۱۳۹۴ اردیبهشت ۲, چهارشنبه



گاهنامۀ هنر و مبارزه
21 آوریل2015

400 پناهنده در فاجعۀ دریای مدیترانه غرق شدند
نوشتۀ استفان استاینبرگ
Mondialisation.ca, 17 avril 2015


چهارسد پناهندۀ که از لیبی گریخته بودند در پایان هفتۀ گذشته پس از واژگون شدن کشتی حامل آنها در مدیترانه غرق شدند. سازمان بین المللی مهاجرت به آژانس خبری فرانسه AFP اعلام کرد که به گفتۀ بازماندگان، 550 نفر روی کشتی سوار شده بودند. تا کنون جسد ده نفر کشف شده است.
اگر گزارشات اولیه در مورد این تراژدی حقیقت داشته باشد، بزرگترین فاجعۀ مرگبار پس از اکتبر 2013 می باشد که طی آن تقریباً 360 نفر از مهاجران در نزدیکی جزیرۀ لامپدوزا جانشان را از دست دادند.
می بینیم که شمار قربانیان مدیترانه در حال افزایش است. بیش از 8500 نفر در تلاش برای عبور از مدیترانه تنها برای 10 تا 13 آوریل نجات یافته اند که 450 نفر از آنان را کودکان تشکیل می داده اند. بسیاری از پناهندگان از جنگ در لیبی، سوریه و آفریقا گریخته بودند.
ژودیت ساندرلاند Judith Sunderland معاون رئیس سازمان غیر دولتی دیدبان حقوق بشر اروپا و آسیای مرکزیا علام کرد : « اگر اطلاعات پایان هفته تأیید شود مرگبارترین روز در خطرناکترین دریای جهان برای مهاجران و پناهندگان خواهد بود.»
به گزارش کمیساریای عالی سازمان ملل متحد برای پناهندگان امسال تا پیش از این فاجعۀ مرگبار در دریای مدیترانه، 500 مهاجر و پناهنده جانشان را از دست داده اند. یعنی 30 برابر شمار غریق ها در همین بازۀ زمانی در سال 2014. در سال 2014، 3200 نفر مرده اند، ولی شمار قربانیان برای سال جاری تا کنون 1000 بوده، یعنی پیش از فصل گرما که مهاجران را بیشتر برای سفر دریائی به اروپا تشویق می کند.
بسیاری از بازماندگان پایان هفتۀ گذشته روی کشتی های ایتالیائی باقی مانده اند، برخی دیگر به مراکز پناهندگان در سواحل ایتالیا که جای سوزن انداختن نیست منتقل شده اند و در شرایط بسیار نامساعد و سختی به سر می برند.
افزایش پناهندگان خاورمیانه نتیجۀ جنگ های جنایتکارانه ای است که ایالات متحده و اتحادیۀ اروپا برای ایجاد رژیم های عروسکی و نئو استعماری در عراق، لیبی و سوریه بر پا کرده اند. تهاجمات نظامی بی وقفه توسط قدرت های امپریالیستی طی دو دهۀ گذشته خاورمیانه و بخشی مهمی از آفریقا را در هرج و مرج و خون ریزی فرو برده است. از سال 2014، دو میلیون از شش میلیون جمعیت لیبی پس از جنگ واشنگتن، لندن و پاریس علیه لیبی در سال 2011 از کشور گریخته اند.
اردوی ناتو برای سرنگون ساختن رئیس جمهور بشار اسد کشور را در جنگ داخلی فرو برده و تا کنون تقریباً چهار میلیون نفر سوری گریخته اند. بسیاری از آنها به ترکیه پناهنده شده اند ولی برخی از آنها خطر سفر به اروپا را مانند بسیاری از غریق های هفتۀ گذشته در مدیترانه به جان خریدار می شوند.
از این پس ایالات متحده و عربستان سعودی با پشتیبانی اتحادیۀ اروپا اردوی جنگی شان را به یمن گسترش داده اند. جنگ طلبی امپریالیستی به بزرگترین موج مهاجرت پس از جنگ جهانی دوم دامن زده است.
در حالی که پناهندگان بیشتری به سوی اروپا رهسپار می شوند، اتحادیۀ اروپا با تبدیل مدیترانه به ناکجاآباد، از افزایش قربانیان به عنوان عامل بازدارنده استفاده می کند.
پس از اعتراضات عمومی در مورد لامپدوزا در سال 2013، نیروی دریائی ایتالیا عملیات ویژۀ دریائی را راه اندازی کرد Mare Nostrum  («دریای ما»). ولی عملاً عملیات نجات وجهۀ ثانوی داشت. نیروی دریائی به ویژه تلاش می کرد تا مانع رسیدن پناهنده ها به سواحل ایتالیا شوند، کشتی های پناهنده ها را در سواحل لیبی و تونس رهگیری می کردند و آنها را به آفریقای شمالی اسکورت می کردند.
با این وجود در چهار چوب همین برنامه 150000 پناهنده نجات داده شده اند.طرح « دریای ما» در نوامبر گذشته حذف شده و مأموریت حفاظتی دیگری جایگزین گردید که از تجهیزات کمتری برخوردار بود

 لینک متن اصلی
ترجمه توسط حمید محوی
http://corigif.free.fr/ecole/img/ecole_123.gif
پی نوشت گاهنامۀ هنر و مبارزه

در ژرفای آب راه «کاته گا»، ما هشت هزار آرمیده ایم
کشتی های باربری حمل چهارپایان ما را به اعماق فرو برد.
آهای ماهی گیر، اگر در این جا با تورهایت ماهی گرفتی
ما را به یادآر، و بگذار تا یکی بگریزد

(برتولت برشت. الفبای جنگ)
+ نوشته شده در 21 Apr 2015ساعت 5:11 توسط حمید محوی | نظر بدهید

۱۳۹۴ فروردین ۳۱, دوشنبه

نیروی «عرب» برای دفاع مشترک



19 آوریل 2015
نیروی «عرب» برای دفاع مشترک
تی یری میسان
La Force « arabe » de Défense commune
par Thierry Meyssan
بسیاری از دولت ها و شخصیت هائی که در آغاز جنگ در یمن موضع گیری کرده بودند تغییر عقیده دادند. این جریان با فاصله گیری از موضع گیری رایج که روی شکاف سنی/شیعه بنا شده بود، برای آتش بس فراخوان داد و راه حل سیاسی را پیشنهاد کرد. پشت این جنگ بی هوده در واقع طرح ایجاد ناتوی عرب...به رهبری اسرائیل نهفته است.
شبکه بین المللی ولتر | دمشق (سوریه) | 18 آوریل 2015

(جای عکس بعداً منتشر خواهد شد)
نبیل العربی، دبیر اول اتحادیۀ عرب بر آن است تا طرح نیروی « عرب » برای دفاع مشترک را توضیح دهد.

رئیس جمهور اوباما در دکترین امنیت ملّی که در 16 فوریۀ 2015 منتشر شد یادآوری کرده است که : « ثبات دراز مدت [در خاورمیانه و آفریقای شمالی] مستلزم حضور نظامی فزایندۀ ایالات متحده خواهد بود. چنین امری از هم پیمانان انتظار دارد که به شکل مستقل توان دفاعی خودشان را تضمین کنند. به همین علت ما برای اسرائیل، اردن و هم پیمانانمان در خلیج (فارس) سرمایه گذاری می کنیم تا از خشونت جلوگیری کنیم و در عین حال به تعهد خدشه ناپذیرمان در مورد امنیت اسرائیل و برتری نظامی کیفی این کشور پای بند هستیم» (1).
درک موشکافانۀ این پرونده هیچ جای تردید باقی نمی گذارد، استراتژی پنتاگون عبارت است از ایجاد نسخۀ مدرن پیمان نامهّ بغداد، نوعی ناتوی عرب به شکلی که ایالات متحده بتواند نیروهای نظامی ا ش را از خاورمیانه و آفریقای شمالی بیرون بکشد و در محور خاور دور و علیه چین دوباره مستقر سازد.
به همین گونه روشن است که از دیدگاه پنتاگون این « نیروی عرب برای دفاع مشترک » باید از دولت های خلیج (فارس) و اردن تشکیل گردد و به فرماندهی اسرائیل عمل کند. اگر الگوی پیمان نامۀ بغداد را در نظر بگیریم، به یاد خواهیم آورد که با بریتانیا و مستعمره های قدیمی اش تشکل یافت و سپس ستاد فرماندهی به فرماندهی پنتاگون واگذار شد، گرچه ایالات متحده هرگز جزء اعضای آن نبود.
در نوامبر 2013 شیمون پرز رئیس جمهور اسرائیل از طریق جلسۀ ویدئوئی در شورای امنیت خلیج با حضور تمام اعضای اتحادیۀ عرب و کشورهای سنی مذهب آسیا که در ابوظبی برگزار شد شرکت داشت. موضوع سخنرانی او که به ضرورت اتحادیۀ نوین نظامی در رویاروئی علیه ایران مرتبط بود به شکل گسترده مورد تشویق حضار قرار گرفت و برای او کف مرتب و طولانی زدند.
انستیتوی پژوهشی برای صلح در استکهلم اخیراً گزارش داد که عربستان سعودی برای ایجاد « نیروی عرب برای دفاع مشترک » آماده شده و بودجۀ نظامی سال 2014 را 13 میلیارد دلار (بیش از 17% ) افزایش داده است.
ریاض بر آن است تا جائی که ممکن است کشورهای بیشتری را در این طرح شرکت دهد. بر این است موفق شد مصر را خریداری کند. برای انجام چنین کاری دولت های خلیج طی گردهمآئی اقتصادی شرم الشیخ در 13 مارس، 12 میلیارد دلار برای مصر سرمایه پیشنهاد کردند.
اتحادیۀ عرب این طرح را در نشست شرم الشیخ در اول آوریل به تصویب رساند.رسماً موضوع به کار بستن پیمان نامۀ دفاع عرب است که به سال 1950 باز می گردد. برای مبارزه علیه تروریسم، دست کم برای پاسخ گوئی به بلند پروازی های سعودی در یمن.
جنگ علیه حوثی ها که هیچ کس ضرورت آن را درک نمی کند، به مثابه تمرین در ابعاد طبیعی و واقعی تلقی می شود، بی آن که در مورد هزار قربانی و 3000 زخمی که تا کنون بر جا گذاشته احساس همبستگی ابراز کنند.
از این پس، به گفتۀ استراتفور، ستاد فرماندهی عملیات « توفان قاطعانه » در عربستان واقع نشده بلکه در سومالی لاند بر پا گشته است. این کشور در سال 1960 اعلام استقلال کرد، سپس، پس از کودتای سال 1969 به سومالی ضمیمه شد، و دوباره در سال 1991 اعلام استقلال کرد و دوباره در سال 1994 به سومالی ضمیمه شد، برای سومین بار در سال 2002 اعلام استقلال کرد. برای دو اعلام استقلال  اول و دوم، اسرائیل نخستین کشوری بود که سومالی لاند را به رسمیت شناخت. در حال حاضر هیچ کشوری سومالی لاند را به رسمیت نمی شناسد، ولی از سال 2010 به پایگاه نظامی برای اسرائیل تبدیل شد تا تنگۀ باب المندب را که کانال سوئز و دریای سرخ را به خلیج عدن و اقیانوس هند مرتبط می سازد کنترل کند.
رؤسای ستاد فرماندهی اتحادیۀ عرب در 22 آوریل برای سنجش یگان هائی که باید در اختیار داشته باشد با یکدیگر ملاقات خواهند کرد. مصر، کویت و مراکش هر سه کشور در بمباران یمن شرکت داشتند و در اول ژوئیه گزارش مقدماتی خودشان را عرضه خواهند کرد.
تمام این موارد متأسفانه قابل پیشبینی بود. پس از خیانت به مردم سوریه با حذف جمهوری عرب سوریه و نقض جایگاهی که داشت، اتحادیۀ عرب این بار با واگذاری فرماندهی نیروهایش به دولت استعماری به مردم فلسطین نیز خیانت خواهد کرد.


[1] National Security Strategy, White House, February 6, 2015. Et notre commentaire : « Obama réarme », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 9 février 2015.

ترجمه توسط حمید محوی

۱۳۹۴ فروردین ۱۶, یکشنبه

نشانگاه آمریکا کدام است: یمن یا ایران؟

نشانگاه آمریکا کدام است: یمن یا ایران؟
نیکولای بابکین
(Nikolay Bobkin)
دکتر علوم سیاسی دانشکده مطالعات آمریکا و کانادا در فرهنگستان علوم روسیه http://www.fondsk.ru/news/2015/03/31/kto-v-amerikanskom-pricele-jemen-ili-iran-32528.html
مترجم مقاله: ا. م. شیری
١۵ فروردین- حمل ١۳٩۴
پس از اشغال نظامی عراق توسط آمریکا در سال ۲٠٠۳ اوضاع خاورمیانه سال به سال بدتر و بدتر می شود. همه آنچه که در منطقه رخ می دهد، خواه در تونس، لیبی، مصر، سوریه یا اکنون در یمن، نتیجه بلاواسطه مداخلات آمریکا در امور داخلی این کشورها می باشد. باراک اوباما در مصاحبه اخیر خود با وایس نیوز اذعان کرد: «دولت اسلامی» از داخل القاعده در عراق که به نوبه خود در اثر حمله ما در آنجا ظهور یافت، رشد کرد. این آن چیزی است که عواقب پیش بینی نشده می نامند. برای اینکه، پیش از شلیک، باید نشانه گرفت». با این حال هنوز هم سیاست آمریکایی بد نشانه گیری می کند.
آمریکا با صدور اجازه جنگ با جنبش شیعی «انصارالله» (حوثی ها) خود را بار دیگر با خطر «عواقب پیش بینی نشده» مواجه ساخت. هیچ کسی نمی تواند انکار نماید، که حوثیهای یمن تنها نیروی قادر به رویارویی با گسترش تأثیر تروریستهای «القاعده شبه جزیره عربی» و «دولت اسلامی» هستند. وجود همپیوندی تنگاتنگ بین رئیس جمهور هادی با افراطیون سنی مرتبط با «القاعده شبه جزیره عربی» و «دولت اسلامی»، یکی از دلایل اصلی سقوط او بدست شیعیان بود. اتفاقی نبود که بلافاصله پس از اعلام تشکیل دولت حوثی ها «القاعده شبه جزیره عربی» سوگند وفاداری به «دولت اسلامی» یاد کرد و به جنگ مسلحانه با حوثی ها برخاست. بدین ترتیب، این بار نیز تروریستها در تیررس اوباما قرار نگرفتند.
واشنگتن با چشم فروبستن بر شواهد قاطع دال بر عدم تهدید تروریستی از جانب جمهوری اسلامی، تا کنون ایران را محور اصلی شر در خاورمیانه قلمداد می کند. بجای آن، امروز واشنگتن باید برای عقد پیمان همکاری با تهران علیه «داعش» در عراق و سوریه سعی کند. اما آمریکائیها بمنظور مقابه با نفوذ ایران، بحمایت از این نیروهای تروریستی در یمن برخاستند. هدایت سیاست خارجی خود به سمت پوچی به جزء لاینفک عادت سیاستمداران آمریکائی تبدیل شده است.
عربستان سعودی تأکید می کند، که حملات هوائی بنا به درخواست دولت برکنار شده سنی ها انجام می شود.  واشنگتن نیز این ادعا را تأئید می کند. مسکو پایان دادن فوری به خونریزیها در یمن را خواستار شد و آمریکا را بخاطر اینکه شباهتهای بین بحران یمن و اوکراین را نادیده می گیرد، مورد سرزنش قرار داد. آمریکا در عین پشتیبانی از رئیس جمهور فراری یمن و عدم حمایت از ویکتور یانوکویچ، رئیس جمهور سابق اوکراین، بر اساس استانداردهای دوگانه عمل می کند: وزیر امور خارجه روسیه، سرگئی لاوروف بر این باور است که حل و فصل هر دو بحران از راه مذاکره و گفتگوها ممکن بود. اما واکنش دیر هنگام کاخ سفید به برقراری دولت شیعیان در صنعا، وجود انگیزه های ضد ایرانی در تصمیمگیری آمریکا در خصوص آغاز تجاوز علیه یمن را ثابت می کند.
باراک اوباما بمنظور تحکیم سیاست خارجی آمریکا، بویژه در جهان اسلام برای دوره دوم ریاست جمهوری برگزیده شد و بدین ترتیب هم به تاریخ پیوست. با این درک، پروژه اصلی اوباما در شرق میانه شامل بستن پرونده هسته ای ایران، و، اگر ممکن شود، عادی سازی روابط با تهران بود. هیچیک ار رؤسای جمهور آمریکا از زمان جیمی کارتر در طول ۳۵ سال به حل این مشکل موفق نشدند. حل آ ن بدست اوباما نیز بعید است. مسئله فقط در سرسختی ایران یا در موضعگیری ویژه کنگره آمریکا نیست که  در مقابل توافق هسته ای با تهران چالشهای تشریفاتی ایجاد کرده است.
شالوده و اساس تمام تلاشهای آمریکا را این عقیده تشکیل می دهد که نباید به ایران اجازه داد نقش رهبری در منطقه را بعهده بگیرد. جنگ علیه شیعیان یمنی نزدیک به ایران به باور واشنگتن بایستی به جمهوری اسلامی ثابت کند که ایرانی ها فاقد قدرت کافی برای تسلط بر خاورمیانه هستند. این بار آمریکائیها در گزینش عوامل اجرائی برای انجام این وظیفه با مشکل مواجه نشدند. همانطور که معلوم شد، دشمنان ایران در دنیای عرب بمراتب بیشتر از دوستان آن است. هدف اصلی سعودیها عبارت از این است، که اجازه ندهد ایران جای آنها را بگیرد. مصر هیچگاه از انقلاب اسلامی ایران حمایت نکرده و همواره نگرش خصمانه نسبت به آن داشته است. کشورهای همسایه خلیج فارس از قدرت ایران می ترسند و در زیر چتر حمایت سعودیها پناه می گیرند. مراکش و اردن، بطوریکه واضح است «بخاطر جمع» و همچنین برای آنکه با امتناع خود واشنگتن را عصبانی نکنند، به این جنگ پیوستند. در اجلاس سران اتحادیه عرب در مصر تشکیل نیروی واحد منطقه ای مورد موافقت قرار گرفت. نبیل العربی، دبیر کل اتحادیه عرب موظف شد بمنظور تشکیل نیروهای متحد در عرض یک ماه با نمایندگان نظامی کشورهای عضو دیدار نماید. اعراب حتی هنگام جنگ با اسرائیل چنین یکپارچه تصمیم نگرفتند.
ترکیه ضمن پشتیبانی از اعراب، به مخالفت با ایران برخاست. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور این کشور اظهار داشت که تهران باید رویکرد خود به بحران پدید آمده در عراق، سوریه و یمن را مورد بازنگری قرار دهد. بگفته او، ایران باید از کشورهای نامبرده خارج شود. اردوغان اعتقاد دارد که «رویدادهای یمن، سوریه و عراق محصول مساعی ایران است که می خواهد با بهره گیری از اختلاف بین شیعیان و سنی ها، بر منطقه مسلط شود و این نیز پذیرفتنی نیست». سخنان رئیس جمهور ترکیه را در ایران شدیدا منفی ارزیابی کردند. منصور حقیقت پور، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران لغو سفر برنامه ریزی شده برای چند روز آینده اردوغان به تهران را خواستار شد. حوادث یمن می تواند دلیل مهمی برای بروز بحران جدی در روابط ایران و همسایه غیر عرب آن گردد. پاکستان هم به ائتلاف عربی پیوست و قول داد که از جنگ عربستان سعودی با شیعیان یمن کاملا پشتیبانی خواهد کرد.

تجاوز نظامی علیه یمن «طوفان قاطعیت» نام گرفت. کل منطقه را، چنانکه مشهود است، طوفان شدید درنوردیده است. زمان شروع جنگ یمن نیز بطور اتفاقی انتخاب نگردید. ایران در آستانه بستن پرونده هسته ای خود قرار دارد، احتمال پایان موفقیت آمیز مذاکرات با ۵+١ وجود دارد. مخالفان منطقه ای ایران فهمیده اند، که مناقشه تهران با غرب ممکن است بزودی خاتمه یابد. کمتر کسی به دستیابی واقعی ایران به بمب هسته ای باور می کرد، خطر ایران را نه با تعداد سانتریفیوژها، بلکه، با تعداد کشورهایی که تهران نفوذ جدی در آنها دارد، اندازه می گرفتند. حل و فصل سیاسی مسئله هسته ای ایران وضعیت جغرافیای سیاسی در خاورمیانه را تغییر می دهد. اما یمن، چیزی بیش از یک حلقه پیرامونی در امنیت منطقه ای نیست.
کشور از یک سو در سراسر ساحل راه دریایی اصلی اروپا به آسیا، از دیگر سوی، در کنار راه تجاری دریای سرخ واقع است. روزانه میلیونها بشکه نفت از هر دو مسیر: از طریق کانال سوئز به دریای مدیترانه و از پالایشگاههای نفت سعودی به بازارهای آسیا حمل می شود. تنگه باب المندب، یکی از آن مناطقی است که دولت آمریکا به فهرست هفت تنگه جهانی عبور تانکرهای نفت وارد کرده است. ایران بلحاظ جغرافیایی بر تنگه هرمز که اهمیت راهبردی زیادی دارد، مسلط است. ادعاهای مرتبط با تشکیل دولت تحت رهبری شیعیان در یمن اغلب از نقطه نظر امنیت انرژی اروپا در نظر گرفته می شود. هر جریانی که موفق بر کنترل یمن باشد، می تواند با بستن راه تانکرها از خلیج فارس به کانال سوئز، اروپا را از نفت محروم کند. امروز بنادر یمن در محاصره ناوگان دریائی عربستان قرار گرفته، و ریاض در نظر دارد مدت زیادی در آنجا بماند.
جنگ یمن، یعنی واداشتن ایران به تن دادن به تحریکات برای دادن پاسخ نظامی. واقعیت این است که ایران منتظر پایان بحران سیاسی در یمن نماند، بسوی برقراری مناسبات بین دولتی با رژیم حوثی ها حرکت کرد و تسخیر قدرت سیاسی از سوی آنها را عملا برسمیت شناخت. بطوریکه واکنش همسایگان نشان می دهد، ایران در این کار به عمل پیش از موعد دست زد. اکنون می توان منتظر بود، که بحران یمن سرنوشت امضای تفاهمنامه در خصوص برنامه هسته ایران را پشت علامت سؤال قرار دهد. سازمان انرژی اتمی ایران در این باره اعلام کرده که حاکمیت ایران ادامه مذاکرات لوزان را که اکنون به فاز بحرانی رسیده، منتفی نمی داند.

یادآوری:
مقاله فوق در تاریخ ۳۱ مارس ۲٠١۵ (١٠ فروردین- حمل ١۳٩۴) نوشته شده و بر خلاف انتظار آقای بابکین مبنی بر مقاومت ایران و تداوم مذاکرات، تفاهمنامه تسلیم ایران در لوزان امضاء گردید. مترجم

۱۳۹۴ فروردین ۱۲, چهارشنبه

Leiser Tod im Irak



Leiser Tod im Irak

Nahost-Korrespondentin Karin Leukefeld im Interview mit weltnetz.tv über den Einsatz von Uranmunition in den Golfkriegen 1991 und 2003, die langfristigen Folgen für die Bevölkerung und einen überforderten Staat. Ihr Film „Leiser Tod im Garten Eden: Die Folgen der Golfkriege“, gedreht zusammen mit Markus Matzel, hat am 1. April 2015 um 19 Uhr Erstausstrahlung im Bayerischen Fernsehen.

„Allein während der Irakkriege 1991 und 2003 sollen nach Schätzungen des UN-Umweltprogrammes (UNEP) bis zu 2.000 Tonnen Munition mit abgereichertem Uran eingesetzt worden sein. Die eingesetzten Waffen hinterlassen ihre Spuren. 300 Gebiete im Irak, insbesondere im Süden des Landes, gelten als verseucht und müssten dringend gereinigt werden. Ein enormer Anstieg an Krebserkrankungen, Todgeburten und erschreckende Fehlbildungen bei Neugeborenen quälen die Menschen. Offizielle Studien über die Ursachen der Erkrankungen, die immer neue Generationen schädigen, gibt es nicht. Inoffizielle Studien werden nicht anerkannt. Karin Leukefeld und Markus Matzel haben im Irak nach den Spuren der verheerenden Munition gesucht und Ärzte und Politiker, Wissenschaftler und Betroffene begleitet. Die erschütternde Reportage stellt Menschen vor, die sich allein gelassen fühlen, ohne Aussicht auf eine bessere Zukunft. Täglich sterben Kinder, ohne dass die Ursachen erforscht oder beseitigt werden.“ (Aus dem Pressetext des Bayerischen Fernsehen)

"Vor allem bei Kinder hat man sehr viel Blutkrebs, Leukämie, festgestellt und ein anderer Aspekt, der aufgetreten ist, sind schwere Missbildungen bei Neugeborenen. Wie haben selber auch im Kinderkrankenhaus von Basra innerhalb von 24 Stunden auf der Frühgeborenen-Station drei solcher Kinder gefunden. Und wir haben mit den Ärzten dort gesprochen, die gesagt haben, dass diese Missbildungen, diese Fehlbildungen bei Neugeborenen enorm zugenommen haben. Das ist nicht nur in Südirak so, das ist auch in anderen Gebieten des Irak so, zum Beispiel in der Umgebung von Mossul und auch im Grenzgebiet zu Syrien in al-Kaim, dort in den Krankenhäusern hat man das auch festgestellt. Und in Falludscha, das auch eine Geschichte von schweren militärischen Auseinandersetzungen hat, insbesondere in den Jahren 2004 und 2005.“ (Ausschnitt aus dem Interview mit weltnetz.tv)

Irak, Al-Qurnah: Das angebliche biblische Paradies mit dem abgestorbenen Baum der Erkenntnis. Aus dem Film "Leiser Tod im Garten Ende: die Folgen der Golfkriege".



Bild © Markus Matzel
www.weltnetz.tv

 

© 2015 Weltnetz.tv

Postadresse:
Weltnetz.tv
Neue Grünstr. 18
Berlin 10179
Germany
Email Marketing Powered by MailChimp