۱۳۹۲ اردیبهشت ۷, شنبه

ارتش سوریه در انتظار چه بود تا جنگ را بپایان ببرد؟ مرحله پایانی جنگ٬ چرا اکنون؟: «اخبار شرق جدید»!٬ترجمه٬ زیرنویسها و توضیح: احمد مزارعی!
نوشته‌شده در 26 آوریل 2013




















در نهایت کسی که رو به سفارت بیگانه پی امیدی رفت٬ تیرش به سنگ خورد و دست از پا درازتر به اعمال حقیرانه و هستریک و «دله دزدی» و گرونگیری و منفجر کردن مدرسه ای٬ کلیسائی که اخیرا منار مسجد معروف حلب را منفجر کردند. اینجا بود که ارتش قدرتمند سوریه باید با تمام قوت و برنامه های خود وارد میدان میشد.
ارتش سوریه در انتظار چه بود تا جنگ را بپایان ببرد؟
مرحله پایانی جنگ٬ چرا اکنون؟
برگرفته از سایت: «اخبار شرق جدید»
ترجمه٬ زیرنویسها و توضیح: احمد مزارعی٬ ۲۵ آپریل ۲۰۱۳
تایپ و ویرایش: آمادوراشتراک
  



 از شروع مرحله بحران در اوضاع سوریه و پیشرفتهای چشمگیر ارتش ملی٬ این اولین باریست که مراکز خبرپراکنی دشمن همچون الجزیره و العربیه٬ از پیشرفتهای ارتش سوریه صحبت میکنند. دو مرکز فوق در طول دوران جنگ بر علیه سوریه بیشترین تبلیغات زهرآگین را دامن زدند و بمثابه نوک پیکان حمله برعلیه سوریه بودند.
   بدون شک پیشرویها و دستاوردهای نظامی سریع را که ارتش سوریه در همه استانها و شهرهای سوریه بطور برجسته ای نصیب خود نموده ٬ میتوان با وضوح تمام دستاوردهای مذکور را در خلال یکهفته گذشته مشاهده نمود٬ اما این بدان معنا نیست که ارتش در گذشته پیروزی نداشته و ضربات خود را بر تروریستها وارد نمیکرده است٬ بلکه ضربات متوالی ارتش ادامه داشته و در گذشته مانع شد تا آنان نتوانند بر مناطقی در استانهای مختلف تسلط پیدا کنند. ارتش بخوبی توانست کوششهای زیاد تروریستها را برای ورود به دمشق با شکست روبرو سازد.
   آنچه امروز در سوریه میگذرد٬ تأکیدی بر درستی برنامه ارتش سوریه میباشد که تروریستهای مسلح را بطور تدریجی محاصره نموده و کوشید نیروی آنانرا تدریجا تحلیل ببرد و در نتیجه آنان همه اوراق برنده و امکاناتی را که داشتند٬ از دست دادند٬ در نتیجه ارتش ملی سوریه در وضعیتی قرار گرفت که بآسانی میتوانست بآنها حمله برده و نابودشان سازد.
   بدون شک شرایط و عوامل اساسی دیگری متعلق به مخالفان خارج و داخل در کار بود که از ابتدای بحران تاکنون بر روی هم انباشته شده بود٬ اما اکنون بسیاری از مسائل و معضلات آنچنان تکامل یافتند که منجر به این تغئیر شگفت انگیز گردید و امکان حرکت ارتش سوریه را کاملا مناسب و آماده ساخت. در زیر به بعضی از این عوامل اشاره میگردد:
   یکم – تحقق یافتن تلاقی دیدگاههای اکثریت توده های مردم و سوریه و دولت از یکسو و از سوی دیگر٬ دیدگاه و باور کردن طرفین به بحران و فعالیتهای اجتماعی٬ از روزهای اول خود تا به امروزمردم سوریه باین نتیجه قطعی رسیدند بحران موجود٬ بخاطر امر اصلاحات و بطریقه مسالمت آمیز نیست٬ بلکه در این بحران٬ کشورهای بیگانه٬ بویژه آمریکا٬ اسرائیل٬ اروپا٬ ترکیه و بعضی از کشورهای عربی با قوت تمام در آن حضور داشته و عمل میکنند (۱). سازمان القاعده بطور جدی در سوریه حضور دارد و به عملیات انفجاری و کشتار و تخریب دست میزند. صدها سازمان بنیادگرای دیگر حضور دارند. «جبهه النصره» که یکی از تبهکارترین تشکیلات تروریستی وابسته به عربستان و آمریکاست٬ آزادانه در سوریه عمل میکنددولت سوریه باید بیشتر انتظار میکشید تا این وحدت نظر میان مردم از نظر سیاسی به تحقق بپیوندد تا ارتش بطور کامل مورد اعتماد و پشتیبانی مردم قرار بگیرد٬ یعنی اینکه در سوریه راه حل سیاسی از طریق پیروزی نظامی امکانپذیرست.
   دوم – ارتش ملی سوریه نیاز داشت تا با گذشت زمان بیشتری٬ نیروهای سرنگونی طلب وابسته به خارج را از جهات مختلف آزمایش و توانائی آنانرا که مدعی سرنگونی دولت سوریه بودند٬ بهتر بشناسد. آنان همه برگهای برنده٬ امکانات و ابزارهای خود را برای سرنگون کردن دولت بکار گرفتند٬ گاها تهدیداتی نیز میکردند که امکاناتی دارند که تا هنوز بکار نگرفته اند. اکنون چیز دیگری نه برای ارائه کردن و نه برای مخفی کردن نداشته و همه امکاناتشان بکار گرفته شده و دولت سوریه همچنان سرسختانه پابرجاست و میرزمد. بارها با اشغال کردن شهرکهائی و مراکزی کوشیدند در سوریه «بنغازی» درست کنند و از آنجا تهاجم خود را به سایر شهرهای سوریه و برای سرنگون کردن دولت٬ آغاز کنند. بارها توهمات خود را مبنی بر دخالت خارجی٬ ایجاد «مناطق امن»٬ امید بستن به شکاف در ارتش و یا در عرصه سیاسیون و دیپلوماتهای سوری(۲)٬ خواب و خیال پریشان جنگ داخلی. خلاصه اینکه در نهایت کسی که رو به سفارت بیگانه پی امیدی رفت٬ تیرش به سنگ خورد و دست از پا درازتر به اعمال حقیرانه و هستریک و «دله دزدی» و گرونگیری و منفجر کردن مدرسه ای٬ کلیسائی که اخیرا منار مسجد معروف حلب را منفجر کردند. اینجا بود که ارتش قدرتمند سوریه باید با تمام قوت و برنامه های خود وارد میدان میشد.

   











 سوم – کشورهای پشتیبان تروریستها پی بردند که از پروژه ای حمایت میکنند که نتیجه بخش نیست و با گذشت زمان برنامه با شکست روبرو شده و تبدیل به وبالی روی دستشان شده است که بجز ضرر و زیان مادی و معنوی برایشان دستاوردی نخواهد داشت. آنان متوجه شدند که ارتش سوریه بسیار آماده و آموزش دیده٬ دارای عقیده نظامیگری مقدسی در راه آرمانهای ملی است٬ مجهز و متشکل از بهترین امکانات و افزارهاست. این ارتش برای جنگهای بزرگ منطقه ای و دراز مدت تربیت شده٬ ارتشی است که شکاف انداختن در آن و شکست دادنش٬ نیازمند سالهائی طولانی و هزینه های کمرشکن است و معجزه ای باید اتفاق بیفتد تا این ارتش دچار شکست شود٬ از اینجهت دولتهای متجاوز دست به جنگ بی حد و مرز تروریستی بوسیله القاعده و شاخه های مختلف آن زدند که آنهم غرب پس از مدتی پی برد که گسترش دادن تروریستها و اعمال تبهکارانه آنها باعث سرنگونی دولت سوریه نشده و تنها تبدیل به جنگی طولانی تنها میان دولت و گروههای تروریستی میشود که در این مسیر دولت سوریه پابرجا میماند و با مرور زمان بر مشکلات داخلی غلبه میکند.
   چهارم – ارتش سوریه راهها و روشهائی را در زمینه اطلاعاتی و عملیاتی بوجود آورد که با طبیعت جنگ و درگیریهای جنگ داخلی همآهنگ باشد. ارتش سوریه در اصل نظامی و کلاسیک بود و برای رودر روئی با یک ارتش٬ بویژه ارتش اسرائیل٬ تجربه داشت و سالیان درازی بر روی این برنامه آموزش دیده بود٬ اما ارتش سوریه در دو سال گذشته با نوع تازه ای از اعمال تروریستی القاعده و سایر عملیات گروههای تروریستی روبرو شد که عمدتا از خارج مرزها حمایت و هدایت میشوند٬ از اینجا ضروری بود که ارتش نقشه های توزیع نیروهایش٬ نوع اسلحه های تازه و آموزشهای تازه ای که مناسب جنگهای خیابانی باشد و از همه مهمتر٬ ارتش میبایست آنچنان جنگ ضد تروریستی را در شهرو در روستا پیش میبرد که به مردم معمولی آسییب وارد نشود و همه اینها مستلزم تربیت کردن واحدهای جنگنده تازه ای بر اساس این شرایط تازه بود و از آن سو طرق و اسلوبهای تازه اطلاعاتی که مناسب این نوع جنگ باشد که بتواند تهاجمات تروریستی را خنثی کند.
   امروز کاملا روشن شده که تروریستها و دولتهای پشتیبان آنها به پایان مانورهای خود رسیده٬ آنچنانکه به ارتش اجازه میدهد با قدرت و گستردگی وارد میدان شده و در جهت پایان دادن به جنگ پیش روددر مورد امکانات مالی و تسلیحاتی که در اختیار تروریستها قرار میگرفت٬ نیز میتوان گفت که تا آخرین مرحله و ظرفیت خود بکار گرفته شده و گردانندگان جنگ تا حد زیادی باین امر قانع شده اند. به استخدام در آوردن و یا آوردن یک جنگجو و یا بهتر بگوئیم تروریست آدمکش در برابر یکهزار دلار و یا حتی ده هزار دلار٬ در مقابل ارتش سوریه٬ نمیتواند معادله را تغئیر دهد٬ زیرا اکنون ارتش سوریه در اوج قدرت و سرزندگی است٬ در حالیکه منابع کمک رسانی انسانی جبهه مخالف در حال خشک شدن است و نمیتوان تروریستهای بیشتری را بمیدان آورد.آنچه که در میدان مانده٬ چندان قادر به کشتار بیشتر نیست و رساندن خون تازه نیز متوقف شده است(۳).
   همچنانکه انسان مسلح و ارتش مسلح٬ اسلحه خود را بحز در شرایط ویژه و ضروری و آنهم بر اساس تاکتیک و برنامه های رزمی٬ بکار نمیگرفتند٬ اما با پیدایش شرایط مناسب فعلی٬ ارتش با تمام قدرت خود وارد میدان شده و تصمیم دارد تا پیروزی را بیش از یک منطقه نصیب خود کند.
پایان
زیرنویسها از مترجم است:
(۱)- اسنادی که بتوسط ویکی لیکس منتشر شده٬ نشان میدهد که از سال ۲۰۰۵ ٬ مزدورانی در سوریه از آمریکا کمک دریافت میکرده اند تا فاجعه فعلی را بیآفرینند. بدون شک در سوریه از سالهای ۲۰۰۰ ٬ مشکلات اقتصادی و اجتماعی بروز کرد٬ اما در طبیعت ملت و دولت سوریه این نبود که با یکدیگر به جنگ بپردازند. این جنگ از طرف سی آی ای ( CIA – سیا)٬ موساد و ارتجاع عرب تدارک دیده شده بود.
(۲)- در طول جنگ ۲ ساله٬ تنها یک دیپلومات٬ آنهم سفیر سوریه در عراق به قطر پناهده شد. یکبار پلیس فرانسه کوشید با جعل صدای سفیر سوریه در پاریس٬ ویرا وادار به موضعگیری ضد دولت خود کند٬ اما این برنامه دولت فرانسه رسوا شد و سفیر سوریه٬ «خانم نهله» اطلاعیه شدیداللهنی را انتشار داد و از جاسوسان فرانسوی به دادگاه شکایت برد. دو نفر دیگر٬ یکی نخست وزیر سابق سوریه بنام حجار و دیگری٬ یک سرگرد بنام طلاس٬ نیز به اردن و ترکیه پناهنده شدند. حجار٬ سرمایه ۳۰۰ میلیون دلاری در بانکهای اروپا داشت که دولت آمریکا در گذشته آنرا منجمد و با فرارش٬ پولش آزاد٬ اما ملت و میهنش را از دست داد و تبدیل به خائن سر سپرده قطر گردید. بدون شک وی امروز در کابوس خیانت و وطنفروشی بسر میبرد. سرگرد طلاس نیز یک مزرعه پرورش خرگوش در حومه دمشق داشت که سود سالانه اش به ۷۵ میلیون دلار میرسید و محصولاتش به اروپا٬ مخصوصا فرانس صادر میشد. دولت سوریه از چندی قبل از فرار طلاس٬ شروع به مصادره کارخانه ها و مرکز تولیدی بزرگ خصوصی نمود و طلاس که نمیتوانست در «مسجد خرابکاری» کند٬ از کشور گریخت و به فرانسه رفت و بعد
(۳)- تجاوزات آمریکا٬اسرائیل٬ ترکیه و ارتجاع عرب برعلیه ملت مظلوم سوریه٬ انعکاسات دردناکی در بسیاری کشورها داشته است. ۲ روز پیش قبایل اردنی٬ طی تظاهرات بزرگی برعلیه آمریکا٬ اسرائیل و دولت اردن٬ مخالفت آشکار خود را با هرگونه دخالت در امور سوریه و ارسال تروریست به این کشور و یا هرگونه همکاری با آمریکا را اعلام داشتند. حرکت قبایل اردنی که عمدتا خود را وابسته به ملل بلاد شام میدانند٬ بسیار مهم و مؤثر است. قبل از این نیز حزب کمونیست اردن و چند حزب و سازمان اسلامی و دمکراتیک دیگر اعلام داشته بودند که سربازان آمریکا هدف مشروع ملت اردن است و آنان حق ندارند پایشان را در خاک اردن بگذارند.
   علمای عربستان و تونس نیز رفتن به سوریه را منع٬ آنرا جهاد ندانسته و کشته شدگان را نیز شهید ندانسته اند٬ بویژه در تونس پشتیبانی از ملت سوریه بسیار زیاد و جریانات و گروههای چپ٬ دمکرات وملی٬ از قدرت زیادی برخوردارند و جنایتها و کشتار ملت مظلوم سوریه را بتوسط جریانات تروریستی تبهکار و گردانندگانشان یعنی آمریکا٬ اسرائیل٬ قطر و ترکیه را محکوم کرده اند.
یک توضیح:
   کمونیستها باید سرسختانه از دولت و ملت سوریه در برابر تجاوز امپریالیستی حمایت کنند. امروز سوریه بمثابه استالینگراد خاورمیانه است. بیش از چهل دولت و دهها هزار تروریست از سراسر جهان به سوریه آورده شده تا٬ این کشور مستقل را لت و پار و آنرا تبدیل به پایگاه اسرائیل و آمریکا کنند و تهاجمات بعدی خود را برعلیه ملل محروم منطقه سازماندهی کنند.
    لنین بزرگ که اینروزها سالروز تولدش میباشد٬ در سال ۱۹۲۰ گفت: افغانستان از انگلستان «دمکراتیک»٬ دمکراتیک تر است٬ زیرا افغانها برای آزادی سرزمین خود مبارزه میکنند٬ اما انگلستان کشوری امپیالیستی و برای غارت افغانستان لشکر کشی کرده است.
   کمونیستهای ایران نباید برای مبارزه با رژیم ارتجاعی و قرون وسطائی جمهوری اسلامی و یا بخاطر برقراری عدالت اجتماعی و سوسیالیسم٬ دست بدامن اتحادیه های کارگری مافوق زرد کشورهای اروپائی شوند. آنان همدستان بورژوازی خود برای کشتار ملت مالی٬ سوریه٬ افغانستان و….هستند و از قبل  کشتار و غارت آنان زندگی میکنند و خفقان گرفته اند. کمونیستهای ایران در سیاستهای خود دچار گفتمان لیبرالی بورژوازی هستنذد و بهمین جهت درمانده اند.