نادر جنوب: زمینه های جنگ در خاورمیانه
بنظر میرسد که شرایط بروز فاجعه جنگ در خاورمیانه که قلب طپنده اقتصاد جهان میباشد، به مرز انفجاررسیده، و صدای گامهایش تا این سوی اقیانوسها هم بگوش میرسد. شواهد عینی نماینگر وجود این شرایط را با دخالت مستقیم غرب در ناآرام ساختن سوریه و پشتیبانی ترکیه و در اختیار گذاردن پایگاه و پشتیبانی لجستیکی همه جانبه نقل و انتقال نیروهای القاعده از لیبی از کانال پایگاه انیجرلیک ترکیه که در اختیار امریکاست، و سرازیر شدن سلفیهای کشورهای دیگر از طریق خاک لبنان و اردن و عراق، تحریم و اخراج این کشور از اتحادیه عرب و مواضع شدید رهبران شان بویژه پادشاه قطر که در خواست ارسال نیروهای نظامی کشورهای عرب جهت اشغال یک کشوری مستقل را دارند. در صورتیکه کشور فلسطین و بخشهائی از سرزمین اردن و لبنان و بلندیهای جولان دهه هاست که در اشغال رژیم نژاد پرست اسرائیل قرار دارد. براستی اگر رهبران خائن عرب در صورت توان و شهامت مبارزه را دارند چرا تاکنون کوچکترین اقدامی جهت آزادی خلق فلسطین یا آزاد سازی سرزمین های کشورهای عربی اقدام عملی نکرده اند؟. این نوکران خانه زاد غرب که بدستور اربابان خود جهت وانمود جلوه دادن عدم دخالت غرب و رسوائیشان در اشغال سایر کشورهای دیگر و از ترس درگیر شدن با نیروهای قوی تری بدین شیوه کثیف روی آورده و با وانمود کردن جنگ داخلی البته با پشت وانه اربابان شان به تجزیه کشور سوریه مبادرت نمایند. تا عروسک بی اراده دیگری را برمصدر آن بگمارند. سخنان خانم کلینتون که حمله سبعانه اسرائیل به لبنان طی 33 روز وحمله به نوار غزه در 21 روز را درد زایمان خاورمیانه جدید نامید بخاطر داریم.
اما تخلیه نیروهای مسلح امریکا از خاک عراق و مستقر شد نشان در پایگاه های کویت و اردن جهت گرم نگه داشتن تنور جنگ، این بار توسط نیروهای داخلی وابسته در تداوم و تکمیل نقشه های آنهاست. فرار معاون رئیس جمهوری عراق به کردستان و تحت حمایه گرفتن ایشان توسط مسعود بارزانی رهبر اقلیم کردستان در پاسخ تقاضای دولت مرکزی عراق مبنی بر استرداد آقای طارق الهاشمی به گونه ای ضمنی امتناعش را مبنی بر نبود یک دادگاه صالحه ارجاع نمود.
در این رابطه از فردای بظاهر خارج شدن نیروهای مسلح امریکا منهای 20 هزار افرادیکه بنام کارمندان سفارت خانه شان، بعلاوه پیمانکاران شرکتهای آنها و تعداد نامعلومی از وابستگانشان باعث شادی مردم گردید. اما ترورهای کور با وقفه ای کوتاه شروع و بمب گزاریها به صورتی گسترده آغاز گردید. تا به جای سازندگی تخریب همچنان تداومش قطع نشود. در این میان اقلیم کردستان طی چند سالی که اشغالگران در آنجا لنگر انداخته اند، و در سایه آرامش آن منطقه توانسته اند بر پراکنده گی نیروهای عشایری گروه های بارزانی و طالبانی با هزینه هائی شکلی از دولت را ایجاد و سازماندهی و سلسله مراتبی را مناسب با آنها ایجاد نمایند.
عمده این کارها توسط سرمایه های سهیونیستی و شرکتهای زیر مجموعه آنها که روابط مستحکم تاریخی که گویا با تبار یهودی خانواده ی بارزانی دارند. که در دوران حاکمیت صدام مهاجرین و پناهندگان بیشماری به اسرائیل رفته و با فروپاشی عراق بیشترشان با دست پُر باز گشتند. بنظر میرسد که اکثریت همین افراد قرار دادهای شرکتهای نفتی و رابطه مناسبات اقتصادی با دیگر کشورها را مدیریت و سازماندهی مینمایند. رابطه بسیار حسنه آنها با دولت ترکیه که پادگان و پیاده نظام سازمان ناتو میباشد، پشت وانه مناسبی در یاری رسانیدن و هول دادن اکراد بسوی جدائی بی تاثیر نباشد. در این میان بازار پرسودی نسیب بورژوازی ترک گردیده، باید توجه داشت که دولت مردان ترکیه میدانند دیر یا زود را ه ارسال نفت و گاز از ایران برویش بسته خواهد شد. بدین خاطر چشمشان به منابع سرشار نفت و گاز کردستان عراق دوخته که در آینده ناچار میباید از خاک ترکیه عبور نماید.
دولت تحت سلطه امریکا و وابسته به ناتو مدتهاست که با بورژوازی کرد کنار آمده در این آشفته بازار سیاست هم چشمش به نفت کرکوک و جمعیت ترکان ساکن آنجاست که اقلیتی در میان کردها و اعراب گرفتار آمده و در جنگ داخلی احتمالی که پیش خواهد آمد به کمک ترکیه نیاز و همین امر باعث سرمایه گذاری آنها در چشم انداز سرنوشت کرکوک چراغ سبز به استقلال کردستان و بعلاوه فشار لابی اسرائیل توسط امریکا است. بعد از سرنگونی صدام اکراد فرصتی یافته جهت بالا بردن جمعیت خود دست به کوچ و تشویق بی خانمانان به کرکوک زده تا حتی استادیوم بزرگ آنجارا پرکردنند. بلکه موازنه جمعیت را بسود خود تغییر داده تا در آینده دست بالا را داشته باشند.
گو اینکه در زمان حاکمیت صدام هم به این شیوه عمل میشد، که دولت اعراب را به آن مناطق کوچ میداد. که در عملیات های مختلف تعداد بی شماری آز این خانواده ها کشته میشدنند. در این میان از هر طرف که به مسئله نگاه شود اوضاع جاری بسود اکراد و منافعش به جیب بورژوازی ترکیه سرازیر خواهد شد.
زیرا شرایط منطقه با توجه به اوضاع سوریه که در حال درگیری بامخالفان دست ساز از ناحیه ترکیه و مرز 800 کیلومتریش تدارک میشوند و اردوگاه هایشان در حاشیه مرز در خاک ترکیه قرار دارند از تضاد های مخالفان که در منطقه کرد نشین هستند بنحو عالی بهره برداری و امتیازی برای دولت ترکیه است. تا در صورت جدا شدن که بسیار دور از دسترس نیست بهره برداری لازم را بنماید. اخیراً مسعود بارزانی سریحاً در مقابل دولت مرکزی از حق حاکمیت اکراد در مورد کرکوک سخن گفته، و تهدید نموده که اگر ما به خواستمان نرسیم بگونه دیگری عمل خواهیم نمود. جدیداً متعاقب آن شایع گردیده که بارزانی قرار است بهار آینده اعلان استقلال نمایند.
ترکیه نیز از این اعلان جدائی سهم خودش را بدست خواهد آورد زیرا با شرایط جغرافیای کنونی در صورت اعلان جدائی تنها راه ارتباطی آنها به جهان خارج ترکیه خواهد بود.
زیرا ایران که بخشی از اکراد جدا شده از پیکر سایر نقاط در طول مرز مشترک با عراق و ترکیه سکونت دارند چشمشان به حرکت آنهاست و مناسبات خوبی با هم دارند. با این اوصاف ایران با این برآمد تود ه ای درگیر خواهد شد و از این زاویه نقشه نهائی که امپریالیستها برای منطقه خاورمیانه بزرگ در نظر دارند به مثنه ظهور خواهد رسید. بنظر میرسد که تجزیه ایران فاز اولش از کردستان شروع و امکان گسترشش به نقاط دیگربستگی به نتیجه پیروزی دارد. مجموعه نیروهای مخالفی که در کردستان عراق که سالهاست در آب نمک خوابانده اند تحت شرایط جنگی متحد گشته و در نهایت با پشت وانه هوائی و مساعدتهای لجستیکی دست ایران را در حنائی میگذارند که کمتر از لیبی نخواهد بود. و مبارزه جهت رهائی ملی که از سابقه ی طولانی و وجود ناسیونالیسم ریشه دار حاکم براین خلق و داشتن سازمانهای متعدد نظامی در سایر نقاط و سنت مبارزه و اختلاف مذهبی مضافاً براینکه بخشهای بزرگتر جمعیت کرد در آن سوی مرز وجود دارند قطعاً ساپورت خواهند گردید.
بویژه آزادی نسبی که در کردستان عراق دارند و ماوای برای همه گونه گرایش است ولی وچه غالبش را ناسیونالیسم ملیت و استقلال تشکیل میدهد. شواهد نشان میدهد که ترکیه از ناخیه اسرائیل و امریکا و اروپا شدیداً تحت فشار قرار دارد. چاره ای ندارد که بخواست آنها عمل کند البته ترکیه در این شرایط جهانی توانی در مقابل موضع خسمانه متحدانش ندارد.
اگر که آنها ناگزیرند ترکیه را ببازی بگیرند بلحاظ نقطه استراتژیک بین اروپا و آسیاست سر راه دریای سیاه و نیروهای روس واقع وجود نیروهای بسیار که تاکنون مطیع و پیاده نظام آنها عمل کرده، ستون فقرات اسرائیل در همسایگی اعراب، و نیروی فراوان کار ارزان تاکنون بطور همه جانبه در خدمت منافع غرب و اهداف شان کمک شایانی بوده است. دور نمای بورژوازی ترکیه در رسیدن به عضویت در اتحادیه اروپا و به لحاظ سهیم شدن در منافع نفت شمال عراق و سود سرشار بازرگانی و مبادلات ترازیت اینها خواسته های دولت مردان ترکیه اند که حاضر به نوعی کنار آمدن با اکراد متقاعد گشته در ثانی جهت دست یابی به آبهای آزاد آنها را زیرنظر داشته باشند.
در سورتیکه کردستان در سایه نظامیان امریکا و ناتو موفق به کسب جدائی لااقل بخش عراق و سوریه و به سختی در بخش ایران بیانجامد و اعلان استقلال کنند باز این دولت نوظهور فاقد هر گونه استقلال سیاسی در واقع یک مستعمره یا یک پادگان نظامی بیشتر در معا دلات جهانی بحساب نخواهد آمدد. بدین مناسبت خطر یک بلوای گسترده در پیرامون ایران دیری نخواهد پائید، که مسئله ترکها و اعراب و بلوچها و ترکمنها پابه عرصه عمل خواهند نهاد. بی شک وجود چنین اوضاعی غرب را در شرایط برتری کامل در مقابل دولت کنونی ایران قرار میدهد. در صورتیکه امریکا با توجه به تلفات انسانی و مالی نه در توانش هست و نه شرایط به او اجازه میدهد که دست به حمله نظامی گسترده ای علیه ایران به زند.
ایران از تمامی کشورهای منطقه چه به لحاظ نفوس و نیروی نظامی و موقعیت و توان تداوم، مشروط بر اینکه داخله آرام باشد یک سرو گردن بالاست. در این راستا بنظر میرسد که نتیجه اشغال لیبی الگوئی شده که در حال حاضر در سوریه بآن مبادرت ورزیده اند. در سایه ترفند ترور و تحریم و تنگ کردن عرصه زندگی بمردم توسط عوامل نفوزی و مستقیم شان در حاکمیت ایران قادر شده اند از طریق قطع یارانه ها و نبود سوخت و سازهای لازم جهت کارخانه های وابسته و غیره وابسته و ایجاد شرایطی زمینه سازعمدی فرار سرمایه ها و نیروی متخصص و نخبگان به خارج و بسته شدن عمدی کارخانه ها و بیکارسازی کارگران را فراهم نمایند، که این میتواند خواست بخش کمپرادور سرمایه باشد. وجود اختلافات ریشه دار که ناشی از خود سری همه جناح هاست و پا در عدم کفایت و لیاقت رهبری کردن کشور دارد، به نوبه خود زمینه ساز شکافهای بسیار عمیقی گردیده و آنها را به مرز در گیری رو در رو کشیده است. نمونه اش را با آمدن بخشی از امیران سپاه پاسداران که ستون فقرات این رژیم ضد ملی و ضد دمکراتیک و ضد مردمی و تاراج دهنده هستی اجتماعی طی سه دهه هستند بکشاند.
نوشتن مقاله سردار علائی فرمانده اسبق سپاه پاسداران در روز نامه اطلاعات و لشکر کشی جناح مخالف به درب خانه ایشان گویای این مدعاست که گویا واقعیاتی از عمل کرد بخشهای عمده دولت مردان کنونی ایران را در راستای اهداف امنیت و سلامت ملت خطر از هم پاشیدگی کشور و وارد شدن به یک جنگ داخلی سپس سرکوب بیرحمانه مخالفان توسط دولت که پیشینه ی روشنی در این زمینه دارد نشان از احساس خطر یست که این فرمانده سابق سپاه را که گفته میشود از جناح اسلاح طلبان میباشد به واکنش وا داشته که میتوان گفت نه از روی همدردی با کارگران و زحمت کشان و طبقه متوسط جامعه بلکه هشداری جدی به حکومت گران در برابر تهدیداتی جدیست که کلیت رژیم توتالیتر بنیادگرای قرون وستائی ایران را تهدید می کند.
بدور از واقعیت نیست اگر گفته شود وجود همین تضاد ها خود ناشی از بخشی از فشارهائیست که از طریق تحریمها به ساختار دولت و تجار عمده و بازاریان فشار آورده تورم در حال پرواز قیمت دلار نجومیست بهای سکه از مرز 800000 تومان میگذرد، مخارج در کشور تماماً دلاریست اما در مقابل حقوق کارمندا ن و مستقدمین دولتی و کارگرا ن کار خانه ها و شرکتهای خصوصی کماکان ثابت و ریالی آن هم با تاخیر پرداخت میگردد. دراین گیرو دار هر قدر که رژیم در مقابل این فشارها عقب نشینی نماید بازغرب به تلاش خود جهت تجزیه ایران خواهد پرداخت. زیرا این مسئله دکترین جدیدی جهت حفظ سیادت خود میداند تا قادر باشد کنترل بهتری براوضاع کشورهای پیرامونی داشته باشد تا در تغییرات و تحولات ساختاری آنها در صورت لزوم با دست بازتری عمل کند. تجربه دو دهه ی گزشته عمل کرد امپریالیستها ار زمان فروپاشی شوروی سابق و اشغال یوگسلاوی تا به امروز صحت این مدعاست، و بهمین دلیل اروپا را به اجبار دنبال خود برای فریب افکارعمومی میکشاند و اندکی در سود حاصله دخیل میکند.
اروپائی که خود تا خرخر در بحران ذاتیش گرفتار آمده و بیشتر کشورهایش ورشکسته و یا در بدهی سخت گرفتاراند. برای نمونه تراز پرداختها تازه انیگونه پرداختها بابت قسط و بهره های آنهاست که باز به جیب گشاد سرمایه داران سرازیر گردد کسری بوجه امسال کشورهای اروپائی طبق تخمین بالغ بر یک تریلیون دلار که از ناحیه اتحادیه اروپا بیان گردیده بیانگر عمق فاجعه ی روکود اقتصادی فضاینده ای دارد که ریشه در عمق ماهیت ضد انسانی بحران ساختاری عمیق نظام سرمایه داری جهانیست که خود ناشی از غارت دسترنج کارگران و زحمت کشان که عمده ایجاد آن بوسیله بازار بورس و سرمایه ی مالی ایجاد گردیده است . برای بخشی از جبران زیان وارد آورده توسط سرمایه داران تصمیم دارند آنرا از حلقوم ملتهای دربند خود بوسیله کاستن و با قطع آنچه که از مسائل رفائی در مقابل شوروی سوسیالیستی دوران استالین در مواجه با راضی نمودن ملتهای خود در برابر انقلاب تحت اجبار عقب نشسته بودنند در غیاب قدرت انقلاب باز پس گیرند و جبران نمایند.
بدور از حقیقت نیست اگر گفته شود که فرمان پادشاه قطر که اخیراً به نیابت از طرف کشورهای مرتجع عرب پیشنهاد گسیل نیروهای مسلح عربی را جهت حمله به کشور سوریه صادر کرده دقیقاً در راستای همین اهداف منافع غرب قرار دارد. زیرا حجم قابل ملاحظه ای از ثروت و تصلیحات فروخته شده طی سالها اخیر به کشورهای عربی منطقه و زیر بناهای اقتصادی و اجتماعی آنها بطور کلی باید که در ضاهر بدست خودشان نابود گردد. در نتیجه غرب بتواند در پرتوش مبادرت به راه اندازی کارخانجات مختلف تولید اشتغال بویژه اسلحه سازی وبه فروش تسلیحات جدید و سایر وسایل مورد نیاز برای باز سازی اقدام کنند.
با احتساب به این معلفه هاست که غرب به سرکرده گی امریکا خود را ناظر گرفته اند که خود اعراب را ترغیب به جنگ نمایند بویژه جنگ خانماسوز داخلی باتوجه به قطب بندیهای جدید در منطقه قطعاً این در گیریها فراتر از مرز های منطقه گسترش خواهد یافت و دامنه اش میتواند نامحدود باشد. قطعاً این استراتژی غرب را حاکمان رژیم ایران بخوبی درک کرده اند که در استمرار ماندگاریشان ماثر و تاکنون اینگونه کجدار و مریض عمل کرده اند. اما ایران در مقابل نقشه های غرب هم دست بسته نیست ایستادگی ایران دوام پیدا کرده و در بازیهای سیاسی جهانی برگهای برنده ای دارد. نگه داشتن قیمت نفت در بازار جهانی، بر این منوال قدرت همسایگان دولتهای مقتدر روسیه و چین نیز در ایستادگی در مقابل تهدیدها بی تاثیر نیست. زیرا با اشغال ایران و با تجزیه آن دروازه های این دوکشورها هم بروی نیروهای رقیب شان باز خواهد گردید، و زمینه نا امنی داخلی آنها را بیشتر فراهم میسازد و در صورت توان به آن دامن خواهد زد. قطعاً براساس این ضرورت پیمان شانکهای که دقیعاً نقطه مقابل ناتو میباشد شکل گرفت. تا در شرایط ایجاد بحران جدی نیروهای ضربتی دویست هزار نفری آن با پشت وانه سکوهای پرتاب موشکهای تهاجمی و دفاعی آنرا پوشش داده که توان مقابله در برابر پانصد هدف تا فاصله 6000 کیلومتری در آن واحد را دارد. ناگفته نماند که اگر در ایران یک دولت ساکولار دمکراتیک برمسند قدرت قرار داشت اوضاع این پیمان از شکل بهتری بر خوردار میشد. برای اینکه رژیم ایران با این ترکیب خود وجودش مسئله ساز می باشد با این وجود ایران در این پیمان عضو ناظر میباشد.
این چنین آماده گیهائی که در سالهای اخیر تنظیم شده نه اینکه مطلقاً میتوان راه را بر هرگونه کشمکش جدی سد کند ، اما قادر است که دورنمای آنها را کمرنگ سازد. تهدید حمله به سوریه بعد از فارغ شدن ناتو در لیبی واکنش روسیه را بصورت جدی در پی داشت که متعاقبش مبادرت با آوردن ناوگان دریائیش به تقویت تنها پایگاهش در سوریه و اخطار شدید باعث آن گردید که غرب از پیاده کردن نیرو جهت اشغال سوریه منصرف و روسیه هم در مقابل ارتش آن را با سلاحهای مدرن دفاعی تجهیز کرد اگر چه غرب به نیرنگ دیگری مبادرت ورزیده و در عینحال خود مدریتش را بعهده دارند. اما در مواجه با ایران اگر بدرستی دانسته نیست که چین و روسیه تا چه اندازه حاضر به مداخله در درگیری و دفاع از منافع ایران ک در واقع سپر آنهاست مایه میگدارند، اما تا کنون در حرف و عمل حمایت لازم را نموده اند.
در این میان نتیجه بحران حاد که دامن غرب را بصورت جدی فرا گرفته و اجباراً در کوتاه آمدن بر دامنه ی درگیری در سایر نقاط عالم موقتاً بی تاثیر نبوده است، اما تا کی میشود به این وضع نا بسامان ادامه داد. چه توده های ملیونی عالم از یکطرف خواهان تغییر این وضعیت غیره انسانیند ولی فاقد تشکل واحد و رهبری که آنها را در جهت کسب قدرت سیاسی رهنمون گرداند و به این جنایت تاریخی و سازمان یافته خط بطلان کشند.
از طرف دیگر دولت های سرمایه داری و امپریالیستی که در پایان جنگ جهانی دوم بر بازارهای جهان با قدرت بلامناضع اقتصادی و نظامی که در راس آنها امریکا خواهان سیطره برکل جهان میباشد. در مقابل وجود قدرتهای نوظهور اقتصادی که پا به عرصه رقابت برای سهم خود از بازار جهانی را طلب می نمایند. ولی پی آمد خصلت سرمایه که میل به انحسار دارد از آنجائیکه سیادت اقتصادی مستلزم سیادت و سلطه سیاسی می باشد به کجا خواهد کشید. همین تناقضات میتواند در نهایت جهان را به لبه پرتگاهی بکشاند که اجتناب از درگیری چندان هم کار آسانی نباشد. در آن صورت سرنوشت بشریت آینده ای نا مشخصی خواهد داشت.
امپریالیسم در تمام دوران حیات ننگینش همواره هر جا که دستش رسیده است آینده نگری نابخردانه ای کرده تا در وقت مناسب کانون آتش شود و از رهآوردش منافعش را تامین کند. اگر بادقت با نقشه جهان بنگریم پی به این سیاست پلیدانه ی تفرقه بینداز و حکومت کن رد پایش بوضوح هویداست. نمونه بارزش همین مسئله کُردستاهاست تقسیم کُردستان به جهار قسمت توسط امپریالیسم انگلستان به زمان جنگ جهانی اول و شکست امپراتوری عثمانی برمیگردد که انگلستان بر کل خاورمیانه سیطره یافت آن را بین جهار کشور ترکیه، سوریه، عراق، ایران، با مرزهای مشخص تقسیم کرد و تاکنون این قوم متلاشی شده آب خوش از گلویشان پائین نرفته. هر از چندی برای دستیابی بحقوق حقه ی انسانی و استقلال نسبی حتی در جهار چوب همین کشورهای سرکوب گر فاشیت به ناچار دست بشورشی زدنند و متعاقبش سرکوب بیرحمانه ای. که هنوز دودش به چشم خود و سایر خلقهای منطقه میرود روزی برای جدائیشان حونها دادند و برای یک پارچه گیشان باید چنین کنند. یک پارچه شدن کردها چه کسی دوست داشته یا نه بخواست ملت کُرد بستگی دارد. ایکاش بدون کشتار همنوعانمان صورت میگرفت. اما جناحهای سرمایه برای کسب سود از منافع خود نمیگذرند و ابائی از ایجاد حمام خون هم ندارند، که هیچ بلکه در مقاطعی جنگ را نعمت و مفری برای فرار روبه جلو میدانند. بیش از هشتاد سال میشود که خلق کُرد را چهارکشور به گروگان گرفته اند. با این تفاسیر معلوم است که بدامن قدرتی چنگ خواهند انداخت در این میان اسرائیل از این تضاد و شرایط ایجاد شده کماکان بنفع خود بهره خواهد برد و به رویاهایش که از نیل تافرات است در حد توان جامه عمل بپوشاند. همین امر در استراتژی رژیم اسرائیل که در حال حاضر در سودان جنوبی مستقر گردیده در تداوم آن علاوه بر سرجشمه نیل به سرچشمه فرات نیز چنگ انداخته است از این روست که این اختاپوس جهت مخالفان و مذاحمانش یکی پس از دیگری بعمل میپردازد وحالا نوبت سوریه رسیده تا آنرا از سر راهش بردارد البته بوسیله خود اعراب همانگونه که رژیم بعث عراق را از میان برداشتند. اهداف نهائی دخالت در سوریه علاوه بر تجزیه سوریه شامل لبنان ترکیه و عرق و ایران خواهد شد نا خاورمیانه دلخواه اسرائیل و امپریالیستها محقق گردد. این نتیجه سرکوبگری و نادیده گرفتن حقوق حقه این خلقهاست که در طول تاریخ در بعضی مواقع با شقاوت تمام سرکوب شدنند. که در حال حاضر به دامن دشمن خزیده اند. در صورتیکه اکُراد تحت این شرایط و بیاری اسرائیل و حامیانش بتواند کشوری تاسیس نمایند در بهترین حالت آنهم نه مستقل نقش یک اسرائیل دیگر در منطقه را خواهد داشت. در مقبل تنها راه برون رفت و مقابله با کشتار و درگیریهای بی سرانجام تز کمونیستهاست که در پرتو انقلاب اکتبر به ثمر نشت دادن استقلال به خلقها درستیش در عمل به اثبات رسید.
در حالیکه رژیم جمهوری اسلامی این جرسومه فساد و تباهی فاقد انسجام واقعی و در ناضل ترین سطح محبوبیت و مشروعیت تاکنونیش قرار دارد و از ساختار یکدست و مسجمی برخوردار نمی باشد و هر جناحی ساز خودش را می نوازد تا جائیکه علاوه بر ضد دمکراتیک و سرکوبگریش جامعه و یک پارچه گی آنرا با خطر جدی روبرو کرده حتی همبستگی ملی را زیر سوآل کشیده است. در این اوضاع آشفته و تهدیدات کشوری میتواند در مقابل تهاجم نیروئی این چنین غدار با نیرنگهایش ایستادگی نماید که شهروندانش از رفاه و آسایش نسبی و آزادیهای فردی و اجتماعی برخوردار باشند. نه شرایط را به گونه ای ایجاد نمود که فرق چندانی با اشغالگری نداشته باشد.
هضم این مسئله برای هر انسان ذیشعوری بسیار مشکل است آخر مواد مخدر در این حجم باورنکردنی در اختیار جامعه قرار دادن ایجاد فحشای گسترده رشوه خواری بی اندازه چند میلیارد دلاری در مقابل رواج فقر بیکارسازی عمدی که مایه همه ناهنجاریهای اجتماعیست این بخش کوچکی از نتیجه کارهای شماست یا کار امپریالیسم است؟ که بیش از سی سال میشود بزور سرنیزه در سایه ی دین به ملتهای در بند و مظلوم کشور حقنه کرده اید و مرتب شعار ضد امپریالیسم سرمیدهید. آیا این درست است که بجای تقویت صنایع داخلی آنها را حراج و تعطیل و بجایش کالاهای غیره لازم و بنجل قاچاق وارد کنید دیگر چیزی باقی مانده از دستورات بانک جهانی وصندوق بین المل پول و سازمان تجارت جهانی که مثل نوکر دست به سینه بدان عمل نکرده باشید. شرمتان باد روزی بازرگان گفت که در کشور قحط الرجال است. جواب این نماینده سرمایداری نه و تودهنی بود پس اگر چنین بود چگونه آن همه انسان فرهیخته و بورومند را شیر زنان و مردان را در گورستاهای بی نام و نشان شبانه در خاک کردید ایران سرزمین رجال است این شما هستید که از گورستان تاریخ قرون وستا بیرون آمده اید. رژیم نا مشروع شما نماینده و پاسدار جهل و داغ و درفش است ایران رجال فراوان دارد اما جناحهای مختلف شما خواهان آنها نیستند بر همین اساس آنها را قتل عام و یا ترور یا زندان و یا فراری میدهید.
اما افسوس در حال حاضر نیروئی که قادر باشد از این همه نابسامانی و شکافهای موجود بهره برداری لازم را ببرد بصورت متشکل که همانا انقلابیون کمونیست باشند. بد بختانه در وضعیتی قرار ندارند که بتوانند در اوضاع کنونی دخالت سازنده ای داشته باشند. با کمال تاسف در پراکندگی مطلق بسر میبرند که خود ناشی از شکست مقطعی اردوگاه سوسیالیزم و غالب شدن روزیونیسم در یک پروسه طولانی و سپس به فروپاشی این کشورها انجامید. در نتیجه نیروهای انقلابی و کمونیست در پراکندگی و دچار تشتت نظری بسر میبرند. در این میان هم سر طبقه کارگر بی کلاه مانده است.
دوستان انقلابی رفقای گرامی چاره رنج بران وحدت و تشکیلات است باور بفرمائید راه دوم و یا سومی نیست به امید تشکلی واحد. پیروز باشید. نادر جنوب 2012 – 19 - 1
۱۳۹۰ بهمن ۵, چهارشنبه
نادر جنوب: زمینه های جنگ در خاورمیانه
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر