۱۳۸۷ مرداد ۹, چهارشنبه

موانع ده گانه ای که جنگ بر علیه ایران را ناممکن می سازد
۸ مرداد ۱۳۸۷
نوشته پروفسور زکی شا لوم استاد دانشگاه بن گوریون و تحلیلگر مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل برگردان: احمد مزارعی
مقدمه مترجم: آقای ایتان هابر تحلیلگر روزنامه یدیعوت آهارانوت، در تاریخ ۹ جولای ۲۰۰۸ طی مقاله ای مینویسد:” ما هر ساعت اعلام می کنیم که می خواهیم به ایران حمله کنیم. و برنامه های خود را با آب و تاب شرح می دهیم. سپس در ادامه بحث تحلیلی خود سوال می کند که به مدت ۳۳ روز در پشت دیوار شهرک بنت الجبیل گرفتار شدیم و نتوانستیم جنبش مقاومت ملی لبنان را پس بزنیم، حال چگونه می خواهیم به ایران حمله ببریم و پیروز شویم. و در تاریخ ۲۶ جولای آقای افرایم هلیفی ( هالوی) رئیس سابق موساد در مصاحبه با مجله تایم، در بخشی از مصاحبه خود می گوید، اگر اسرائیل به ایران حمله کند مقدمه ای برای نابودی اسرائیل و منطقه می باشد. اینان صاحبنظران و تحلیلگران واقع بین اسرائیلی هستند ولی پخش و تبیلغ اخبار جنگ موجب بالا رفتن سرسام آور سهام بورس بین المللی شده و میلیونها دلار به جیب صاحبان موسسات بورس لندن و نیویورک می رود. برای روشن شدن این موضوع به مقاله ای نوشته آقای ویلیام اینگدال در همین سایت مراجعه نمائید. اما در اینجا به ترجمه مقاله دیگری از یکی از صاحبنظران اسرائیلی بنام پروفسور زاکان شا لوم می پردازیم که دلایلی را مبنی بر عدم وقوع جنگ بر می شمارد.نمی توان انکار کرد که کشورهای امپریالیستی در صورت مهیا شدن شرایط ، به جنگ دست می زنند اما خوشبختانه در جنگهای اخیرشان در عراق ، افغانستان، لبنان، فلسطین و سومالی با مقاومت جانانه ملت های ستم دیده روبرو شده و بسادگی به جنگ دیگری دست نخواهند زد.
موانع ده گانه ای که جنگ بر علیه ایران را ناممکن می سازد
۱- اینکه آقای جرج دبلیو بوش به پایان دوره ریاست جمهوری خود رسیده و اگر چه وی گفت که امکانات دست زدن به جنگ را دارد اما رئیس جمهور در پایان دوره ریاست جمهوری خود، برای دست زدن به جنگ شرایط مناسب را ندارد و عاقلانه نیست در حالیکه در آستانه ترک کاخ سفید است، به اتخاذ تصمیمات مهم و استراتژیک دست بزند. تصمیماتی که آینده اش برای کل جامعه آمریکا نامعلوم و از این نظر باید مسئله شروع جنگ از طرف وی را پایان یافته دید.۲- عامل دوم، در صعود ستاره بخت باراک اوباما است که نشان دهنده اینست که افکار عمومی مردم آمریکا رغبت به جنگ ندارد و خواستار در پیش گرفتن سیاست های ملایمی نسبت به آنچه که بوش انجام داده، هستند. اوضاع چنین نشان می دهد که دست زدن به جنگ بر علیه ایران مخالفت سریع با آرا اکثریت مردم آمریکا است و بدون شک بوش به این ماجرا جویی دست نخواهد زد. ۳- اینکه آمریکائی ها همیشه ایران را موجب ناراحتی های روحی خود دانسته و اولین حمله ای که آنها برای آزادی گروگانها انجام دادند، با شکست روبرو شد که این خود مانعی برای حمله به ایران است. از این نظر دولت فعلی آمریکا می کوشد از حمله به ایران دوری گزیند و نمی خواهد در دوره پایان ریاست جمهوری شکستی بر شکست های قبلی خود بیافزاید.۴- بر اساس اطلاعاتی که سازمانهای امنیتی آمریکا در مورد فعالیتهای انرژی هسته ای ، مبنی بر اینکه این فعالیت ها نظامی نمی باشند، و تنظیم کنندگان آن گزارش، هنوز بر صحت گزارش تاکید دارند ، باضافه آنچه که ممکنست نتایج بسیار خطرناکی از نوع آنچه که در عراق بوجود آمد، مانع جدی ایجاد می کند که فعالیت نظامی برعلیه ایران انجام نگیرد. بر این اساس آقای رئیس جمهور با موانع برشمرده دست به ماجراجویی تازه ای نخواهد زد. ۵- دست زدن به این ماجراجویی بنا بدلایل مختلف موفقیت آمیز نخواهد بود زیرا ایرانیان با تجربیاتی که در سالهای گذشته بدست آورده اند، برنامه های پیشگیرانه متعددی را برای به شکست کشاندن هر گونه عملیاتی بر علیه خود اتخاذ کرده اند. آنان بر عملیات دفاعی و مخفی نگاهداشتن مراکز هسته ای خود برنامه های متعددی را بکار گرفته اند و از همه مهمتر نامعلوم بودن نتایج حاصله از حمله به ایران است. ۶- مسئله بعدی اینست که اگر آمریکا به «عملیات نظامی با اسرائیل و یا بدون اسرائیل » بر علیه ایران دست بزند، بدون شک این حمله از طرف ایران پاسخ بسیار کوبنده ای بر علیه اسرائیل در بر خواهد داشت و این پاسخ حدود و ثغورش مشخص نیست ولی بدون شک موجب مشکلات بسیار زیادی برای کشور اسرائیل خواهد شد که جنگ را گسترده تر خواهد نمود، تا جائیکه همه کشورهای خاورمیانه وارد این جنگ خواهند شد. از این نظر بسیار بعید بنظر می رسد که رئیس جمهور آمریکا خود را وارد این ورطه هولناک نماید، در حالیکه در باتلاق عراق همچنان گرفتار است.۷- اینکه این جنگ ممکنست شروع تازه ای برای یکدوره طولانی از جنگ و خونریزی مابین کشورهای اسلامی و کشورهای غربی شود که تاکنون نظیر آن در تاریخ نبوده است. حتی کسانیکه خود را در صف ایران و طرفدار ایران نمی دانند حمله به ایران را جنگ آمریکا بر علیه یک دولت اسلامی بر نمی تابند و موجب آن می شود که حمله بر علیه اهداف آمریکایی حتی در سرزمین آمریکا گسترش یابد. ۸- حمله به ایران از طرف آمریکا موجب بالا رفتن نجومی قیمت نفت در سراسر جهان خواهد شد که تاثیر بسیار گسترده و منفی بر اقتصاد جهانی خواهد داشت و با تاکید بر اینکه اگر چنین جنگی رخ دهد، بحرانهای اقتصادی جهانی آنچنانی بوجود خواهد آمد که عواقب بسیار خطرناکی در بر دارد. ۹- علیرغم اینکه توافق جهانی مبنی بر اینکه ایران نمی بایستی به قدرت اتمی در جهان تبدیل شود، اما رئیس جمهور آمریکا باید بداند که همه این کشورها مخالف حمله نظامی به ایران هستند. و بوش باید این افکار عمومی جهانی را در نظر گیرد. از این نظر عاقلانه نیست که رئیس جمهور آمریکا با در نظر گرفتن همه این عوامل خطرناک دست به حمله نظامی علیه ایران بزند. ۱۰- چیزی که مانع حمله نظامی آمریکا به ایران می شود اینست که سازمان ملل تصمیمات سیاسی و اقتصادی شدیدی بر علیه ایران اتخاذ کرده که موجب زیر فشار قرار گرفتن اقتصاد ایران و آیت الله ها در این کشور است . همچنین در حال حاضر ارتباطات غیر مستقیمی بین ایرانی ها و آمریکائیها در جریان است و این نشاندهنده آنست که مذاکرات دیپلماتیک همچنان ادامه دارد. با این حساب و با ادامه یافتن مذاکرات دیپلماتیک جایی برای شروع جنگ نیست.
در انتها باید گفت که مسئولین دولت اسرائیل در مورد برخورد با ایران در تنگنای سختی قرار گرفته اند که از سویی به مسیری حرکت می کنند که خود باید به تنهایی تصمیم بگیرند و این تصمیم شان می بایستی در ماههای آینده و قبل از پایان یافتن دوره ریاست جمهوری بوش باشد، یا در غیر اینصورت اگر دست به چنین عملی نزنند، اعتبار خود را زیر سوال برده اند .
انتظار می رود که رهبران اسرائیل در چنین شرایطی طوری عمل نمایند که به کمترین آسیب ها دچار شوند.

۱۳۸۷ تیر ۳۰, یکشنبه


19.07.2008
نشست ژنو بدون نتیجه چشمگیری پایان یافت

نقل از رادیو دویچه وله آلمان
خاویر سولانا در یک نشست خبری گفت: «مذاکرات سازنده بود اما ما پاسخی در مورد بسته‌ی پیشنهادی غرب دریافت نکردیم» سعید جلیلی مذاکرات را "سازنده و روبه‌جلو" خواند. جمهوری اسلامی حاضر نیست از غنی‌سازی اورانیوم دست بردارد.
مذاکره ساعت ۱۱ به وقت سوئیس در سالنی آغاز شد که در روز ۲۲ اوت ۱۸۶۴ شاهد امضای "کنوانسیون ژنو" بود (پیمانی برای حفاظت از افرادی که در جبهه‌ی جنگ حضور ندارند).
در این مذاکره‌ی یک روزه سعید جلیلی، علی باقری، مدیر بخش سیاست خارجی و امنیت بین‌الملل شورای عالی امنیت ملی، مهدی صفری، معاون اروپای وزارت خارجه، کیوان ایمانی، سفیر جمهوری اسلامی در سوئیس، خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، ویلیام برنز، نماینده ایالات متحده آمریکا و نمایندگان آلمان، بریتانیا، چین، روسیه و فرانسه حضور داشتند.

دستاوردهای نشست

خاویر سولانا، دیپلمات ارشد اتحادیه اروپا در نشست خبری اظهار داشت که مذاکره سازنده بوده اما ایران پاسخ روشنی به بسته‌ی پیشنهادی غرب نداده است. وی گفت: «امیدواریم که طی دو هفته آینده پاسخ پرسش‌های خود را از ایران دریافت کنیم».
به گفته‌ی هماهنگ‌کننده‌ی سیاست خارجی اتحادیه اروپا‌، ایران در رابطه با بسته‌ی پیشنهادی تنها نامه‌ای به غرب نوشته که در آن به مهمترین موضوعات مطرح شده در این بسته پاسخ روشنی داده نشده است.
سولانا ضمن تاکید بر این که ایران هنوز فرصت همکاری سازنده با جامعه‌ی بین‌المللی را دارد گفت، تا دو هفته دیگر، تلفنی یا حضوری با سعید جلیلی گفت‌وگو خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری ایسنا، سعید جلیلی ضمن "سازنده و روبه‌جلو" خواندن مذاکرات گفت: «رویکرد ما در نگاهی که داریم و بسته‌ای که ارائه کرده‌ایم، راهبردی است نه تاکتیکی. از همین رو این رویکرد درازمدت است.»

یکی از مهمترین دستاوردهای مذاکرات ژنو‌ این است که برای نخستین بار نمایند‌ه‌ی ایالات متحده، برای حل بحران هسته‌ای با نماینده‌ی ایران بر سر میز مذاکره نشست. بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی معتقدند که این رویداد، نتیجه‌ی چرخشی در سیاست دولت بوش در رابطه با جمهوری اسلامی است. برخی از آنها حتی حدس می‌زدند که این مذاکرات آغاز یک فصل جدید در روابط دو کشور باشد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، خبر شرکت ویلیام برنز در این نشست باعث شد که روز جمعه، ۲۷ تیر، قیمت نفت در بازارهای بین‌المللی کاهش یابد

انتظارات شرکت‌کنندگان از نشست ژنو

پیش از این نشست خبرهای گوناگون و بعضا ضد ونقیضی در مورد محتوای مذاکره پخش شده بود. منابع غربی اعلام کرده بودند که نشست روز شنبه حول و حوش پاسخ ایران به بسته‌ی پیشنهادی غرب می‌چرخد. این "بسته" که برای حل کشمکش هسته‌ای تهیه شده، حاوی مشوق‌هایی در زمینه‌ی تجاری، مالی، کشاورزی و تکنولوژی مدرن برای ایران است.
مقامات گروه ۱ + ۵ تاکید کرده بودند که حل بحران هسته‌ای در گرو تعلیق غنی‌سازی اورانیوم از جانب ایران است. برخی امیدوار بودند که نشست روز شنبه زمینه‌ای شود برای رسیدن به مرحله‌ی "تعلیق در برابر تعلیق". پیشنهاد "تقلیق در برابر تعلیق" در نامه‌ی شش وزیر خارجه‌ به منوچهر متکی، وزیر خارجه‌ی ایران مطرح شده است. این پیشنهاد می‌گوید برای آغاز مذاکرات مقدماتی، ایران از توسعه‌ی فعالیت‌های هسته‌ایش دست بردارد و غرب نیز برای تحریم بیشتر ایران اقدامی نکند.

خبرگزاری رویترز پیش از آغاز نشست به نقل از" یک مقام بلندپایه دولتی" ایران (که نامش فاش نشده) گزارش داد که جمهوری اسلامی به هیچ وجه از غنی‌سازی اورانیوم دست نخواهد کشید. سعید ایمانی، سفیر ایران در سوئیس نیز پیشتر بر این اصل تاکید کرده بود. با وجود این منوچهر متکی احتمال داده بود که در نشست ژنو، دو طرف در رابطه با ادامه‌ی مذاکرات در آینده به توافق برسند.

بدگمانی سیاستمداران اروپایی

بسیاری از مقامات اتحادیه اروپا نسبت به دور جدید مذاکرات بدبین بودند. خاویر سولانا، نماینده ارشد اتحادیه اروپا در مذاکرات هسته‌ای، معتقد است که بحران هسته‌ای ایران باید از طریق مسالمت‌آمیز حل شود اما در عین حال از روند مذاکرات با ایران ناراضی است. او می‌گوید که پاسخ‌های ایران به نگرانی‌های جهانی، "سخت و پیجیده‌" هستند.
برنار کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه نیز گفته بود که نباید به این مذاکرات امید بست. کوشنر که کشورش ریاست دوره‌ای اتحادیه اروپا را به عهده دارد، روز پنجشنبه، ۲۷ تیر یادآور شد که دستاوردهای مذاکرات گذشته با ایران "برابر صفر" بوده است. سیاسمتدار بلندپایه‌ی اتحادیه اروپا گفت که خود او با مقامات ایرانی زیاد صحبت کرده، اما به نتیجه‌ای نرسیده است.

گفت‌وگوی تلفنی رئیس جمهور ایران با همتای روسی خود

همزمان با مذاکرات ژنو، خبرگزاری ایتار تاس خبر یک گفت‌وگوی تلفنی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران، با همتای روسی‌اش، دیمیتری مدودف را منتشر کرد. بر اساس این گزارش، مدودف تاکید کرده که روسیه مخالف حمله نظامی به ایران است. رئیس جمهور روسیه گفته است که او برای حل بحران هسته‌ای همچنان از راه‌حل دیپلماتیک پشتیبانی می‌کند. ایتار تاس نوشت که مدودف در گفت‌وگو با احمدی نژاد خواسته است، که ایران "در سطحی گسترده" با آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای همکاری کند.
فریار / رویترز؛ خبرگزاری آلمان؛ خبرگزاری ایسنا

۱۳۸۷ تیر ۲۸, جمعه


آینده تنش میان ایران و آمریکا: جنگ یا صلح؟
م. مینایی
هر از گاهی شاهین جنگ بر فراز سرمان به پرواز در می‌آید و بال‌های مخوفش را بر سر ملت می‌گستراند. جنگ روانی از هر سوی اوج می‌گیرد و جملات تهدیدکننده روح و روان مردم را می‌خراشد. طرفین ذی‌نفع و متحدان‌شان متناسب با اهداف راهبردی، تاکتیک‌های لازم را اتخاذ می‌کنند و ملت، بی‌چاره و بی هیچ ابزار تاثیرگذاری ناظر بازی بزرگان است تا به کجا ختم شود این شطرنج پر از دهشت!به نظرم اگر سوال را این‌گونه طرح کنیم که: آیا جنگ شروع شده است؟ پرسش بی‌ربطی نکرده‌ایم. اگر جنگ را در سه حوزه اقتصادی، روانی و نظامی تعریف کنیم، حداقل در دو زمینه پاسخ آری است. گر چه هنوز برنده واقعی در این دو حوزه مشخص نیست اما از قرائن و شواهد پیداست که پیروزی در افق انحصارات امپریالیستی هویدا شده است. خصوصی‌سازی مطابق با برنامه‌ها و توصیه‌های مجموعه بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول و سازمان تجارت جهانی شتابان و بلاوقفه و حتا افسار گسیخته‌تر از بسیاری از کشورهای در حال توسعه مثل اندونزی، کره جنوبی، کشورهای آمریکای لاتین و حتا کشورهایی که در حوزه نفوذ همه جانبه آمریکا هستند، پیش می‌رود. تهران -حالا با هر تفسیری که می‌خواهد باشد- صنایع دولتی را در بشقاب طلایی تقدیم سرمایه‌گزاران خارجی می‌کند. این مسئله هر چند با توجیه «بازار آزاد» انجام می‌گیرد اما از آن‌جا که هم اینک قیمت نفت حول و حوش ۱۴۰ دلار است و ایران در وضعیتی نیست که هم‌چون کشورهای مقروض در حال رشد مجبور به فروش دارایی‌های خود جهت پرداخت اصل و فرع بدهی‌های خود باشد، درک موضوع نیازمند تحلیلی همه‌جانبه می‌شود. تعدادی از شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی قبلا خود را به صحنه رسانده‌اند و پیش‌نهاد فروش چنان سخاوتمندانه است که هوش از سر بسیاری دیگر ربوده است. از آن‌جا که هیچ فرقی بین متقاضیان خرید داخلی و خارجی ذکر نشده است و سرمایه‌گزاران خارجی می‌توانند سود سالانه خود را به هر شکلی که مایل باشند از کشور خارج کنند، سیاست نوین اقتصادی گامی بزرگ در جهت وابستگی هرچه بیش‌تر به انحصارات بین‌المللی است.لازم است موضوع به دقت مورد بررسی قرار گیرد. تهدیدات فزاینده آمریکا و اسرائیل و خطر آغاز جنگی تمام عیار از یک سو هم‌زمان شده است با تاکیدات موکد صندوق بین‌المللی پول مبنی بر لزوم تسریع در امر خصوصی‌سازی. حالا سوال این‌جاست که آیا تهران در گرماگرم رجزخوانی‌ها و هل من مبارز طلبیدن‌های طرفین دعوا توصیه‌های واشنگتن را عملی می‌سازد؟موسسه «برتون وود» در هم‌گامی و هم‌آهنگی کامل با وال استریت، خزانه‌داری آمریکا، وزارت خارجه آمریکا، پنتاگون و ناتو، همواره در خدمت تامین منافع ایالات متحده بوده است. این موسسه در شرایط قبل از جنگ به امر مشاوره و توصیه‌های اقتصادی می‌پردازد و بعد از جنگ طرح‌های بازسازی ارائه می‌کند. در راستای این سیاست‌ها است که بانک جهانی و موسسه برتون وود بعد از جنگ به اعطای وام به عراق و افغانستان مبادرت کرده‌اند.سیاست خصوصی‌سازی جاری نشان‌گر این امر است که تهران مصمم است کنترل بنیان‌های اقتصادی کلیدی و مهم خود را به انحصارات خارجی عرضه کند.بنا به اظهار غلام‌رضا کردزنگنه، رئیس سازمان خصوصی‌سازی کشور، تهران در نظر دارد تا پایان سال جاری ۲۳۰ شرکت دولتی را واگذار نماید. در حالی‌که سهام ۱۷۷ شرکت دولتی در سال گذشته در بورس کشور واگذار شده است. فی‌المثل شرکت مخابرات میزان قابل توجهی از سهام خود را قبلا به شرکت زیمنس آلمان، گروه ام.تی.ان. آفریقای جنوبی و آلکاتل فرانسه واگذار کرده است.سایر بخش‌های مهم اقتصادی از جمله صنایع آهن، فولاد، مس و آلومنیم نیز در بورس عرضه شده‌اند و به نظر می‌رسد هدف از این واگذاری‌ها ایجاد لابی‌های ضد جنگ از سوی انحصارات و بنگاه‌های خارجی به منظور حفاظت از منافع و سودهای کلان این بنگاه‌ها باشد.شکی نیست که جنگ ادامه سیاست با ابزارها و شیوه‌های متفاوت است. سیاست انحصارات جهانی و در راس آن‌ها آمریکا کنترل منابع اقتصادی و تجاری سایر ملل است. پس عرضه یِ منابع و تسلیم‌کردن بنیان‌های اقتصادی معنی دیگری غیر از تسلیم بدون جنگ به انحصارات جهانی نخواهد داشت. اما آیا این‌همه قادر است از آغاز جنگی دیگر و بمباران اهداف نظامی و غیرنظامی جلوگیری کند؟ اجازه بدهید پاسخ این پرسش را با توجه به سیاست‌های اعلام شده اخیر از سوی آمریکا پیدا کنیم. آمریکا به جای تمجید و تشویق ایران جهت پی‌گیری سیاست‌های خصوصی‌سازی موضعی سخت‌گیرانه‌تری را اتخاذ کرده و تحریم‌های خود را افزایش داده است. در اردی‌بهشت ماه همین سال گنگره آمریکا قطعنامه شماره ۳۶۲ را با هدف تشدید مجازات‌ها علیه ایران به تصویب رساند. اینک بعد از چند ماه مجددا صحبت از طرح کنگره برای تصویب اقدامات تنبیهی شدیدتری است که صنایع نفت، گاز و هسته‌ای را به هم‌راه منابع تامین مالی کشور هدف قرار داده است. به راستی آمریکا غیر از تصاحب منابع اقتصادی و تجاری کشور در پی دستیابی به کدام اهداف است که قصد کوتاه آمدن ندارد؟سخاوتمندی مقامات مسئول در عرضه دارایی‌های حیاتی کشور و اتخاذ سیاست‌های نئولیبرالی مطابق دستورالعمل‌های نهادهای مالی و تجاری جهان هنوز نتوانسته از تهدیدات بالقوه آمریکا و متحدین‌اش بکاهد. فرق جمهوری اسلامی با اندونزی، کره و برزیل چیست که این اقدامات در آن کشورها مورد تایید و در ایران مورد بی‌مهری و بی‌اعتنایی قرار می‌گیرد؟روسیه و چین دو شریک تجاری عمده ایران هستند. در حالی که شرکت‌های آمریکایی از سرمایه‌گذاری و خرید مستقیم شرکت‌ها در ایران محروم هستند. آلمان، ایتالیا و ژاپن شرکای اصلی ایران و بالطبع متنفعین واقعی برنامه‌های خصوصی‌سازی در صنایع نفت و گاز و مخابرات و پتروشیمی و هم‌چنین بانکی هستند. این پنج کشور را می‌توان صاحبان سهم شیر در ایران دانست.یکی از اهداف اصلی برنامه‌های تنبیه‌ای کنگره محروم کردن شرکت‌های کشورهای مزبور از تصاحب صنایع و تجارت ایران است.کشورهای دیگری که در مرحله دوم روابط تجاری با ایران هستند عبارتند از: کره جنوبی و شمالی، فرانسه، هندوستان، نروژ، سوئد و هلند. صنایع سودالای سوئد سود هنگفتی از صنایع مس ایران را عاید خود کرده است.فرانسه، ژاپن و کره سود کلانی از صنایع خودروسازی در قالب توافقات لیسانسی می‌برند. بنا به گزارش سال جاری سازمان خصوصی‌سازی، شرکت نفتی اِنی ایتالیا در توسعه فاز ۴ و ۵ حوزه نفتی پارس جنوبی بالغ بر ۸/۳ میلیارد دلار فعال است. شرکت‌های توتال و شل نیز در صنایع گازی سرمایه‌گذاری کرده‌اند.هرچند که شرکت ملی نفت کشور هنوز وارد عرصه خصوصی‌سازی نشده است اما فضای مناسبی برای فعالیت در حوزه‌های تصفیه نفت، صنایع پتروشیمی وخدمات اقتصادی نفتی و نیز زیرساخت‌های گاز و نفت شامل اکتشاف و خطوط گاز و نفت برای کشورهای چین، روسیه، ایتالیا، مالزی و غیره بوجود آمده است.هرچند که تعدادی از شرکت‌های آمریکایی به طور غیرمستقیم به تجارت با ایران مبادرت کرده‌اند، اما سیاست تحریم تجاری آمریکا (که دولت بوش آن را مجددا برقرار کرده است) تجارت و سرمایه‌گذاری شرکت‌ها و شهروندان آمریکایی را غیرقانونی اعلام کرده کرده و به این ترتیب شرکت‌های آمریکایی را از دستیابی مستقیم به منافع خصوصی‌سازی و سیاست‌های نولیبرالی محروم کرده است و این امر ممکن نمی‌شود مگر این‌که این تحریم‌ها برداشته شوند.در حالی که کل صنایع و تجارت در عراق تکه پاره شده در انحصار تعداد معدودی از شرکت‌های آمریکایی است، در ایران این امر صادق نیست و آمریکائیان هیچ ترجیحی نسبت به دیگران ندارند. به عبارت دیگر سیاست خصوصی‌سازی کشور خدمتی به علائق استراتزیک آمریکا نکرده است. این امر ضمن تضعیف هژمونی آمریکا چالشی در برابر نظم نوین آمریکا و سیاست تک‌قطبی آن کشور به شمار می‌رود. دلیل این‌که آمریکا با این حدت و شدت در برابر سیاست‌های جمهوری اسلامی صف آرایی کرده است، همین امر است. آمریکا می‌خواهد با اعمال سیاست‌های مجازاتی خود رقبای اقتصادی و تجاری خود را از این خوان گسترده نعمت محروم کند. جنبه مضحک قضیه اینجاست که رقبای آمریکا خصوصا چین و روسیه هم از توبره می‌خورند و هم از آخور.آمریکا با توجه به این مسائل می‌خواهد به کمک اسرائیل قضیه را با استفاده از راه حل‌های نظامی یکسره کند و در این مسیر پشتیبانی متحدین سنتی خود را هم جلب کرده است. هدف آمریکا ایجاد چتر حاکمیتی بر فراز خاورمیانه است و روی‌کرد اخیر جمهوری اسلامی در رابطه با ایجاد دفتر حافظ منافع آمریکا در تهران و چراغ سبز جهت مذاکره مستقیم گامی دیگر در جهت حل و فصل مسائل از طریق مصالحه است.
برای نگاه مفصل‌تر به مقاله ی:
«Iran: War or Privatization: All Out War or "Economic Conquest"?»
در نشریه ی «گلوبال ریسرچ» مراجعه فرمایید:
http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=9501
بر گرفته از وبلاگ کانون وحدت دانش جویان اسلامی تبریز

نه صدام، که قانون ملی کردن نفت هدف بود



نه صدام، که قانون ملی کردن نفت هدف بود
برای بازگشت چهار خواهر غول پیکر به سرب مذاب و بمب های آتش زا نیاز افتاد. بریتیش پترولیوم، شل، قبل از ملی کردن نفت عراق


/ *فارين افيرز: سرانجام کار احتمالا يک دولت قوی و متمرکز تحت حکومت يک خونتای نظامی مشابه رژيم صدام حسين خواهد بود. بعد از تصرف خاک، حالا نوبت نفت است روشنگری. صدام حسين حاضر بود هرکاری را برای آمريکا انجام دهد:از تجاوز به ايران تاآنطور که از پيام های قبل از جنگ او به آمريکا گزارش شده،در اختيار گذاشتن قراردادهای نفتی. پس علت خصومت آمريکا با صدام چه بود؟ آمريکا- و انگلستان - به شهادت تاريخچه روابط ويژه شان،با صدام خصومتی نداشتند. هدف خصومت، دستاوردهای جنبشی بود که حدود نيم قرن پيش خاورميانه و ديگر نقاط جهان را در نورديد: ملی شدن نفت. , ملی شدن نفت, قانونی بود که سرمايه های کلان و قدرت های حامی آنها در پايان دهه نود تصميم به لغو آن در کشورهای عمده نفت خيز گرفتند. نفت بسيار عزيزتر از آن بود که حتی به بازار آزاد ,عزيز, سپرده شود، چه رسد به آنکه مالکيتش از آن ملت ها باشد، حتی اگر واليان خود خوانده و مستبد، وابسته يا مستقل، عملا اختيار آن را در دست گيرند. اين ها هم عليرغم سياست های ضد ملی شان ناچارند گاهی به ,مصالح حکومتی, بينديشند و يا چه بسا مثل صدام يا شاه يا همين رژيم کنونی ايران گاهی هوس امتياز گيری به سرشان بزند. بايد به سيستم استعماری بازگشت و اختيار و انحصار استخراج و معاملات نفت را به دست گرفت. از آغاز ,انقلاب نوليبرالی,اين بخش شناخته شده ای از برنامه سرمايه های کلان ودولت های حامی آنها برای تصاحب مجدد اموال از دست رفته بود.در کتابی که با حمايت مالی پنتاگون چاپ شد آنها نوشتند,چاه های نفت در جاهای اشتباه جهان قرار گرفته است., نفت عراق نزديک 40 سال بطور انحصاری در اختيار کمپانی پتروليوم عراق[Iraq Petroliom Company] بود که سهامداران اصلی اش عبارت بودنداز:آنگلو-پرشين اويل کمپانی Anglo-Persian Oil Company با 50 درصد سهام[همان بريتيش پتروليوم بعدی BP ]، رويال داچ شل هلند، کمپانی پتروليوم فرانسه[توتال بعدی]، استاندارد اويل آمريکا[اکزون موبيل بعدی Exxon Mobil]. آنها بدون اينکه مجبور به چانه زنی با ديگران يا هر ملاحظه ای باشند به هرجا لوله می کشيدند از کرکوک و حديثه در عراق کنونی تا حيفا در فلسطين آن زمان و تريپولی در لبنان و بعنيه در سواحل سوريه و با به جيب زدن عوايدش نفرين و نفرت مردم را بر می انگيختند. ژنرال قاسم بعد از کودتای 1961، 99.5 در صد متعلقات کمپانی راکه سابقه استعماری اش به زمان عثمانی ها برمی گشت، ملی اعلام کرد و نيم در صد بقيه را صدام حسين در دهه هفتاد، زمانی که سوگلی هردو اردگاه شرق و غرب بود. او علاوه بر بهره برداری خانوادگی و قومي،سيستم تامين اجتماعی مشهور عراق را که بنا برگزارش ها در خاورميانه کم نظير بود در فضای مساعد همکاری هردو اردگاه، بر مبنای عوايد همين نيم درصد که شامل چاه های توليد کننده نفت عراق بود، سازمان داد. حالا بعد از نيم قرن چهار خواهر Royal Dutch Shell, BP, Exxon Mobil ،Total به عراق برميگردند با همان حقوق انحصاری دوران استعماري، بدون اينکه به بازار آزاد اجازه دخالت بدهند، دولت عراق که دست نشانده خودشان است. برای اينکه راه اين باز گشت فراهم شود، به استفاده از گلوله های سربی و بمب های آتش زا نياز بود.صدام و حمله اش به کويت و ديکتاتوری اش، در اين ماجرا فقط , نرم افزار, بودند. داستان اين سرقت مسلحانه را نوام چامسکی در آخرين مقاله خود بازتاب داده است که کوتاه شده ی آنرا در زير ميخوانيد. عنوان بندی ها از روشنگری است.
چامسکی: برای بوش و چنی عراق هميشه مساوی بود با يک معامله نفتی شيرين قراردادی که بين وزات نفت عراق و چهار شرکت غربی در حال تنظيم است، سوالات حساسی را در باره ماهيت حمله به عراق و اشغال آن پيش می آورد. سوالاتی که در آمريکا بايد بطور جدی مورد بحث نامزدهای رياست جمهوری قرار گيرد، همينطورالبته در عراق تحت اشغال، جايی که به نظر ميرسد مردمش ديگر هيچ نقشی در تعيين سرنوشت کشورشان برعهده ندارند. مذاکراتی با کمپانی های اکزون موبيل، شل، توتال و بريتيش پتروليوم، شرکای اصلی دهه ها قبل که اکنون شورون و چند شرکت ديگر هم به آن پيوسته اند، برای احيای قراردادهايی در جريان است که در سالهايی که کشورهای توليد کننده نفت شان را ملی کردند از دست رفته بود. قرار دادها يی را که شرکت های نفتی مزبور با همکاری مقامات رسمی آمريکا نوشته اند، بدون اينکه به مزايده بگذارند، بر پيشنهادهای بيش از 40 کمپانی ديگر، از جمله شرکت های چيني، هندی و روسی اولويت داده اند... به احتمال بسيار زياد انگيزه اصلی اشغال نظامی عراق، احياء ,کمپانی پتروليوم عراق, بود. اين کمپانی به شدت منفور همانطور که سيموس ميلنه در گاردين انگليس نوشته است تحت حاکميت بريتانيا , برای بالا کشيدن ثروت عراق بر اساس يک قرار داد شديدا استثمارگرانه , به اين کشور تحميل شده بود. در گزارشاتی که بعد منتشر شد گفته شد در پيشنهادهای ارائه شده، تاخير صورت گرفته است. چيزهای بسياری در خفا در حال انجام است، و عجيب نخواهد بود اگر افتضاحات جديد رو شود. تقاضا از اين شديدتر نمی شود. عراق دومين ذخاير نفت جهان را دارد، و مهمتر اين که استخراج آن ارزان است، نه لايه های يخ زده، نه آلودگی به شن های قيراندود يا نياز به دريل کردن از عمق دريا. برای برنامه ريزان ايالات متحده واجب است عراق تا آنجا که ممکن است تحت کنترل آمريکا بوده و دولتی تحت فرمان داشته و نيز پايگاه های عظيم نظامی آمريکا را،درست در قلب خاورميانه، درخاک خود جای دهد. چنين چيزهايی را برای اين نمی سازند که بعد رها کنند و بروند اين هميشه روشن بود که هدف اصلی حمله به عراق نفت بود، حتی از درون فضای مه آلود ناشی از گردو خاک بر پا کردن های متوالی از قبيل: سلاح کشتار جمعي، رابطه صدام حسين با القاعده، پيشبرد دمکراسی و جنگ عليه ترور، که چنانچه پيش بينی ميشد در نتيجه تجاوز گسترش يافت. در ماه نوامبر گذشته وقتی که بوش و نوری مالکی ,اعلاميه اصول, را با دور زدن کنگره آمريکا، پارلمان عراق و مردم دو کشور امضا کردند، علايق واقعي، بطور برجسته خود را نمايان کرد. اعلاميه امکان حضور نامحدود و دراز مدت نظامی آمريکا در عراق را باز گذاشته و از جمله شامل ساختن پايگاه های عظيم هوايی در تمام کشور و يک , سفارت, در بغداد است که خود شهری در دل يک شهر است و مشابه آن در هيچ جای جهان وجود ندارد. اينها را برای اين نمی سازند که بعد ول کنند و بروند. اعلاميه در رابطه با بهره برداری از منابع نفت عراق نيز اظهارات بی پرده ای دارد. در آن گفته ميشود اقتصاد عراق، يعنی منابع نفتی آن، بايد به روی سرمايه گذاری خارجي، , بويژه سرمايه گذاری آمريکايی, باز باشد. درست مثل اينکه ميخواهند بگويند ما به شما حمله کرديم بنابراين حق داريم کشور شما را کنترل کرده و به منابع شما دسترسی داشته باشيم. جدی بودن اين توافقنامه در ماه ژانويه مشخص شد، وقتی که بوش يک , "signing statement" امضا و در آن اعلام کرد او هرقانونی را که برای بودجه های لازم برای ,ايجاد تاسيسات يا پايگاه های نظامی به منظور اقامت دايم نيروهای مسلح آمريکا در عراق, يا , اعمال کنترل منابع نفتی عراق, محدوديت ايجاد کند، رد خواهد کرد. توسل گسترده به "signing statement"[مصوبه رئيس جمهورکه مواضع او برای امضای يک مصوبه مجلس را از پيش اعلام ميکند] که قدرت قوه اجرائيه را گسترش ميدهد، يکی ديگر از نوآوری های بوش است که نهاد ملی دفاع از آزادی ها و حقوق مدنی American Bar Association آن را محکوم کرده و متناقض , حکومت قانون و جدايی سه قوه , اعلام کرد، بدون اينکه به اين محکوميت توجهی صورت گيرد. وقتی کشوری را گرفتيد،,مال, شماست، ديگر خارجی به شمار نمی آييد جای تعجب نيست که اين بيانيه بلافاصله در عراق با اعتراض مواجه شد، از جمله توسط اتحاديه های کارگری که عليرغم قوانين شديدا ضد کارگری که صدام تصويب کرده و در دوره اشغال حفظ شد، توانسته اند بقای خود را تامين کنند. در تبليغات آمريکا، نيروی اخلالگر در مقابل سلطه آمريکا بر عراق، ايران است و آمريکا مسووليت مشکلات عراق را متوجه ايران ميکند. وزير خارجه آمريکا، کندوليزا رايس راه حل ساده ای پيشنهاد کرده است: , نيروهای خارجی, و , سلاح های خارجی, از عراق بيرون بروند – البته مال ديگران، نه مال ما. مقابله با برنامه هسته ای ايران، تنش را به اوج رسانده است. سياست , تغيير رژيم, دولت بوش همراه است با تهديد های خطرناک استفاده از زور. (در اين مورد هردو نامزد رياست جمهوری با بوش همراه هستند.) اين سياست بنابرگزارشات شامل استفاده از تروريسم در داخل ايران هم هست -- که يک بار ديگر، از نظر حاکمان جهان مشروع قلمداد ميشود. اکثريت مردم آمريکا موافق ديپلوماسی و عليه استفاده از زور هستند. ولی افکار عمومی معمولا در تنظيم سياست نقش ندارد – و نه فقط در اين مورد. طنز ماجرا اين است که عراق دارد به قلمرو حاکميت مشترک آمريکا – ايران تبديل ميشود. دولت مالکی بخشی از جامعه عراق است که بيش از همه مورد حمايت ايران است. به اصطلاح ارتش عراق، که خود ميليشيايی ميان ديگر ميليشياهاست – عمدتا از سپاه بدر تشکيل شده که در دوره جنگ ايران – عراق توسط ايران تعليم ديده و در جنگ به نفع ايران شرکت کرد... به عقيده نير روزن، يکی از مطلع ترين و بهترين گزارشگران عراق، جنگی به نيابت از دولت خارجی در عراق وجود ندارد، زيرا آمريکا و ايران نايب مشترکی در عراق دارند. تهران احتمالا از اين خشنود است که آمريکا حکومتی را در عراق برپا کرده و حفظ ميکند که تحت نفوذ ايران است. اما برای مردم عراق، اين حکومت يک فاجعه است و احتمالا فاجعه بدتری را به دنبال خواهد داشت. استيون سايمون در فارين افيرز اشاره ميکند استراتژی ضد شورشی کنونی آمريکا سه نيرويی را تقويت ميکند که بطور سنتی ثبات خاورميانه را تهديد کرده اند: قبيله گرايي، جنگ سالاری و فرقه گرايی. او می نويسد سرانجام کار احتمالا , يک دولت قوی و متمرکز تحت حکومت يک خونتای نظامی مشابه رژيم صدام حسين خواهد بود., دمکرات ها و جنگ واشغال اگر واشينگتن به هدف های خود برسد، عملياتش را توجيه خواهد کرد. واکنش ها در مورد ولاديمير پوتين که موفق شد چچن را به ميزانی بسيار فراتر از ژنرال پترائوس خاموش کند، کاملا متفاوت است. چچن در رابطه با , ديگران, بود، عراق در رابطه با آمريکا. بنابراين معيارها بکلی متفاوت است. در ايالات متحده دمکرات ها حالا ساکت هستند، و اين به خاطر موفقيت تصوير شده برای تاکتيک تشديد عمليات جنگی در عراق[surge] است. سکوت آنها نشان دهنده اين واقعيت است که آنها بطور اصولی با جنگ مخالف نيستند. در اين نوع نگاه به جهان اگر شما به هدف های تان برسيد، جنگ و اشغال برحق است. با تصرف قلمر، قراردادهای عزيز و شيرين نفتی سرازير ميشود. اما حقيقت اين است که اين تجاوز درتماميت خود يک جنايت جنگي، در واقع جنايت بين المللی از نوع فوق العاده[supreme international crime] است که بنا بر تعريف دادگاه نورمبرگ تفاوتش با جنايت جنگی اين است که ترکيب تمامی انواع خبايث است. اين يکی از موضوعاتی است. که نبايد روی آن بحث صورت گيرد، در مبارزه انتخاباتی يا هرجای ديگر. چرا ما در عراق هستيم؟ به عراقی ها به خاطر ويران کردن کشورشان چه دينی داريم. اکثريت مردم آمريکا خواهان خروج آمريکا از عراق هستند، آيا صدای آنها اهميتی دارد؟
*منبع مقاله چامسکی http://www.alternet.org/waroniraq/91123/?page=2

۱۳۸۷ تیر ۲۶, چهارشنبه



بی بی سی:رئیس مجلس کویت گفت که آمریکا و سایر کشورهای غربی رفتار تحریک آمیزی در قبال پرونده هسته ای ایران در پیش گرفته اند.

جاسم الخرافی، رئیس شورای ملی (مجلس امه) کویت افزود آمریکا و کشورهای غربی باید به استقلال ایران احترام بگذارند.
این مقام عالی رتبه کویتی در سخنان خود، سیاست های آمریکا در مورد ایران را مورد انتقاد قرار داده است.
آمریکا بر سر برنامه هسته ای ایران درگیر تنش با این کشور است. این کشور ایران را متهم می کند که درصدد دستیابی به سلاح هسته ای است، اتهامی که همواره از سوی ایران رد شده است.
رئیس مجلس کویت به تلویزیون این کشور گفت که غرب در مورد برنامه هسته ای ایران از استانداردهای دوگانه استفاده می کند و سعی دارد برنامه هسته ای ایران را متوقف کند اما در عین حال سخنی در مورد برنامه هسته ای اسرائیل نمی گوید.
باور عمومی بر این است که اسرائیل دارای سلاح های هسته ای است اما این کشور این موضوع را نه تائید و نه رد می کند.
اسرائیل خواهان توقف برنامه های هسته ای ایران است و آن را خطری برای موجودیت خود تلقی کرده است.
آقای الخرافی افزود: “درباره برنامه هسته ای ایران تا حد زیادی اغراق شده است و روش به کار گرفته شده از سوی غرب، تحریک آمیز است و ایران نباید اینگونه که مشاهده می کنیم مورد تهدید قرار گیرد.”
کویت از متحدان آمریکا در منطقه به شمار می رود و هزاران سرباز آمریکایی در خاک این کشور مستقرند. آمریکا با لشکرکشی به منطقه در دهه نود میلادی، به اشغال خاک این کشور توسط صدام حسین پایان داد.
دولت کویت گفته است که به هیچ کشوری اجازه نخواهد داد تا از این کشور به عنوان پایگاهی برای اقدام نظامی علیه ایران استفاده شود.
رئیس مجلس کویت گفته است که موضوع حساسی چون مناقشه هسته ای ایران، نیاز به گفتگو و نه گسترش بحران دارد و نباید با ایران چون یک ایالت آمریکا رفتار شود.

۱۳۸۷ تیر ۲۵, سه‌شنبه

ایران خواهان مذاکره بدون پیش شرط با غرب شد

محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی می گوید که ممکن است در آینده ای نزدیک گفت و گوهایی در بخش های گوناگون با آمریکا اتفاق بیافتد.
آقای احمدی نژاد که با تلویزیون دولتی ایران سخن می گفت دوشنبه شب اظهار داشت: «در این خصوص پیغام های فراوانی به ما رسیده است.»
وی به محتوا و اینکه چه کسانی این پیام ها را ارسال کرده اند اشاره ای نکرد.
رییس جمهوری ایران اظهار عقیده کرد: «کاری که دولت جدید آمریکا مجبور است در دستور کار خود قرار دهد، ایجاد تعاملی سازنده با ایران است. این حرف فقط به عنوان یک عنوان سخن و تحلیل صرف نیست بلکه استدلال محکمی پشت سر آن است.»
وی گفت: «در چند ماه آینده اتفاقاتی در جهان خواهد افتاد و دیگر هیچ کس نه تنها نمی تواند جایگاه ایران را نادیده بگیرد بلکه هیچ کشوری نیز به ما بی نیاز نخواهد بود.»
آقای احمدی نژاد در باره این اتفاقات توضیحی نداد.
وی خواستار گفت و گو با آمریکا در شرایط عادلانه شد و گفت: «اگر آمریکا هم در شرایط عادلانه خواستار گفت و گو با جمهوری اسلامی ایران باشد از آن استقبال می کنیم چنانچه هیچ کس نیز تاکنون آن را نفی نکرده است.»
اظهارات رییس جمهوری اسلامی در شرایطی بیان می شود که روابط تهران و واشینگتن به دلیل پرونده هسته ای تهران همچنان پر تنش است و ایران نیز به درخواست های تعلیق غنی سازی اورانیوم که خواست کشورهای غربی است تن در نداده است.
«اکنون فضا، فضای مذاکره است. البته مذاکره باید بدون پیش شرط باشد چرا که ما به هیچ وجه پیش شرط تعلیق را قبول نخواهیم کرد.» محمود احمدی نژاد، رییس جمهوری اسلامی
با این حال نشانه هایی از گرم شدن روابط میان بخش های مدنی و ورزشی دو کشور به چشم می خورد.
روز دوشنبه اعلام شد که تیم ملی بسکتبال ایران برای انجام دیدارهای تدارکاتی در راه المپیک ۲۰۰۸ پکن به آمریکا رفته است و همزمان زمزمه های گشایش دفتر حفاظت منافع آمریکا در تهران بیش از پیش به گوش می رسد.
محمود احمدی نژاد در پاسخ به سوالی در باره گشایش این دفتر گفته است: «هنوز آنها در این باره درخواستی نکرده اند اما اگر درخواست کنند با نگاه ارتباط بین ملت ها و به طور مثبت آن را بررسی می کنیم.»
نقل از رادیو فردا

۱۳۸۷ تیر ۲۴, دوشنبه



سنگین ترین تلفات نیروهای آمریکایی در افغانستان

نیروهای آمریکایی متحمل یکی از سنگین ترین تلفات یک نبرد واحد در افغانستان شده اند.
در جریان حمله شورشیان به یک پایگاه نیروهای آمریکایی در یک منطقه مرزی میان کنر و نورستان، نزدیک مرز پاکستان، ۹ نظامی آمریکایی کشته شده اند.
این درگیری در حالی روی داد که واحدهای نظامی افغانستان و نیروهای ائتلاف در چند جبهه مختلف عملیاتی را علیه شورشیان به اجرا گذاشته اند.
در همین حال، منابع ائتلاف به رهبری آمریکا اعلام کردند که یکی دیگر از سربازان آنان در اثر انفجار یک بمب در هلمند کشته شده است.

بی بی سی

۱۳۸۷ تیر ۲۱, جمعه



احتمال برخورد نظامى ؛ گزینه هاى ارتش آمریکا در مقابله با ایران

رابطه ایران و امریکا با توجه به اتهامات امریکا در مورد کمک ایران به شورشیان در عراق، تشنج در آبهای خلیج فارس، احتمال توسعه موشک های نظامی، و ادامه فعالیت های هسته ای ایران، که بر اساس آخرین گزارش ها نزدیک به ٦ هزار سانتریفیوژ را در حال چرخش دارد (یعنی رقمی بیش از آنچه آژانس بین المللی انرژی هسته ای و ارزیابی اطلاعات ملی اطلاع داده بودند)، آشکارا رو به وخامت نهاده است.
نتیجه این روند، گرم شدن دوباره بازار بحث درباره نگرانی امریکا در مورد اینکه باید نوعی برخورد نظامی با ایران داشت، و داستان های مربوط به آمادگی نظامی و نقشه های جنگی این کشور است. بر اهمیت این نکته باید تاکید کرد که برای آماده نگه داشتن نقشه های اضطراری در خلیج فارس، به چندین هفته، و برای تدوین سناریو های مختلف برنامه ریزی اضطراری در صورت درگیری نظامی با ایران، به چندین ماه زمان نیاز است.
این برنامه ریزی شامل مسائلی نظیر چگونگی انتقال نیروهای امریکایی برای حمایت از عملیات، شناسایی هدفهای موثر، گزینش برنامه های عملی و موثر برای ترساندن و، در عین حال، بازداشتن رقیب از اقدامات مخرب و استفاده از نیروهای نظامی، است.
در مورد خلیج فارس، این امر به معنای برنامه ریزی و مطابقت برنامه های اضطراری برای استفاده از جنگنده های هوایی و بالگرد ها، احتمال استفاده از نیروی زمینی، هواپیماهای حمل و نقل، جنگ افزار زمینی و پرتاب موشک، به اضافه برنامه ریزی برای مقابله با عملیات ضد موشک زمینی، دریایی، و زمین به هوای دشمن است.
این نیروها می بایست برای مدتی طولانی و بدون تکیه بر ستاد مرکزی مستقر در خارج از صحنه جنگ، قادر به ادامه عملیات بوده، و آمادگی استفاده از برنامه های اضطراری را در صورت تغییر روند عادی جنگ در اسرع وقت داشته باشند. به همین سبب، اولین قربانی جنگ معمولا نقشه آن است.
” منتفی نکردن گزینه جنگ ” مستلزم آن است که برنامه ریزی و نقشه کشی جنگ به طور مرتب دستکاری بشود، و نقشه های متعددتر و جدیدتر طراحی شود.
امریکا در رابطه با ایران با سه سناریو روبرو ست، که باید آمادگی مقابله با هر سه را داشته باشد. نابودی تاسیسات هسته ای ایران مستلزم حملاتی عمیق از طرف نیروهای امریکایی با ظرفیت حملات مکرر و موثر است. البته این سری عملیات بستگی به تصمیم ارتش آمریکا دارد. به این معنا که آیا حملات فقط برای نابودی مراکز هسته ای است یا شامل مجتمع های تولید اسلحه و ستاد های کنترل و فرمان قوای ایران نیز خواهد شد.
همچنین، این تصمیم ارتش نیز لازم است که آیا دریچه ای هوایی برای حملات مکرر خود در فضای ایران باز خواهد کرد یا نه؛ و این دریچه تا چه مدت زمانی باید باز بماند تا موفقیت تضمین شود؟ چنین گزینه ای با استفاده از نزدیک به یکهزار حمله هوایی، که شامل استفاده از هواپیماهای بدون خلبان نیز هست، امکان پذیر می شود.
این حملات، استفاده از بیش از یکهزار سلاح دقیق و موشک های دوربرد را در بر خواهد داشت. بسیاری از هدف ها توسط ناوگان مورد اصابت قرار خواهند گرفت. اما بعضی از مراکز هم باید هدف هواپیماهای بمب افکن قرار گیرند. از نظر سیاسی، چنین حملاتی برای امریکا دردسر ساز می شود. در عین حال، برای این کشور مشکل خواهد بود که پیش از موفقیت به حملات خود پایان دهد.
امریکا، برای حمله زمینی به ایران، نفرات لازم را ندارد. به همین دلیل باید آمادگی مقابله با مشکلات احتمالی در عراق، لبنان، افغانستان، و گروه های تروریستی را نیز داشته باشد. بنابراین، به احتمال زیاد، نیاز خواهد داشت تا از پادگان های خود در قطر و کویت حداکثر استفاده را بکند. در عین حال، استفاده از ستاد مستقر در عمان برای کنترل دریای عمان در کنار کنترل خلیج فارس نیز در دستور کار خواهد بود.
مقابله با حمایت ایران از عناصر شورشی مانند ” جیش المهدی “، درگیری کاملاً متفاوتی است. زیرا، از یک طرف، جلوگیری از حمایت ایران از عناصر مذکور با استفاده از تهدید حمله به ایران پیوند دارد و عملیات نیروهای امریکایی و عراقی علیه سپاه قدس در عراق و عملیات مشابه علیه شبه نظامیان و شورشیان اهل تشیع، خطر ( ریسک ) کمی در بر دارد، زیرا در حال حاضر نیروهای ائتلاف در بصره و شهرک صدر ضربه های قابل توجهی به این گروه ها زده اند.
اما، از طرف دیگر، اعتبار تهدیدهای امریکا علیه ایران و گروه های وابسته به آن، در گرو موفقیت عملیات است. امریکا باید نشان دهد که ترسی از درگیری با ایران ندارد، و هرنوع پاسخ از طرف ایران به ضرر خود آن کشور تمام خواهد شد. با وجود این، چنین روشی تضمینی برا ی موفقیت کامل نیست. زیرا ایران نشان داده است که هرچند بی گدار به آب و آتش نمی زند، حاضر است بلوف امریکا را بخواند و تهدیدات را نادیده بگیرد. بنابراین امریکا باید برای مقابله با چنین وضعیتی برنامه داشته باشد.
اگر نیروهای امریکایی تصمیم بگیرند که با نیرو های سپاه قدس و دیگر عناصر عراقی وابسته به تهران درگیری نظامی داشته باشند، با چند مشکل مواجه خواهند شد. زیرا ستادها و مراکز وابسته به سپاه قدس از ارزش بسیار کمی برخوردارند. بنابراین به راحتی قادرند از یکدیگر مجزا شده و در زمان و مکانی دیگر بازسازی شوند. ارتش امریکا با وجود موفقیت در از هم پاشیدن این نوع مجتمع ها، چنین مشکلی را در رابطه با القاعده و طالبان تجربه کرده است.
ایران دارای نقاط ضعف دیگری هم هست. امریکا دلیلی ندارد که اراضی حاوی گاز طبیعی، پالایشگاه های سوخت گاز، و مجتمع های تولید برق ایران را از بین نبرد. در عین حال، گر چه ممکن است بعضی از مراکز برنامه هسته ای زیرزمینی باشند، راکتورهای آنها در کنار مجتمع های تولید اسلحه قابل حمله و تخریب هستند.
باید بر این نکته تاکید کرد که توانایی در ” جنگ نا برابر ” فقط مختص کشورهایی که از نظر نظامی ترند نیست، و کشورهای قوی نیز می توانند به خوبی از این توانایی استفاده کنند. بیش از یکصد موشک ” کروز ” می تواند از ناوگان های مستقر در ابهای خلیج فارس شلیک شود، تا نیازی به میزبانی هیچ یک از کشورهای حاشیه جنوبی این آبها نباشد.
مشکل عمده امریکا گزینه های متعدد ایران در خارج از مرزهای این کشور است. ایران تاکنون در آبهای خلیج فارس درگیری دریایی سطح پایینی با نیروهای امریکا و بریتانیا داشته است، که به ” جنگ تانکرها ” ( سالهای ١٩۸٧- ۱٩۸۸ ) ؛ ( ١٣٦٦ - ١٣٦٧) معروف شد. در عین حال، ایران سعی خواهد کرد تا با ایستادگی در مقابل نیروی دریایی امریکا افکار عمومی جهان و بخصوص مسلمانان را به طرف خود سوق بدهد، و در بین شهروندان ایرانی از امریکا هیولایی شیطان صفت بسازد.
ایران حتما چنین کاری خواهد کرد، حتی اگر ایستادگی آن در صحنه نبرد با شکست مواجه شود.همچنین، برای ایران این امکان وجود دارد که در مقابله با آمریکا، از بخش عمده ای از نیروی دریایی فرسوده اش استفاده کند. زیرا قایق های کوچک و کشتی های موشکدار گشتی سپاه پاسداران می توانند با دعوت به ” شهادت ” مستقیماً به حمله به کشتی ها و ناوگان های امریکا سوق دهند. در عین حال، موشک های مستقر در جزایر و مناطق حومه تنگه هرمز، قادر خواهند بود نیروی دریایی آمریکا و متحدانش را هدف قرار دهند.
ایران می تواند چنین محاسبه کند که با شکست در درگیری مستقیم، پیروز بیرون خواهد آمد. بنابراین می تواند بر اساس چنین سناریویی آن قدر حملات کوچک و همزمان در برنامه کار خود قرار دهد، تا امریکا را وادار به عکس العملی کند که از دید جهانیان تهاجمی باشد و مورد محکومیت قرار گیرد.
محاسبه دیگر ایران می تواند بر این اساس باشد که امریکا، به دلیل بهای گزاف سیاسی و اقتصادی واردات مواد غذایی و نفت، ایران را مورد حمله قرار نخواهد داد. گزینه های دیگر ایران می تواند در طولانی مدت و در خفا پیاده شود. مثلا این کشور قادرست نشان دهد که ظاهراً از عراق عقب کشیده ولی، در عین حال حضوری پشت پرده تر و جدیدی را برنامه ریزی کند.
یا با صبر و حوصله به انتظار نتیجه درگیری نیروهای ائتلاف عراقی و امریکایی با گروه وابسته به مقتدا صدر بنشیند، تا موقعیت و نتایج انتخابات محلی ایران را در ماه اکتبر ( مهر ماه ) را به نفع خود رقم زند. همچنین می تواند در انتظار نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا بماند. در هر صورت، ایران هم مرز عراق است، و رابطه خود را با سوریه نیز حفظ خواهد کرد.
ایران می تواند حمایت خود را از عناصر شورشی در افغانستان و پاکستان نیز افزایش دهد. فشار ایران در غرب مرزهایش، یعنی حمایت از اقلیت های شیعه در افغانستان، نیروهای طالبان در جنوب آن کشور، و منطقه بلوچ نشین پاکستان نیز می تواند دردسرساز باشد. ایران همچنین قادر است ارسال اسلحه را برای حزب الله بیشتر کند، حمایت علنی از جنبش حماس را افزایش دهد، یا موشک های بیشتری برای استفاده علیه نیروهای غربی یا متحد با غرب به سوریه بفرستد.
برای ایران لزومی ندارد که در خلیج فارس با نیروهای دریایی امریکا و بریتانیا مقابله کند. چرا که می تواند، با استفاده از نیروی دریایی سپاه پاسداران، عبورومرور تانکرهای نفتی و تجاری خلیج فارس را مورد تهدید قرار دهد، آبهای جنوبی خلیج فارس را مین گذاری کند، یا با استفاده از گروهک های حامی جنبش شیعیان در کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس دست به اقدامات خرابکارانه بزند.
همان طور که اشاره شد، امریکا توانایی مقابله با تمامی عملیات مذکور را دارد، و با افزایش حجم ” جنگ نابرابر ” یا ” فاقد مقیاس “، ضربه ای مخرب تر به ایران خواهد زد. اما باید توجه داشت که این گزینه از خطر پذیری ( ریسک ) سیاسی افزونی برخوردار است، و نتیجه نهایی آن می تواند از ایران دشمن جدی تری بسازد. بنابراین دولت امریکا لزوما باید برای چنین وضعیتی نیز برنامه ای اضطراری برای پیاده کردن داشته باشد.
مسلماً هیچ نوع برنامه ریزی و در نظرگیری وقایع احتمالی، تضمینی برای موفقیت کامل نیست. چرا که استفاده از قوای ارتشی در عملیات نظامی خطرپذیری به همراه دارد. اما آنچه در این خصوص حائز اهمیت است، درک این مسئله است که چرا امریکا باید در قبال ایران گزینش نظامی داشته باشد، و خطر عملی کردن چنین گزینشی تا چه حدی بالا است؟
دیپلماسی ایرانی
Tribunnazad

۱۳۸۷ تیر ۱۶, یکشنبه



حمله موشکی نیروهای متجاوز به مهمانان عروسی در افغانستان را محکوم میکنیم


بنا به گزارش خبرگزاریها ازجمله بی بی سی در اثر حمله موشکی نیروهای ائتلاف ( اشغالگران امپریالیست ) در ولایت شرقی ننگرهار حد اقل 22 تن که بیشترشان زن و کودک بوده اند کشته شده اند.
به گفته افراد محلی، کشته شدگان که بیشتر آنها زن و کودک هستند، از مهمانان یک جشن عروسی بوده اند.
مقام های نظامی آمریکا با رد این گزارش می گویند تلفات این حمله از شورشیانی بوده اند که در حمله خمپاره ای به یکی از مقرهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی، ناتو، دست داشته اند.
در این حال، حامد کرزای رئیس جمهور گماشته افغانستان دستور شروع تحقیقات درباره کشته شدن پانزده غیرنظامی در اثر حمله هلیکوپترهای نظامی آمریکایی را صادر کرده است.
این حمله روز جمعه در ولایت کنر رخ داد.
تلفات نظامی یا غیرنظامی؟
خبرگزاری فرانسه به نقل از همیشه گل، فرماندار ده بالا در ولایت ننگرهار، تعداد کشته شدگان در حمله روز یکشنبه را ۲۲ تن گزارش کرده است. نوزده تن از این افراد زن و کودک هستند.


این اولین بار نیست که نیروهای متجاوز ناتو به رهبری امپریالیست امریکا مردم غیر نظامی را به خاک و خون میکشند. این جنایتکاران تا کنون بنام حقوق بشر دهها جشن عروسی را به به عزا تبدیل کرده اند.جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران کشتار مردم بیگناه افغانستان را بشدت محکوم میکند و بر خروج بی قید و شرط و فوری متجاوزین از افغانستان و محاکمه این جنایتکاران پای میفشارد.

جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران در مونیخ

احمد مزارعی
آیا تهدید بمباران مراکز هسته ای ایران از سوی اسرائیل واقعی است؟
در آستانه ارائه بسته پیشنهادی اروپا به ایران، برای رسیدن به توافقی در مورد مسئله انرژی هسته ای و از طرفی گرفتاری آمریکا در عراق، بویژه تلاش آمریکا برای امضای قراردادی که برای مدت ۹۹ سال عراق را به مستعمره آمریکا تبدیل می کند، بیکباره درجهان سروصدا برپا می شود که قرار است که در چند روز آینده ۱۰۰ هواپیمای اسرائیلی ایران را با خاک یکسان کنند.
معلوم نیست که اگر قرار باشد عملیاتی چنین خطرناک و با چنین ابعادی بوقوع بپیوندند، چرا باید جلو جلو در بوق و کرنا بدمند که همه خبردار شوند. بقول یک تحلیل گر معروف اسرائیلی ، سگی که زیاد پارس می کند گاز نمی گیرد. در جنگ سال ۲۰۰۶ که
میان مقاومت ملی در لبنان و ارتش “شکست ناپذیر” اسرائیل اتفاق افتاد، معلوم شد که ارتش اسرائیل ، لااقل دندان های نیش خود را از دست داده است. اگر اسرائیلی ها توانستند که در سالهای ۸۰ مراکز هسته ای عراق را بمباران کنند، بعلت شرایط ویژه
آن سالها از جمله یکپارچگی قدرتهای بزرگ غیر عرب در منطقه همچون آمریکا، اسرائیل و اروپا با کشورهایی نظیر اردن و عربستان بود. از همه مهمتر اینکه مهندسان فرانسوی که در مرکز اتمی عراق بکار مشغول بودند، با تبانی و همکاری دولت فرانسه در
رابطه با اسرائیل ، دستگاههای ویژه ردیابی را در آن مرکز و بطور مخفیانه نصب نمودند، تا کار بمباران دقیق آنرا برای اسرائیلی ها تسهیل نمایند. (۱) از طرف دیگر فاصله کوتاه میان اسرائیل و عراق، بویژه با استفاده از آسمان اردن، و بسیاری چیزهای دیگر که در آن سالها مهیا بود، دست بدست هم دادند، و این عملیات جنایتکارانه را برعلیه ملت عراق به انجام رساندند.
اکنون جهان دچار تغییرات و چند دسته گی های دیگری شده است که میدان عمل سابق را برای آمریکا و اسرائیل باقی نمی گذارد. شکست نظامی سیاسی ، اخلاقی آمریکا در عراق، پیدایش قطبهای مستقل که دیگر قادر نیستند که قیمومیت بپذیرند همچون؛ هندوستان، اروپا ، آمریکای لاتین و روسیه ، رها شدن روابط جهانی از قیدوبندهای گذشته ، دولت ها را قادر می سازد که بسباری اطلاعات مهم و تکنولوژیکی را براحتی بدست آورند و البته جاسوسان زیادی نیز در گوشه و کنار جهان یافت می شوند که اطلاعات بسیار مهم و گرانقیمت و حساسی را به دولت ها بفروش می رسانند که در این میان بسیاری از حکومت ها و از آن جمله جمهوری اسلامی نیز از آنها بهره می برد. (۲)
نفوذ جمهوری اسلامی بر عراق، نفوذ قدرتمند حزب الله در لبنان، مقاومت سرسختانه و طولانی مدت مردم فلسطین بر علیه اسرائیل ، رشد روزافزون طالبان در افغانستان، گرفتاری آمریکا در باتلاق عراق و از همه مهمتر، مسئله پراهمیت امنیت انرژی برای
جهانیان و اینکه کمتر کشوری مایل است که خاورمیانه و بوژه منطقه خلیج فارس، بقول آقای البرادعی، رئیس انرژی اتمی جهانی، تبدیل به لهیبی از آتش شود، این منطقه را به یکی از پرتشنج ترین مناطق جهان بدل نموده است.
با این حال با در نظر گرفتن همه این شرایط، بنظر نمی رسد که ادعای اسرائیل، مبنی بر دست زدن به چنین عملیات سهمگینی در منطقه، واقعی باشد. حال برای بهتر روشن شدن اوضاع، نگاهی به تفسیر تعدادی از مفسران معروف مطبوعات اسرائیل مینمائیم تا حقیقت بهتر برایمان روشن شود.
عاموس هاردیل، تحلیل گر روزنامه حاآرث می نویسد: در حالیکه آمریکا این شایعه را از طریق روزنامه نیویورک تایمز گسترش داد، اسرائیل نیز با سرعت و خشنودی فراوان از آن استقبال نمود. اما سوال اینست مگر توان نیروی هوائی اسرائیل چه اندازهاست که بتواند به مراکز متعدد و نامعلوم هسته ای ایران که در مناطق مختلفی پراکنده اند، حمله نمایند؟ بعضی از این مراکز در زیر زمین قرار دارند، و صاحب نظران غربی از کم و کیف آنها اطلاعی ندارند.اگر ما در نظر بگیریم که هدف دولت اسرائیل، نه نابودی ، بلکه متوقف کردن موقتی پیشرفت هسته ای ایران باشد، البته دستاوردی به حساب می آید، اما اسرائیلی ها و بویژه المرت در این مورد، همیشه چک بی محل صادر کرده اند . المرت چندی پیش اظهار داشت که ایران اتمی نخواهد شد. و سایر رهبران اسرائیل نیز چنین اظهاراتی داشته اند. زمان برخورد جدی با انرژی هسته ای ایران؛ هر روز کوتاهتر می شود، اگر رهبران اسرائیل از اتمی شدن ایران وحشت دارند، باید بگویم که ما تاکنون پیشنهادات معقولانه ای از رهبران ایران شنیده ایم.”
عمیر ربا یورات، خبرنگار نظامی مجله معروف معاریو، باور دارد که :” اسرائیل با این تبلیغاتی که براه می اندازد، نشان می دهد که در باره انرژی هسته ای ایران در جهان تنها مانده است. اگر مسئله انرژی هسته ای ایران به تنهایی مشکل دولت اسرائیلباشد، جهانیان این را پدیده ای خطرناک ارزیابی خواهند کرد. اسرائیل باید بکوشد بهمراه سایر کشورها، از طریق فشارهای سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک این مسئله را حل کند. ما در زمان شارون هم چنین مشکلی داشتیم. بنظر من اکنون دو موضوعبرجسته شده است:۱- مسئله اتمی شدن است که مشکل روبه رشد کشور اسرائیل شده است.۲- آمریکا به پایان دوره ریاست جمهوری خود رسیده است و آنچنان در عراق غرق شده که حاضر نیست، وارد هیچ معامله تازه دیگری در این مورد شود.
الن بن دیوید ، تحلیل گر نظامی کانال ۱۰ تلویزیون اسرائیل می گوید:” عملیات حمله اسرائیل به مراکز هسته ای ایران، نیاز به ۵۰ هواپیمای عملیاتی ، ۵۰ هواپیمای حمایتی ، تعدادی هواپیما برای رساندن سوخت، تعدادی هواپیما برای رساندن کمک هایالکترونیکی و اطلاعاتی، و تعدادی هلیکوپتر برای نجات جان قربانیان احتمالی دارد. برای اجرای چنین عملیاتی به نصف کل نیروی هوایی اسرائیل نیاز است. آنگاه همه این هواپیماها فاصله ۱۵۰۰ کیلومتری را بدون کمک آمریکا طی کنند. بنظر میرسد که امکانات ارتش اسرائیل ، بسیار محدود و پیروزی هم در کار نخواهد بود.(۳)
الکس فیشمان ، گزارشگر نظامی روزنامه بدیعوت آهارا نوت می نویسد:” تهدید به جنگ یکی از سیاست های دائمی دولت اسرائیل بر علیه ایران بوده است. اکنون که مسئله انرژی هسته ای ایران مطرح است و اینکه تاکنون فشارهای سیاسی و اقتصادی کارساز نبوده ، دیپلماسی نظامی مطرح می شود. زمان انتخاب این تبلیغات بسیار مناسب است. ایران در صدد است که به کشورهای اروپایی در مورد بسته پیشنهادی پاسخ دهد، لذا آمریکایی ها مناسب دیده اند تا به این تبلیغات دست بزنند و پای حمله نظامی اسرائیل را به میان آورند. آمریکایی ها خود حمله نظامی را پنهان می کنند و اسرائیل دیوانه را وارد میدان می کنند. این شرایط به اروپایی ها نیز کمک می کند که بر ایران فشار آورده و بگویند ما چه کار می توانیم با اسرائیلی ها انجامدهیم.”….. سپس پیشمان ادامه می دهد :” مانور اخیر اسرائیل از نظر تبلیغاتی کاملا بی نظیر بود. در مورد بمباران مرکز هسته ای عراق باید بگویم در آنزمان ما برای هواپیماهای خود مشکل سوخت و رفت و برگشت نداشتیم و عملیات به سادگی انجام گرفت. از طرفی اسرائیل قبل از آن تهدید علنی نکرد، و بیکباره عمل انجام گرفت. در مورد ایران ما هم اکنون در همه جا سروصدا براه انداخته ایم، ایرانی ها می توانند آرامش داشته باشند، زیرا سگی که پارس می کند، گاز نمی گیرد.”
در اینجا بعنوان نتیجه گیری ، از آخرین کلام المرت نمونه می آوریم که طی یک مصاحبه در تاریخ ۲۳ جون، با روزنامه شرق الولاسط در جواب خبرنگار این روزنامه که از وی راجع به مسئله هسته ای ایران سوال می نماید، می گوید :” مشکل انرژی هستهای ایران تنها مشکل ما نیست، بلکه مشکل آمریکا، روسیه، اروپا، ژاپن و اعراب می باشد. ما از این کشورها می خواهیم که از اتمی شدن ایران جلوگیری نمایند.” در حقیقت المرت در این مصاحبه، ادعاهای سابق خود مبنی براینکه ” اسرائیل به تنهایی به ایران حمله خواهد کرد” را تعدیل نمود.
زیرنویس:۱- ویکتور استروفسکی ، از ماموران و مسولان باسابقه موساد، سازمان جاسوسی اسرائیل چندی پیش کتاب خاطرات خود را انتشار داده و در آن به مسئله همکاری مهندسان فرانسوی و دادن اطلاعات به اسرائیل که متعاقب آن اسرائیل قادر به بمباران مرکز هسته ای عراق شد، اشاره کرده است.۲- یکسال ونیم پیش، زمانیکه « مالکی » قصد مسافرت به ژاپن از طریق پرواز از فراز کشور ایران را داشت، دولت ایران بطور ناگهانی پرواز مالکی را از روی ایران لغو نمود. این قضییه سبب شد که مالکی از طریق دیگر کشورها که مسیر پرواز او را طولانی تر می نمود، رد شود. دو روز پس از آن وزارت امورخارجه ایران بیانیه ای را منتشر نمود مبنی بر این توضیح که هواپیمای مالکی کمی قبل از ساعت پرواز به پایگاه ” تاجی” برده می شود و در زیر آن دوربین های حساسی را نصب می نمایند که بتواند از مناطق حساس زمینی ایران فیلمبرداری کند. به این دلیل دولت ایران پرواز این هواپیما را از روی آسمان خود لغو کرده است.۳- در سال ۲۰۰۶ وزارت امنیت ملی کشور اسرائیل ، ۱۰ نفر از دانشمندان خود به ریاست دکتر «افرایم کام» را واداشت تا تحقیقاتی در مورد انرژی هسته ای ایران بعمل آورده ، در اختیار دولت اسرائیل قرار دهند. آنان کتابی ۲۷۰ صفحه ای را تهیه و انتشار دادند. در آن کتاب راههای حمله به ایران از طریق اردن ؛ عراق و مدیترانه بررسی شده است و نتیجه می گیرند که با شرایط موجود در منطقه این برنامه عملی نیست و با شکست روبرو خواهد شد. در بخش دیگری از کتاب اضافه می شود که کشور ایران و اسرائیل اختلافات و دشمنی استراتژیک با یکدیگر نداشته و اسرائیل می تواند حتی در کنار یک ایران اتمی در خاورمیانه زندگی کند.
شنبه 05 ژوئيه 2008 - 15 تیر 1387
تحصیلات هسته ای ایرانیان در هلند ممنوع شد
دولت هلند پذیرش دانشجویان ایرانی را در مراکزی که "ممکن است بتوانند درباره علوم هسته ای بیاموزند" ممنوع اعلام کرد.
وزارت خارجه هلند با صدور بیانیه ای اعلام کرد دانشگاه ها و موسسات پژوهشی این کشور حق ندارند دانشجویان ایرانی را در مکان ها یا برنامه های آموزشی که در آن دانشجویان امکان فراگیری علوم هسته ای را دارند، بپذیرند.
در این بیانیه آمده است: "مهیا کردن امکان دستیابی به آموزش های ویژه یا تحصیلاتی که بتواند به گسترش فن آوری هسته ای در ایران و توسعه سیستم های انتقال تسلیحات هسته ای کمک کند، ممنوع است."
هر چند ایران همواره اعلام کرده که هدفش از دستیابی به تکنولوژی هسته ای، صلح آمیز و تولید انرژی است، اما سرویس جهانی رادیو هلند که این خبر را منتشر کرد، در سایت اینترنتی خود عنوان کرده که تصمیم این کشور بر اساس قطعنامه سازمان ملل متحد است که از کشورهای مختلف جهان خواسته مانع انتقال دانش هسته ای به ایران شوند.
هفت ماه انتظار برای تصمیم گیری
دولت هلند تقریبا هفت ماه قبل از قصد خود برای ممنوع ساختن امکان تحصیل دانشجویان ایرانی در رشته های مربوط به علوم هسته ای خبر داده بود، اما در آن زمان وزارت فرهنگ و علوم هلند از موسسات آموزشی درخواست کرده بود فهرست دروس و رشته های فنی خود را اعلام کنند تا در باره سطح و گستردگی محدودیت های مورد نظر دولت تصمیم گیری شود.
اما اکنون هلند بطور خاص از پنج موسسه خاص و نه دوره تحصیلی دانشگاهی نام برده است که حتی ایرانیان دارای گذرنامه هلندی نیز حق شرکت در آنها را ندارند.
در بیانیه وزارت خارجه هلند از جمله این موسسات، نام نیروگاه هسته ای بورسله(Borssele) و یک رآکتور آزمایشگاهی در دانشگاه صنعتی دلفت (Deltf) برده شده است.
با این حال خبرگزاری فرانسه گزارش کرد این ممنوعیت شامل مطالعات، آموزشها، و دوره های دانشگاهی کارشناسی (لیسانس) که دوره های تخصصی علوم هسته ای به حساب نمی آیند نشده است.
این خبرگزاری همچنین به نقل از وزارت خارجه هلند ذکر کرد که این وزارت خانه تقاضا برای استثنا قائل شدن در این باره را مدنظر قرار خواهد داد.
رادیو هلند در گزارش خود متذکر شده است که هلند اولین کشوری است که چنین ممنوعیتی را وضع کرده است.
بی بی سی

۱۳۸۷ تیر ۱۵, شنبه

نشانه هایی از جام زهر در پذیرش بسته پیشنهادی غرب

"نشانه‌هایی از واکنش مثبت ایران به بسته‌ی پیشنهادی غرب "
در ایران اظهارات برخی نمایندگان مجلس و مقام‌های حکومتی، حاکی از واکنش مثبت ایران به بسته‌ی پیشنهادی غرب است. این بسته دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ای از مشوق‌ها در ازای تعلیق غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران است.
عماد حسینی، یکی از نمایندگان مجلس روز دوشنبه (۳۰ ژوئن - ۹ تیرماه) به خبرگزاری فارس گفت، غلامرضا آقازاده، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در کمیسیون مجلس انرژی مجلس حاضر شد و طی گزارشی درباره‌ی پرونده‌ی هسته‌ای، گفته است، به این نتیجه رسیده‌ایم که مذاکرات با گروه ۱+۵ آغاز شود.
این نماینده‌ی مجلس به نقل از آقازاده به خبرگزاری فارس گفته است: «در بسته پیشنهادی تعلیق غنی‌سازی به شدت قبلی نیست و به همین دلیل حركت رو به جلو است و باید مذاكرات را شروع كنیم.»

هم‌زمان با انتشار اظهارات غلامرضا آقازاده در مجلس، علی‌اکبر ولایتی، مشاور امور بین‌الملل آیت‌الله خامنه‌ای نیز در گفت‌وگویی با روزنامه "جمهوری اسلامی" اعلام کرده است که پذیرش بسته‌ی پیشنهادی غرب به مصلحت ایران است.

ولایتی گفته است: «هم‌اکنون آمریکا و آنهایی که خلاف مصالح ما عمل می‌کنند، می‌خواهند پیشنهادها را نپذیریم و از همین رو روشن می‌شود که پذیرش، به مصلحت ماست.»

پیشنهاد تعلیق شش هفته‌ای

بسته‌ی پیشنهادی پنج عضو دائم شورای امنیت و آلمان روز ۱۴ ژوئن در تهران توسط خاویر سولانا، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به مقام‌های ایران تحویل داده شد.

در بسته‌ی پیشنهادی گروه ۱+۵، چشم‌پوشی ایران از غنی‌سازی اورانیوم در ازای دریافت مجموعه‌ای از مشوق‌های اقتصادی و فنی است. ساخت راکتور پیشرفته‌ی آب سبک برای ایران از جمله‌ی پیشنهادهای غرب است. این بسته درعین‌حال به‌طور ضمنی شامل نوعی تضمین امنیتی برای نظام سیاسی ایران است. تلاش‌ برای "تغییر رژیم" از جمله‌ی نگرانی‌های عمده‌ی حکومت جمهوری اسلامی در ایران است که آن را به غرب، به‌ویژه ایالات متحده‌ی آمریکا نسبت می‌دهد.

شش قدرت بزرگ، شرط آغاز مذاکرات بر سر بسته‌ی پیشنهادی خود را "تعلیق غنی‌سازی اورانیوم از سوی ایران" اعلام کرده‌اند. براساس گزارش خبرگزاری‌ها، به همراه بسته‌ی مشوق‌ها، نامه‌ای نیز از سوی وزیران خارجه گروه ۱+۵ به ایران تحویل داده شد که در آن «تعلیق شش هفته‌ای در پیشرفت غنی‌سازی را در ازای تعلیق پیشرفت در اعمال تحریم‌ها» و با هدف آغاز مذاکرات مقدماتی با ایران، درخواست شده بود.
اثرات تشدید فشارها

با این‌حال نخستین واکنش‌های ایران به ماموریت سولانا و بسته‌ی پیشنهادی وی، چندان دلگرم‌کننده نبود. پس از بازگشت سولانا از تهران، خبرگزاری رویترز نوشت، مسئول سیاست خارجی اتحادیه‌ی اروپا "مذاکرات ناموفقی" با مقام‌های ایرانی داشته است. هفته‌ی گذشته نیز علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی بسته پیشنهادی را "بی‌خاصیت" توصیف کرد و گفت: "وعده اروپایی‌ها در بسته پیشنهادی سراب است."

به‌همین دلیل، اتحادیه اروپا با هدف تشدید فشار بر ایران روز ۲۳ ژوئن تصمیم گرفت حساب‌های بانکی شعبات بانک ملی ایران در اروپا را مسدود کرده و دارایی‌های آنها را بلوکه نماید.

چند روز پس از تحریم بزرگترین بانک دولتی ایران، وزیران خارجه‌ی هشت کشور صنعتی جهان، در بیانیه‌ای از ایران خواستند که غنی‌سازی اورانیوم را متوقف کند و همکاری خود با جامعه‌ی جهانی را گسترش دهد.

هم‌زمان با این اقدام‌ها، روزنامه‌ی نیویورک تایمز نیز در گزارشی نوشت، ارتش اسرائیل اوایل ماه ژوئن بر فراز آبهای شرق مدیترانه و یونان رزمایشی انجام داده است، که هدف آن کسب آمادگی برای حمله به تاسیسات اتمی ایران بود.

به‌نظر می‌رسد محاسبه‌ی پیامدهای تشدید تحریم‌ها و فشارهای بین‌المللی که حتی می‌تواند به برخورد نظامی نیز منجر گردد، مقام‌های جمهوری اسلامی ایران را ناگزیر ساخته است که در دوراهه‌ی "پذیرش بسته پیشنهادی غرب" یا "مقابله تا آخر راه "پذیرش بسته پیشنهادی غرب" و آغاز مذاکرات را پیش بگیرند.


منبع

رادیو دویچه وله آلمان


تظاهرات هزاران نفر در ژاپن علیه گروه هشت


تظاهرکنندگان در اعتراض به گران شدن مواد غذایی و تغییرات جوی دست به راهپیمایی زدند
در جزیره هوکایدو در ژاپن هزاران نفر در اعتراض به اجلاس آتی 8 کشور پیشرفته جهان موسوم به گروه 8، تظاهراتی به راه انداخته اند.
نمایندگان کشاورزان و فعالانی که نگران گرانی مواد غذایی و گرمایش زمین هستند در پارکی در ساپورو، واقع در قسمت شمالی جزیره هوکایدو علیه اجلاس گروه 8، که قرار است دوشنبه هفته جاری شروع شود، دست به تظاهرات زده اند.
شماری از 20 هزار مامور پلیسی که مامور برقراری نظم در جریان اجلاس گروه 8 هستند از نزدیک این تظاهرات را تحت نظر دارند.
دست کم دو نفر از تظاهرکنندگان دستگیر شدند.
مقامات ژاپن برای جلوگیری از تکرار خشونت هایی که در اجلاس های مشابه در گذشته توسط مخالفین جهانی شدن رخ داده، تدابیر امنیتی گسترده ای را به اجرا درآورده اند.
محل برگزاری اجلاس سران گروه 8 یک منطقه ییلاقی دورافتاده در ساحل یک دریاچه است و هزاران مامور پلیس برای محافظت از جان سران گروه هشت در این محل استقرار یافته اند.
مسئولین این نشست تلاش کرده اند تا تظاهرکنندگان و روزنامه نگاران به این محل نزدیک نشوند.
کریس هاگ، خبرنگار بی بی سی در توکیو،می گوید بودجه امنیتی اجلاس گروه 8 بیش از 280 میلیون دلار برآورد شده که در مقایسه با بودجه مشابه در سال های گذشته به مراتب بیشتر است.

منبع

بی بی سی

۱۳۸۷ تیر ۱۴, جمعه

ايران: شورای ملی صلح کار خود را آغاز کرد
صدای آلمان:
روز پنجشنبه، ۱۳ تيرماه اولين نشست هيات موسس شورای ملی صلح در دفتر کانون مدافعان حقوق بشر درتهران برگزار شد. در اين نشست ۷۲ نفر به نمايندگی از احزاب مختلف و گروه های مختلف اجتماعی و صنفي، مدني، دانشجويي، زنان، هنرمندان و غيره شرکت داشتند. اين عده از نقاط مختلف ايران به تهران سفر کرده بودند تا در اين نشست حضور يابند. برگزار کنندگان نشست شورای ملی صلح به دويچه وله گفتند که اين گردهمايی بسيار موفق بوده است. ايده شورای ملی صلح اواخر آبان‌ماه گذشته و با جدی شدن خطر جنگ عليه ايران از سوی کانون مدافعان حقوق بشر به رياست شيرين عبادی مطرح شد. پس از آن کميته موقت صلح تشکيل شد که فعالان آن با گروه‌های مختلف زنان، دانشجويان، معلمان، کارگران و فعالان محيط زيست، نويسندگان وهنرمندان تماس گرفتند. حاصل شش ماه تلاش فعالان صلح، نشست روز پنجشنبه، ۱۳ تير، و آغاز به کار شورای ملی صلح بود. در اين نشست، استوبي، هماهنگ کننده سازمان ملل متحد حضور داشت و برای برگزار کنندگان آرزوی موفقيت کرد. به گفته نرگس محمدي، سخنگوی سازمان مدافعان حقوق بشر و عضو هيات موسس شورای ملی صلح، اين نشست از سوی نهادهای بين‌المللی مورد حمايت قرار گرفت. جودی ويليامز، برنده جايزه صلح نوبل به اين نشست پيام داد که با تمام توان در آمريکا با شورای ملی صلح همکاری خواهد کرد. همچنين موسسه زنان نوبليست و زنان برنده از کشور برمه، ايرلند، گواتمالا، کنيا و آمريکا اعلام حمايت کردند. در ايران آقايان منتظري، حجاريان و امينی از اين نشست حمايت کردند. تعريفی جديد از صلح نرگس محمدی در باره مضمون فعاليت اين شورا گفت: ,تعريفی قديمی از صلح وجود داشت که صلح را صرفا حالتی مي‌دانست که جنگ وجود نداشته باشد. اما تعريف امروز ما از صلح چيزی فراتر از اين است. برای آنکه بتوانيم بگوييم کشوری از صلح برخوردار است بايد الزمات صلح هم وجود داشته باشد. يعنی دمکراسی و حقوق بشر. بنابراين اگر جنگ و حمله نظامی مخالف هستيم، با نقض حقوق بشر هم مخالف هستيم. اگر در کشوری آزادی بيان، قلم، اجتماعات، انتخابات و احزاب وجود نداشته باشد، اگر زنان تحت ستم باشند، حتی اگر در آن کشور توپ و تانک و نظامي‌گری وجود نداشته باشد بازهم صلح برقرار نيست. در داخل کشور هم بين ملت و دولت صلح هم وجود ندارد و ملت ايران با شرايط سختی روبروست. اين نهاد نوپا با حمايت‌هايی که از ‌آن شده مي‌خواهد فعاليت برای تحقق صلح پايدار در ايران را آغاز کند., تقی رحماني، يکی ديگر از اعضای هيات موسس شورای ملی صلح، در مورد جنگ و صلح گفت، تهديد جنگ در ايران الان جدی نيست، ممکن است در آينده جدی شود. ولی "حالت نه‌جنگ، نه‌صلح"، آن شرايطی است که در حال حاضر نيروی های جامعه و توان ملی را فرسوده مي‌کند و بهانه‌ای شده است برای برخی انحصار طلبي‌ها در داخل و کوبيدن هرنيروی مخالف به "عنوان عامل خارجی" در "شرايط حساس". تقی رحمانی مي‌گويد‌، رژيم‌هايی که معمولا يک دشمن خارجی درست مي‌کنند"، در تهديدهای داخلی موفق‌تر عمل مي‌کنند. به گفته تقی رحماني، "روند صلح‌خواهی" در ايران ابعاد سه‌گانه‌ای دارد: - صلح در مقابل جنگ - صلح برای تنش‌زدايی - صلح در مقابل انحصار تقی رحمانی ادامه مي‌دهد: ,صلح بايد بستری شود برای رفاه، توسعه و آزادی. اين حق يک ملت است. اينجاست که جريان صلح‌خواهی اگر درست حرکت کند، فارغ از گرايش‌های سياسی و جناحي، مي‌تواند تاثيرگذار باشد. ولی اينکه تا چه اندازه موفق شود، اين بستگی به شرايط دارد. وجود نهادهای مدنی سازمان‌ده نقطه اميدی است. اگر درعراق و افغانستان حتی درسطح همين امروز ايران چنين نهادهايی وجود داشت، شايد امکان جنگ منتفی مي‌شد.
شيرين عبادی در مورد مهم‌ترين دستاورد نشست شورای ملی صلح گفت: ,مهمترين مسئله دفاع و همدلی گروه‌های مختلف مدني، سياسی و اجتماعی ايران بود که در اين نشست خود را نشان داد., عبادی نيز معتقد است که صلح تنها به معنای نبود جنگ نيست. وی مي‌گويد: ,مثلا وقتی امروز محمدصديق کبودوند به خاطر تاسيس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان به يازده سال زندان محکوم مي‌شود، وقتی مردم از فقر و گرسنگی در عذابند، نمي‌توان از صلح صحبت کرد. چه فرقی مي‌کند، زندان، زندان است، مرگ، مرگ، چه بر اثر گلوله، چه گرسنگی! بنابراين ما علاوه برآنکه با تحريم اقتصادي، با بمباران ايران، با حمله نظامی به ايران مخالف هستيم، اما خواهان شرايطی هستيم که در آن بتوانيم با حفظ کرامت انسانی زندگی کنيم. اگر مردم هم همين را مي‌خواهند، اگر آنها استقبال کنند و گروه‌های مختلف اين تعريف را از صلح داشته باشند، حرکت صلح موفق خواهد شد!,
مريم انصاری