۱۳۸۷ اسفند ۱۰, شنبه


فلسطینی‌ها در کرانه غربی اعتصاب کردند
فلسطینیان در اعتراض به برنامه اسرائیل برای تخریب هشتاد و هشت خانه در بیت المقدس شرقی دست به اعتصاب عمومی زده اند.
مغازه ها و فروشگاه ها، مدارس و مراکز تجاری در سراسر شهرهای کرانه غربی در اعتراض به این برنامه دولت اسرائیل تعطیل شدند. بسیاری از مردم در خانه های خود ماندند و از حضور در کوچه و خیابان ها خودداری کردند.
مقامات اسرائیلی چهار سال پیش گفتند که خانه های منطقه سیلوان در بیت المقدس شرقی را برای ساخت یک پارک جدید خراب می کنند.
این طرح هنوز به اجرا در نیامده اما فلسطینیان از این مساله هراس دارند که اسرائیلی ها به زودی تخریب خانه ها را شروع کنند.
مقام های اسرائیلی گفته اند که در حال حاضر چنین قصدی ندارند.
بیت المقدس شرقی در سال 1967 در جنگ اعراب با اسرائیل به تصرف اسرائیل در آمد. دولت اسرائيل در سال ۱۹۸۱ این شهر را به خاک خود ضمیمه کرد، اما جامعه جهانی این امر را به رسمیت نشناخته است.
اسرائیل طی سال های اخیز علی رغم مخالفت های بین المللی ساخت و سازهای خود را در بیت المقدس شرقی افزایش داده است.
این مساله با واکنش فلسطینی ها روبرو شده که در هراسند ادامه این وضعیت، تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی با پایتختی بیت المقدس را غیر ممکن سازد.

BBC


آمریکا قصد دارد کنفرانس ضدنژادپرستی سازمان ملل را تحریم کند
دولت آمریکا می‌خواهد کنفرانس ضد نژادپرستی سازمان ملل را که در ماه آوریل برگزار می‌شود تحریم کند. وزارت خارجه‌ی آمریکا جمعه (۲۷ فوریه) اعلام کرد که باید در پیش‌نویس سند پایانی این کنفرانس، تغییرات اساسی انجام گیرد.
وزارت خارجه‌ی آمریکا اعلام کرد که این کشور بویژه با آن بخش از طرح سند پایانی کنفرانس مخالف است که از اسراییل به عنوان تنها کشور، به دلیل اشغال مناطق فلسطینی انتقاد می‌کند. از این طریق اسراییل به گونه‌ای نامنصفانه برجسته می‌شود.

محدود کردن آزادی بیان

ایالات متحده‌ی آمریکا همچنین با بندی از پیش‌نویس مخالف است که می‌خواهد "اهانت به ادیان" را ممنوع کند. این بند به ابتکار کشورهای اسلامی وارد متن شده و آمریکا آن را محدودکردن حق آزادی بیان ارزیابی می‌کند.

به گزارش روزنامه‌ی "واشینگتن پست"، ایالات متحده‌ی آمریکا همچنین آن بخش از طرح سند پایانی این کنفرانس را رد می‌کند که خواهان پرداخت غرامت از بابت برده‌داری است.

از سوی دیگر، اسراییل، از تصمیم آمریکا برای عدم شرکت در کنفرانس ضدنژاد پرستی سازمان ملل در ژنو استقبال کرد. زیپی لیونی، وزیر امور خارجه‌ی اسراییل روز شنبه (۲۷ فوریه) گفت: «تصمیم ایالات متحده‌ی آمریکا، باید برای دیگر کشورهایی که با ما ارزش‌های مشترک دارند یک الگو باشد».

نخستین کنفرانس ضدنژادپرستی سازمان ملل متحد، هشت سال پیش در دوربان آفریقای جنوبی برگزار شد. آمریکا و اسراییل در آن زمان نیز اعتراض شدید خود را نسبت به لحن یهودی‌ستیزانه این نشست اعلام کردند.

اسراییل در ماه نوامبر سال گذشته، عدم شرکت خود در کنفرانس ژنو را اعلام کرد. کانادا نیز اعلام کرده که قصد ندارد در این کنفرانس شرکت کند. آمریکا نخست یک هیئت نمایندگی به ژنو فرستاد تا این نشست را که از تاریخ ۲۰ تا ۲۴ آوریل برگزار می‌شود، تدارک ببیند.

از بد به بدتر

سازمان ملل مدت‌هاست تلاش می‌کند که موافقت دولت تازه‌ی آمریکا را برای شرکت در این کنفرانس جلب کند. ولی به گفته‌ی وزارت خارجه‌ی آمریکا، هیئت نمایندگی این کشور نتوانسته در جریان تدارک کنفرانس، خواسته‌های خود را برای تغییر در پیش‌نویس سند پایانی این کنفرانس به کرسی بنشاند.

"رابرت وود" سخنگوی وزارت امور خارجه‌ی آمریکا گفت: «سند پایانی که ما درباره‌ی آن مذاکره می‌کردیم، از بد به بدتر تبدیل شده است». وی افزود این طرح به صورت کنونی قابل نجات نیست و اگر به همین صورت باقی بماند، آمریکا در کنفرانس شرکت نخواهد کرد. به گفته‌ی وود، کنفرانسی که برپایه‌ی چنین متنی تشکیل می‌شود، فرصتی از دست رفته است و نمی‌تواند مشکلات پایدار نژادپرستی را به روشنی بیان کند.

از سایت رادیو فارسی زبان آلمان دویچه وله

۱۳۸۷ اسفند ۹, جمعه


غزه میان حقیقت و تحریف
نويسنده: فهمی هویدی*‏
برگردان: احمد مزارعی

آنچه در اینجا ضروری است گفته شود این‌که اسرائیل نتوانست از طریق جنگ و کشتار رهبران حماس و یا ‏مقاومت مردم فلسطین را به تسلیم وادارد، و به این شکل دولت اسرائیل نتوانست اهداف برآمده از انتخابات ‏سال ۲۰۰۶ را متوقف کند. برعکس، همه رشته‌ها پنبه شد و مسأله مقاومت مردم فلسطین علیه اسرائیل ‏اشغالگر به مربع اول بازگشت و این دست‌آورد بزرگی است. ‏
علی‌رغم آن‌که در مورد جنگ غزه بسیار نوشته شده اما من باور دارم که هنوز ناگفته‌های بسیاری وجود دارد که ‏باید به آن پرداخت، زیرا ابعاد تازه‌ای از جنگ تبهکارانه علیه مقاومت ملت فلسطینی را روشن می‌سازد.‏
نمی‌توانم ادعا کنم که بر همه ماجراهای جنگ غزه احاطه پیدا کرده ام، اما در روزهای اخیر به اطلاعاتی دست ‏یافتم که مرا قانع نمود تا دریابم که مجموع اطلاعاتی که در مورد این جنگ داده شده بخشی کاملاً فاقد حقیقت، ‏بخشی فاقد دقت لازم و قسمتی دیگر کاملاً دروغ و گمراه کننده بوده است.‏
پیش از پرداختن به اصل موضوع توضیح نکاتی چند برای فهم بهتر مسأله ضروری به نظر می‌رسد. همگان شاهد ‏بودند که در روزهای اول جنگ خبری تحت اين عنوان که جنگ غزه به خاطر نقض آتش‌بس توسط «حماس» ‏اتفاق افتاده، به طور گسترده در سراسر مطبوعات جهانی انتشار یافت. باید بگویم که این دروغ بزرگی بود که به ‏وسیله اسرائیل انتشار داده شد و متأسفانه به سرعت انتشار یافت و حتا بعضی مطبوعات جهان عرب نیز به ‏انتشار آن دامن زدند. برای این‌که این دروغ اسرائیل را اثبات کنم در اینجا به نوشته دو نویسنده آمریکایی اشاره ‏می‌شود: یکی آقای هنری زیگمان و دیگری آقای هان میرزهایمر که با نوشتن دو مقاله جداگانه این دروغ بزرگ ‏اسرائیل را افشا کردند. این مقالات به ترتیب تحت عناوین «دروغ‌های اسرائیل» و «اهداف منطقه‌ای» اسرائیل در ‏تاریخ‌های ۲۶ و ۲۹ ژانویه در نشریات «آمریکان کونسرواتیو» و «لندن ریویو اف باکس» منتشر شد. نویسندگان ‏مذکور در نوشته‌های خود به وضوح این اتهام اسرائیل را افشا می‌کنند.‏
این درست است که پروژه «جنگ اسرائیل» در فلسطین عمری يکصدساله دارد، اما انتخابات مجلس قانونگذاری ‏ملی فلسطین در سال ۲۰۰۶ نقطه شروع این تحول تازه بود. در این انتخابات مردم فلسطین تصمیم گرفتند به ‏مقاومت رأی دهند، آنان تصمیم گرفتند که سرنوشت مجلس قانونگذاری را به دست سازمان حماس بسپارند. ‏این تصمیم مردم فلسطین همه برنامه‌های تسلیم‌طلبانه قبلی را درهم ریخت و کسانی که برنامه سازش با ‏اسرائیل را به پیش می‌بردند، دچار صدمه روحی نمود. شرایط تازه، اسرائیل را در برابر این واقعیت قرار داد که ‏پروژه سیاسی وی که همانا تسلط بر کل سرزمین فلسطین است با شکست روبه‌رو شده است. از سوی دیگر ‏گروه انحصاری حاکمان در شهر رام‌الله نیز که سلطه احتکاری خود را سال‌هاست بر مردم فلسطین تحمیل کرده ‏اند، خود را در خطر می‌دیدند. در چنین موقعیتی توافقی میان طرفین پیش آمد تا به هر شکل که شده نتایج ‏حاصله از انتخابات را متوقف کنند و حماس را از سر راه خود بردارند. در این مرحله اسرائیل دست به کار شد و ‏اکثریت اعضای پارلمان فلسطین را که متعلق به حماس بوده، به اضافه تعدادی از وزرا و ريیس مجلس ملی ‏فلسطین بازداشت کرده و به زندان افکند. در صورتی که اینان بر طبق قانون حق مصونیت سیاسی داشتند. در ‏شرایط تازه ابومأزن حکومت حماس را ساقط و نخست‌وزیر تازه‌ای را بر سر کار آورد. از این دوره فشار و تحریم بر ‏حماس آغاز گردید. سپس مسأله تشکیل دولت وحدت ملی پیش آمد که آن هم مورد تحریم ابومأزن قرار گرفت. ‏از سوی دیگر مأموران امنیتی و پلیس ابومأزن نیز کمک به ایجاد هرج‌ومرج در شهرهای فلسطین نموده تا نگذارند ‏دولت حماس بتواند برنامه‌های خود را عملی سازد. اوج این هرج‌ومرج در شهر غزه بود که حماس موفق شد آن ‏را سرکوب و تعدادی را دستگیر کند.‏
نویسنده آمریکایی «دیوید روز» نقش آمریکا را در برنامه کودتا علیه حماس و به شکست کشانیدن برنامه آنان ‏طی مقاله‌ای در مجله «فانیتی فیر» شماره آوریل ۲۰۰۸ به طور مستند انتشار داده است. وی در بخشی از ‏مقاله خود چنین می‌گوید: «هنگامی که کودتا علیه حماس با شکست روبه‌رو شد، اسرائیل به سیاست ‏محاصره کردن کامل غزه روی آورد، به این امید که محاصره بتواند موجب گرسنگی مردم شده و آن‌ها علیه ‏حماس قیام کنند. وقتی این هدف آن‌ها به نتیجه نرسید و با شکست کامل روبه‌رو شد، اسرائیلی‌ها برای تحقق ‏هدف به جنگ روی آوردند. اسرائیل نمی‌توانست بیش از این در برابر وضعیت موجود ساکت بماند. در نتیجه ‏عملیات نظامی علیه غزه در تاریخ ۲٧ دسامبر آغاز شد که در حقیقت هدف برهم زدن نتایج انتخابات سال ۲۰۰۶ ‏بود. ‏
بر همگان روشن است که آتش‌بس موجود فیمابین حماس و اسرائیل که با میانجی‌گری مصر برقرار شده بود در ‏تاریخ ۱٧ دسامبر سال گذشته پایان می‌یافت. در این دوره حماس هرگونه عملیات نظامی را علیه نیروهای ‏اشغالگر اسرائیل متوقف نمود و کاملاً به قرارداد آتش‌بس وفادار ماند. اما این در حالی بود که اسرائیل تنها به ‏بازگرداندن معابر، تنها آن هم برای عبور مواد غذایی و انسانی بسنده کرد، اما عملیات نظامی خود را علیه غزه و ‏شهروندان آن متوقف ننمود. اسرائیل طی این مدت بارها به درون شهر غزه حمله برده و به دستگیری و قتل ‏افراد می‌پرداخت و آخرین مورد آن در روز چهارم نوامبر بود که اسرائیل با ورود به غزه دست به قتل ۶ نفر از افراد ‏حماس زد، و این گفته من نیست، بلکه طی گزارشی از طرف یکی از فرماندهان ارتش اسرائیل به نام سرهنگ ‏‏«شاموئیل زاکاس» است که در تاریخ ۲۲ دسامبر گذشته به صورت گزارش در روزنامه «هاآرتس» به چاپ رسیده ‏است. این سرهنگ اسرائیلی در بخشی از گزارش خود چنین می‌نویسد: «دولت اسرائیل از مسأله آتش‌بس و ‏محاصره غزه سوءاستفاده نمود و بارها آن را نقض کرد. اگر اسرائیل بر شدت محاصره خود بر مردم غزه نمی‌افزود ‏و به کشتار فلسطینی‌ها دست نمی‌زد، این آتش‌بس می‌توانست ادامه پیدا کند.»‏
هنگامی که در تاریخ ۱٧ دسامبر تاریخ آتش‌بس به سر آمد برعکس آنچه گفته می‌شود هیچ‌کس با حماس ‏تماس نگرفت تا تاریخ آن را تجدید نمایند و این نیز دروغ بزرگی است که می‌گویند در این مورد با حماس تماس ‏گرفته شده است. این حقیقت ندارد. اکنون راهی برای حماس وجود نداشت مگر این‌که آتش‌بس را پایان یافته ‏تلقی کند و این در حالی بود که غزه هم‌چنان در محاصره شدید قرار داشت و اعضاء حماس هر از چند روزی به ‏قتل می‌رسیدند. در این هنگام مسؤولان حماس در سوریه جلسه‌ای برگزار کرده و به این نتیجه رسیدند که باید ‏برای متوقف کردن محاصره و کشتار افراد خود به اقداماتی دست بزنند.‏
یادآوری بسیار مهم: یک هفته قبل از پایان آتش‌بس نماینده دولت مصر با یکی از رهبران حماس به نام دکتر ‏‏«زهار» تماس برقرار نموده تا در مورد ادامه آتش‌بس مذاکره کنند. دکتر زهار اظهار می‌دارد با وجود محاصره غزه و ‏کشتار دايمی افراد حماس توسط اسرائیل در مورد چه نوع آتش‌بسی باید صحبت نمود و سرانجام در تاریخ ۲۵ ‏دسامبر ۲۰۰۸ دولت مصر طی تماس مجددی با مسؤولان حماس به آنان اطمینان می‌دهد که دولت اسرائیل ‏قصد حمله نظامی به غزه را ندارد. اما حمله نظامی اسرائیل دو روز بعد، یعنی در تاریخ ۲٧ دسامبر ۲۰۰۸ آغاز ‏گردید. در حقیقت بحث آتش‌بس از طرف مصر و اسرائیل تنها بهانه‌هایی برای آماده‌سازی شروع تهاجم گسترده ‏علیه غزه بود.‏
ارزیابی اسرائیل از تهاجم خود به غزه اینچنین بود: جنگ سه روز به طول خواهد انجامید و بمباران گسترده و ‏متراکم مقاومت حماس را در غزه درهم خواهد شکست و آنان مجبور به تسلیم خواهند شد. دولت اسرائیل در ‏هنگام شروع جنگ سه امر را مورد ملاحظه قرار داد.‏
۱- جلسه اضطراری کشورهای عربی قرار بود ۵ روز پس از تاریخ شروع جنگ برگزار شود و از نظر دولت اسرائیل ‏این فرصت برای تسلیم شدن حماس کافی بود.‏
‏۲- تعدادی از افراد ابومأزن که از غزه خارج شده و به مصر آمده بودند اینچنین ارزیابی کرده بودند که به نظر آنان ‏رهبران حماس به زودی به خارج غزه فرار کرده و در حقیقت مصری‌ها و اسرائیلی‌ها آماده پذیرایی رهبران حماس ‏در شهر رفح بخش مصر بودند.‏
‏۳- این‌که هیچ تماسی از طرف رهبران حماس با خارج از غزه انجام نگرفت و اسرائیلی‌ها و مصری‌ها آن را دلیلی ‏بر شکست و تسلیم شدن آنان می‌دانستند. تنها در روزهای اخیر یک بار تماسی از طرف عمروموسی با یکی از ‏رهبران حماس آن هم در سوریه برقرار گردید.‏
روز ششم جنگ یعنی یکم ژانویه، مصری‌ها دست از پا درازتر با دفتر حماس تماس برقرار کرده و از آنان خواستند ‏تا برای مذاکره در مورده آتش‌بس به قاهره مسافرت کنند. پس از این تماس، سازمان حماس نماینده خود را با دو ‏روز تأخیر به قاهره فرستاد تا این‌گونه تداعی نشود که آنان شیفته آتش‌بس با اسرائیل هستند. حماسی‌ها به ‏مرور زمان اهداف حقیقی اسرائیلی‌ها را به خوبی دریافته بودند. در همین روزها بود که فرانسوی‌ها و ‏دانمارکی‌ها با دفتر سیاسی حماس تماس گرفته و هدف آنان بر این بود که حماس را وادار به تسلیم در برابر ‏خواسته‌های اسرائیل کنند. ولی تماس‌های اخیر حاوی دو معنی بود: یکم، این‌که مقاومت حماس و مردم در غزه ‏همه را شوکه کرده است و دوم، این‌که اسرائیل تنها در صورت تسلیم کامل حماس جنگ را متوقف خواهد کرد.‏
هنگامی که نمایندگان حماس برای مذاکره به قاهره مسافرت نمودند، اسرائیلی‌ها بر شدت بمباران‌های خود ‏چند برابر افزودند و در حقیقت با این کار به نمایندگان حماس پیام می‌دادند که باید تسلیم شوید و اکنون ‏معلوماتی در دست است که اولمرت دوبار آتش‌بس را به تأخیر می‌اندازد تا شاید حماسی‌ها در مذاکرات خود ‏تسلیم شدن بدون قید و شرط را بپذیرند.‏
در جریان جنگ دو افسانه رواج داده شد:‏
یکی این‌که این جنگ به خاطر جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه است و این شایعه‌ای بود که توسط اسرائیل به ‏شکل وسیعی انتشار داده شد تا به سه هدف دست یابد:‏
‏۱- تخریب چهره مقاومت مردم فلسطین علیه اشغالگر و در رأس آن حماس، که گویا آنان وابسته به ایران ‏هستند.‏
‏۲- تحت تأثیر قرار دادن کشورهای عربی، مبنی بر این‌که دشمن اصلی در منطقه ایران است و نه اسرائیل و وزیر ‏خارجه اسرائیل در مصاحبه‌ای این موضوع را به وضوح توضیح داد.‏
‏۳- تصفیه حساب اسرائیل با ایران، زیرا اسرائیل ایران را بزرگ‌ترین مانع برای اهداف خود می‌داند، به ویژه در مورد ‏برنامه هسته‌ای ایران که اسرائیل می‌کوشد این برنامه را متوقف سازد.‏
تعجب‌آور این‌که اسرائیل در هنگامی به این شایعه دامن می‌زند که دولت آمریکا از پس از کنفرانس آناپولیس کل ‏برنامه و پرونده فلسطین را زیر نظر خود گرفته است و حتا در جریان کنفرانس مذکور آمریکا رسماً این موضوع را ‏اعلام داشت. البته بدین منظور بود که در آن کنفرانس تصمیم گرفته شد تا در پایان سال مشکل خاورمیانه ‏توسط آمریکا حل شود.‏
دامن زدن به چنین مقولات و شایعاتی به این دلیل انجام می‌گیرد تا رابطه میان مزدور و هم‌پیمان را خدشه‌دار و ‏رابطه میان ایران و حماس را لوث کند. کسانی که به این اباطیل دامن می‌زنند یا نمی‌دانند و یا عامدانه خود را به ‏نادانی می‌زنند. اینان فراموش می‌کنند که جنبش اسلامی فلسطین که حماس نیز برآمده از آن است سابقه‌ای ‏‏٨۰ ساله داشته و قبل از پیدایش جمهوری اسلامی ایران وجود داشته است. اما برای روشن شدن مطلب به دو ‏موضوع اشاره می‌رود.‏
‏۱- همگان می‌دانند که در جریان تشکیل کنفرانس میناپولیس که برای مسأله فلسطین برگزار شد، دولت ایران ‏کنفرانس مشابهی در تهران برگزار کرد و از همه گروه‌های مقاومت فلسطین و بعضی کشورهای عربی دعوت به ‏عمل آورد تا با شرکت در آن جبهه‌ای در برابر کنفرانس مذکور ایجاد کرده باشند. کنفرانس تهران با شرکت ‏بسیاری از نیروهای مقاومت و چند کشور عربی در تهران برپا شد. اما حماس از شرکت در آن کنفرانس سرباز زد ‏و این امر موجب تیره شدن رابطه میان ایران و حماس گردید که مدت‌های مدیدی این تیرگی روابط ادامه داشت.‏
‏۲- هنگامی که حماس در ماه ژوئن سال ۲۰۰٨ تصمیم به امضای آتش‌بس با اسرائیل گرفت، دولت ایران ‏نماینده‌ای را عجولانه و با هواپیمای اختصاصی به سوریه فرستاد تا حماس را از امضای قرارداد آتش‌بس با ‏اسرائیل بازدارد. اما نماینده حماس به اطلاع نماینده ایران می‌رساند که «ما در عین حال که با شما رابطه داریم ‏و مایلیم این رابطه ادامه یابد ولی پافشاری در حفظ استقلال خودمان مهم‌ترین امر برای ما می‌باشد.» موارد ‏متعدد دیگری نیز وجود دارد که نیازی به گفتن آن در اینجا نیست.‏
اما شگفت‌انگیز این‌که کسانی که این همه از رابطه ایران و حماس و کمک به حماس دچار وحشت و اضطرابند، ‏از کمک‌های بسیار گسترده نظامی و مالی آمریکا و اروپا به اسرائیل سخنی به میان نمی‌آورند. همه این‌ها ‏می‌دانند که آمریکا مدرن‌ترین و پیچیده‌ترین اسلحه‌های پیشرفته خود را در اختیار اسرائیل قرار می‌دهد، از نظر ‏اینان مرگ خوب است اما برای جنبش مقاومت مردم فلسطین.‏
دروغ بزرگ دوم: اکنون رهبران کشورهای معتدل عرب این نظریه را رواج می‌دهند که ائتلاف لیونی وزیر خارجه ‏اسرائیل و ایهود باراک در انتخابات و پیروزی اینان به نفع صلح در منطقه است و در کشورهای عربی به نفع این ‏ائتلاف تبلیغ می‌شود. این به اصطلاح معتدلان فراموش می‌کنند که اتفاقاً تاکنون و در تاریخ جنگ‌های اسرائیل ‏علیه اعراب همیشه همین ائتلاف و دو حزب کار و کادیما بوده اند که به جنگ علیه اعراب دست زده اند. تنها یک ‏بار و آن‌هم در جریان اشغال بیروت در ۱۹۸٢ حزب لیکود به رهبری آریل شارون به آن جنگ دست زد. (چه ‏غم‌انگیز و دردآور است که این معتدلان امیدشان نه به ملت خود، بلکه به این یا آن حزب کشور دشمنان خود ‏می‌باشد. مترجم)‏
من در مورد کنفرانس، کنگره و جلسات متعددی که در هفته‌ها و روزهای اخیر در پایتخت کشورهای قطر، کویت، ‏مصر و عربستان برگزار شد صحبتی نکردم، زیرا مجموع این نشست‌ها تنها به بهبود رابطه میان بعضی سران ‏کشورهای عربی پرداخت، اما هیچ کمکی به اصل مسأله فلسطین و تفرقه میان آنان ننمود.‏
آنچه در اینجا ضروری است گفته شود این‌که اسرائیل نتوانست از طریق جنگ و کشتار رهبران حماس و یا ‏مقاومت مردم فلسطین را به تسلیم وادارد، و به این شکل دولت اسرائیل نتوانست اهداف برآمده از انتخابات ‏سال ۲۰۰۶ را متوقف کند. برعکس، همه رشته‌ها پنبه شد و مسأله مقاومت مردم فلسطین علیه اسرائیل ‏اشغالگر به مربع اول بازگشت و این دست‌آورد بزرگی است. ‏
اکنون اسرائیل می‌کوشد اوضاع سیاسی فلسطین را به روزهای قبل از ۲٧ دسامبر بازگرداند تا شاید بتواند با ‏آتش‌بس دیگری که به نفع او باشد مقاومت حماس و مردم فلسطین را کنترل کند، به این معنی که اداره ‏گذرگاه‌ها و ارسال مواد مورد نیاز مردم غزه هم‌چنان تحت اداره و کنترل خود قرار دهد، زیرا از این طریق می‌تواند ‏بازسازی شهر غزه را به تعویق بیاندازد و همان سیاست سابق را ادامه داده تا حماس تسلیم شود و آنچه را که ‏از طریق جنگ نتوانست به دست آورد این بار به شکل دیگری به دست آورد که البته به نظر من بعید می‌رسد.‏
این کلمات در حالی نوشته می‌شود که در قاهره مذاکرات ادامه دارد و مجموعه مسايل مورد بحث و بررسی ‏است و اختلاف نظرات فراوانی وجود دارد، لذا بحث بیش‌تر و نظر دادن در مورد سناریوهای آینده بسیار مشکل به ‏نظر می‌رسد و باید برای مدتی انتظار کشید.‏
‏-------------------------------------------------‏
‏* فهمی هویدی نویسنده و متفکر بسیار معروف مصری است. وی دارای تألیفات بسیاری در مورد مسايل ‏خاورمیانه از جمله کتابی در مورد ایران تحت عنوان: «ایران از درون» که در سال ۱۹۸۸ به چاپ رسیده است، ‏می‌باشد.‏

۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

متن دفاعیات اولیه الزیدی در جلسه محاکمه دادگاه پوشالی عراق

منتظرالزیدی ، بوش را قاتل ملت عراق خواند و از اقدام خود در پرتاب کفش به سوی وی، دفاع کرد.

الزیدی روز پنجشنبه گذشته ( تاریخ 21.02.2009) و در نخستین جلسه محاکمه خود در بغداد، پس از آنکه قاضی به او اجازه سخن گفتن داد، گفت: دیدم که بوش با خونسردی می خندد و با نخست وزیر عراق، مزاح و شوخی می کند و می گوید قرار است بعد از برگزاری کنفرانس با مالکی شام بخورد.
وی افزود: در این لحظه تنها بوش را جلو خودم می دیدم و دنیا در برابر دیدگانم تیره و تار شده بود و احساس می کردم که خون بی گناهانی که کشته شده بودند، در بدنم به جریان افتاده است.
خبرنگار عراقی گفت: به یاد خنده بوش افتادم که آمده است به عراق، که سربازانش یک میلیون نفر را شهید کرده اند خداحافظی و آخرین شامش را صرف کند!
الزیدی ادامه داد: در این لحظه احساس کردم این شخص اولین قاتل مردم عراق است و من نیز جزیی از این مردم هستم در نتیجه تلاش کردم کاری کنم و کفش هایم را به سویش پرتاب کردم، زیرا او مسئول جنایت هایی است که در عراق صورت گرفته است.
الزیدی که پیراهن مشکی و کاپشن قهوه ای برتن داشت و پرچم عراق را بر گردن خود پیچیده بود، به شرح ماجرای پرتاب کفش به سمت بوش پرداخت و افزود: لنگه کفش اول را به سمت بوش پرتاب کردم، چون به بوش نخورد، بی درنگ لنگه کفش دوم را به سویش پرتاب کردم. من نمی خواستم به نخست وزیر عراق آسیب برسانم، یا او را به دردسر بیندازم. بین مالکی و بوش فاصله ای وجود داشت، کفش را به سمت بوش پرت کردم و این درحالی بود که مالکی در فاصله ای دورتر از وی قرار گرفته بود، ولی این قصد را هم نداشتم که فرمانده نیروهای اشغالگر را بکشم.
خبرنگار شبکه تلویزیونی البغدادیه در ادامه سخنان خود تصریح کرد: می خواستم آنچه در دلم بود و از طرف تمام ملت عراق با تمامی گرایش ها و جهت گیری هایشان، از این طریق، نفرت و کینه خودم و همه آنها را به این مرد اعلام کنم.
الزیدی افزود: بوش از پیروزی ها و دستاوردهایش در عراق صحبت می کرد، کدام دستاورد؟ آیا کشتن بیش از یک میلیون عراقی، راه انداختن دریایی از خون، هتک حرمت به مساجد و کشتن نمازگزاران، تجاوز به زنان و خوار کردن عراقی ها در هر روز و هر ساعت دستاورد است؟
الزیدی گفت: به سبب اشغال عراق، اکنون بیش از پنج میلیون عراقی یتیم و یک میلیون زن هم بیوه شده اند.
وی در پاسخ به سؤال قاضی دادگاه که چرا به مهمان خود حمله کرده است؟ گفت: این درست نیست، اگر چه ما عرب ها به مهمان نوازی، هر فردی که باشد، شهره ایم، ولی مهمانی که در را بزند و وارد خانه شود، نه کسی که به زور و خشونت وارد خانه ات شود، کسی که با خشونت وارد خانه شود، مهمان نیست بلکه اشغالگر است.
الزیدی همچنین اعلام کرد که در جریان بازجویی ها، مورد ضرب و شکنجه قرار گرفته است.«عبدالامیر حسان الربیعی» قاضی دادگاه رسیدگی به اتهام الزیدی گفت: جلسه دادگاه الزیدی به دوازدهم مارس موکول میشود، تا مشخص شود دیدار بوش از عراق، دیدار رسمی و یا غیررسمی بوده است.

به نقل از خبر گزاری فارس
م. راد

۱۳۸۷ اسفند ۱, پنجشنبه


پرتاب کننده کفش به بوش محاکمه می شود
محاکمه خبرنگار عراقی که در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی کفش های خود را به سمت جورج بوش رئیس جمهوری وقت آمریکا پرتاب کرده بود، در بغداد آغاز شد.
منتظر الزیدی که متهم است با پرتاب کردن کفش به سوی جرج بوش، به یک رهبر خارجی حمله کرده، ممکن است حد اکثر به ۱۵ سال حبس محکوم شود.
وکلای او می گویند در کشوری که پس از حمله سال ۲۰۰۳ نیروهای به رهبری آمریکا هنوز در آن احساسات تند وجود دارد، آقای زیدی تنها قصد داشته نظر خود را نشان دهد.
عمل آقای زیدی در دنیای غرب برای او بدنامی به همراه داشت، اما در بسیاری از کشورهای عربی و اسلامی مورد استقبال مردم قرار گرفت.
"نشان بی حرمتی"
رئیس گروه وکلای مدافع آقای زیدی به بی بی سی گفت آنها تلاش خواهند کرد اتهام را رد کنند و امکان آزادی فوری آقای زیدی را فراهم آورند.
او گفت موکلش از آنچه انجام داده دفاع می کند و از آقای بوش عذرخواهی نخواهد کرد.
وکلای آقای زیدی پیش تر گفته بودند او تنها مخالفتش را با حضور آمریکا در عراق نشان داده و اقدام او خطری جدی برای آقای بوش ایجاد نکرده است.
ضیاء السعدی، وکیل مدافع، در ماه دسامبر به خبرگزاری رویترز گفته بود: "هرگز شنیده اید کسی با کفش به قتل رسیده باشد"؟
او اضافه کرد: "مردم در اروپا برای توهین به کسی، تخم مرغ و گوجه فرنگی گندیده به سمت او پرتاب می کنند، اما در عراق پرتاب کشف نشان بی حرمتی است".
منتظر الزیدی روز ۱۵ دسامبر ۲۰۰۸ در جریان یک کنفرانس مطبوعاتی در بغداد هر دو لنگه کفش خود را به سمت جرج بوش که در آن هنگام رئیس جمهوری آمریکا بود، پرتاب کرد.
او آقای بوش را "سگ" خطاب کرد و گفت کفش هایش "بوسه خداحافظی" از طرف کسانی است که در عراق کشته، یتیم یا بیوه شده اند.
جرج بوش خود را از مسیر کفش ها کنار کشید و خونسردی خود را حفظ کرد. او لحظاتی بعد به شوخی گفت که کفش ها سایز ۱۰ بوده اند.
آقای زیدی بلافاصله دستگیر شد و تا کنون در بازداشت بوده است.
دولت عراق عمل آقای زیدی را "شرم آور" خواند و آن را محکوم کرد، اما هزاران تن در سراسر جهان عرب و کشورهای اسلامی اقدام او را جشن گرفتند و خواستار آزادی او شدند.
BBC

۱۳۸۷ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

مهم چیست
مهم در این لحظه این نیست که رژیم سرکوب در اسرائیل
به رژیمی جنایتکار تبدیل شده است.
لیکن مهم است بشناسیم که اسرائیل
اکنون یک حکومت جنایتکار است.
دیگر مهم نیز نخواهد بود درگیر شویم که بر اساس
کدام نمونه وی جنایتش را مرتکب می شود
این جنایتکاریها خود آثار سرمشقشان را
بر ملا می کنند.
لیکن مهم است که نه فقط با شکایت
و اظهار شگفتی در مورد این جنایتها سرتکان داد،
بلکه باید سرانجام
بر ضدش به عمل دست زد.
مهم نیست
که آدم
مسلمان، مسیحی، یهود و یا بی باور باشد
انسانی که انسان است
نمی تواند نسبت به
این رویداها سکوت کند.
شاعر یهودی
اریش فرید 06/05/1921-22/11/1988 اواسط دهه 80



ما بدون مقاومت نخواهیم مرد
“جنگ اسرائیل بر اراده فلسطینی ها برای کسب آزادی چیره نخواهد شد“.
خالد مشعل

18 ماه است که ملت من در نوار غزه در محاصره، در بزرگترین زندان جهان بدون هرگونه منفذی از زمین و هوا و دریا بسر می برد و به وی گرسنگی می دهند. حتی از مداوای بیماران ما دریغ می کنند. بر سیاست مبتنی بر مرگ تدریجی ما، بمباران نیز افزوده شده است. هواپیماهای اسرائیل در این منطقه متراکم از مردم هیچ جای سالمی باقی نگذارده اند. نه عمارات دولتی، نه محلهای سکونت و نه مساجد، و نه بیمارستانها، مدارس و بازارهای عمومی. صدها انسان تا کنون کشته شده اند و هزاران نفر علیل. یک سوم قربانیان زنان و کودکان اند. کل خانواده ها را سلاخی کرده اند، برخی ازآنها را حتی در هنگام خواب.
سلاخی با دروغ و ادعاهای ساختگی توجیه می شود. حماس آتش بس را 6 ماه حفظ کرد، اسرائیل از همان ابتداء بطور مکرر آنرا شکست. اسرائیل باید گذرگاههای به نوار غزه را باز می کرد و آتش بس را به سواحل باختری اردن نیز بسط می داد. برخلاف آن اسرائیل حلقه محاصره بدور غزه را تنگتر کرد و جریان برق و آب را قطع کرد. مجازات جمعی مردم نه تنها قطع نشد، تشدید هم گردید.
حتی آدمکشی و قتل نیز افزایش یافت. پیآمد بلاواسطه محاصره در زمان آتش بس کشتار 30 نفر ساکنان غزه توسط گلوله های اسرائیلی بود. صدها بیمار جان دادند. درلحظه ایکه اسرائیل از برقراری آرامش لذت می برد، خلق ما مدام درد می کشید.
زمانیکه مرحله آتش بسِ شکسته شده ی یک طرفه به آخرش نزدیک می شد، ما آمادگی خویش را برای یک آتش بس جدید و گسترده مشروط بر اینکه در مقابلش حلقه محاصره شل تر شود و همه گذرگاهها از جمله گذرگاه رافح گشوده شوند، اعلام داشتیم . فراخوانهای ما نا شنوده ماند. با وجود این ما آماده ایم بر اساس این شرایط به محض اینکه ارتش اشغالگر کاملا از نوار غزه عقب نشینی کرد بیک آش بس فوری دست بزنیم.
از کرانه ساحلی اردن در هیچ موقعی مبادرت به پرتاب موشک نشد. با وجود این به علت ادامه توسعه طلبی بیرحمانه اسرائیل در سال گذشته 50 نفر فلسطینی توسط ارتش اسرائیل به قتل رسیدند و صدها نفر مجروح شدند. ما باید با تکه پاره های باقیمانده در حال زوال سرزمینمان راضی باشیم، با مشتی کانتون ها که از لطف اسرائیل به ما رسیده است، که دورش را مناطق دولتی اسرائیل محاصره کرده اند. اسرائیل در حقیقت هوادار آتش بسی یک طرفه است، آتش بسی که تنها از طرف ما برسمیت شناخته شود در حالیکه آنها در عوضش ما را محاصره می کنند، گرسنگی می دهند، بمباران می کنند، قربانی سوء قصد می نمایند، به تجاوز نظامی دست می زنند و یک سیاست استعماری توسعه آبادی نشینهای یهودی را بر ما تحمیل می کنند. دولت اسرائیل قصد ندارد در اِزاء آتش بس امتیازی بدهد.
منطق کسانیکه از ما طلب می کنند از مقاومتمان دست برداریم پوچ است. آنها مسئولیت را از شانه متجاوز و اشغالگر که با ترسناکترین سلاحها مسلح است، که هیچ چیز جز مرگ و ویرانی نمی آورد، بر می دارند و گناه را بر گردن قربانیان تجاوز که در سرزمین اشغالی خود به صورت اسراء زندگی می کنند، می اندازند. موشکهای دست ساز ما فریادهای اعتراض در قبال دنیاست. اسرائیل و مشوقین آمریکائی و اروپائی آنها، می خواهند ما را بی سر و صدا نابود کنند. اما ما بدون مقاومت نخواهیم مرد.
آنچه که امروز در نوار غزه اتفاق می افتد قبلا بر سر یاسر عرفات آوردند. زمانیکه وی از قبول اوامر اسرائیلیها سرباز زد وی را در دفترش در رام اﷲ زندانی کردند و دو سال وی را با تانک محاصره نمودند. زمانیکه نتوانستند اراده اش را درهم بشکنند وی را با زهر به قتل رساندند.
برای نوار غزه سال جدید 2009 همانگونه آغاز می شود که سال 2008 شد: با آتش ارتش اسرائیل.
میان ژانویه و فوریه سال گذشته 140 نفر ساکنین نوار غزه در اثر حملات هوائی به قتل رسیدند. و حتی لحظه ای قبل از اینکه دولت اسرائیل در ژوئن سال 2006 تجاوز شکسته خورده اش را به لبنان آغاز کند دستور داد هزاران گلوله بر سر نوار غزه ببارند. 240 نفر به قتل رسیدند. از دیر یاسین در سال 1948 تا امروز در نوار غزه یک سیاهه طولانی از جنایات اسرائیل وجود دارد. توجیهات تغییر می کنند، لیکن واقعیات باقی اند: اشغال استعماری، سرکوب و عدم تمایل به خاتمه بی عدالتیها. اگر این “دنیای آزاد“ است که “ارزشها“یش را آنطور که وزیر امور خارجه اسرائیل خانم زیپی لیونی مدعی است مورد حمایت اسرائیلیهاست آنوقت ما نمی خواهیم با آن سر و کار داشته باشیم.
رهبری اسرائیل دچار سرگیجه شده است و در وضعیتی نیست که اهداف روشنی را برای لشگرکشی اش بیان کند. از ابتداء مدعی شدند که می خواهند حکومت قانونی و منتخب حماس را نابود کرده و زیربنایش را منهدم کنند و جلوی پرتاب موشکها را بگیرند. اما از آنجا که مقاومت در نوار غزه برایشان قابل محاسبه نبود، سطح خواستهایشان را کاهش دادند. اکنون دولت اسرائیل تنها از تضعیف حماس و مهار مقاومتشان سخن می راند. اما آنها به هیچکدام دست نمی یابند. مردم غزه قدرتمندانه متحد تر از قبل اند و بیش از همیشه مصمم اند که تسلیم ترور نشوند. مبارزان ما مسلح به آرمان عادلانه به ارتش اشغالگر تا کنون پاره ای ضربات را وارد کرده اند و مبارزه را ادامه می دهند تا از سرزمین و مردم خویش دفاع کنند. هیچ چیز نمی تواند بر اشتیاق ما برای کسب آزادی چیره شود.
یک بار دیگر واشنگتن و اروپا تصمیم گرفتند به اشغالگر و متجاوز که نوار غزه را به زندان بدل کرده است یاری رسانند و وی را به اعمالش تشویق کنند و قربانیان سیاست اش را محکوم نمایند. ما آرزو می کردیم باراک اوباما با میراث ویرانگر جرج بوش قطع رابطه کند. ولی آغاز کارش زیاد خوشآیند بنظر نمی رسد. در حالیکه وی لحظه ای هم صبر نکرد تا سوء قصد در مومبائی را محکوم کند پرده ای از سکوت حتی روزها بعد از آغاز قصابی در غزه بدور خود کشید. لیکن ملت من تنها نیست. میلیونها زنان و مردان آزادیخواه در مبارزه برای آزادی و عدالت همانگونه که اعتراضات روزانه علیه اسرائیلی های متجاوز و نه تنها در مناطق عربی و اسلامی بلکه در سراسر جهان ثابت می کنند در کنار ما قرار دارند.
اسرائیل بدون شک در غزه به انهدام غیر قابل تصوری دست می زند و برای انسانها مرگ و آلام ارمغان می آورد. اما سرنوشتش همان سرنوشتی است که در لبنان به آن دچار شد. محاصره و بمباران اراده ما را خورد نمی کنند. و ما هرگز تسلیم قدرت اشغالگر نخواهیم شد.
خالد مشعل رهبر دفتر سیاسی حماس است و در سوریه در تبعید بسر می برد. این مقاله در نشریه گاردین بزبان انگلیسی منتشر شده است.



۱۳۸۷ بهمن ۲۰, یکشنبه


ما هنوز درشرایط جنگی بسر می بریم
حماس طالبان نیست این از تراوشات مغزی اسرائیلی ها برای توجیه تجاوز به غزه است
ما ازپرتاب موشک علیه دشمن متجاوز دفاع میکنیم و هیچ پیمان آتش بسی هنوز برقرارنیست. اسرائیل مرزها رابسته و این خود اعلان جنگ به ماست. به عبارت دیگر ما کماکان درجنگ بسر می بریم

چهارشنبه 4 فوریه، احمد یوسف عضو هیات رهبری سازمان حماس و معاون وزیر امورخارجه این سازمان طی مصاحبه ای با خبرگزاری مطبوعاتی سوئد (TT ) اظهارداشت « اسرائیل به دروغ تبلیغ میکند که ضربه خوردکننده ای بررهبری حماس وارد ساخته است. امروز درنوارغزه درتحت حاکمیت حماس نه هرج مرج وجوددارد و نه آنارشی وغارت اموال مردم. برخی ها هم به ما انتقاد دارند نظیر اقلیت کوچک مسیحی درغزه که این یک امر طبیعی است.افراد دارای عقاید مختلف هستند، لیکن بیشترمردم ازما حمایت میکنند و به ما احترام میگذارند. مردم می فهمند که مشکل دراینجا حماس نیست بلکه اسرائیلی ها هستند.
ما ازپرتاب موشک علیه دشمن متجاوز دفاع میکنیم و هیچ پیمان آتش بسی هنوز برقرارنیست. اسرائیل مرزها رابسته و این خود اعلان جنگ به ماست. به عبارت دیگر ما کماکان درجنگ بسر می بریم.»


سئوال: آیا شما خواهان محو دولت اسرائیل هستید؟
جواب:
خیر، ما خواهان یک دولت آزاد و مستقل فلسطین درچهارچوب مرزهای 1967 هستیم. ما از 80 درصد از سرزمین فلسطین چشمپوشی میکنیم و به 20 درصد ازسرزمینمان رضایت میدهیم. آیا این کافی نیست؟

سئوال: عده ای براین نظرند که چیزی که شما درغزه آفریدید یک دولت طالبان ست؟
جواب: آیا ما به مردم میگوئیم چگونه لباس بپوشند و تحصیل بکنند و یا نکنند؟ این حرفها بی معنی است و از مغزاسرائیلی ها تراوش میکند. آنها با طرح این مسائل میکوشند به سیاست غیر عادلانه و تجاوزکارانه شان مشروعیت بخشند. آیا من شبیه به یک طالبان هستم؟

سئوال: آیا شما درکارتان درغزه موفق بوده اید؟
جواب:
اگر ما امکان و شانس این را پیدا کنیم که آزادانه عمل نمائیم، غزه را به یک سنگاپور و یا دوبی تبدیل خواهیم کرد. اما درشرایطی که ما آمریکا را همواره درمقابل خودداریم ودرمحاصره و تجاوز شدید اسرائیل بسرمی بریم، چه انتظاری می توان ازما داشت. اینکه تاکنون دوام آورده ایم ، بیشر به یک معجزه شبیه است.

۱۳۸۷ بهمن ۱۶, چهارشنبه


شکست تجاوز نظامی به غزه
نوشته جمیل خرطبیلFalestiny.comبرگردان احمد مزارعی



ما بعنوان روشنفکران ملی و آگاه که در میانمان ملی گراها، مذهبیون، لائیک ها، مارکسیست ها و سوسیالیست ها وجود دارند، اعلام می کنیم:


تصمیم آمریکا و رژیم صهیونیستی اسرائیل مبنی بر نابود کردن مقاومت مردم فلسطین که با شرکت «حکومت اسلوی ها» [منظور الفتح، امضا کننده موافقتنامه مفتضح اسلو، کشورهای معتدل عرب و در راس آنها مصر و عربستان، با محاصره حماس که نوک پیکان مقاومت ملت ماست، و در انتخابات پارلمانی و بشکلی کاملا دمکراتیک بر سر کار آمد، شروع شد و با توطئه هایی از قبیل مستعفی کردن نخست وزیر اسماعیل هنیه (۱) و سپس به محاصره در آوردن غزه به مدت دو سال همراه بود. در این دو سال دو خط موازی هم حرکت کردند: الف : تجاوزات روزمره اسرائیل که با طبیعتی این چنینی که تنها بر نیروی نظامی تکیه می کند و ب : حکومت اسلوی های» و دایتون (۲) برای برهم زدن اوضاع در منطقه غزه و از آن سو موج گسترده تبلیغات بر علیه حماس که در آن بسیاری از قلم بدستان مزدور و فاسد نیز شرکت داشتند.اما هنگامیکه همه این توطئه ها با شکست روبرو شد این بار دشمنان مردم فلسطین کوشیدند تا سطح توطئه را بالا برده و کار را یکسره کنند. تهاجم وحشیانه به غزه، که ۲۳ روز بطول انجامید اسرائیل و همراهانش از «اسلوی ها» و عرب های خائن نتوانستند به اهداف دور و نزدیک و یا ظاهر و مخفی خود دست یابند و همه توطئه ها در مقابل مقاومت پولادین ملت ما در هم شکسته شد. حجم عظیم جنایت و کشتار و استخدام همه گونه اسلحه های ممنوعه در غزه، ما را وا می دارد تا از این پس مقوله « اسلحه ممنوعه بین المللی» را به سخره بگیریم. آیا اسلحه هایی که ممنوعه نیستند، کمتر از آن ممنوعه ها نابود می کند و کشتار آن کمتر است؟ و آیا ریختن هزاران تن اسلحه بر سر مردم، و تخریب تمام خانه ها و موسسات عمومی با سلاح های به اصلاح غیر ممنوعه آزاد است؟ناتوانی توطئه های بین المللی مبنی بر شکست دادن مقاومت ملت فلسطین و طرفداران شرافتمند آن به نفع پروژه آمریکا و اسرائیل، و سپس تحریف و تخریب این مسئله مهم و تقلیل دادن آن به مسائلی از قبیل جدل میان فلسطین و صهیونیسم و سپس جنگ میان اسرائیل و حماس، و باز هم تقلیل دادن این مهم به مسئله غزه و محاصره و در نهایت بحث برداشتن محاصره و ارسال کمک های انسانی زیر نظر ناظران بین المللی و منع ورود اسلحه قاچاق به غزه . اینها چیزی نیستند مگر فریبکاری های سیاسی که سیاست مداران پسمانده آمریکا و صهیونیسم با شرکت مزدوران و نوکران حقیر عرب و فلسطینی آنان رواج داده می شود. هدف همه اینها پنهان نگهداشتن مقاومت مردم فلسطین و کل مسئله فلسطین است. به محاصره در آوردن دریایی، هوایی و زمینی غزه برای منع ورود اسلحه « قاچاق» ما را وا می دارد که بر روی این کلمه قاچاق اندکی تامل کنیم. این اصطلاح حتی از بعضی تلویزیونهای کشورهای عربی نیز تبلیغ می شود. اما باید بگویم که این عمل به مثابه جنایتی ضد اخلاقی و ضد انسانی در حق مردم فلسطین است. این حق مردم فلسطین است که برای دفاع از خود به انواع اسلحه مجهز شوند و هر کسی ذره ای شرف و انسانیت داشته باشد باید این حق مردم فلسطین را تائید کند. اما آنچه که در اینجا موجب تمسخر و در عین حال انزجار است این است که طرفداران صلح و دمکراسی و حقوق بشر از اسرائیل که انبار عظیمی از انواع سلاح های مدرن، شیمیایی و اتمی در اختیار دارد، و چهارمین قدرت نظامی جهان به حساب می آید سخنی به میان نمی آورند. هیچکدامشان نمی گویند که این کشور هم باید تحت مراقبت ناظران بین المللی قرار گیرد. همه به یاد داریم که هنگام بمباران گسترده غزه که کلمات عاجز از شرح آنست ، آمریکا اعلام کرد که دولت اسرائیل حق دفاع از خود را دارد و در همان روزها انواع اسلحه و ذخیره جنگی در برابر چشم جهانیان به اسرائیل فرستاد.در تبلیغات گسترده بین المللی اینگونه وانمود می شود که دولت اسرائیل کشوری است مسالمت جو که جنایتکارانی که به انواع اسلحه های خطرناک مجهزند ، می خواهند به این کشور حمله برند و گویا این دولت به مثابه بره تازه متولد شده و ضعیفی است که نیاز به حمایت بین المللی دارد، آنهم حمایت کشورهایی چون آمریکا، فرانسه، آلمان ، انگلستان و مصر. این تبلیغات چیان حقیر از طرف کشورهای استعماری برای ما روشن می کنند که دشمنان ما چه کسانی هستند و ما هیچگاه نباید در کنار آنها باشیم و به آنها امیدی داشته باشیم. آنچه که آمریکا، اسرائیل ، «اسلوی ها» و دولت های عربی وابسته به آنها و با تمام قدرتشان و به کاربردن جنگ که عالیترین مرحله خشونت سیاسی بود نتوانستند به آن دست یابند، از این پس از طریق سیاست های آرام سازی، ارسال ناظران بین المللی، کنترل کمک های انسانی، باز کردن و یا باز نکردن گذرگاهها نیز نخواهند توانست سیاست های خود را به ملت های ما تحمیل کنند. حتی اگر « اسلوی های» خائن نیز با تمام توان با آنها همکاری کنند.ملت ما و مقاومتی که از میان آنان برخاسته به اندازه کافی درایت و کفایت سیاسی دارد و ما مطلقا نگران رهبری این مقاومت و انقلاب مردم فلسطین نیستیم زیرا انسانهایی بسیار شرافتمند و در راس آنان سازمان حماس قرار داررد که صداقت مبارزاتی خود را در عمل به توده های فلسطینی به اثبات رسانده اند.ما بعنوان روشنفکران ملی و آگاه که در میانمان ملی گراها، مذهبیون، لائیک ها، مارکسیست ها و سوسیالیست ها وجود دارند، اعلام می کنیم:۱- دولت صهیونیستی اسرائیل پایگاهی است استعماری که در خدمت امپریالیست های غربی و در راس آنها امپریالیسم آمریکا قرار دارد و هدف آن عقب نگاهداشتن ملت های منطقه و غارت ثروت های آنان است .۲- ما ایمان و باور مطلق به آزادی کل سرزمین فلسطین از رودخانه تا دریا داریم. سرزمین فلسطین متعلق به همه مردم فلسطین است .۳- نه صلح ، نه شناسائی و نه مذاکره با حکومت صهیونیستی اسرائیل انجام نخواهد یافت. پروژه هایی از قبیل تشکیل دو دولت و یا یک دولت و انواع پروژه های این چنینی نخواهد توانست دولت اسرائیل را از بحران نجات دهد و برای آنان مشروعیت ایجاد کند و این در زماتنیست که مقاومت ملت ما در حال رشد و گسترش است .۴- ما همچنان پایبندی خود را به بیانیه ملی فلسطین در سال ۱۹۶۸ اعلام می داریم .۵- «اسلوی ها» در رام الله (۳) تنها نماینده خود و اطرافیان خود هستند و هیچ رابطه ای با فلسطین و مردم آن ندارند. آنان ابزاری در دست آمریکا و صهیونیستها برای سرکوب مقاومت مردم ما هستند.۶- از گروههای ۷ گانه مقاومت که در جریان جنگ غزه مبارزه و کوشش کردند تا از مردم فلسطین حمایت کنند، می خواهیم که رهبری دمکراتیک و تازه ای را تشکیل دهند تا زمینه مبارزه برای مرحله آتی را بوجود آورند.۷- جوهر اصلی هدف ما آزادی فلسطین است و ما به چنین دولتی پوشالی نیاز نداریم . دولتی که ابزار دست دشمنان ملت ماست. در مرحله اول ما به تشکیلاتی نیاز داریم که بتواند ملت ما را در مبارزه خود برعلیه اسرائیل سازماندهی کند . تشکیلاتی که بتواند پایگاههای اقتصادی ایجاد کند که مردم ما اینچنین نیازمند دولت اسرائیل نباشند.۸- استفاده از منطقه غزه بعنوان پایگاه محکمی برای آزادسازی سایر مناطق اشغالی از جمله سرزمین های اشغالی در سال ۱۹۴۸ می توان استفاده کرد.۹- ملت باید در منطقه غرب رودن اردن نیز بر علیه «اسلوی ها» دست به مبارزه زده و آنها را ساقط کنند. ملت ما باید آنها را به اتهام خیانت بزرگ به محاکمه بکشانند . غرب رود اردن نیز همچون منطقه غزه فعال شود.۱۰- ملت فلسطین چه در داخل و چه در خارج یک واحد جدایی ناپذیرند، اما اسلوی ها آنان را تقسیم کرده و میان آنها تفرقه انداختند و این نقض بیانیه ملی در سال ۱۹۶۸ است، لذا وحدت بخشیدن به ملت ما و به مبارزه کل مردم فلسطین بر اساس مقاومت و آزادی کامل فلسطین وظیفه مبرم همه ماست .۱۱- نقش مبارزاتی ملت ما در مناطق اشغالی سال ۱۹۴۸ و در خارج از آن همچون مبارزات ملت ما در غرب رود اردن و غزه مبارزه ای در جهت آزادی کامل فلسطین است، اما هرکدام از اینها را باید بنا به موقعیت مکانی خود و امکانات ذاتی هر منطقه در نظر گرفت.۱۲- قضییه فلسطین، در عین حال قضییه همه اعراب است . بر این اساس ما از دولت ها و ملت های عرب و همچنین احزاب ملی این کشورها می خواهیم که با تمام توان خود در کنار انقلاب مردم ما بیاستند و به آن کمک کنند. مسئولیت آنان در راه آزادی فلسطین کمتر از مسئولیت مردم فلسطین نیست. انقللاب فلسطین جزیی از انقلاب همه ملت عرب است .۱۳- قضییه و مشکل فلسطین بر اساس عقل و انسانیت بنا شده و باید از این نظرگاه مورد قیاس قرار گیرد. بر نیروهای عدالتخواه جهان است که از مبارزات مردم ما حمایت نموده و در کنار مردم فلسطین قرار بگیرند.
توضیحات مترجم:۱- دولت اسرائیل با دستگیری و زندانی کردن بیشتر وزرای حماس و تعدادی از اعضای پارلمان فلسطین که متعلق به حماس بودند زمینه فلج کردن حماسی ها را فراهم ساخت و ابومازن با یک حرکت فرصت طلبانه و ضد دمکراتیک اسماعیل هنیه را از نخست وزیری برکنار و شخص دیگری را به جای وی برگزید. ابومازن به جای اینکه با سیاست دستگیری و زندانی کردن افرادی که مصوونیت سیاسی داشتند به مبارزه برخیزد، بشکل زبونانه ای از این عمل دولت اسرائیل پشتیبانی نموده و خود به قدرت رسید. حتی رئیس مجلس شورای ملی فلسطین آقای “احمد دویک ” نیز با توطئه ابومازن و اسرائیلی ها به زندان انداخته شد و هم اکنون اینان در زندانند. این چه دولت پوشالی است که سربازان اسرائیلی هرگاه اراده کنند می توانند در مرکز این دولت و پارلمان و نخست وزیری هر که را که بخواهند دستگیر و زندانی کنند. آیا این چنین دولتی می تواند مبشر آزادی برای ملت فلسطین باشد؟۲- پس از پیروزی حماس در انتخابات سال ۲۰۰۶، اروپائی ها و آمریکائیان متحدا به مبارزه بر علیه حماسی ها دست زدند. بویژه دولت آمریکا ژنرال ” کی دایتون” را با یک میلیارد دلار بودجه به اسرائیل فرستاد تا در آنجا با کمک ” محمد دهلان” رئیس سابق پلیس فلسطین برنامه سرنگونی دولت حماس را عملی نماید. برای این منظور آنها عده ای از فلسطینی ها را به اردن فرستاده تا دوره های آموزشی برای کودتا در غزه از سر بگذرانند. آنان سپس از اردن به غزه منتقل شده و آماده کودتا شده اند. اما طرح این کودتا بوسیله “هانی الحسن”، یکی از اعضای کمیته مرکزی الفتح افشا شد و چند روز بعد در یک زدو خورد کوتاه در غزه پلیس حماس موفق به خنثی کردن کودتا شد و عده ای از توطئه گران کشته و یا به زندان انداخته شدند. اما مطبوعات وابسته به آمریکا و اسرائیل چنین تبلیغات براه انداختند که گویا حماسی ها در غزه قدرت را در دستان خود به زور قبضه نموده اند. «حسنین ال هیکل» ، سردبیر روزنامه الاهرام در دهمین روز جنگ غزه طی مصاحبه ای با الجزیره اعلام داشت:- آمریکائی ها؛ ستون پنجمی را در غزه بوجود آوردند تا دولت حماس را سرنگون کنند- اسرائیل و آمریکا با محاصره غزه حماس را در برابر دو راهی قرار دادند یا آنکه از گرسنگی بمیرند و یا تسلیم خواسته های اسرائیل شوند. اما حماس راه سوم یعنی مقاومت را برگزید و من بطور جدی از آنان حمایت می کنم .۳- هنگامیکه کنفرانس حمایت از غزه در قطر در روزهای اوایل جنگ اخیر در دوحه پایتخت قطر برگزار گردید، قرار بود که ابومازن نیز در آن کنفرانس شرکت نماید. شیخ قطر در مصاحبه تلویزیونی خود در قطر چنین گفت: ما یک هواپیمای اختصاصی را به رام الله فرستادیم تا ابومازن و هئیت همراه را با خود به دوحه بیاورد. مسافرت انان به تاخیر افتاد. من تلفنی با ابومازن صحبت کرده و ایشان پاسخ دادند که تا یکساعت دیگر ما خواهیم آمد. اما بیش از یکساعت و نیم گذشت و خبری نشد. من مجددا به ابومازن تماس گرفتم . وی چنین گفت :” اگر من بخواهم به قطر مسافرت کنم، سر مرا از گوش تا گوش خواهند برید.” پس از آن ما با خالد مشعل و ۷ سازمان مقاوم فلسطینی تماس گرفتیم و از آنان دعوت بعمل آوردیم تا به کنفرانس بیایند. زیرا این کنفرانس به خاطر آنان و کمک به مردم فلسطین تشکیل شده بود.