباحث و مسائلي در كنفرانس مورد بحث قرار گرفت؟
بحث‌ها و گفتگوهاي كنفرانس در چهار پانل و عمدتا حول چهار محور صورت گرفت:
1. واكنش جنبش صلح در برابر حالت تهاجمي و تجاوزگري هر روز بيشتر امپرياليسم و روش‌هاي اين جنبش در مقابله با جنگ‌طلبي امپرياليسم بود كه زير اين عنوان، ميليتاريزه كردن روابط بين‌المللي، نظامي كردن مناطق مختلف جهان، هزينه‌هاي نظامي تحميلي به ملت‌ها و تاثيري كه اين هزينه‌ها بر كاهش سهم آموزش و پرورش، بهداشت و خدمات درماني، تغذيه و به طور كلي توسعه‌ي اقتصادي و اجتماعي كشورها دارد، پايگاه‌هاي نظامي، پيمان‌هاي نظامي مثل ناتو و ان. ان. دي.، بحث سلاح‌هاي هسته‌اي و دمكراتيزه كردن سازمان ملل متحد مورد بحث قرار گرفت.
2. مبارزه‌ي مردم جهان عليه جنگ و اشغال نظامي سرزمين‌هاي‌شان بود كه دفاع از حاكميت ملي و مبارزه عليه مداخله‌ها و تهديدهاي خارجي و اشغال نظامي كشورهاي ديگر در آن مورد بحث بود كه مصداق‌هاي مشخص‌اش مسائل بالكان،‌عراق، افغانستان، فلسطين و مناطق ديگر است.
3. در پانل سوم بحث دفاع از حقوق مردم در زمينه‌ي كار و اشتغال، آموزش، حقوق مدني و آزادي‌هاي دمكراتيك، حقوق اجتماعي و صنفي، مسائل كارگري، دانشجويي، مسائل زنان و نظاير اين‌ها مورد بحث بود. 4. مبارزه عليه نوع جديد استثمار يعني الگوي نو استعماري آن براي تامين توسعه‌ي عادلانه و برابر، مبارزه در راه عدالت اجتماعي و برابري و عليه هر گونه استعمار نو و سلطه‌ي امپرياليستي. اين استعمار نو به طور اخص در آمريكاي لاتين و براي مردم و جنبش‌هاي اين قاره مضمون و معناي خاص و مشخصي دارد. آن‌ها سلطه‌ي ايالات متحده را طي صد و پنجاه سال گذشته، پس از دوران استعمار اسپانيا و پرتقال، نمونه‌ي سلطه‌ي استعمار نو مي‌دانند كه در اين صد ساله آمريكاي لاتين را غارت و تحقير و سركوب كرده و همواره با ترور رهبران و قتل عام اهالي، تحميل حكومت‌هاي نظامي دست‌نشانده و كشتار و توطئه و كودتا، مردم آمريكاي لاتين را سركوب كرد و بنابراين به طور مشخص‌تر بحث‌اش دكترين مونرو و پان‌آمريكانيسم شروع مي‌شود كه به عنوان ابزار و توجيه اين سلطه و سركوب نو استعماري مورد استفاده قرار گرفت و در ادامه خود طبعاً به دوره‌ي پس از جنگ و صندوق بين‌المللي پول و مانورها و سياست‌هاي پولي اين دستگاه و آثار مخرب‌اش بر زندگي اجتماعي و اقتصادي مردم اين قاره و بانك جهاني و عمل‌كردش مي‌رسد و علاوه بر اين‌ها مسائل محيط زيست، فقر، فرهنگ، بنيادگرايي مذهبي و مسائل از اين قبيل را شامل مي‌شود. اما به طور طبيعي تكيه‌ي اصلي در بحث‌ها بر صلح پايدار، مفهوم و مضمون واقعي و شرايط اقتصادي و اجتماعي لازم براي تامين اين صلح پايدار و راه‌هاي مقابله با تهديدي است كه سلاح‌هاي هسته‌اي و انواع ديگر سلاح‌هاي كشتار جمعي متوجه بشر كرده، به خصوص در اين لحظه‌ي تاريخي كه به دليل بحراني بودن شرايط امپرياليسم تمايل آن را به جنگ‌افروزي تشديد مي‌كند. از دهه‌ي هفتاد به بعد ما شاهد تشديد گرايش جنگ‌افروزانه و تجاوزات امپرياليستي و گسترش سلطه‌ي امپرياليست‌ها به همه‌ي جهان از طريق نظامي و جنگ بوده‌ايم.
*. این گفتار بخش اول از مصاحبه با دکتر ناصر زرافشان پیرامون شورای جهانی صلح بود، در آینده بخش دوم آن نیز انجام خواهد شد.

۱۳۸۷ خرداد ۲۳, پنجشنبه

ایتالیائی ها علیه بوش و سرمایه داری


ایتالیائی ها علیه بوش و سرمایه داری
همزمان با ورود رئيس جمهور امريکا به رم، مردم ايتاليا با برپايي تظاهرات گسترده ضد امريکايي در 9 شهر اين کشور، به استقبال بوش رفتند.به گزارش واحد مرکزي خبر از رم، هزاران نفر از مردم پايتخت ايتاليا عصر امروز با راهپيمايي در خيابان هاي مرکزي رم، با سردادن شعارهاي ضد امريکايي، انزجار خود را از حضور بوش در شهر رم ابراز داشتند.تظاهرکنندگان که در ميان آنها شماري از امريکايي هاي مقيم ايتاليا نيز به چشم مي خورد با فرياد بوش، جنايتکار جنگي است، خواستار خروج فوري اشغالگران امريکايي از عراق شدند.راهپيمايان همچنين برچيده …شدن پايگاه‌هاي نظامي امريکا در ايتاليا را خواستار شدند. يک خانم امريکايي مخالف سياست‌هاي جنگ طلبانه بوش به خبرنگار صدا و سيما در رم گفت ما با حضور در اين تظاهرات، مخالفت خود را با اشغال افغانستان و عراق اعلام مي‌کنيم و خواستار بسته شدن زندان گوانتانامو هستيم.

وزارت کشور ايتاليا براي حفظ امنيت رييس جمهور امريکا علاوه بر بسيج 10 هزار نيروي پليس، حريم هوايي رم را بر روي پروازهاي تجاري بسته است و همزمان چندين بالگرد بر فراز آسمان رم به گشت زني مشغول هستند.
همچنين بر روي بام ساختمان‌هاي اطراف سفارت امريکا و اقامتگاه سفير اين کشور در رم، تک تير اندازان مستقر شده اند و همه دريچه‌هاي آب و فاضلاب خيابان‌هايي که بوش از آنها عبور مي کند بسته شده است.

نقل ازسرويس خبري دانشجويان پلي تكنيك

۱۳۸۷ خرداد ۱۹, یکشنبه

طرح سری نظامی امنيتی برای عراق




طرح سری نظامی امنيتی برای عراق
قراردادی که اشغال را دایمی خواهد کرد: بوش و پتریوس در پایگاه نظامی الانبار


روشنگری: روزنامه اينديپندنت روز پنج شنبه پنجم ماه ژوئن گزارشی از مفاد توافقنامه سری نظامی امنيتی که قرار است آمريکا دولت عراق را وادار به امضای آن کند، منتشر کرد. اين گزارش در رسانه های فارسی زبان بويژه رسانه های رژيم زياد مورد بحث قرار گرفته است. پاتريک کابرن گزارشگر ويژه اينديپندنت از زاويه ديدی مستقل مفاد اين قرارداد را گزارش داده و مورد بحث قرار داده است. بوش قول داده بود تا پايان رياست جمهوری مساله فلسطين را حل کند، ولی اينطور که به نظر ميرسد او و ديک چنی تصميم گرفته اند عراق را به يک فلسطين ديگر تبديل کنند. چکيده گزارش اينديپندنت را در زير ميخوانيد:


يک توافق نامه سری در بغداد مورد مذاکره قرار گرفته که بر اساس آن اشغال نظامی عراق توسط آمريکا، عليرغم هر نتيجه ای که انتخابات آمريکا داشته باشد، دايمی خواهد شد. ضوابط مندرج دراين قرارداد، که مفاد آن به اينديپندنت درز کره، تاثير انفجاری در عراق خواهد داشت. برپايه مفاد اين قرارداد سربازان آمريکا برای هميشه در پايگاه های دايمی مانده، به عمليات نظامی ادامه داده، هرکس را بخواهند دستگير ميکنند و خود در برابر قوانين عراق مصونيت خواهند داشت، به همين جهت مقامات عراقی وحشت دارند که قرارداد موقعيت عراق را در خاورميانه متزلزل کرده و مبنايی برای دامن زدن به درگيری های دايمی در عراق ايجاد کند. اما توافقنامه ميتواند به ايجاد يک بحران سياسی در آمريکا هم منجر شود. پرزيدنت بوش ميخواهد اين قرار داد در پايان ماه آينده تصويب شود تااو بتواند ادعا کند حمله نظامی او به عراق در سال 2003 درست بوده است. ولی حضور دايمی آمريکا در عراق با قول باراک اوباما مبنی بر عقب نشينی سربازان آمريکا در ماه نوامبر در صورت انتخاب او، در تناقض قرار ميگيرد. انتخاب اين زمان برای تقويت جان مک کين نامزد حزب جمهوری خواه هم هست که ادعا کرده آمريکا در عراق در آستانه يک پيروزی قرار دارد و به گفته او اين پيروزی در صورت انتخاب اوباما و عقب نشينی نابهنگام در خطر قرار خواهد گرفت. آمريکا اکنون 151000 سرباز در عراق دارد. حتی بعد از عقب نشينی مورد نظر برای ماه بعد، بيش از 142000 سرباز درعراق باقی خواهند ماند که حدود 10000 بيشتر از تعداد سربازان در آغاز سال 2007 است که برنامه معروف به ,تقويت, نيروها اعلام شد. بر اساس توافقنامه جديد، آمريکايی ها بيش از 50 پايگاه نظامی را حفظ خواهند کرد. هم سربازان و هم کنتراتچی های قراردادی وابسته به بخش خصوصی در برابر قوانين عراق مصونيت خواهند داشت، و آمريکا حق خواهد داشت عمليات نظامی را بدون مشورت با دولت عراق به اجرا بگذارد. واشينگتن همچنين ميخواهد کنترل فضای عراق در ارتفاع پايين 29000 فوت را در اختيار داشته و حق داشته باشد تحت عنوان ,جنگ با ترور, هرکس را بخواهد دستگير کرده و کارزار جنگی راه بيندازد. مفاد دقيق توافقنامه تاکنون مخفی نگاه داشته شده بود. درز اين مفاد به گفته يک مقام عراقی خشم مردم را بر خواهد انگيخته و دولت عراق را بعنوان يک دولت دست نشانده بی اعتبار خواهد کرد. پرزيدنت بوش مصمم است دولت عراق را وادار کند بدون هر گونه تغييری اين قرار داد را که بر آن عنوان,اتحاد استراتژيک, گذاشته اند امضا کند. ولی هم اکنون ايرانی ها و اعراب آن را به عنوان تداوم تلاش آمريکا برای کنترل منطقه محکوم کرده اند. گفته ميشود نوری مالکی نخست وزير عراق شخصا با قرارداد مخالف است ولی احساس ميکند ائتلاف حکومتی او بدون حمايت آمريکا نمی تواند در قدرت بماند. اگرچه وزرای عراقی گفته اند هرقراردادی که حاکميت عراق را نقض کند رد خواهند کرد ولی ناظران معتقدند آنها سرانجام آن را تصويب خواهند کرد و ادعاهای کنونی برای آن است که خود را طرفدار استقلال عراق نشان دهند. تنها فرد عراقی که ميتواند جلوی قرار داد رابگيرد، آيت الله سيستانی است که در سال 2003 آمريکا را وادار به موافقت با يک رفراندوم برای تصويب قانون اساسی جديد عراق نمود. ولی گفته ميشود او ميترسد بدون حمايت آمريکا شيعه های عراق که اکثريت پارلمان عراق را در سال 2005 به دست آوردند، به شدت تضعيف شوند. آمريکا شديدا با به رفراندوم گذاشتن قرارداد جديد مخالف است زيرا ميترسد مردم آن را رد کنند. مقتدا صدر با قرار داد مخالفت کرده و از طرفدارانش خواسته هر جمعه عليه آن به عنوان سندی در نقض استقلال عراق به تظاهرات دست بزنند. دولت عراق مايل است امضای قرار داد را به تعويق بيندازد ولی معاون بوش ديک چنی تلاش کرده است دولت عراق را وادار به امضای قرار داد بکند . سفير آمريکا در بغداد رايان کروکرهفته ها برای پيش برد و مخفی نگه داشتن توافق نامه تلاش کرده است. بيشتر عراقی ها توافق نامه را رد خواهند کرد، به جز کردها که يک پنجم مردم عراق را تشکيل ميدهند و نيز رهبران سياسی اعراب سنی که مايلند آمريکا از قدرت شيعه بکاهد. در جامعه عراقی های سنی مذهب که وسيعا از جنگ چريکی عليه اشغال حمايت کردند احتمالا شکاف ايجاد خواهد شد.
منبع: http://www.independent.co.uk/news/world/middle-east/revealed-secret-plan-to-keep-iraq-under-us-control-840512.html

۱۳۸۷ خرداد ۱۸, شنبه

تهدید نظامی دولت صهیونیستی اسرائیل علیه ایران را محکوم میکنیم

اطلاعیه
تهدید نظامی دولت صهیونیستی اسرائیل علیه ایران را محکوم میکنیم

یک باردیگر دولت صهیونیستی اسرائیل ایران را به بهانه تولید سلاح اتمی به بمباران وحمله نظامی تهدید کرد. موفاز یکی از وزرای دولت اسرائیل با بیان اینکه تحریمهای اقتصادی شورای امنیت علیه ایران از آنجا که تا کنون اثر آنچنانی بر ایران نداشته است گفت : " اقدام نظامی علیه ایران به امر اجتناب ناپذیری تبدیل شده است و این عمل مورد حمایت دولت آمریکا قرارخواهدگرفت."

اسرائیل ، آمریکا، فرانسه ... بارها ایران را به حمله اتمی تهدید کرده و همچنان به این سیاست جنایتکارانه خود ادامه میدهند. اینها با اشاره به حماقتهای دشمن شاد کن احمدی نژاد که شعار حذف اسرائیل از نقشه جغرافیا را صلا داده است می خواهند بر سر مردم ایران بمب بریزند وایران را همانند عراق ویران و به مستعمره مستقیم خود تبدیل کنند. اسرائیل و آمریکا به دنبال بهانه میگردند و دولت احمدی نژاد نیز با شعارهای بی پایه و اساس خود واز طرفی موج سرکوب داخلی و نارضایتی عمومی شرایط را برای دخالت خارجی فراهم میکند. اما سوای اینکه چه نوع حکومتی درایران بر سرکار است مردم ایران بشدت مخالف تهدید نظامی و تحریم اقتصادی علیه ایران هستند و درصورت تجاوز نظامی به ایران با دل و جان ازمیهنشان دفاع خواهند کرد و همانند مردم قهرمان عراق دست به مقاومت ملی زد ه و ایران را به گورستان متجاوزین تبدیل خواهند کرد.

جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران تهدید نظامی اسرائیل به ایران را قویا محکوم میکند و همه گان را به هوشیاری و افشای توطئه صهیونیستها و امپریالیستها علیه مردم ایران فرا میخواند.

جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران درمونیخ-آلمان

18 خرداد 1387

۱۳۸۷ خرداد ۱۷, جمعه

نخست وزير اسرائيل ميخواهد به بوش بقبولاند قبل از پايان رياست جمهوری به اقدام نظامی عليه ايران دست بزند

نخست وزير اسرائيل ميخواهد به بوش بقبولاند قبل از پايان رياست جمهوری به اقدام نظامی عليه ايران دست بزند

راديو آلمان:
اهود اولمرت، نخست‌وزير اسرائيل مي‌خواهد جورج بوش، رئيس‌جمهور آمريکا را زيرفشار بگذارد تا پيش از پايان دوره‌ رياست‌جمهوري‌اش به اقدام نظامی عليه ايران دست بزند. اولمرت ايران را "تهديدی جدی عليه امنيت و ثبات جهان" مي‌داند. روزنامه‌ی اسرائيلی "يديوت آهارنوت" روز چهارشنبه ۴ ژوئن، به نقل از افراد مورد اعتماد نخست‌وزير اسرائيل نوشت، اهود اولمرت برآن است به بوش بقبولاند، تحريم‌ها عليه ايران برای بازداشتن آن کشور از پيگيری برنامه‌‌ی اتمي‌اش نتيجه‌بخش نخواهند بود. به نوشته‌ی اين روزنامه‌ی اسرائيلي، اولمرت براين نظر است که در حال حاضر "نياز فوری به اقدام" وجود دارد. نخست‌وزير اسرائيل معتقد است دايره‌ی امکانات برای جلوگيری از تجهيز ايران به بمب اتمی بسيار محدود است. اهود اولمرت هم‌اکنون سرگرم ديدار از ايالات متحده امريکاست. شامگاه چهارشنبه ۴ ژوئن، وی با جورج بوش رئيس‌جمهور آمريکا در کاخ سفيد ملاقات مي‌کند. ايران تهديد جدی نخست‌وزير اسرائيل در روز سه‌شنبه ۳ ژوئن، در سخنانی در نشست سالانه‌ی کميته‌ی يهوديان آمريکا، ايران را "تهديد جدی و مستقيم عليه امنيت و ثبات بين‌المللی" توصيف کرد. کميته‌ی يهوديان آمريکا � آيپک (AIPAC) بزرگ‌ترين و بانفوذترين لابی طرفدار اسرائيل در ايالات متحده‌ی آمريکاست و بيش از ۱۰۰ هزار عضو دارد. اولمرت در سخنانش در اجلاس آيپک گفت، ايران آشکارا خواهان نابودی اسرائيل است و فعالانه در تلاش است که خود را به بمب اتمی مجهز کند. علاوه‌براين، به گفته‌ی نخست‌وزير اسرائيل، "ايران تقريباً از همه‌ی گروه‌های تروريستی در خاروميانه حمايت مي‌کند." اولمرت تاکيد کرد: "تهديد ايران بايد با استفاده از همه‌ی ابزارهای ممکن متوقف گردد."...

نظامیان آمریکایی! جنگ را به میهنتان بکشانید!








نظامیان آمریکایی! جنگ را به میهنتان بکشانید!
[Photo]نامه ای از يک شهروند نگران امريکايی به همه ی نظاميان کنشگر و مشغول به کار ايالات متحد نوشته ی: پل استريت *برگردان : عليرضا جباری{آذرنگ} 23مه2008ما درحق شما کوتاهی کرده ايم. هجوم ادامه دار ايالات متحد به عراق به قيمت جان باختن افزون بر 4000 امريکايی و 2/1 ميليون عراقی تمام شده است.اکثريت دمکرات سنای امريکا به تازگی( همين بيست دقيقه پيش، در بعد از ظهرروز بيست و دوی مه2008 و پيش از نوشتن اين نامه) تامين 165 بيليون دلار" هزينه ی جنگی ، پيش از انتقال قدرت از بوش به جانشين او" را، تصويب کرده است. کنگره، منابع مالی ديگری را نيزدر مدت 7 ماه و به منظور ادامه ی اشغال خونين، نکبت با ر وبلند مدت بين النهرين فراهم خواهدکرد. پنتاگون، با پولی که قانونگذاران دمکرات و جمهوری خواه امريکايی فراهم می کنند، سفارت خانه ای بسيار وسيع و به شدت نظامی را در بغداد می سازد که گسترده ترين پايگاه " ديپلماتيک" تاريخ جهان خواهد بود. در اين سفارت خانه هزار تن ازکارکنان امريکايی حکومت امريکا، از جمله صدها مامور سيا، به کار گمارده خواهند شد. همزمان، ايالات متحد شماری از پايگاه های بزرگ نظامی اش را که قرار است همه دايمی باشند درخاک عراق نگه می دارد. هيچ کدام از نامزدهای برجامانده ی انتخابات رياست جمهوری امريکا که از حمايت مالی شرکت ها برخوردارند- يعنی جان مک کين، باراک اوباما و هيلاری کلينتون- در فاصله ی باقی مانده تا دور بعدی انتخابات، به اشغال خاک عراق پايان نخواهند داد. می توان انتظارداشت که رييس جمهوری احتمالی آينده، اوباما يا کلينتون و کنگره که بيشتر نمايندگان آن دمکرات اند، در ورای سخن پراکنی های حزب دمکرات درباره ی عقب نشينی نيروهای امريکايی ازعراق، حضورسطح بالا ونامتناهی ايالات متحد درعراق را حفظ کنند، مگر اين که خيزش شهروندان عراقی آنان را به اقدامی ديگر وادارد. هم اکنون جنبش تاثير گذار ضدجنگی وجود ندارد که بتواند مقامات سياسی"ميهن" مارا از وضع موجود که ويژگی آن ادامه ی اشغال خاک عراق است باز دارد. بيشتر امريکاييان ديرزمانی است ازعقب نشينی سريع نظاميان از خاک عراق پشتيبانی می کنند، اما مايل نيستند يا توانايی اين اقدام را ندارند که کاری جدی در راستای تامين اين هدف انجام دهند. بنا به دلايل گوناگون مربوط به فقرفرهنگ سياسی پسادمکراتيک در امريکا که هردم خطرآفرين تر می شود نيروهای نظامی از سوی شهروندان احساس آرامش نمی کنند. ملت امريکا ملتی است که شهر وندان اش به لحاظ سياسی تقسيم شده، متفرق، بی خيال و تسليم طلب اند و "نخبگان " شان نيزبه اين که توانسته اند آنان را دراين حالت نگه دارند دل خوش اند. برنامه ريزان جنگ در واشينگتن از زندگی سرشار از تجمل و توانگری لذت می برند، صاحبان و مديران شرکت های به اصطلاح " صنايع دفاعی " امريکا که از کشتن انسان ها در عراق سود برده اند نيز. همزمان، هزاران سرباز امريکايی که تا کنون کسی شمارشان را اعلام نکرده است با شرايط زندگی دگرسان شده به سبب زخمی شدن درجريان اجرای فرمان های ناروا دست به گريبان اند. به رغم در اکثريت بودن افکارعمومی ضد جنگ درداخل و خارج ايالات متحد، صدها و شايد نيز هزاران سربازامريکايی محکوم اند که در ماه ها و سال های آينده در عراق کشته يا به شدت زخمی شوند. بی شرکت سربازان جنگی در نمی گيرد. همه ی خبرهايی که می رسد بد است؛ تنهاخبرخوب اين است که برای پايان دادن به کابوس مهيبی که اکنون در عراق جريان دارد، به مردم سالاری اثرگذار، جنبش نيرومند ضدجنگ يا رييس جمهورجنگ ستيز نيازی نيست و می توان با کاستن از مشارکت در جنگ به جنگ پايان داد. شما می توانيد از استقرار در عراق شانه خالی کنيد تا به بازگردانيدن کسانی که اکنون در عراق حضوردارندياری رسانيد؛ و اگر هم اکنون در آن جاييد می توانيد از اجرای فرمان ها سرپيچی کنيد. می توانيد از نشانه رفتن تفنگ های تان به سوی مردمی که به تعبيری منطقی شما و فرماندهان تان را اشغالگرانی استعماری و غيرقانونی می انگارند،سرپيچی کنيد، آنان معتقدند اند ايالات متحد صاحب عراق ( خاورميانه يا جهان ) نيست، و از اين رو نمی خواهند شما درعراق بمانيد( سطرهای در پی آمده را ببينيد). شمامی توانيد به اشغال پايان دهيد. مشارکت نکردن تان دراشغال عراق با ميل و رغبت، آن کشور را از اشغال خواهد رهانيد. به همين سادگی. بوش، چني، مک کين، رايس، گيتس، پلوسي، کلينتون، اوباما و ديگرسياست مداران و صاحبان قدرت در امريکا چه خواهندکرد؟ آيا ايشان خودشان به جهنمی که در عراق ساخته اند خواهند رفت؛ هلی کوپترهای رزمی شان را به پروازدرخواهند آورد؛ خدمه ی تانکها و مسلسل هاشان خواهند شد؛ و خودشان در آن جا گشت خواهند داد؟ نه، هرگز! آيا فرزندان و ديگر عزيزان شان را برای پرتاب آی ای دی و شبيخون زدن به عراقيان خواهند فرستاد؟ نه، هرگز. آيا همه چيز را به شرکت های بلک واتر، دين و تريپل کنوپی خواهند سپرد؟ نه، چنين چيزی به هيچ رو ممکن نيست- آنان چه گونه خواهند توانست از عهده ی اشغالی اين چنين گسترده برآيند. غيرقانونی و نالازم مقصود من تنها اين نيست که به شما بگويم می توانيد به جنگ پايان دهيد. تاکنون نيز خود اين حقيقت را دريافته ايد. نکته ی مهم تر اين است که می خواهم بگويم شما بايد چنين کنيد. شما بايد بی درنگ به جنگ پايان دهيد؛ بنا به دلايلی که ازهدف بسيار منطقی نجات زندگی و سلامی جسمی و عقلی خودتان مهم تر است. اشغال کشورها اقدامی جنايت کارانه، نالازم، خطاکارانه، موجب کشتارجمعی وبسيار ابلهانه است. " رسالت " ايالات متحد در عراق از حقانيت حقوقی و اخلاقی بنيانی بهره ای ندارد. بياييد کار را از نگرش حقوقی به مسئله آغازکنيم. هجوم به عراق با پشتيبانی سازمان ملل متحد( يو ان ) همراه نبود. هيچ يک از اعضای ديگر شورای امنيت سازمان ملل مواضعی همسان با حکومت های ايالات متحد و انگلستان که قطع نامه های سازمان ملل از سال 1990 به اين سو را برای حقانيت بخشيدن به هجوم 2003 به خاک عراق بسنده می انگاشتند پی نمی گرفتند. اين هجوم بر پايه ی اصل جنگ " شفعه ای ِ " يک سويه از نيات منشور ملل متحد سر پيچی کرد که درآن آمده است : 1) امنيت بينا مللی موضوعی جمعی است؛ و 2) دفاع از خود تنها توجيه گر جنگ است. منشور ملل متحد و نيز اصول معرف جنايت جنگی که ايالات متحد و ديگر متفقين در نورمبرگ آلمان، پس از جنگ جهانی دوم آن ها را وضع کردند، جنگ تجاوزکارانه، بی هوده و به اصطلاح" شفعه ای" را منع کرده اند. به راستی نيزجنگ تجاوزکارانه "جنايتی بزرگ" بود که نازی ها به سبب اقدام به آن در نورمبرگ محاکمه و به دار آويخته شدند. هرگونه ترديد در باره ی اين که کابينه ی بوش با يورش به عراق به اقدامی غيرقانونی با هدف جنايت کارانه دست زده است، با خواندن شماره ی اول مه 2005 تايمز لندن از ميان می رود. درست دو سال پس از اين که جرج دبليو. بوش ِ متجاوز و جنگ افروز از جت جنگنده ای بيرون پريد تابه گونه ای ابلهانه شروع انجام رسالت اش را اعلام کند، تايمز لندن بخش هايی از صورت جلسه ی افشا شده ی همايشی غيرعلنی با شرکت تونی بلر، نخست وزير انگلستان، و وزيران ارشد کابينه اش در تاريخ 23 جولای 2002 را منتشر کرد." صورت جلسه ی همايش خيابان داونينگ استريت ( دی اس ام )، به تاريخ 23 جولاي، از اين نکته پرده بر داشته است که سرريچارد ديرلاو، رييس اينتليجنس سرويس ( ام آی سيکس )، خبر مهمی را که در يکی از همايش های پيشين همان سال، با شرکت جرج تنت، مدير سازمان مرکزی اطلاعات امريکا ( سی آی اِی ) در يافت کرده بود نقل کرد. ديرلاو دريافته بود که تا آن جا که با کابينه ی بوش - چنی مربوط است، " اکنون { اين سياستگذاران برجسته ی ايالات متحد} اقدام نظامی را گزينه ی ناگزير می انگارند." بوش می خواست صدام را از راه اقدام نظامی و با توجيه آميخته ی تروريسم و در اختيار داشتن جنگ افزارهای کشتارجمعی ( دبليو ام دی )، سرنگون کند.؛ اما اطلاعات و واقعيت ها گرد سياست او شکل می گرفتند. از صورت جلسه ی همايش خيابان داونينگ استريت چنين بر می آيد که جک استرا، وزير امور خارجه ی انگليس، يادآور شد که مبنای حقوقی هجوم به عراق بسا نيست : صدام تهديدی برای همسايه گان اش ايجاد نمی کند و قابليت جنگ افزار های کشتار جمعی او کم تر از ليبي، کره ی شمالی يا ايران است. علاوه بر اين، ديرلاو يادآورشد که کابينه ی بوش و پنتاگون کم تربه " چگونگی برآمدن از عهده ی سامان دهی اوضاع عراق، پس ازاقدام نظامی " انديشيده اند. ديرزمانی است که می دانيم دلايل جنگ ( يک سويه ی استعماری ) کابينه ی بوش با عراق � به پشتيبانی کمک های عظيم و نمايان رسانه های ايالات متحد- با فريب کاری سنجيده همراه بوده است : اتهام های کاخ سفيد و پنتاگون مبنی بر اين که صدام ذخاير بزرگی از جنگ افزارهای کشتار جمعی در اختيار دارد که خطری برای غرب و امريکاست؛ او در فاجعه ی يازده سپتامبر دست داشته است؛ و مداخله ی القاعذه در اين فاجعه طرحی ساختگی بوده از اين جمله است. يادآوری اين نکته که که کارگزاران حکومتی ايالات متحد سخنانی با محتوای دروغين به خورد مردم امريکا داده اند و زمينه های آغاز جنگ ( يا هر خط مشی ديگر) را بر پايه ی ادعاهای فريب کارانه ( مجموعه قوانين ايالات متحد، عنوان هجدهم، قسمت اول، فصل چهل و هفتم، بخش 1001 ) بنا نهاده اند، ارزشمند است. حتی اگر نگرانی کابينه ی بوش از جنگ افزارهای کشتار جمعی عراق واقعی می بود وبه اتهام های واهی سرهم بندی شده برای توجيه يورش به عراق محدود نمی شد، باز هم چنين يورشی زودهنگام بود، زيرا بازرسان جنگ افزاری سازمان ملل متحد پيش از شروع هجوم ايالات متحد به عراق کارشان را در آن جا به جد آغاز نکرده بودند. غيراخلاقی بودن با وجود اين که " اقتصاد" ، به سان مسئله ی مهم در انتخابات ايالات متحد به جای "مسئله ی عراق " نشسته است، مردم عراق هنوز همچنان هولوکاستی را که ايالات متحد بر آنان تحميل می کند برمی تابند.نير روزن، روزنامه نگا ربرجسته، در ويرايش دسامبر 2007" تاريخ معاصر" ش، نوشت : " عراق آن چنان ازپا در افتاده است که ديگر هرگز بر پا ی خويش نخواهد ايستاد. اشغال امريکا بيش از اشغال مغولان که در سده ی سيزدهم بغداد را گشودند فاجعه بار بوده است. هم اکنون تنها ابلهان درباره ی راه حل مسئله ی عراق سخن می گويند. راه حلی برای اين مسئله وجودندارد و شايد تنها بتوان به محدود کردن آسيب ها اميد بست." روزنامه نگارومولف کارکشته، جاناتان استيل، درکتاب مهم اش : " شکست : چرا امريکا وبريتانيا عراق را از کف دادند" (2008) نوشت : " تازه ترين براوردهای اعتمادپذيرنشريه ی پزشکی بريتانيايی لن ست در باره ی آمار مرگ و مير در جنگ عراق گويای اين حقيقت است که در مدتی که عراق در اشغال بوده است شماری افزون ترازمردم عراق در مقايسه با دوره ی سی و دو ساله ی فرمانروايی صدام ( حسين ) کشته شده اند. " به گفته ی استيل، حتی گروه پژوهشی ايراک بادی کاونت که روش آماری محافظه کارانه تری را به کارمی گيرد و شمارکشتگانی را که دست کم به تاييد دومنبع اطلاعاتی رسيده باشد در جدول هايش وارد می کند، آمار غيرنظاميان کشته شده به سبب خشونت در عراق را در چهار سال نخست اشغال 16000نفر در هرسال اعلام کرده است .اين آهنگ مرگ وميراز آهنگ همانند مربوط به دوران حکومت صدام افزون تر است ( استيل 2006صفحه ی 250). اوباما نامزد انتخاباتی که " ضدجنگ " شناخته شده است سخنان در پی آمده را در گفتگو با کارگران جنرال موتورز، در تاريخ 13 فوريه ی 2008، برزبان آورد: " زمان دست کشيدن از انجام بيليون ها دلار هزينه در هر هفته در تلاش برای احيای عراق فرا رسيده است." آري، پس از اشغال غير قانونی ما که به تاکنون به بهای کشته شدن 2/1ميليون عراقی تمام شده است ، اکنون می خواهيم عراق را احيا کنيم. اين اشغال، پس از يورش مخرب پيش از آن ( "جنگ " يک سو يه و بی هوده ی خليج فارس در سال1991) و افزون بر يک دهه تحريم های مرگ بار و منجر به کشتارجمعي، به مرگ افزون بر نيم ميليون کودک عراقی انجاميده است. شگفت آورنيست که بيشتر عراقيان ديرزمانی است نيروهای نظامی امريکايی و بريتانيايی مستقر درخاک کشورشان را اشغالگران استعماری متجاوز، ونه نيروهايی آزادگر، می شناسند؛ و ديرزمانی است که می خواهند اين " متجاوزان بيگانه " از کشور شان بيرون بروند. نظرپرسی وزارت امور خارجه ی ايالات متحد که واشينگتن پست در تابستان 2006 به افشای آن پرداخت گويای آن بود که اکثريت چشمگيری از عراقيان می خواهند که نيروهای مسلح ايالات متحد از کشورشان خارج شوند و براين باورند که خروج امريکا ازعراق از خشونت فرقه گرايانه در آن کشور خواهد کاست و کشورشان را ايمن تر خواهدکرد. سه چهارم ساکنان بغدادگفته بودند که خروج ايالات متحد از عراق بر احساس امنيت ملی شان خواهد افزود. نيروهای نظامی امريکا در عراق يا آنان که آماده ی استقرار در آن کشوريد ! به اين سخن من گوش فرا دهيد! مردم عراق که رييس جمهور و فرماندهان شما مدعی آزاد سازی شان اند، می خواهند که شما بی درنگ از کشورشان که به گونه ای غيرقانونی اشغال شده است بيرون برويد. به اين خواست آنان احترام بگذاريد. امپراتوری بودن : عراق مستقل کابوسی ژئواستراتژيک برای ايالات متحد نظاميان امريکا! ازشما می خواهم که ازخودتان بپرسيد که نخست چرا نيروهای مسلح ايالات متحد هنوز هم در عراق حضوردارند، به آن جا می روند يا بازمی گردند؟ دربهترين حالت دو درصد از مردم عراق تاکنون براين باور بوده اند که امريکا به قصد پيشبرد آزادی و مردم سالاری به عراق حمله کرد(که به زور اسلحه به هيچ رو نمی توان به چنين هدفی رسيد ) بيشتر عراقيان تاکنون بر اين باور بوده اند که ايالات متحد برای تحت کنترل در آوردن نفت عراق ، و فرستادن پيام تسلط امريکا بر سراسر منطقه ی نفت خيز خاورميانه، به عراق هجوم برد و به يقين اين باورشان درست است. اگر عراق نفت نداشت و در خارج از منطقه ی خاورميانه که قلب انرژی جهان در آن می تپد قرارگرفته بود، امريکا به آن کشور يورش نمی برد و آن را اشغال نمی کرد. باور به اين که ايالات متحد برای " صدور مردم سالاری "به عراق رفت به شوخی می ماند :1) اعتباربخشی خفقان آور به نظام سياسی خويش، تحت سلطه ی شرکت های بزرگ ( در شرايطی که عقيده ی بيشترمردم ، به تقريب، هيچ تاثيری در گرفتن تصميم های مهم سياسی ندارد) ؛ 2) پافشاری بر حضور بلند مدت در عراق ، پس ارآن که بيشتر مردم آن کشور خواستار خروج ما ازآن جا شده اند ؛ و3 ) حمايت ازنظام حاکم در عربستان سعودی ، به منظورحفظ تسلط بر نفت آن کشور- امريکا را يکی از ضد دمکرات ترين کشورهای جهان (اگر نه ضد دمکرات ترين آن ها ) ازکار در آورده است. روشنفکر برجسته ی امريکايي، نوام چام سکي، به تازگی گفته است : " باور به اين که ايالات متحد تمايلی به مجاز شمردن حکومت عراقيان بر کشور خويش دارد، تنها نشانگر ابراز احساسات وطن پرستانه ی لافزنانه است وهيچ گونه شواهد تاريخی يا منطقی بر درستی آن گواهی نمی دهد؛ در برنامه ريزی کنونی کشور ما که از حمايت هردو حزب برخوردار است نيز، گواهی بر آن نمی توان يافت : اين برنامه ريزي، ساختن سفارت خانه ای گسترده، همچون شهری در شهر ديگر، و پايگاه های وسيع نظامی در سراسر عراق را در بر می گيرد که بی ترديد برای بهره برداری هميشگی از آن ها طراحی شده اند. تاريخ، منطق و آن چه در پيش چشم مارخ می دهد با روشنی کافی اين حقيقت را آشکار می کند که که واشينگتن همواره به استقرار نظام آرام و رامی در عراق ميل داشته است و هنوز هم دارد؛ و همچنين از هيچ اقدامی برای برپاکردن چنين نظامی در آن کشور به هر قيمتی که برای عراقيان تمام شود رو گردان نيست. عراق مستقل کابوسی برای امريکا با هدف های عينی ژئو استراتژيکی که در منطقه پی می گيرد خواهد بود. وجود کشوری همچون عراق در منطقه ی نفت خيزخليج فارس که بتواند آزادانه هرکاری که بخواهد بکند، با ديدگاه های ديرپای هر دو حزب عمده ی ايالات متحد در زمينه ی سياست خارجی مغايرت کامل دارد. احمقانه بودن : اشغال، خود اقدامی خطابود. نظرگاه ريچارد ديرلاو، رييس اينتليجنس سرويس بريتانيا، در باره ی اين که واشينگتن، " با بحث و بررسی اندک " در باره ی پی امدهای اقدام نظامی قصد هجوم به عراق را دارد ، افشاگر و همزمان منتقدانه بود. همان طور که استيل يادآور شد، " برنامه ريزان جنگی واشينگتن طبيعت جامعه يا تاريخ عراق يا ورطه ی ژرف سر برزده از رنجش اعراب سراسر منطقه، در پی آيند اشغال کشورهای غربي، را به حساب نياورده بودند. " استيل چنين شرح داد که کابينه ی بوش نظاميان ايالات متحد را، با نمونه برداری تاريخی خطا و نامعقول از اشغال پيروزمندانه ی آلمان و ژاپن پس از جنگ دوم جهاني، به عراق فرستاد- که بی هيچ گونه مقاومت و به گونه ای مسالمت آميز ، سال ها ادامه يافته بود. بر اساس شرح بسيار آگاهانه ی استيل : " به نظر می رسد اين واقعيت که عراق درخاور ميانه قرار گرفته است از نگاه واشينگتن به دور مانده بود. کابينه ی بوش اين واقعيت را درک نکرده بود که عرب ها حساسيت شديدی به هتک حيثيت و آبرو، شرف و استقلال خويش دارند، به ويژه اگر غربيان به آن دست يازيده باشند. از اين رو،حکومتيان امريکا در خاور ميانه دچار شکست کامل شدند. اگر نمونه ای مناسب برای آماده شدن برنامه ريزان جنگی واشينگتن به منظور يورش بر عراق وجود می داشت، همانا نمونه ی جنگ اعراب و اسراييل، و نه اشغال آلمان يا زاپن، بود. اعزام نيروهای نظامی ايالات متحد و بريتانيا برای اشغال يکی از کشورهای عرب در سده ی بيست و يکم، درست به اندازه ی فرستادن نيروهای نظامی اسراييل برای اشغال کرانه ی غربی رود اردن به مدت چهل سال دشوار بود. ... جهان اسلام ، در هر دو مورد، اين نبردهارا به سان هجوم ارتش های غربيان به اعراب ، می انگاشت. " ( استيل شکست صفحه های 245 و 246 ) اگر برنامه ريزان جنگی واشينگتن نگاهی دقيق وجدی به تاريخ جوامع عرب و پيشينه ی موارد هجوم و اشغال غربيان در خاور ميانه انداخته بودند، در مدت يک سال ( يا کم تر ) از پيروزی آسان شان بر صدام ، خاک عراق را ترک می کردند. اجماع سياسی دو حزب مهم ايالات متحد در باره ی اين که " چه اشکالی در کار اشغال عراق وجود داشته است " ، ياوه گويی کودکانه ای بيش نيست. آن اجماع بر اين پايه استوار است که اشغال عراق تنها در صورتی می توانست و می بايست انجام می گرفت که چنی و بوش راهبردهای سياسی و نظامی پيچيده تری را پس از سرنگونی صدام به کار می گرفتند. اين گونه داوري، گذشته از ناديده انگاشتن ماهيت جنايت کارانه و غيراخلاقی هجومی که نمی بايست انجام می گرفت - خطايی که بسياری از دمکرات های برجسته نيز در آن سهيم بوده اند- از يک ديدگاه راهبردی ساده نيز نادرست است. استيل ثابت کرده است که اشغال عراق از بيخ و بن نادرست بوده است :" صرف نظر از اين که کارگزاران اين اشغال تحت رهبری ايالات متحد تا چه اندازه کارا، حساس، گشاده دست و انديشه ور بوده اند، رسيدن شان به پيروزی ناممکن بوده است. مسئله ی اساسی اين نيست که امريکاييان اشتباهی کرده يا نکرده اند؛ اشغال عراق، خود اشتباه آنان بوده است. " ( استيل شکست صفحه های 1و2) پس از يک سال حضور ايالات متحد در خاک عراق، اکثريت قاطع مردم آن کشور اين اقدام را اشغال امپراتوری آن کشوربرای نفت يافتند و اين کار به شکستی مفتضحانه راه جست. تا اندازه ای به سبب تملک سفارت خانه ای در بغداد، کارگزاران فرانسوی در يافته بودند که هجوم غربيان به عراق به مقاومتی ژرف بنيان خواهد انجاميد و وضعيتی را پيش خواهد آورد که ژاک شيراک، رييس جمهور وقت فرانسه آن را" واکنش نيرومند افکارعمومی اعراب و مسلمانان " ناميد. اين ، يکی از نخستين برداشت ها از نتايج آن هجوم بود. نظاميان امريکايی ! واشينگتن، بافرستادن نيروهای نظامی ايالات متحد برای کشته و زخمی شدن توده وار در جريان انجام هجومی استعماری که به يقين نبردی بزرگ و درازدامن را بر خواهد انگيخت ، به جنايتی نابخشودنی دست يازيذه است. " نخبگان " سياسی ايالات متحد بهانه ای برای اين حماقت خويش ندارند. افزون بر چهار هزار سرباز امريکايی بهای اين حماقت رسوای برنامه ريزان جنگی امريکا را با نثار جان شان پرداخته اند. ده هاهزار تن از سرباران کنونی و پيشين امريکايی با مسائل دشوار سر بر آورده از شرکت در فاجعه ی خونين عراق دست به گريبان اند- که آسيب های مغزی جدي، زوال بينايی و شنوايي، قطع دست ها و پاها، زوال حافظه، نابودی خويشاوندان ،آشفتگی های عصبي، روان پريشي، آسيب ديدگی روح و روان ... و دردهای بسيار ديگررا در بر می گيرد. جنگ طبقاتی تحميلی از بالا به پايين از شما می خواهم به ياد داشته باشيد که اشخاص ممتازی که فرمان اشغال عراق را صادر کردند و ازآن سود می برند ، زندگی خود يا پسران و دختران خوشبخت شان را درآن کشور بر باد نمی دهند. آنان می توانند با سنجاق يقه های پرچم نشان جورواجور ی که خود بخواهند در انظار نمايان شوند. می توانند در بازی گلف برسر نتايج ادامه ی جنگ � که با دادن قربانی های کلان همراه است - بارييس جمهور شرط بندی کنند. اما چگونه خواهند توانست در قطع دست ها وپاها و از ميان رفتن چشمان شان در زمان باقی مانده از عمرخويش نيز ، بر يکديگر تقدم جويند. شايد کهنه سربازان جنگ عراق که پس از بازگشت به ميهن جويای کارند، ميدان های گلف شان رابا آی ای دی ويران کنند و با شبيخون زدن به جنگل ها و تپه های پيرامون آن ميدان های چمن پوش ورزش گاه اشرافی شان را با کشتن و فلج کردن شان به خون بنشانند. نه، آنان و عزيزان شان ، به سبب امتياز طبقاتی خويش از" خدمت " در قصاب خانه های دوره ای امپراتوری معاف می شوند ماشه ی تففنگ ها را مجهز می کنند تا ديگران آن ها را بچکانند و آن گاه خودشان را عقب می کشند و به تماشا می نشينند. شمار کشتگان شان افزون تر می شود و آنان خويشتن را در خانه ها پنهان می سازند آن گاه که خون سربازان طبقه ی کارگر از تن شان فواره می زند و بر خاک می ريزد. ( باب ديلن خداوندان جنگ) آن گاه که فرمان ها غير اخلاقی می شوند نظاميان امريکايی! از شما می خواهم اين نکته را به خاطرداشته باشيد که اشغال عراق، چه به لحاظ حقوق ملی و چه به لحاظ حقوق بينا مللي، غير قانونی است. گذشته از اين که چنين اقدامی بی هيچ چون وچرا احمقانه است ، نالازم و غير اخلاقی نيز هست و بی برو وبرگرد به کشتار جمعی می انجامد. بيشتر امريکاييان که ايالات متحد( به تعبير جرج ارول ) مدعی آزا د سازی شان است با آن مخالف اند. و بيشتر امريکاييان که نيازمند آزادسازی خويش از " مردم سالاری " حاکم بر ميهن شان و بسياری از مسائل سياسی داخلی و خارجی کشورشان اند نيز، با آن مخالف اند. جنگ در عراق با منافع ملت خودتان نيز در تضاد است. به سبب آن، بر وجهه ی جهانی ايالات متحد و توانايی آن در رسيدگی به مسائل مبرم "ميهن" ، همچون فقر، بی خانماني، پوشش ناکافی خدمات بهداشتي، و بيکاری سربرزده از شکست مفتضحانه در عراق، آسيبی سنجش ناپذير وارد آمده است. بر پايه ی حقوق بينا مللی و اصول اخلاقی از ديربازبرقرار شده ، نه تنها حق، بلکه وظيفه ی شما اين است که از اجرای فرمان های جنايت کارانه و غير اخلاقی سرپيچی کنيد. متخصصان امنيت ملی ايالات متحد! به ياد داشته باشيد که کارگزاران حکومت فدرال هنگام شروع به کار سوگند ياد می کنند که قانون اساسی ايالات متحد را رعايت کنند؛ آنرا پاس دارند؛ وازاطاعت کورکورانه از اجرای فرمان های رييس جمهور بپرهيزند. اشغال عراق به فرمان رييس جمهور که با حمايت و روا شماری کنگره و هردو حزب برجسته ی سياسی کشور همراه بود، قانون شکنی حقوقی و اخلاقی چشمگير و همزمان اشتباه آشکار و ترديدناپذير راهبردی است. نيروهای نظامی امريکا! بسياری از شما به نام آزادی و " مردم سالاری " در عراق خدمت کرده ايد. ازشما می خواهم که احساسات دمکراتيک خويش را زنده بداريد و درزمان نيازشديد به آن � در خيابان ها و محل های کار، در مدرسه ها وعرصه های فرهنگي، در رسانه ها و پهنه ی سياست ودر زندگی روزمره ی خود ايالات متحد از آن بهره گيريد. درست در همين جا، در بزرگ ترين " مردم سالاری " جهان، در ايالات متحد ، کاستی هايی شگرف در تامين آزادی و مردم سالاری وجود دارد. در برجسته ترين " تجلی گاه اراده ی توده ها " ، يک درصد فرازين شهروندان نزديک به چهل درصد ثروت جامعه را در اختيار خود دارند و شايد درصد افزون تری از سياست مداران و سياست گذاران آن را در برمی گيرند. در کشورما ده ها ميليون کودک از غذا ، پوشاک، و سرپناه کافی بی بهره اند و 47 ميليون شهروند تحت پوشش بهداشتی بنيانی نيستند، اما سرمايه گذاران و مديران برجسته ی شرکت ها همواره از تجملات شخصی شگفت انگيز برخوردارند. صاحبان ثروت های کلان می خندند و می لمند، اما همزمان خون شما و رفقای تان بر زمين می ريزد و شما جان می بازيد. آنان سود می برند، اما سربازان طبقه ی کارگر با اميد زنده ماندن در نبرد های بی خردانه ی پی آيند اشغال امپراتوری سرمی کنند که راه اندازندگان آن جنايت کارانی ابله اند که زحمت بررسی ابتدايی ترين واقعيت ها را در باره ی ملت هايی که سربازان امريکايی به کشورهاشان اعزام می شوند تا بکشند يا کشته شوند به خود نمی دهند. ما، به دگرگونی مردم سالارانه ی نظام حاکم بر ميهن مان نيازمنديم. ما، برای تامين آزادی و مردم سالاری در خود امريکا به سربازان مان نيازمنديم. به کشانيدن جنگ به درون کشورمان نيازمنديم تا با ثروتمندان و صاحبان قدرت ، نه در نبردهای شرارت آميزی که آنان برمی انگيزند پيکارکنند 13/3/87(08/6/2) *- پل استريت، مولف کتاب امپراتوری و نابرابری : امريکا وجهان از 11سپتامبر2004 به اين سو. کتاب بعدی او : باراک اوباما و سياست آينده ی امريکا(2008) است. ماخذ: گزارش نابرابری در امپراتوری (Empire and equality records)

۱۳۸۷ خرداد ۱۶, پنجشنبه

يکی از بزرگترين جنايات مربوط به حقوق بشر بر روی زمين، گرسنگی دادن و زندانی کردن ۶/۱ ميليون فلسطينی است


يکی از بزرگترين جنايات مربوط به حقوق بشر بر روی زمين، گرسنگی دادن و زندانی کردن ۶/۱ ميليون فلسطينی است

بی بی سی:
جيمی کارتر از روسای جمهور سابق آمريکا می گويد حداقل يکصد و پنجاه سلاح اتمی در اختيار اسرائيل است. اسرائيل هيچگاه شايعات مربوط به توليد سلاح هسته ای به وسيله اين کشور را تاييد نکرده است ولی پس از آن که يک تکنيسين اتمی اسرائيلی برنامه های هسته ای کشورش را در دهه هشتاد افشا کرد، اين تصور وجود دارد که اين کشور به اين تسليحات مجهز است. آقای کارتر که در يک جشنواره ادبی در ولز صحبت می کرد، همچنين از نحوه برخورد اسرائيل با فلسطينی ها به عنوان "يکی از بزرگترين جنايات مربوط به حقوق بشر در زمين" نام برد. سخنان آقای کارتر درباره توانايی اتمی اسرائيل در پاسخ به سوالی درباره سياست خارجی آمريکا در برابر برنامه هسته ای ايران عنوان کرد. جيمی کارتر گفت: "ايالات متحده بيشتر از ۱۲ هزار سلاح هسته ای دارد، شوروی به همين اندازه نسليحات اتمی داشت، بريتانيا و فرانسه چند صد سلاح هسته ای دارد و اسرائيل ۱۵۰ سلاح هسته ای يا بيشتر از اين تعداد در اختيار دارد." بيشتر کارشناسان بر اساس اطلاعاتی که در دهه ۸۰ به وسيله مردخای وانونو، تکنسين سابق راکتور هسته ای ديمونا در اختيار روزنامه ساندی تايمز قرار گرفته بود، تخمين می زنند اسرائيل بين ۱۰۰ تا ۲۰۰ کلاهک هسته ای در اختيار دارد. ايالات متحده پيش از اين در واکنش به گزارش های مربوط به تسليحات اتمی اسرائيل، بدون تاييد يا انکار اين گزارش ها از سياست کلی اين کشور درباره مبهم نگاه داشتن وضع هسته ای آن پيروی کرده است. ايهود اولمرت، نخست وزير اسرائيل در يک سخنرانی در دسامبر 2006، به قرار داشتن اين کشور در فهرست کشورهای دارای سلاح های هسته ای اشاره کرده بود. اين سخنان يک هفته پس از آن بيان شد که رابرت گيتس وزير دفاع ايالات متحده در سخنانی در مجلس سنا اشاره مشابهی به توانايی اتمی اسرائيل کرده بود. آهارون زيوی فارکاش، رئيس سابق اطلاعات نظامی اسرائيل در واکنش به سخنان آقای کارتر آن را غيرمسوولانه خواند. به گفته او اين سخنان به تلاش هايی که برای متوقف کردن غنی سازی هسته ای در ايران انجام می شود، لطمه می زند. وضع فلسطينی ها جيمی کارتر همچنين در سخنان خود از حمايتش بر اسرائيل به عنوان يک کشور تاکيد ولی از سياست داخلی و خارجی آن انتقاد کرد. او گفت:" يکی از بزرگترين جنايات مربوط به حقوق بشر بر روی زمين، گرسنگی دادن و زندانی کردن ۶/۱ ميليون فلسطينی است." آقای کارتر در سخنان خود همچنين به آماری اشاره کرد که نشان می داد تغذيه بعضی کودکان فلسطينی از کودکان مناطق جنوب صحرای بزرگ آفريقا بدتر است. او همچنين موضع گيری کشورهای اروپايی در برابر اسرائيل را منفعلانه دانست. جيمی کارتر که جايزه صلح نوبل را در سال ۲۰۰۲ دريافت کرد، در سال ۱۹۷۹ بين مصر و اسرائيل برای امضای اولين معاهده صلح بين اعراب و اين کشور ميانجی گری کرده بود. او در ماه آوريل به سوريه سفر کرد تا در دمشق با خالد مشعل، از رهبران گروه فلسطينی حماس ديدار کند

کنفرانس ارتجاعی عراق در استکهلم پنجشنبه 29 ماه مه 2008


کنفرانس ارتجاعی عراق در استکهلم پنجشنبه 29 ماه مه 2008
ساعت 11 روز پنجشنبه 29 مای در" اینفرا سیتی" واقع در 25 کیلومتری شمال استکهلم در مقابل هتل اسکاندیا محل برگزاری کنفرانس عراق، تظاهراتی به دعوت کمیته همبستگی با مردم افغانستان علیه سفر کوندالیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا و علیه برگزاری کنفرانس عراق ، برگزار گردید .محل برگزاری کنفرانس توسط 1700 پلیس بعلاوه نگهبانان و مامورین امنیتی و ماشینهای گشت و هلیکوپتر شدیدا محافظت می شد. تعداد نیروهای امنیتی بمراتب بیشتر از تظاهر کنندگان بود.تظاهرات با شعار کوندا لیزا رایس برو به خانه ات و آمریکا باید از عراق و افغانستان گورش را گم کند شروع شد و با سخنرانی سه نفر از فعالین شبکه ضدجنگ و کمیته همبستگی با مردم افغانستان و در نهایت با سخنرانی خانم عراقی مسنی که اطلاعات گسترده ای از مسائل عراق و جنایات گسترده متجاوزین امپریالیست داشت ، ادامه پیدا کرد. ساعت 18 همان روز در میدان" سرگل " واقع در مرکز شهر استکهلم تظاهراتی به دعوت شبکه ضدجنگ که متشکل از دهها حزب و سازمان و انجمن انقلابی و مترقی و مردمی و از جمله شبکه فعالین ایرانی ضد جنگ می باشد با حضور هزاران نفر برگزار گردید تظاهر کنندگان با شعارهای کوندا لیزا رایس برگرد خانه ات و آمریکا باید عراق و افغانستان را ترک کند نفرت خود را از سیاستها و عملکردهای جنایتکارانه متجاوزین امپریالیست نشان دادند. شبکه فعالین ایرانی ضد جنگ با حمل پرچم نه به جنگ علیه ایران، مخالفت خودرا علیه هرگونه تجاوز نظامی به میهن ابراز داشتند. هواداران حزب کارایران(توفان) در استکهلم نیز با شرکت فعال در این تظاهرات و پخش اعلامیه به زبان سوئدی به افشای اهداف این کنفرانس ارتجاعی پرداختند و از خواست فوری و بی قید وشرط خروج امپریالیسم امریکا از خاک عراق و پرداخت غرامت به خلق دربندعراق، حمایت نمودند. هزینه بیش از 30 میلیون کرون از کیسه مرم توسط دولت سوئد برای این کنفرانس ارتجاعی هیچ دستآوردی جز تبلیغات دروغین در مورد" بهبود امنیت درعراق" نداشته است. این کنفرانس نه قادر به تصمیم گیری درمورد وضعیت عراق گردید و نه راه حلی برای خروج از این بن بست ارائه نمود.ارتش آمریکا چون خردراین باتلاق فرورفته و شکست سنگینی خورده است.شایان ذکر است درهمان روز کنفرانس که رسانه های خیری سوئد از " پیشرفت وضعیت عراق" سخن میگفتند، جنبش مقاومت عراق با یک عملیات قهرمانانه نظامی در بغداد بیش از 30 ارتشی مزدور را به دیار عدم فرستاد و پاسخ دندان شکنی به کوندالیزا رایس و نخست وزیر دست نشانده عراق و کلیه حاضرین در کنفرانس داد. جنبش مقاومت عراق خواب را از چشمان نیروهای متجاوز ربوده و تمام نقشه های شوم استعماری را درهم ریخته است. خلق قهرمان عراق تا بیرون ریختن آخرین سرباز مزدور ازخاک میهن آرام نخواهد گرفت و سرانجام به استقلال ملی خود دست خواهد یافت.
زنده باد نبرد آزادیبخش خلق عراق! مرگ بر امپریالیست متجاوز آمریکا و نوکرانش!



کوندا برگرد به خونه ات !
علیه جنایتکارجنگی اعتراض کنید!

5 سال ازحمله جنایتکارانه و فاشیستی عراق توسط امپریالیسم امریکا میگذرد. این حمله با دروغهایی نظیر " سلاح کشتارجمعی" و ارتباط دولت عراق با سازمانهای تروریستی آغاز گردید. لیکن اساس قضیه مربوط میشد به کنترل منابع نفتی عراق توسط آمریکا.
کوندالیزا رایس یکی از مسئولین اصلی دولت آمریکا در فجایع زیر شریک است:
- قتل یک میلیون عراقی و دهها هزار مجروح
- ویرانی زیرساخت های عراق و تمام شهرها
- نزدیک به 5 میلیون پناهنده و آواره

دولت سوئد اکنون میزبان وزیر امورخارجه امریکا، کوندالیزارایس ، جنایتکار جنگی و نخست وزیر دست نشانده استعماری عراق است. این کنفرانس درمورد اشغال خونین و غیر قانونی عراق نیست. درمورد خروج بی قید و شرط قوای متجاوز ازعراق نیست. درحقیقت این کنفرانس درمورد قانونی جلوه دادن سیاست امپریالیستی آمریکا و اشغال عراق است.

دولت سوئد آگاهانه درمورد واژه اشغال و غیرقانونی بودن تجاوز به عراق سکوت میکند و درجهت منافع آمریکا از " سیاست بازسازی عراق" سخن می گوید. سوئد به واقع بعنوان سگ کوچولوی "پودل " آمریکا دراروپا عمل میکند.

بنا به دلایل فوق ما علیه کوندالیزاریس، جنایتکار جنگی و اشغال عراق اعتراض میکنیم ومی خواهیم که آمریکا و متحدینش فورا و بی قید و شرط عراق را ترک کنند و به خلق عراق غرامت بپردازند. این تنها راه ممکن برای متوقف کردن حمام خون و رنج و مصیبت درعراق است.

۱۳۸۷ خرداد ۱۵, چهارشنبه

115 سرباز آمريکايی در سال 2007 ضمن خدمت با خودکشی جان خود را گرفتند



براساس گزارش ارتش آمريکا در سال 2007 نزديک به 1000 سرباز آمريکايی دست به خودکشی زدند که تعداد 115 نفر از آنان جان سپردند لازم به تذکر است که اين آمار فقط شامل سربازانی که هنوز خدمت می کردند می باشد. براساس گزارشی که دو ماه پيش منتشر شده بود تعداد سربازانی که دوره خدمت را به پايان رسانده و در جنگ عراق و افغانستان شرکت داشتند تعداد خودکشی ها باز هم بيشتر می باشد

گزارش جنبش ضد جنگ و تحریم علیه مردم ایران

گزارش جنبش ضد جنگ و تحریم علیه مردم ایران
در تاریخ پنجشنبه در ساعت هفت و نیم بعد از ظهر نشست مشترک جنبش ضد جنگ و ضد کنفرانس امنیت در مونیخ و کمیته ضد جنگ ایرانیان دموکرات، ضد امپریالیست و ایرانیان پناهنده در مونیخ با شرکت بیش از 130 نفر برگذار شد. تعداد بسیاری ایرانیانی که قلبشان برای وطنشان میتپد و به سرنوشت مردم میهنشان علاقمندند در این نشست شرکت داشتند. بسیاری از ایرانیانی که از این حرکت مترقی در مونیخ حمایت می کردند متاسفانه نتوانسته بودند در این نشست به علت مشغله و برگزاری نشست در میان هفته شرکت کنند. قبل از برگزاری این نشست متون نظریات این کمیته به زبان فارسی و آلمانی در سطح وسیعی در سطح شهر توزیع شده بود و همین بود که خائنین و جاسوسان آمریکا و اسرائیل نظیر سلطنت طلبان، مجاهدین خلق و نظایر آنها در جبهه واحدی تلاش بیهوده کرده بودند تا با سم پاشی از شرکت ایرانیان در این نشست ممانعت کنند. البته همانطور که انتظار می رفت تیرشان به سنگ خورد. وقتی تلاش آنها برهم خورد دو نفر از آنها سعی کردند در داخل جلسه با حمله به سخنران و اینکه چرا وی با دخالت خارجی در ایران و از جمله با تحریم اقتصادی ایران مخالف است داد سخن دهند و تلاش بیهوده کردند به بهانه افشای جنایات رژیم جمهوری اسلامی تجاوز امپریالیسم آمریکا به ایران را تلویحا توجیه کنند و محاصره اقتصادی مردم ایران را صریحا و قویا تائید نمایند. تو گوئی ماهیت حمله امپریالیستها به ایران برای استقرار حقوق بشر و دموکراسی در ایران است و نه تسلط بر منابع انرژی در منطقه. این دو نفر با حق مسلم ایران در غنی سازی اورانیوم مخالفت کردند و جالب این است که علیرغم اینکه سازمانهای امنیتی امپریالیستها سیاه روی سفید نوشته اند که در ایران بمب اتمی تولید نمی شود، آنها بعنوان کاسه های داغتر از آش از بمب اتمی ملاها که در خفا مشغول ساختن آن هستند و این امر دنیا را تهدید می کند و خطر جنگ را افزایش می دهد و گزارشهای امپریالیستها کاذب است، به همه “اخبار دست اول“ می دادند. این عده در واقع از موضع اسرائیل دفاع می کردند. جمعیت حاضر آنها را به عنوان سلطنت طلب، جاسوس “سی آی ا“ و احمد چلبیهای ایران که آرزوی این را دارند که در پارکابی امپریالیستها به ایران وارد شوند، هو کرد.
دکتر نیرومند تصویر روشنی از نقش جریانهای بنیادگرا که توسط امپریالیستها در اساس خویش در افغانستان تقویت شده اند بدست داد و نشان داد که این جریانها بویژه در ممالکی که متحد امپریالیسم آمریکا بوده اند از سنت و ریشه عمیقتری برخوردارند. از جمله در پاکستان، عربستان سعودی، مصر و...
دکتر نیرومند بدرستی به نقش جمهوری اسلامی در سرکوب نیروهای انقلابی و نقض حقوق بشر و بویژه حقوق زنان اشاره کرد ولی به صراحت سیاست تجاوزکارانه امپریالیسم آمریکا را به منطقه که اساسا برای کنترل منابع انرژی است رد کرد. وی تجاوز به افغانستان، عراق، اشغال سرزمینهای فلسطین را محکوم کرد و از حقوق ملل جهان بدفاع برخاست. روشن است که در نشستی که اساسا برای ممانعت از تجاوز امپریالیسم و صهیونیسم به ایران تشکیل می شود تا علی الاصول با تقویت این جبهه و بسیج مردم به عنوان عامل مهمی در بازدارندگی جنگ امپریالیستی عمل کند، تکیه مجموعه فعالیتها بر ضد جنگ و افشاء نقش تجاوزکاران است و نه توجیه اینکه چرا باید امپریالیستها و صهیونیستها به ایران حمله کرده و “دموکراسی“ و “حقوق بشر“ را متحقق کنند؟!. عمال جاسوس صهیونیستها و امپریالیستها باین مسایل قانع نبودند، زیرا آنها هوادار تجاوز امپریالیستها به ایران هستند. آنها با نتیجه گیری سخنرانی که علیرغم نقض حقوق بشر در ایران امپریالیستها حق تجاوز به ایران را ندارند موافق نبودند، زیرا آنها هوادار شرمگینانه و برخی مواقع بی شرمانه تجاوز امپریالیسم به ایران هستند، آنها بشدت دستشان خوشبختانه برای همه ایرانیان رو شد و وسط جلسه فرار را بر قرار ترجیح دادند. سخنران ضد انقلابی که با اصل دخالت امپریالیستها در امور ایران موافق بود و با خجالت برای خالی نبودن عریضه بطور ضمنی تجاوز را نفی می کرد روی محاصره اقتصادی ایران تکیه می نمود. سیاست آنها همان سیاستی بود که در چند روز قبل از آن دارو دسته مجاهدین خلق با شرکت 70 نفر در برلن که از همه نقاط جهان جمع کرده بودند از سران امپریالیستها می خواستند ایران را تحت فشار اقتصادی قرار دهند و قطعنامه جدیدی در شورای امنیت علیه مردم ایران به تصویب برسانند. طبیعتا در فردای آزادی ایران این مشت عمال خودفروخته و جاسوس آمریکا باید در مقابل مردم ایران پاسخگو باشند.
سخنرانی دکتر نیرومند همراه با بحثهای جالب شرکت کنندگان حدود سه ساعت طول کشید. نشست بسیار پربار و افشاء کننده بود. ایرانیان مقیم مونیخ مصمم شدند که نقش کثیف این عناصر خود فروخته را که احمد چلبیهای آینده ایران هستند هر چه بیشتر در سطح شهر روشن کنند. آنها مصمم شدند از جنبش ضد جنگ با تمام قوا در مقابل دسیسه های خرابکاران و عمال اسرائیل و آمریکا حمایت کنند. تنها در عمل است که می توان پوچی ادعاها و شعارها را برملا ساخت.
در روز جمعه مطابق 9 ماه فوریه در ساعت 4 بعد از ظهر میتینگی در مرکز شهر مونیخ با شرکت بیش از 500 نفر همراه با سخنرانان ایرانی، آلمان و آمریکای جنوبی برگزار شد و شعارهای اپوزیسیون انقلابی ایران در طرد جنگ مورد استقبال قرار گرفت. از آن دارو دسته ضد انقلابی یک نفر هم در تظاهرات ضد جنگ شرکت نداشت. کمیته ضد جنگ با حمل شعارهای “ما مخالف جنگ علیه ایران هستیم“، “دستها از ایران کوتاه باد“ به میدان آمد و رسانه های سراسر آلمان گزارش این تظاهرات را وسیعا بازتاب دادند. در روز شنبه تظاهرات اعتراضی با شرکت 8000 نفر برگزار شد. شعار ما “دستها از ایران کوتاه باد“ بود که بسیار مورد توجه مردم و رسانه ها قرار گرفت. آلمانی ها آشکارا حمایت خویش را از رفقای حامل این شعارها ابراز می داشتند و با آنها اعلام همبستگی می کردند. این شامل آلمانی هائی بود که در نمایش اعتراضی شرکت نداشتند و نه آنهائیکه بهر صورت در این اعتراض حاضر بودند. سران امپریالیستها در کنفرانس امنیت در مونیخ خبردار شدند که اپوزیسیون انقلابی ایران ضد تجاوز به ایران است و اپوزیسیون هوادار آنها حتی به یاری 85 میلیون دلار نتوانسته است نشست آنها را برهم بزند. آنها فهمیدند که اپوزیسیون ایران احمد چلبی نیست و عمال خود فروخته مجاهدین، سلطنت طلبان و یا حزب کمونیست کارگری نماینده اپوزیسیون ایران انقلابی نیستند و نظریات و احساسات مردم ایران را بیان نمی کنند.
پیام مردم ایران به گوش جرج بوش و ایهود اولمرت رسید.
همراه این گزارش ما پلاتفرم کمیته ضد جنگ و ضد تحریم در مونیخ را منتشر می کنیم و تصاویر مربوط به میتیگ و تظاهرات را انعکاس می دهیم.





کمیته: “جبهه ضد تجاوز و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران“

آدرس تماس bijan.n79@googlemail.com