ونزوئلا آرزوهای امپریالیستی واشنگتن را برباد داد: جیمز پتراس/ آمادور نویدی
ونزوئلا در گرداب یک جنگ جهانی است، اما مصمم و حاضر بهجنگ برای دفاع از خود، و کشورهای مشابه، در جهت حمایت از عدالت ملی و اجتماعی، آرزوهای امپریالیستی واشنگتن را برباد داده است… آمریکا جهت سرنگونی دولت ونزوئلا، در دو دهه مبارزه دائم و طراحی شده درگیر بوده است. این مبارزه ترکیبی از جنگهای اقتصادی، نظامی، اجتماعی و رسانه ای بوده است. استراتژی آمریکا، استاندارهای زندگی را در ونزوئلا کاهش داده است، فعالیت اقتصادی را تضعیف نموده، فقر را افزایش داده، باعث مهاجرت اجباری و جنایات فزاینده شده است. آمریکا علیرغم اعمال قدرت جهانی خود، نتوانسته است دولت ونزوئلا را سرنگون کند و رژیم دست نشانده خود را تحمیل نمایدعلیرغم سختیهایی که اخیرا آمریکا بوجود آورده است، افزایش منافع اقتصادی و اجتماعی مردم باعث تقویت و تحکیم حمایت از رهبری ونزوئلا شده است. توده های مردم زندگی جدیدی بدست آورده اند و چنانچه الیگارشی و آمریکایی ها بهقدرت برگردند، منافع بسیار زیادی را از دست میدهند. اگر یک کودتای آمریکا موفق شود، میتواتند به احتمال زیاد به قتلعام ده ها هزار نفر از حامیان توده ای دولت منجر گردد. بورژوازی انتقام خود را از آن توده هایی میگیرد که به حساب ثروتمندان حکومت کرده و سود برده اند.
ونزوئلا آرزوهای امپریالیستی واشنگتن را برباد داد
نوشته: جیمز پتراس
برگردان: آمادور نویدی
چرا ونزوئلا شکست نخورده است؟
مقدمه:
در طول پنج سال گذشته، ارتش کوچکی از تحلیلگران، سیاستمداران، دانشپژوهان و دانشمندان رسانه ای آمریکا، سقوط حتمی، سرنگونی، شکست و تعویض دولت ونزوئلا را پیشبینی کرده اند. آنها در همه موارد، در تلاشهای خود جهت قالب کردن رژیمی که دست نشانده آمریکا باشد، اشتباه کرده اند.
درواقع، اغلب تحریکات آمریکا جهت «رژیم چنج» در ونزوئلا، منجر به تقویت حمایت از دولتهای چاوز و مادورو شده است.
زمانیکه که آمریکا کودتای نظامی- تجاری خود را در سال ۲۰۰۲ ارتقاء داد، یک میلیون نفر از توده های فقیر ونزوئلایی کاخ ریاست جمهوری را احاطه کردند، به نظامیان وفادار پیوستند و کودتا را شکست دادند. آمریکا در میان دست نشاندگان نظامی و تجاری خود، دارایی هایش را از دست داد، و این باعث تقویت (قدرت) رئیس جمهور چاوز شد، و برنامه های اجتماعی او را رادیکالیزه نمود. در سالهای ۲۰۰۲-۲۰۰۳، زمانیکه مدیران شرکت نفت دولتی درهای شرکت نفت را بروی کارگران قفل کردند که از ورود آنها به شرکت جلوگیری شود، نیز همین اتفاق افتاد. آنها شکست خوردند، و صدها نفر از حامیان پروپاقرص آمریکا اخراج شدند، و واشنگتن یک متحد استراتژیک خود را از دست داد.
مثال تازه تر، نقش ازخودراضی و خصمانه رئیس جمهور آمریکا – ترامپ می باشد، که گفت:« آمریکا آماده حمله به ونزوئلا است». تهدید او منجر به تحریک مقاومت گسترده توده های ونزوئلایی در دفاع از استقلال ملی خود، حتی درمیان بخشهای ناراضی جمعیت شد.
ونزوئلا در گرداب یک جنگ جهانی است، اما مصمم و حاضر بهجنگ برای دفاع از خود، و کشورهای مشابه، در جهت حمایت از عدالت ملی و اجتماعی، آرزوهای امپریالیستی واشنگتن را برباد داده است.
در این مقاله، ما ابتدا، درباره اقدامات چندجانبه و روشهای اتخاذ شده واشنگتن جهت سرنگونی ونزوئلا و جایگزینی آن با یک رژیم دست نشانده، بحث میکنیم. سپس، دلایل شکست واشنگتن را تجزیه و تحلیل کرده، و بر نقاط قوت و مثبت دولت ونزوئلا متمرکز میشویم. و در پایان، با بحث درباره درسها و ضعفهای تجربه ونزوئلا، برای دیگر جنبشهای محبوب ناسیونالیستی، و سوسیالیستی، نتیجه گیری میکنیم.
اپوزیسیون آمریکا: ونزوئلا با چه روبروست
حمله آمریکا به دولت و اجتماع ونزوئلا شامل موارد زیرست:
۱- کودتای نظامی در سال ۲۰۰۲؛
۲- جلوگیری مدیران از ورود کارگران شرکت نفت ونزوئلا به کار؛
۳- استفاده آمریکا از قدرت جهانی خود جهت افزایش فشار سیاسی سازماندهی شده از طریق دست نشاندگان و متحدانش در اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی؛
۴ افزایش تحریمهای اقتصادی بین سالهای ۲۰۱۳-۲۰۱۹؛
۵- خشونتهای خیابانی بین سالهای ۲۰۱۳-۲۰۱۹؛
۶- خرابکاری در کل سیستم برقرسانی، بین سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹؛
۷- احتکار کالاها از طریق شرکتهای بزرگ (کورپوراتها) و توزیع کنندگان از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹؛
۸- تخریب تأسیسات نظامی و غیرنظامی بین سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۹؛
۹- اتحادهای منطقه ای جهت حذف عضویت ونزوئلا از سازمانهای منطقه ای؛
۱۰- تحریمهای اقتصادی، همراه با مصادره بیش از ۱۰ میلیارد دلار دارایی ونزوئلا؛
۱۱- تحریم سیستمهای بانکی؛
آمریکا در انتخابات و منصوب رهبران اپوزیسیون و نمایندگان «مصنوعی» در خارج از کشور، مداخلات مستقیم دارد.
بطور خلاصه، آمریکا جهت سرنگونی دولت ونزوئلا، در دو دهه مبارزه دائم و طراحی شده درگیر بوده است. این مبارزه ترکیبی از جنگهای اقتصادی، نظامی، اجتماعی و رسانه ای بوده است. استراتژی آمریکا، استاندارهای زندگی را در ونزوئلا کاهش داده است، فعالیت اقتصادی را تضعیف نموده، فقر را افزایش داده، باعث مهاجرت اجباری و جنایات فزاینده شده است. آمریکا علیرغم اعمال قدرت جهانی خود، نتوانسته است دولت ونزوئلا را سرنگون کند و رژیم دست نشانده خود را تحمیل نماید.
چرا ونزوئلا موفق شده است؟
علیرغم دو دهه فشار توسط بزرگترین قدرت امپریالیستی جهان، که مسئول بالاترین نرخ تورم جهان است، و علیرغم مصادره غیرقانونی میلیاردها دلار دارایی ونزوئلا، ونزوئلایی ها، در دفاع از دولت خود وفادار مانده اند. دلایل آشکار و صریح هستند.
اکثریت قریب به اتفاق مردم ونزوئلا، دارای تجربه فقر، حاشیه نشینی و سرکوب، ازجمله قتلعام خونین هزاران معترض در سال ۱۹۸۰ هستند. میلیونها نفر در زاغه ها و حلبی آبادها زندگی کرده اند، که از مؤسسات آموزش و پرورش و مراقبتهای بهداشتی محروم بوده اند. آمریکا، سلاح و مشاوران را جهت حمایت از سیاستمدارانی ارائه داده است که اکنون بخش بزرگتری از اپوزیسیون رئیس جمهور مادورو را تشکیل میدهند. اتحاد آمریکا و الیگارشها، میلیاردها دلار از قراردادهای صنعت نفت را بدست آورده است.
یادآوری این میراث ارتجاعی، یکی از قدرتمندترین دلایلی است که چرا اکثریت قریب به اتفاق ونزوئلایی ها مخالف مداخله آمریکا در حمایت از اپوزیسیون دست نشانده هستند.
دومین دلیل شکست آمریکا، حمایت طولانی مدت و در مقیاس بزرگ نظامیان از دولت های چاوز و مادورو است. چاوز- رئیس جمهور سابق ونزوئلا، احساس قدرتمندی از وفاداری ملی را بتدریج در میان نظامیان القاء کرد، و به همین دلیل است که آنها مقاومت میکنند ومخالف تلاشهای آمریکا جهت خرابکاری در میان سربازان هستند.
ریشه های محبوب رؤسای جمهور چاوز و مادورو با توده هایی پیچیده شده است که از نخبگان اپوزیسونی منزجر است که از باصطلاح «فقرا» نفرت دارند. چاوز و مادورو، احترام به کرامت، جاه و مقام انسانی را در میان فقرا به نمایش گذاشتند.
دولتهای ونزوئلا، کودتاهای تحت حمایت آمریکا و بستن کارخانه ها توسط هیئت مدیره دست نشانده را شکست دادند. این پیروزیها منجر به تشویق این باور شد که دولت محبوب میتواند مقاومت کند و اپوزیسیون الیگارش و آمریکا را شکست دهد. این پیروزیها اعتماد به اراده توده ها را تقویت نمودند.
تحت ریاست جمهوری چاوز، بیش از دومیلیون مسکن برای زاغه نشین ها؛ و ده ها دانشگاه و مراکز آموزشی مدرن برای فقرا ساخته شدند، که همه رایگان هستند. در محله های فقیرنشین، بیمارستانها و کلینیک های دولتی ساخته شدند و همچنین سوپرمارکت های دولتی راه اندازی شدند که مواد غذایی ارزان و دیگر ومایحتاج فقرا را عرضه میکنند، که علیرغم کمبودهای بعدی، استاندارهای زندگی را حفظ می کنند.
چاوز، رهبری حزب سوسیالیست را برعهده گرفت، توده های فقیر را بسیج کرد، صدای آنها شد و نمایندگی آنها را تسهیل نمود. سازمانهای اشتراکی محلی سازماندهی شدند که با فساد، بوروکراسی و جنایات مقابله کنند. همراه با ملیشای توده ای، شوراهای اجتماعی، امنیت را علیه ترورها و تخریب های سیا ساخته و برانگیخته شده، تضمین کردند.
اصلاحات ارضی و ملی کردن برخی از معادن و کارخانه ها، حمایت دهقانان و کارگران را تأمین نمود –اگرچه برخی از آنها توسط رهبران فرقه ای تقسیم شده بودند.
نتیجه گیری
علیرغم سختیهایی که اخیرا آمریکا بوجود آورده است، افزایش منافع اقتصادی و اجتماعی مردم باعث تقویت و تحکیم حمایت از رهبری ونزوئلا شده است. توده های مردم زندگی جدیدی بدست آورده اند و چنانچه الیگارشی و آمریکایی ها بهقدرت برگردند، منافع بسیار زیادی را از دست میدهند. اگر یک کودتای آمریکا موفق شود، میتواتند به احتمال زیاد به قتلعام ده ها هزار نفر از حامیان توده ای دولت منجر گردد. بورژوازی انتقام خود را از آن توده هایی میگیرد که به حساب ثروتمندان حکومت کرده و سود برده اند.
باید از مقاومت موفق، طولانی مدت و در مقیاس بزرگ تجربه و همچنین محدودیتهای دولت ونزوئلا درس عبرت گرفت.
ونزوئلا، ابتدا، وفاداری ارتش را تضمین نمود. به همین دلیل دولت چاوزیستا بیش از ۳۰ سال مقاومت کرده است، درحالیکه دولت سالوادور آلنده شیلی بعد از سه سال سرنگون شد.
دولت ونزوئلا حمایت انتخاباتی گسترده ای را به دلیل تغییرات عمیق اجتماعی و اقتصادی حفظ کرد، و سنگر حمایت توده ای را در مقایسه با رژیمهای چپ – مرکز در آرژانتین، برزیل و اکوادور قرار داد، که سه انتخابات را برنده شده بودند، اما توسط اپوزیسیون راستگرای خود، ازجمله شرکای انتخاباتی، با رکود اقتصادی، و فرار رأی دهندگان طبقه متوسط و احزاب آنها شکست خوردند.
ونزوئلا از طریق ارتباطلات خود با روسیه، چین و کوبا توانست «جلیقه های نجات» حمایت اقتصادی و نظامی خود را در برابر مداخلات آمریکا فراهم سازد، کاریکه دولتهای چپ مرکز نتوانستند دنبال کنند.
ونزوئلا از طریق ائتلاف های منطقه ای با تقریبا نیمی از آمریکای جنوبی، تلاشهای آمریکا جهت ایجاد یک نیروی تهاجمی منطقه ای یا آمریکایی را تضعیف ساخته است.
دولتهای ونزوئلا، علیرغم موفقیتهای استراتژیک خود، مرتکب چندین اشتباه بزرگ شده اند که آسیب پذیری آنها را افزایش داده است:
۱- کوتاهی در کاربرد تنوع صادرات، بازارها و سیستم بانکی خود. تحریمهای آمریکا این ضعف ها را تقویت کرد.
۲- عدم کاربرد اصلاحات پولی جهت معکوس کردن یا محدود کردن تورم بالا.
۳- عدم حفظ سیستم هیدرو الکتریکی و تضمین جلوگیری از خرابکاری.
۴- عدم سرمایه گذاری و استخدام کارشناس های فنی جدید، جهت ارتقاء عملکرد سیستم مالی و پیگرد قانونی فساد مالی در سیستم بانکی.
ونزوئلا با مقامات بلندپایه ای کارمیکند، که در معاملات مالی و خرید و فروش املاک با ماهیت مشکوک، درگیر هستند.
۵- عدم استخدام و آموزش طبقه کارگر و کادرهای سیاسی حرفه ای که قادر به نظارت بر مدیریت باشند.
ونزوئلا گامهایی جهت اصلاح اشتباهات خود برداشته است، اما سئوال این ست که آیا آنها برای تحقق اصلاحات رادیکال خود زمان و مکانی درنظر گرفته اند؟
درباره نویسنده:
جیمز پتراس، استاد بارتل (بازنشسته) جامعه شناسی در دانشگاه بینگهامتون، نیویورک است.
آدرس اینترنتی سایت جیمز پتراس:
برگردانده شده از:
Why Venezuela has not been Defeated, By: James Petras
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر