گاهنامۀ هنر و مبارزه
25 ژوئن 2014
اتاوا شبکۀ گسترده از اپوزیسیون های ایرانی ایجاد کرده است
نوشتۀ بهادور ذبیحیان
مرکز مطالعات جهانی سازی، 16 ژوئن 2014
ترجمه توسط حمید محوی
سایت
«لو دووآر» Le Devoir گزارش داده است که اتاوا اعلام کرد که موفق به ایجاد
شبکه ای متشکل از «صدها مبارز ایرانی» شده و با 4،5 میلیون کاربر انترنت
در ایران ارتباط برقرار کرده است. این طرح چند رسانه ای توسط وزارت امور
خارجه در چهارچوب انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال 2013 تأمین مالی شده
است.
از
یک سال پیش کانادا بر آن است تا رویکرد تازه ای را با ایران در پیش بگیرد :
« دیپلماسی مستقیم ». این رویکرد دیپلماتیک مستقیم می تواند تناقض آمیز
جلوه کند و یا موجب شگفتی ما باشد، زیرا اتاوا سال 2012 سفارت ایران را بست
و دیپلمات های ایرانی را اخراج کرد. ولی هدف دیپلمات های کانادائی گفتگوی
مستقیم با مقامات ایرانی نیست، بلکه خواهان ارتباط با مردم این کشور هستند
(1).
سایت
«لو دووآر» بر اساس قانون حق دسترسی به اطلاعات اعلام کرد که در بطن بخشی
از وزارت امور خارجه که مأمور رسیدگی به امور خاورمیانه است، مشخصا مسئولیت
«دیپلماسی مستقیم» با ایران به عهدۀ یک «مدیره»، یک «معاون مدیره» و یک
«مأمور» واگذار شده است.
کمی پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ایران، سال 2013، کانادا ایجاد یک سایت انترنتی به زبان انگلیسی و فارسی را به همکاری Munk School of Global Affairs de l’Université de Toronto
راه اندازی و تأمین مالی کرد. این طرح، تحت عنوان « گفتگوی جهانی دربارۀ
آیندۀ ایران »، بر اساس گمانه زنی وزارت امور خارجۀ کانادا ارتباط با
4500000 کاربر انترنتی در ایران را ممکن ساخته است. سایت انترنتی و سکوهای
رایانشی مختلف تا کنون 3200000 دلار برای وزارت امور خارجۀ کانادا خرج
برداشته است و تا 3300000 دلار پیشبینی کرده است. ژان-برونو ویلنو
Jean-Bruno Villeneuve سخنگوی وزارت امور خارجه اعلام کرده است که اتاوا در
صورتی که بودجه اش اجازه دهد، امکان تمدید این بودجه را منتفی نمی داند.
موضوعات حساس در فهرست
هدف
از این طرح «پشتیبانی از تلاش های [دانشگاه تورنتو] برای ایجاد سکوی
رایانشی بود که بتواند امکان گفتگو بین مبارزان ایرانی پراکنده شده در جهان
(تبعیدیان) و ایرانیان ایران را فراهم سازد. بر اساس توافق به امضا رسیدۀ
وزارت امور خارجۀ کانادا در سال گذشته، این گفتگوها می بایستی در مراحل
پیشین و پسین انتخابات ژوئن 2013 در ایران ، پیرامون مسائل و مشکلات سیاست
های برجسته و جاری صورت گیرد. موضوعات مطروحه غالبا در رابطه با « بزهکاری
گسترده »، «سوء استفاده از حقوق فردی»، « اقتصاد ورشکسته » و «نظام آموزشی
که در حال فروپاشی به سر می برد» ...سایت «لو دووآر» یک کپی از این فهرست
را که از پیش توسط وزارتخانه به تأیید رسیده بوده بدست آورده است.
در
چهارچوب این طرح، چندین فعال ایرانی در خارج از کشور در تورنتو طی دوران
انتخابات ریاست جمهوری در ایران جلسات سخنرانی برگزار کردند. ولی به ویژه
به دلیل وجهۀ چند رسانه ای خود را متمایز ساخت. ایرانیانی که در ایران به
سر می بردند، می توانستند در بحث هائی که روی موضوعات حساس جریان داشت از
طریق سکوی رایانه ای وب محافظت شده شرکت کنند، چنین ساخت سازی از دیدگاه
تئوری به آنها اجازه می داد که ناشناس باقی بمانند، زیرا انترنت در ایران
کاملا تحت نظارت است (2). طرح شبکۀ رایانه ای به ایرانیان در عین حال
اجازه می داد که موارد تقلبات مضنون را روز انتخابات روی نقشه، ردیابی
کنند. سرانجام، هیچ خلافکاری معنی داری روز 14 ژوئن 2013 شناسائی نشد، و
حسن روحانی در نخستین دور انتخابات با 50 درصد، از 72 درصد از شرکت کل رأی
دهندگان انتخاب شد.
اتاوا
معتقد است که این ابتکار عمل موجب ایجاد یک شبکه از اپوزیسیون های ایرانی
شد. در گزارشی به تاریخ ژوئن 2013 که برای وزیر امورخارجۀ وقت جان بیرد John Bairdفرستاده شده بود، نوشته شده : « ما یک شبکه از صدها فعال ایرانی در جهان را گسترش دادیم ».
پروندۀ
«سرّی» که سایت «لو دووآر» مبنی بر قانون حق دسترسی به اطلاعات یک کپی از
آن را اختیار داردف توضیح می دهد که این طرح برای اتاوا امکان ارتباط با
ایرانیان مقیم کانادا را فراهم ساخت. تعداد این ایرانیان بیش از 121000 نفر
اعلام شده است. « ما با شبکه ای از صدها فعال ایرانی و انجمن های آنها در
کانادا ارتباط برقرار کردیم ».
هدف
این طرح ایجاد سکوی رایانشی برای گفتگوی بین ایرانی ها بود که بتوانند کسب
اطلاع کنند، ولی بنطر می رسد که اتاوا در پی دستیابی به اهداف سیاسی در
زمینۀ مناسبات خارجی کانادا نیز می باشد. در این گزارش که وزارتخانه آن را
«تأیید» کرده، قویا ابهام آمیز و یا سانسور شده، مسئله « حفظ وضعیت مناسب
برای گفتگو با ایران است که این کشور متقاعد شود که باید از برنامۀ هسته ای
قطه نظر کند ». اتاوا می گوید که ایران بزرگترین تهدید برای صلح جهانی
است.
گسترش «دیپلماسی مستقیم » ؟
دانشگاه
تورنتو و وزارتخانه بر این باور هستند که طرح با موفقیت انجام شده است.
ابتکار عمل از این پس آماده و روشن است. تنها «کنتر روحانی»، ابزار کاری
است که بروز سازی آن می تواند نشان دهد که آیا او به وعده هایش عمل می کند
یا نه. شین وایلت Sean Willett رئیس ارتباطات Munk School of Global Affairs در دانشگاه تورنتو تلاش می کند تا دوباره از وزارت امور خارجه بودجه دریافت کند.
پروندۀ
وزارت امور خارجۀ کانادا که سایت لو دووآر بدست آورده نشان می دهد که
دیپلمات ها از طریق این شبکه خواهان گفتگو با ایرانیان هستند. چنان که در
این گزارش می توانیم بخوانیم : « کانادا باید مناسباتش را با ایرانیان
گسترش دهد ».
وزارت
امور خارجۀ کانادا بر آن است که از همین شیوه برای ارتباط با کشورهای دیگر
ی که اطلاعات در آن تحت کنترل می باشد، استفاده کند. ژان-برونو دوویلنو
Jean-Bruno Villeneuve طی یک نامه ای بی آن که توضیح روشنی مطرح کند
یادآور شده است که « با گسترش دیپلماسی مستقیم، کانادا می تواند برای
مقابله با اختناق حاکم، به شهروندان این کشورها یاری رساند ». (3)
Bahador Zabihiyan
آدرس الکترونیک متن اصلی
یادداشت مترجم :
1)از
سال ها پیش یعنی مشخصا از تاریخ ایجاد وبلاگ گاهنامۀ هنر و مبارزه 4 مارس
2010 مطالب روزنامۀ حزب کمونیست کانادا جزء نخستین مقالات منتشر شده و
همواره یکی از منابع دائمی در این گاهنامه بوده است. لازم به یادآوری نیست
که گاهنامۀ هنر و مبارزه هیچ نسبتی با محافل قدرت و تجارت نداشته و امید
است که این توضیح مختصر برای روشن ساختن اذهان خوانندگان ما در مورد هویت
گاهنامۀ هنر و مبارزه کافی بوده باشد. تنها جای تأسف است که می بینیم با
وجود انقلاب رایانه ای که در دست آوردهای دموکراتیک آن، همواره باید به وجه
نسبی آن دلخوش باشیم، می بینیم که همواره سرمایه گذاری های قدرت های بزرگ
است که می تواند در روند ارتباطات در سطح توده های میلیونی مؤثر واقع شود، و
کارهای فرهنگی و اجتماعی قطع نظر از کیفیت آن، شانس محدودی برای ارتباط با
توده ها را دارد. به همین شکلی که در گزارش حاضر می بینیم، سرمایه گذاری
چند میلیون دلاری وزارت امور خارجۀ کانادا به انضمام تمام فن آوری های
موجود موجب شده است که ظرف مدت کوتاهی با 4500000 کاربر ایرانی در ایران
رابطه بگیرند (با قطع نظر از تعداد کلیک ها). در صورتی که تعداد کلیک های
انجام گرفته روی گاهنامۀ هنر و مبارزه از تاریخ ایجاد این وبلاگ در 4 مارس
2010 تا این ساعت از بعد از ظهر 25 ژوئن 2014 تنها 49672 بوده که احتمالا و
تقریبا 9000 کلیک آن مرتبط است به تنظیمات و ارسالات خود مدیر وبلاگ برای
انتشار و یا تصحیح مقالات جدید. و تمام وبلاگ های دیگر که به کارگاه من در
گاهنامۀ هنر و مبارزه مرتبط می باشد، تقریبا در مجموع همین تعداد را نشان
می دهد. یعنی در مجموع معادل یک سوم کلیک های انجام شده برای دیدن پستان چپ
گلشیفته ظرف یک روز. در نتیجه می بینیم که همواره سرمایه است که بر ذهنیت
آگاه و فاعل شناسنده – فاعل اجتماعی – کار اجتماعی - تسلط دارد، و اذهان
عمومی نیز خواسته یا ناخواسته متحد و همکار همین قدرت ها و سرمایه ها
هستند. همین معادله برای سایت های آلترناتیو مثل همین سایت مرکز مطالعات
جهانی سازی به مدیریت میشل شوسودوسکی در غرب برقرار می باشد.
علاوه
بر این باید به معادلۀ نابرابر بین تلاش های گاهنامۀ هنر و مبارزۀ و تلاش
های وزارت امور خارجۀ کانادا برای ایجاد شبکۀ اجتماعی در جهان مجازی توجه
داشته باشیم، و ببینیم که تا چه اندازه این وضعیت با اختناق و محدودیت هائی
که نظام جمهوری اسلامی و دستگاه مذهبی در ایران در رابطه با آلترناتیوهای
حاشیه نشین و یا به حاشیه رانده شدۀ ایرانی، همخوانی و هم پیمانی دارد. و
تا چه اندازه حکومت اسلام در ایران از یک سو و حکومت جمهوری اسلامی ایران –
بورژوازی کمپرادور ایران از سوی دیگر برای سرکوب آلترناتیو های پیشگام
ایران در پیوند تنگاتنگ و اتحاد با سرمایه های جهانی و مداخلات کشورهای عضو
پیمان آتلانتیک شمالی در کشور استعمار زدۀ ما ایران بوده است. به نتیجۀ
اختناق داخلی باید توجه نشان دهیم. در واقع داعیۀ وزارت امور خارجۀ کانادا
برای یاری رساندن به ایرانیان در شرایط اختناق، اسطوره ای بیش نیست، زیرا
کشورهای سرمایه داری مانند کانادا با بورژوازی کمپرادور ایران هم پیمان
هستند، یعنی یکی از همان عوامل اختناق و سرکوب و بی عدالتی و...
2)به
شکلی نوشته شده که گوئی در غرب، در اروپا یا کانادا و یا آمریکا انترنت
محافظت شده و تحت کنترل دولت نیست و مردم آزاد هستند. روشن است که در غرب
خصوصا، اساسا زندگی خصوصی و حریم خصوصی یک اسطوره است. من پیشبینی می کنم
که در سال های آینده باید منتظر فاجعۀ عظیم ضد بشری در غرب باشیم.
3)به
این معنا که کانادا در راه اندازی انقلاب رنگی و به عبارت دیگر در تاکتیک
اعمال «قدرت نرم» مثل اعمال «قدرت سخت» در کنار دیگر کشورهای امپریالیستی
موضعگیری کرده است.
تبصرۀ مهم :
نکتۀ
حائز اهمیت این است که چنین گزارشی تقریبا یک سال بعد در رسانه ها – حتی -
رسانه های آلترناتیو منتشر می شود. موضوع پشتیبای مالی و فنی امپریالیست
ها از اپوزیسیون های ایرانی، و به همین گونه در بخش عملیات تروریستی در
ایران، تازگی ندارد. با این وجود چنین گزارشاتی می تواند برای ما در مبارزۀ
طبقاتی مدارک ارزشمندی باشد. علاوه بر این توجه داشته باشیم که این سگ های
نگهبان امپریالیسم جهانی که کمابیش به روشنی با هیئت حاکم متحد شده اند،
یعنی پیکرۀ اپوزیسیون پنتاگونی هیچگاه نه در موارد گذشته و در موارد اخیرتر
به مناسباتشان با قدرت های حاکمی که آنها را به خدمت گرفته اند لام تا کام
چیزی نگفته اند. البته اتحاد ایدئولوژیک اپوزیسیون های پنتاگونی و جمهوری
اسلامی هیچگاه برای ما در گاهنامۀ هنر و مبارزه امر شگفت آوری نبوده و
نیست، زیرا ما در تحلیل فرآورده های فرهنگی و هنری این گله سگ های نگهبان
امپریالیسم جهانی و نظام طبقاتی، بارها نشان داده ایم که در کجا و چگونه و
به چه شکلی و به چه علتی هر دو جبهه در سرکوب فرهنگ و هنر و خلاقیت با
یکدیگر متحد هستند، و هر دو روی یک سکه را تشکیل می دهند.
علاوه
بر این من باید روی یک نکته تحلیل هایم را در رابطه با اپوزیسیون ایرانی
(نما) تصحیح کنم. این نکته چنین است که تصور می کردم که تنها پنتاگون است
که این اپوزیسیون ها را تأمین مالی می کند، ولی با توجه به گزارشات جدید می
بینیم که یک پای ماجرا خود جمهوری اسلامی – بورژوازی کمپرادور است.