۱۳۹۴ خرداد ۸, جمعه

تحت پوشش «داعش» در خاورمیانه میانه

جنون جنگی رژیمهای امپریالیستی- فاشیستی غرب
تحت پوشش «داعش» در خاورمیانه میانه
ا. م. شیری
۷ خرداد- جوزا ۱٣۹۴
ناتوی رسانه ای و به استناد آن، سایر رسانه های جمعی این روزها از پیشروی سریع «داعش» و کشتار و ویرانی های جنون آمیز آن در کشورهای لیبی، لبنان، سوریه و عراق خبر می دهند. در حالیکه رسانه های جمعی از سقوط شهرهای سیرت لیبی، رمادی عراق، پالمیر سوریه و برخی شهرهای دیگر این کشورها، نسل کشی ساکنان آنها، تاراج و نابودی آثار و ابنیه تاریخی بدست داعش با آب و تاب زاید الوصفی خبر می دهند، انگار ساکنان کره زمین را خواب ابدی گرفته، کمترین واکنش حداقل اعتراضی مشاهده نمی شود.
این وقایع پس از آنکه «داعش» در سال ۲٠۱۴ بدست امپریالیستهای غرب بسردمداری امپراتوری فاشیست آمریکا ایجاد و از طریق سرسپرده ترین مستعمرات منطقه ای آن مانند ترکیه، عربستان سعودی و سایر ایالات امپراتوری در حوزه خلیج  فارس و دیگر مناطق جهان، تجهیز و پشتیبانی می شود، بوقوع می پیوندند.
در این خصوص از همه جالب توجه تر این است که از یک سال پیش یک گله ائتلافی متشکل از ۶٠ کشور ناتویی- فاشیستی- سلطنتی غرب باضافه مستعمرات سنتی و جدید آنها بزعامت امپراتوری آمریکا برای «جنگ» برعلیه «داعش» تشکیل یافته و بنا به ادعای سران گله، همراه با ارتشهای لیبی، سوریه و عراق بمبارزه با آن هم مشغول هستند. با این وجود اما، داعش هچنان پیش می تازد، مناطق بیشتری را اشغال می کند، به سلاخی انسان و انسانیت مشغول است، ویران می کند...
با عطف توجه روی اوضاع و احوال جاری جهان، بویژه، اوضاع رقت انگیز خاورمیانه در پی تهاجمات گسترده «داعش»، چنین سؤالی مطرح می شود، که آیا قابل تأمل نیست چرا ۶٠ کشور و نیمچه کشور جهان و در رأس آنها، امپراطوری آمریکا با در اختیار داشتن پیشرفته ترین تجهیزات و تسلیحات ویرانگر و مرگ آفرین و قریب ۹٠٠ پایگاه نظامی در همه مستعمرات و ایالات تابعه نمی توانند از عهده یک گروه بادعای خودشان «تروریستی» بر آیند؟
این سؤال، طبیعتا، بیشتر از دو پاسخ ندارد: یا «داعش» یک گروه تروریستی نیست، بلکه یک نیروی دیگریست و یا ائتلاف علیه «داعش» یک ائتلاف ساختگی و برای فریب و انحراف اذهان عمومی جامعه بشریست. در خارج از این دو حالت، یا باید فاتحه تمام قدرتهای نظامی را خواند و به دولتها پیشنهاد ختم هزینه کردن ثروتهای ملی برای نگهداری ارتش و خرید و تولید تسلیحات را داد و یا باید پذیرفت داعش یک ارتش فوق العاده مجهز و بسیار خوب آموزش دیده ای است که از نیروهای زمینی همین گله ائتلاف ۶٠ گانه تحت تابعیت دولت مخفی جهانی تشکیل یافته و بوسیله نیروی هوائی، مؤسسات اطلاعاتی و جنگ سالاران آنها نیز هدایت و پشتیبانی می شود. و گرنه، این چه گروه تروریستی است که علیرغم «مبارزه» ۶٠ کشور با آن، نصف حاک کشورهای سوریه و عراق را تصرف کرده است! این چه گروه تروریستی است که زخمی هایش در بیمارستانهای ترکیه، اسرائیل، اردن، عربستان سعودی و غیره مداوا می شوند! این چه گروه تروریستی است که نفت می فروشد و خریدار هم دارد!...
همه واقعیتهای منطقه خاورمیانه و گستردگی فتوحات «داعش» نشان از آن دارند که شق دوم مسئله عین واقعیت است. این مدعا بدین سبب صحیح بنظر می رسد که رژیمهای امپریالیستی- فاشیستی غرب در اثر حملات هوائی و تجاوزات گسترده به کشورهای مختلف، بویژه، به منطقه نفتخیز خاورمیانه و شمال آفریقا و کشتارهای میلیونی مردم و ویران کردن کامل برخی از کشورهای منطقه (عراق، لیبی، سوریه و اخیرا، یمن)، نه تنها نتیجه مطلوب خود را نگرفتند، حتی در انظار عمومی بشریت جهان نیز هر چه رسواتر و رسواتر شدند، به نیرنگ جنگی جدید دست زده، نیروی زمینی ارتشهای خود را در شکل و هیبت گروههای تروریستی خودساخته درآورده، عبارت «آلله آگبار» را به زبان آنها گذاشته و به جنگ جنون آمیز استعماری خود علیه خلقهای جهان، بویژه، برعلیه خلقهای خاورمیانه و شمال آفریقا با شدت و قساوت بی سابقه ادامه می دهند.
با این توصیف، می توان با اطمینان گفت که «داعش» صرفا «یک گروه تروریستی» بومی نیست، بلکه، نیروی زمینی ارتش امپراتوری فاشیست آمریکا و بخشی از ارتش ناتو است که کل منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را در خون غرق ساخته و بنا به خصلت و ماهیت خود به توحشات فوق تصور بشری دست می زند تا با ایجاد رعب و وحشت منطقه نفتخیز خاورمیانه را همچون جمهوریهای اتحاد شوروی و کشورهای اروپای شرقی قطعه- قطعه نموده، سلطه استعماری خود را در کل منطقه تا ابد اعمال نماید. کما اینکه گماشتگان و پادوهای «دولت مخفی جهانی» در کنگره، سنا و دولت آمریکا و سایر کشورهای اروپائی همواره بر مسئله عدم مالکیت جمعیتهای ساکن سرزمینهای دارای منابع غنی نفت و گاز، از جمله، منطقه خاورمیانه تأکید داشته اند.
این واقعیت پوشیده ای نیست که تمام ساختار ارتشهای امپریالیستی بطور کلی از مزدوران حرفه ای تشکیل شده است. بنا بر این، وجود افراد دارای تعلق ملی یا زبانی عربی و غیره در صفوف این ارتشها، پدیده نادری نبوده و هیچ تغییری در ماهیت ضدانسانی آنها بوجود نمی آورد.  
با این اوصاف، بنظر می رسد رسانه های مستقل، تحلیلگران و کارشناسان آزاد باید هنگام انتشار اخبار مناطق جنگی و یا در حین تحلیل و بررسی مسائل سیاسی و جنگی، بی توجه به القائات ناتوی رسانه ای و حقه بازیهای تبلیغاتی پادوهای «دولت مخفی جهانی»، ماهیت واقعی نیروهای جنگی امپریالیستی- صهیونیستی را که تحت عناوین مختلف «تروریستی» به جنگهای استعماری غرب علیه کشورهای منطقه مشغول هستند، روشن ساخته و بطور مستدل نشان دهند که «داعش»، «القاعده»، «جبهةالنصره»، «جبش العدل» و ... و بطور کلی تمامی گروههای تروریستی در واقعیت خود، همان نیروی زمینی ارتشهای امپریالیستی هستند نه چیز دیگر.

۱۳۹۴ خرداد ۳, یکشنبه

سقوط پالیمرا و فروپاشی تعادل جغرافیای سیاسی در شامات

سقوط پالیمرا
و فروپاشی تعادل جغرافیای سیاسی در شامات
تی یری میسان
La chute de Palmyre renverse l’équilbre géopolitique au Levant
par Thierry Meyssan
در شامات با شکافی که امارات اسلامی در «جادۀ ابریشم» به وجود آورده وضعیت به شکل وخیمی درآمده است، یعنی بسته شدن راه عبور ایران به دریای مدیترانه. دو گزینش بیشتر وجود ندارد : یا از راه دیرالزور و حلب، یا از راه پالمیرا و دمشق. نخستین راه از آغاز 2013 بسته شده، و دومی اخیراً به همین سرنوشت دچار شده است. در نتیجه سقوط پالمیرا پیامدهای شگرفی در کل تعادل منطقه خواهد داشت.
شبکۀ بین المللی ولتر | دمشق (سوریه) | 25 مه 2015
در این روزهای اخیر، نشریات غربی صفحات نخست خود را به سوریه اختصاص داده اند، یعنی وضعیتی که از دوسال پیش طی بمباران شیمیائی در غوطه و طرح مداخلۀ ناتو بی سابقه بوده است. روزنامه نگاران از پیشرفت امارات اسلامی اظهار نگرانی کرده و در مورد احتمال تخریب شهر باستانی پالمیرا نیز هشدار داده اند.
ولی اندک هستند افردی که با تاریخ ملکه زنوبیا آشنا باشند که در قرن سوم از ضعف رم وقتی که گل ها آزاد شده بودند استفاده کرد و پسرش را امپراتور نامید و خود او ادارۀ امور را بدست گرفت. ملکه زنوبیا نه تنها سوریه را آزاد کرد بلکه مردم مصر، فلسطین، اردن، لبنان، عراق، بخشی از ترکیه و حتی بخشی ایران را آزاد کرد. پایتخت او پالمیرا شهری بسیار زیبا و دروازه های آن نیز به روی تمام مذاهب باز بود، این دوران برای جادۀ ابریشم به دوران شکوفائی تبدیل شد که مدیترانه را به چین متصل می کرد. ولی، ژنرال اورلیان با کودتا در رم انسجام امپراتوری را باز سازی کرد و ابتدا دستگاه ملکه زنوبیا را در هم شکست، سپس امپراتوری گل ها، و سپس به آزادی مذهب خاتمه داد و آئین خورشید را تحمیل کرد و خود را نیز خدا نامید. این داستان شکوهمند، پالمیرا را به نماد مقاومت شام در مقابل امپریالیسم غرب در دوران خود ارتقاء بخشید.
می توانیم از اهمیتی که رسانه های غربی برای سقوط پالمیرا قائل شده اند شگفت زده شویم. با این وجود طی همین هفته مهمترین پیشروی های داعش نه در سوریه و نه در عراق بلکه در لیبی صورت گرفته است. پیشروی داعش به سقوط شهر سیرت (بین طرابلس و بنغازی) انجامید، شهری با پنج برابر جمعیت شهر پالمیرا در سوریه. با این وجود، همین روزنامه نگارانی که به شکل گسترده طی دو ماه گذشته از وضعیت هرج و مرج لیبی گزارش می دادند و هم زمان برای جلوگیری از انتقال پناهندگان و مهاجران از نیروهای نظامی اروپا درخواست مداخله کرده بودند، هیچ مطلبی دربارۀ این پیشروی های داعش منتشر نکردند. واقعیت این است که در لیبی، داعش به فرماندهی عبدالحکیم بلحاج عمل می کند که حاکم نظامی طرابلس و تحت پوشش ناتو می باشد. وزارت امور خارجۀ فرانسه روز 2 مه 2014 از عبدالحکیم بلحاج فرماندۀ داعش در پاریس رسماً استقبال به عمل آورد.
برای مهیج ساختن رویداد، روزنامه نگاران غربی جملگی بر این باور هستند که از این پس «داعش نیمی از سرزمین سوریه را تحت کنترل خود دارد». با این وجود، نقشه ای که آنها نشان می دهند در تضاد باگزارشاتی قرار می گیرد که منتشر کرده اند، یعنی کنترل روی چند شهر و جاده و نه کنترل منطقه ای.
روشن است که تنظیم گزارشات مرتبط به «خاورمیانۀ بزرگ» با واقعیات رویدادها تلاقی پیدا نمی کند بلکه ابزاری است برای توجیه سیاست های جاری.
داعش و اهمیت پالمیرا
ما امیدواریم که ابراز احساسات برای سقوط پالمیرا از صمیم قلب بوده باشد و غربی ها پس از کشتار چندین میلیون انسان طی دهۀ گذشته در این منطقه سرانجام به این جنایات خاتمه دهد. ولی ما گول نمی خوریم. این احساسات فرمایشی هدفش توجیه واکنش نظامی علیه و یا به نفع داعش است. در صورتی که واشنگتن همچنان خواهان امضای قراردادی است که برای آن طی دوسال با تهران به گفتگو نشسته بود، چنین مداخله ای ضرورت خواهد داشت.
در واقع، همان گونه که همیشه یادآور شده ایم، داعش توسط ایالات متحده و با پشتیبانی ترکیه، رژیم های سلطنتی خلیج (فارس) و اسرائیل به وجود آمد. این موضوع به ویژه در پرونده ای که در هفتۀ اخیر رسماً توسط آژانس اطلاعات دفاعی از حالت سرّی بیرون آمده بر همگان آشکار است. کاربران می توانند این پرونده را با لینکی که در این صفحه ضمیمه شده دریافت دارند.
خلاف برخی روزنامه نگار ابله که «رژیم بشار اسد» را متهم به ایجاد این سازمان دانسته اند و گوئی که او می خواسته با چنین کاری بین اپوزیسیون ها اختلاف بیاندازد و آن را به رادیکالیسم بکشاند، ولی آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده مشخصاً اعلام داشته است که امارات اسلامی برای ایالات متحده عملکرد استراتژیک دارد.
پرونده ای که از وضعیت سرّی رسماً بیرون آمده، به تاریخ 12 اوت 2012 به شکل گسترده در مجموع دولت اوباما شناخته شده بوده و به روشنی طرح های واشنگتن را اعلام می کند : «اگر وضعیت تحول یابد، امکان ایجاد حاکمیت سلفی وجود خواهد داشت، که به رسمیت شناخته شود یا نه، در شرق سوریه (حسکه و دیرالزور)، موضوعی که مشخصاً هدف پشتیبانی های اپوزیسیون [دولت های غربی، دولت های خلیج (فارس) و ترکیه] است، تا رژیم سوریه را به عنوان عمق استراتژیک گسترش شیعه (عراق و ایران) منزوی سازد».
همان گونه که پیش از این نیز بارها گفته ایم، امارات اسلامی به تصمیم کنگرۀ ایالات متحده و بر اساس طرح رایت در گردهمآئی مخفی در ژانویۀ 2014 ایجاد شد. موضوع این بود که یک منطقۀ کرد و یک منطقۀ سنی بین مرز سوریه و عراق ایجاد کنند و هدف از چنین طرحی بستن راه ابریشم بود. برای اجرای این طرح کارمندان بزهکار شهر دیرالزور را خریداری کردند و بی آن که گلوله ای شلیک شود آن شهر را به تصرف خود درآوردند.
از دوران باستان، یک شبکۀ از راه های ارتباطاتی «شی آن» (پایتخت قدیمی چین) را به مدیترانه وصل می کرد. این راه ایران را نیز از راه صحرا به دریا مرتبط می ساخت، یا از راه دیرالزور و حلب، یا از راه پالمیرا و دمشق. این راه امروز برای ارسال اسلحه به سوریه و حزب الله لبنان مورد استفاده قرار می گیرد و در عین برای لوله های انتقال گاز از مخازن فارس (ایران) به لاذقیه (سوریه) در نظر گرفته شده است.
پالمیرا، «شهرک صحرائی» تنها آثار باستانی شکوهمند بر جا مانده نیست، بلکه یکی از قطعات استراتژیک منطقه بوده که در توازن نیروها به حساب می آید. به همین علت آنهائی که می گویند ارتش عرب سوریه از این قطعه دفاع نکرده است در اشتباه هستند. در واقع، این ارتش مثل همیشه در رویاروئی با مزدوران مسلحی که وارد کشور شده اند برخورد کرده است : یعنی با اجتناب حداکثر از تلفات بین شهروندان. ارتش عرب سوریه هر بار که آنها در گروه های کوچک و همآهنگ (به یمن خدمات اطلاعاتی غرب) به پیش می آیند عقب نشینی می کند و وقتی گروه های کوچک به شکل منسجم مستقر می شوند به آنها حمله می برد.
اتحادیۀ بین المللی ضد داعش که توسط ایالات متحده در اوت 2014 ایجاد شد، هیچگاه علیه جهاد طلبان مبارزه نکرد. بر عکس موضوع پرتاب اسلحه و مهمات با چتر برای امارات اسلامی نه یک بار بلکه بیش از چهل بار صورت گرفته است. از سوی دیگر، اتحادیۀ مذکور متشکل از 22 دولت اعلام کرده است که نسبت به داعش نفرات بیشتر و سلاح های پیشرفته تری در اختیار دارد. ولی چنین نیروئی تا کنون نه تنها موجب عقب نشینی امارات اسلامی نشده بلکه به روشنی می بینیم که داعش پیوسته جاده های تازه تری را نیز تحت کنترل خود گرفته است.
تحول در منافع ایالات متحده
در هر صورت، واشنگتن استراتژی اش را تغییر داده است. همان گونه که گزینش سرهنگ جیمز بیکر James H. Baker به عنوان استراتژ جدید پنتاگون نشان می دهد، از این پس فصل استراتژی هرج و مرج به پایان رسیده است. ایالات متحده به بینش امپراتوری کلاسیک مبتنی بر دولت های با ثبات بازگشته و برای امضای توافقنامه با ایران باید شامات را تا 30 ژوئن از امارات اسلامی تخلیه کند.
اردوی تبلیغاتی گسترده در مورد سقوط پالمیرا می تواند مرحلۀ آماده سازی افکار عمومی برای مداخلۀ نظامی واقعی علیه داعش باشد. این موضوع راستای گردهمآئی 22 عضو اتحادیۀ ضد داعش (و 2 سازمان بین المللی) در پاریس خواهد بود که در 2 ژوئن برگزار خواهد شد. تا آن روز، پنتاگون باید تصمیم بگیرد که آیا امارات اسلامی را از بین خواهد برد و یا این گروه را برای اهداف دیگری جابجا خواهد کرد. سه مقصد برای این گروه از جهاد طلبان وجود خواهد داشت : انتقال آنها به لیبی، آفریقای سیاه یا به قفقازستان.
در غیر این صورت، ایران توافقنامه را امضا نخواهد کرد و جنگ اوج خواهد گرفت زیرا سقوط پالمیرا به دست جهاد طلبان ساخت غرب همان نتایجی را در بر خواهد داشت که تسخیر آن توسط لژیون های اورلیان در عهد رم باستان. امارات اسلامی از هم اکنون ادامۀ حیات «محور مقاومت» یعنی اتحادیۀ ایران- سوریه – لبنان – فلسطین را تهدید می کند. حزب الله در نظر دارد بسیج عمومی اعلام کند.
ترجمه توسط حمید محوی