سوریه : ایالات متحده و تروریسم بین المللی... کارت های جدید...همان جنگ !
گاهنامۀ هنر و مبارزه
10 اوت 2012
Syrie : États-Unis et terrorisme international… nouvelles cartes… même combat !
par Docteur Amin Hoteit
06/08/2012
Mondialisation.ca, Le 7 aout 2012
http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=32249
Article original : Al-tayyar
الاوراق الاميركية الجديدة ضد سوريا : مفضوحة و ساقطة ايضاً
http://www.tayyar.org/Tayyar/News/PoliticalNews/ar-LB/amine-heteit-hh-9125.htm
سوریه : ایالات متحده و تروریسم بین المللی...
کارت های جدید...همان جنگ !
نوشتۀ دکتر امین حطیط
(دکتر امین حطیط لبنانی، تحلیل گر سیاسی، متخصص استراتژی نظامی
و ژنرال بریگاد است که هم اکنون در بازنشستگی به سر می برد)
ترجمه توسط حمید محوی
گاهی اوقات کلمات ساده پیچیده ترین وضعیت ها را بیان می کند زیرا هیچ گونه جای بحثی باقی نمی گذارد : تمام جنگها کثیف هستند، ولی باید جنگ اعلام نشده علیه سوریه توسط 133 کشور را که کمابیش مستقیما به آن مرتبط می باشند، به عنوان کثیفترین جنگها تلقی کنیم. کثیفترین امّا، جای شگفتی نیست زیرا طبیعتا [پیشرفت] نیز چنین امری را حکم می کند!
در نتیجه باید دانست که مسئولان واقعی بمباران شنیع رسانه ای کدامان هستند، علاوه بر این رهبران سیاسی نیز دیگر شهامت این را پیدا نمی کنند که برای تخریب هر چه بیشتر به بهانۀ «مسئولیت حفاظتی» پافشاری کنند، زیرا اینگونه بنظر می رسد که حتی قادر به تأمین حفاظت از شهروندان خودشان نیز نیستند که احتمالا در آینده باید با تهدیداتی که در چشم انداز روی هم انباشت می شود مقابله کنند(1)...
جنگ گروهی، و به اندازه ای کثیف و ننگین و غیر قابل اعتراف که مجبور بودند به اصطلاح گلهای سر سبد رسانه ها، روزنامه نگاران، روشنفکران، متخصصان و به اصطلاح دوستان...را بسیج کنند، نه تنها برای شستشوی مغزی تمام آنهائی که می توانند از آنها چک سفید بگیرند و یا آنهائی که موضوع را به خودشان مربوط نمی دانند، بلکه برای خاموش ساختن آنهائی که مورد خشونت قرار می دهند و شستشوی مغزی در موردشان کاملا کارائی لازم را نداشته است.
چگونه می توان از حملۀ جنایتکارانه با بمب علیه روزنامه نگاران سوری حرف زد و آن را محکوم نکرد؟ قتل روزنامه نگارانی که کاری به جز افشای دروغ پردازی های آنها انجام نداده اند و جانشان را نیز در این راه گذاشته اند. خواهند گفت که کارشان تبلیغات است! در این صورت، نمونۀ اخیر می تواند مروری بر چنین اتهاماتی باشد، نمونۀ حاضر گویندۀ تلویزیون سوریه محمد السعید است که او را در اواسط ماه ژوئیه ربودند. با آگاهی به این امر که «گزارشگران بدون مرز» نیز این واقعه را گزارش کرده بودند(2)!
4 اوت، «النصره» یکی از شبکه های القاعده قتل روزنامه نگار سوری را به عهده گرفت و عکس او را نیز پیش از مرگش منتشر کرد...آیا چنین واقعه ای موجب شد که جامعۀ روزنامه نگاران فرانسوی، یا دیگران تحت تأثیر فاجعه قرار گرفته و به پاس و سوگ قتل یکی از همکارانشان، از دروغ بافی دست کشیدند؟
در اینجا می توانید این فرد مقتول را در محیط طبیعی و روزمره اش ببینید(3). بی گمان سوریه کشور بی عیب و نقصی نیست، ولی کشوری است که در حال حاضر در آن شیوۀ زندگی چند فرهنگی، چند قومی که قرنها در همآهنگی در کنار یکدیگر زیسته اند، علی رغم دورانهایی که انواع و اقسام مهاجمان و جنگهای صلیبی اغتشاش به پا می کردند، ولی به تهدیدی برای طرح های پی در پی در تقسیم خاور میانه تبدیل شد، گویی نتایج توافقات سایکس-پیکو در سال 1916 به اندازۀ کافی ویرانی و بد بختی به بار نیاورده بود، و می بایستی یک بار دیگر این کشور را به خاک و خون می کشیدند.
استعمار آشکار دیگر برای جوامع متمدن قابل پذیرش نیست. برای آنهایی که هنوز به چنین سیاستی دلبستگی دارند، راهکار استعمار بزک کرده باقی مانده است...بزک کرده و ملبس به رسانه های جوامع متمدن(4)! در این جا ژنرال حطیط برای ما توضیح می دهد که علی رغم تمام هیاهوهای ارتش رسانه ای و شایعات، به زودی نزدیک یک سال و نیم است که سوریه به دفاع برخاسته و مقاومت می کند...
تصویر محمد السعید پیش از به قتل رسیدن او
گویندۀ تلویزیون سوریه محمد السعید در اواسط ماه ژوئیه 2012 ربوده و توسط ربایندگان به قتل می رسد.
این قتل توسط القاعده به عهده گرفته شده است.
le 4 août 2012. (InfoSyrie.fr
کوفی انان
برای ایالات متحده دو روز بیشتر طول نکشید تا کارت های تازه ای را در آنچه که «بحران سوریه» می نامد به بازی بگیرد : ابتدا استعفای کوفی انان، سپس کارت قطعنامه در گردهمآئی سازمان ملل متحد بر اساس طرحی که برای سعودی ها دیکته کرد(5)، به این دو مورد، باید تصمیم اوباما برای مسلح کردن به اصطلاح مخالفان رژیم را نیز اضافه کنیم...(6). برخی منتقدان می توانند رابطه ای بین این سه مورد نبینند، ولی ما فکر می کنیم که این کارت ها به یک بازی تعلق دارد و به ضروریات یگانه ای پاسخ می گوید و اهداف یگانه ای را نیز پی گیری می کند.
برای اثبات این نظریه در آغاز، باید آن چه را که پیش از این نیز مطرح کردیم یادآور شویم، این مورد مربوط است به تبانی نزدیک کوفی انان با دولت آمریکا، در طول مأموریتش به عنوان دبیر اوّل سازمان ملل متحد و بعد از این دوره. من خودم شخصا در سال 2000 شاهد این رابطۀ تنگاتنگ بودم [اسرائیل پس از 22 سال اشغال از لبنان خارج می شد...آقای کوفی انان پیشنهاد کرد که واپس نشینی اسرائیل را تحت نظارت گرفته و تأیید کند...] و من می دیدم که کوفی انان تا چه اندازه از فرامین مشخص ایالات متحده تبعیت می کند، حتی وقتی که به بهای بی عدالتی تمام می شد.
در نتیجه وقتی که به عنوان نمایندۀ سازمان ملل متحد در سوریه انتخاب شد، کاملا روشن بود که به خواست آنها برگزیده شده است، مضافا بر این که بان کی-مون دبیر اوّل فعلی در سازمان ملل متحد را باید یکی از فرمانبردارترین جانشینان او تلقی کنیم، و به همین علت او را به طریق اولی «کارمند و وابستۀ ایالات متحده» در سازمان ملل متحد می دانند. به همین علت است که ما می گوییم که استعفای کوفی انان، دست کم از همان آغاز به شکل جمعی طراحی شده بود، و یا این که به فرمان ایالات متحده انجام گرفته است، دقیقا مشابه آخرین قطعنامه ای که در شورای عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و ضرورت ایجاب می کرد که سه میلیارد دلار سعودی و قطری برای کسب آرای اکثریت هزینه شود، هر چند ناچیز.
آنچه در اینجا بسیار بارز بنظر می رسد، این است که چنین تصمیماتی تنها یک هفته پس از عملیاتی که ارتش سوریه برای دفاع از ضربۀ مهلکی که ایالات متحده با نام کد «آتشفشان دمشق...زلزله در سوریه» تدارک دیده بود، اتخاذ گردید، طرحی که بسیج نیروها و امکانات عظیمی را در بر می گرفت و هدفش، به گفتۀ آنان، به زانو درآوردن دمشق و حلب، و سپس تخریب سوریه و براندازی دولت حاکم بود!
ولی این طرح در دمشق با شکست روبرو شد و ارتش سوریه موفق شد که تروریست ها را از 9 محله ای که در اختیار گرفته بودند، طی مدت کوتاهی، پاکسازی کند، وسپس برای نبرد نهائی به سوی حلب حرکت کرد تا به این مشکل نیز در «بحران سوریه» رسیدگی کند...
سیر تحولی وقایع در صحنه موجب شد که خشونت رسانه ای عظیمی در سطح «بین المللی» در مقابل این موضوع ساده برپا کردند زیرا که مقامات سوریه تصمیم گرفته اند که حلب را از تروریستهایی که برای گسترش تروریسم ایالات متحده آمده اند پاکسازی کند...
یعنی تصمیمی که ایالات متحده آن را برای موفقیت طرح حمله ای که برنامه ریزی کرده بود تهدید آمیز دانست، یعنی از وقتی که دریافتند که به اجرا گذاشتن آن با کارکرد تجهیزاتی که تلفات را به حداقل کاهش می دهد، تنها بستگی به زمان دارد. در نتیجه ایالات متحده به فوریت کارت های جدیدی را در نبرد رو کرد و بر این اساس بود که دیدیم کوفی انان استعفا داد، قطعنامۀ شورای عمومی سازمان ملل متحد صادر شد، و سپس رئیس جمهور اوباما پشتیبانی اش را از تروریستها اعلام کرد و اجرای این امر را نیز به سازمان سیا واگذار نمود!
نکته ای که باید ما را متوجه اهداف این کارت های جدید ایالات متحده سازد، با آگاهی به استعفای کوفی انان که احتمالا صوری به نظر می رسد، زیرا برای انتخاب فرد دیگری مشکلی وجود ندارد و قطعنامۀ به تصویب رسیده از طریق رأی شورای عمومی سازمان ملل متحد نیز ارزش حقوقی اجباری ندارد، مضافا بر اینکه توسط گروه کشورهای طرفدار ایالات متحده علیه گروه دیگری که سیاست آمریکا را قبول ندارند و نفی می کنند تأیید شده و در نتیجه شکافی در جامعۀ بین المللی روی موضوع بحران سوریه به وجود آورده است، در واقع چیزی در داده های این معادله تغییر نکرده، به جز تصمیم ایالات متحده برای مسلح ساختن تروریستها!
به عبارت دیگر، موضوع تازه ای نیست زیرا که ایالات متحده است که به خدمتکارانش مثل قطر، عربستان سعودی و ترکیه دستور می دهد، و تا اینجا تأمین مالی و تمام تجهیزات نظامی خواست همین ارباب بوده است. این موضوعی است که از هیچ دیدبانی پنهان نبوده و در نتیجه این سه کارت تازه نیز اصل و اساس مسئله را تغییر نخواهد داد.
با این وجود نکتۀ حائز اهمیت این است که بدانیم انتظارات ایالات متحد ه از وارد کردن این سه کارت تازه، کدام است :
1.فشار آوردن روی مقامات سوری برای اجتناب از وارد شدن به نبرد و پاکسازی حلب، و ایجاد یک شانس تازه برای تروریستها تا شکستشان را در دمشق جبران کنند، و به ویژه تقویت موضع گیری آنها به این امید که بنغازی جدیدی در سوریه به وجود بیاورند، شهر حلب از دیدگاه آنها مرکز اصلی نبردی است که نباید آن را باخت، با آگاهی به این امر که مداخلۀ نظامی صریح و مستقیم برای پشتیبانی تروریستها همچنان ناممکن است (موردی که در بنغازی برایشان ممکن بود). سه کارت جدید می توانست کارگر واقع گردد ولی عمل نکرد...
2.مسئول جلوه دادن مقامات سوری در شکست مأموریت کوفی انان، فشار آوردن به روسیه و چین به هدف تغییر رفتارشان در شورای امنیت، و در نتیجه تحت قیومیت قراردادن سوریه بر اساس بخش 7 منشور سازمان ملل متحد.
گفتمان آقای کوفی انان، پس از استعفایش، وقتی در مورد روند واگذاری توضیح می داد... موجب شگفتی ما نشد. روندی که او از آن حرف می زند مرتبط به طرح های ایالات متحده پس از کنفرانس ژنو بود که روی برکناری رئیس جمهور بشار الاسد پافشاری می کرد، یعنی موضوعی که همان روز وزیر امور خارجۀ روسیه مخالفت کشورش را اعلام کرد، و شکاف جامعۀ بین الملل روی این موضوع کاملا آشکار است.
3.ترمیم شکست روحی تروریست ها، پس از فروپاشی صفوف آنها، به طوری که یکی از رؤسای این «ارتش آزاد تروریستی ایالات متحده» اعلام کرد که از شهرها خارج خواهند شد زیرا قادر به مقابله و ادامۀ نبرد نیستند. و این پیغامی بود برای آنهائی که خواهان حفظ تروریستها هستند، با توجه به این امر که از این پس راه حل صلح آمیز برای بحران سوریه با طرح ایالات متحده ناسازگار است، و تنها راه برای خارج شدن از بن بست، تجاوزات و خشونت پی در پی نظامی خواهد بود که استخدام مزدوران تازه و به کار بستن امکانات حد اکثر را برای تداوم جنگ ضروری خواهد ساخت.
4.تشویق گروه به اصطلاح «دوستان سوریه» و «مخالفان سوری که در رقابت با یکدیگر هستند» به اتحاد، برای تقویت نیروهای مهاجم ، به ویژه پس از منازعاتی که پیرامون تقسیم پول و قدرت پیش آمد.
این تحلیل در وضعیتی مطرح می گردد که به هر دیدبان و خواننده ای اجازه می دهد که حقیقت را در مورد ایالات متحده و «محور خشونت علیه سوریه» که نزدیک به یک سال و نیم در پی کتمان و پنهان سازی آن هستند، آشکار سازد :
1.باور آنها چنین است که سوریه هنوز قوی و استوار با تکیه به مردم و ارتش ملّی ایستاده است، . با وجود تمام خشونت ها و حملات، اهداف تعیین شدۀ آنها همچنان دسترسی ناپذیر باقی مانده است.
2.استحکام موضع گیری جبهۀ منطقه ای، بین المللی، و استراتژیک جبهه به روشنی در مقابل تجاوزات ایالات متحده صف آرایی کرده، با وجود تمام بهانه های و تحت هر شرایطی.
3.شکست و تأثیرات معکوس بازار فریب که از به اصطلاح مأموریت صلح انتظار داشتند – مرگش را هنگام تولد اعلام کرده بودند – مأموریت کوفی انان که استعفای او آنها را به شورای عمومی سازمان ملل متحد کشاند تا به تصمیم ایالات متحده برای مسلح کردن مخالفان سوری بیانجامد، ایالات متحده ای که هرگز خواهان صلح نبود، یعنی موضوعی که نشان می دهد که کوفی انان چیزی نبود به جز «اسب تروآ» که نتوانست سوری ها را بفریبد، و قادر نبود متحدان سوریه را برای صف آرائی در کنار ایالات متحده متقاعد سازد : تا رئیس جمهور بشار الاسد را سرنگون کنند و سپس سوریه را به توبره بکشند. در نتیجه آقای کوفی انان هنگام استعفایش، از طریق شورای عمومی سازمان ملل متحد، همچنان تلاش کرد تا مسئولیت غرب را در شکست مأموریتش پنهان سازد.
از سوی دیگر، همین کارت هائی که در جنگ علیه سوریه به بازی گرفته شد به سوریه و هم پیمانانش اجازه داد که از آنها به شکل چشم گیری بهره برداری کنند :
1.آشکار ساختن تبانی و فرمانبرداری ننگ آور عربستان سعودی در رابطه با اشغال دو جزیره اش توسط اسرائیل از سال 1967 بی آن که هیچ تلاشی برای آزاد سازی این دو جزیره انجام داده باشد. تنها مشغولیت عربستان سعودی به مداخلۀ نظامی بیگانگان و تخریب سوریه منحصر بوده است،. این مطالب را نمایندۀ دائمی سوریه در سازمان ملل متحد، آقای بشار الجعفری به روشنی افشا کرد.
2.آشکار ساختن ایالات متحده به عنوان پدرخواندۀ تروریسم بین المللی. زیرا در مقابل تمام جهان، ایالات متحده پس از تأیید مسئولیت سازمان القاعده در اعمال خرابکارانه در سوریه، به شکل رسمی اعلام کرد که می خواهد – به تأیید رئیس جمهور اوباما - آنها را مسلح سازد. چنین امری به روشنی نشان می دهد که ایالات متحده و القاعده در نبرد مشترکی شرکت داشته و دارند.
3.کارت های آمریکائی موجب شد که حقانیت مبارزۀ کشور سوریه علیه تروریسم مسلح آشکار گردد، و تمام توطئه ها و دروغ پردازی ها و اتهامات گذشته و آینده را با شکست مواجه سازد.
پی نوشت :
[1] Troisième Guerre Mondiale. C’est pour bientôt. La France et le Canada avalés par la folie guerrière des États-Unis et d’Israël ?
http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=32232
1)سومین جنگ جهانی. به زودی. آیا فرانسه و کانادا در جنون جنگ طلبانۀ ایالات متحده و اسرائیل بلعیده شده اند؟
[2] 24.07.2012 - Enlèvement du présentateur de télévision Mohamed Al-Saeed
http://fr.rsf.org/syrie-la-liste-des-citoyens-journalistes-07-07-2012,42708.html
[3] Émission de Mohamed al-Saeed le 25 Décembre 2011/ TV publique syrienne, soir de Noël.
http://www.youtube.com/watch?v=W5mVRwpJVg4
یک شیخ سنی مذهب، دو کشیش و روزنامه نگار تلویزیون مدنی محمد السعید سورۀ مریم را می خوانند. برای اتحاد در اعتقاد که مبنی بر آن حضرت مریم مادر مسیح است، و حضرت مریم مادر خدا. حضرت مریم مادر همه! ...
[4] Towards A "Soft Invasion"? The Launching of a "Humanitarian War" against Syria
http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=32170
[5] Assemblée générale des Nations Unies - Soixante-sixième session
http://www.un.org/News/fr-press/docs/2012/AG11266.doc.htm
[6] Syrie : Obama a signé une directive secrète de soutien aux rebelles, selon CNN
http://www.lemonde.fr/proche-orient/article/2012/08/02/syrie-obama-a-signe-une-directive-secrete-de-soutien-aux-rebelles-selon-cnn_1741289_3218.html
گاهنامۀ هنر و مبارزه
10 اوت 2012
Syrie : États-Unis et terrorisme international… nouvelles cartes… même combat !
par Docteur Amin Hoteit
06/08/2012
Mondialisation.ca, Le 7 aout 2012
http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=32249
Article original : Al-tayyar
الاوراق الاميركية الجديدة ضد سوريا : مفضوحة و ساقطة ايضاً
http://www.tayyar.org/Tayyar/News/PoliticalNews/ar-LB/amine-heteit-hh-9125.htm
سوریه : ایالات متحده و تروریسم بین المللی...
کارت های جدید...همان جنگ !
نوشتۀ دکتر امین حطیط
(دکتر امین حطیط لبنانی، تحلیل گر سیاسی، متخصص استراتژی نظامی
و ژنرال بریگاد است که هم اکنون در بازنشستگی به سر می برد)
ترجمه توسط حمید محوی
گاهی اوقات کلمات ساده پیچیده ترین وضعیت ها را بیان می کند زیرا هیچ گونه جای بحثی باقی نمی گذارد : تمام جنگها کثیف هستند، ولی باید جنگ اعلام نشده علیه سوریه توسط 133 کشور را که کمابیش مستقیما به آن مرتبط می باشند، به عنوان کثیفترین جنگها تلقی کنیم. کثیفترین امّا، جای شگفتی نیست زیرا طبیعتا [پیشرفت] نیز چنین امری را حکم می کند!
در نتیجه باید دانست که مسئولان واقعی بمباران شنیع رسانه ای کدامان هستند، علاوه بر این رهبران سیاسی نیز دیگر شهامت این را پیدا نمی کنند که برای تخریب هر چه بیشتر به بهانۀ «مسئولیت حفاظتی» پافشاری کنند، زیرا اینگونه بنظر می رسد که حتی قادر به تأمین حفاظت از شهروندان خودشان نیز نیستند که احتمالا در آینده باید با تهدیداتی که در چشم انداز روی هم انباشت می شود مقابله کنند(1)...
جنگ گروهی، و به اندازه ای کثیف و ننگین و غیر قابل اعتراف که مجبور بودند به اصطلاح گلهای سر سبد رسانه ها، روزنامه نگاران، روشنفکران، متخصصان و به اصطلاح دوستان...را بسیج کنند، نه تنها برای شستشوی مغزی تمام آنهائی که می توانند از آنها چک سفید بگیرند و یا آنهائی که موضوع را به خودشان مربوط نمی دانند، بلکه برای خاموش ساختن آنهائی که مورد خشونت قرار می دهند و شستشوی مغزی در موردشان کاملا کارائی لازم را نداشته است.
چگونه می توان از حملۀ جنایتکارانه با بمب علیه روزنامه نگاران سوری حرف زد و آن را محکوم نکرد؟ قتل روزنامه نگارانی که کاری به جز افشای دروغ پردازی های آنها انجام نداده اند و جانشان را نیز در این راه گذاشته اند. خواهند گفت که کارشان تبلیغات است! در این صورت، نمونۀ اخیر می تواند مروری بر چنین اتهاماتی باشد، نمونۀ حاضر گویندۀ تلویزیون سوریه محمد السعید است که او را در اواسط ماه ژوئیه ربودند. با آگاهی به این امر که «گزارشگران بدون مرز» نیز این واقعه را گزارش کرده بودند(2)!
4 اوت، «النصره» یکی از شبکه های القاعده قتل روزنامه نگار سوری را به عهده گرفت و عکس او را نیز پیش از مرگش منتشر کرد...آیا چنین واقعه ای موجب شد که جامعۀ روزنامه نگاران فرانسوی، یا دیگران تحت تأثیر فاجعه قرار گرفته و به پاس و سوگ قتل یکی از همکارانشان، از دروغ بافی دست کشیدند؟
در اینجا می توانید این فرد مقتول را در محیط طبیعی و روزمره اش ببینید(3). بی گمان سوریه کشور بی عیب و نقصی نیست، ولی کشوری است که در حال حاضر در آن شیوۀ زندگی چند فرهنگی، چند قومی که قرنها در همآهنگی در کنار یکدیگر زیسته اند، علی رغم دورانهایی که انواع و اقسام مهاجمان و جنگهای صلیبی اغتشاش به پا می کردند، ولی به تهدیدی برای طرح های پی در پی در تقسیم خاور میانه تبدیل شد، گویی نتایج توافقات سایکس-پیکو در سال 1916 به اندازۀ کافی ویرانی و بد بختی به بار نیاورده بود، و می بایستی یک بار دیگر این کشور را به خاک و خون می کشیدند.
استعمار آشکار دیگر برای جوامع متمدن قابل پذیرش نیست. برای آنهایی که هنوز به چنین سیاستی دلبستگی دارند، راهکار استعمار بزک کرده باقی مانده است...بزک کرده و ملبس به رسانه های جوامع متمدن(4)! در این جا ژنرال حطیط برای ما توضیح می دهد که علی رغم تمام هیاهوهای ارتش رسانه ای و شایعات، به زودی نزدیک یک سال و نیم است که سوریه به دفاع برخاسته و مقاومت می کند...
تصویر محمد السعید پیش از به قتل رسیدن او
گویندۀ تلویزیون سوریه محمد السعید در اواسط ماه ژوئیه 2012 ربوده و توسط ربایندگان به قتل می رسد.
این قتل توسط القاعده به عهده گرفته شده است.
le 4 août 2012. (InfoSyrie.fr
کوفی انان
برای ایالات متحده دو روز بیشتر طول نکشید تا کارت های تازه ای را در آنچه که «بحران سوریه» می نامد به بازی بگیرد : ابتدا استعفای کوفی انان، سپس کارت قطعنامه در گردهمآئی سازمان ملل متحد بر اساس طرحی که برای سعودی ها دیکته کرد(5)، به این دو مورد، باید تصمیم اوباما برای مسلح کردن به اصطلاح مخالفان رژیم را نیز اضافه کنیم...(6). برخی منتقدان می توانند رابطه ای بین این سه مورد نبینند، ولی ما فکر می کنیم که این کارت ها به یک بازی تعلق دارد و به ضروریات یگانه ای پاسخ می گوید و اهداف یگانه ای را نیز پی گیری می کند.
برای اثبات این نظریه در آغاز، باید آن چه را که پیش از این نیز مطرح کردیم یادآور شویم، این مورد مربوط است به تبانی نزدیک کوفی انان با دولت آمریکا، در طول مأموریتش به عنوان دبیر اوّل سازمان ملل متحد و بعد از این دوره. من خودم شخصا در سال 2000 شاهد این رابطۀ تنگاتنگ بودم [اسرائیل پس از 22 سال اشغال از لبنان خارج می شد...آقای کوفی انان پیشنهاد کرد که واپس نشینی اسرائیل را تحت نظارت گرفته و تأیید کند...] و من می دیدم که کوفی انان تا چه اندازه از فرامین مشخص ایالات متحده تبعیت می کند، حتی وقتی که به بهای بی عدالتی تمام می شد.
در نتیجه وقتی که به عنوان نمایندۀ سازمان ملل متحد در سوریه انتخاب شد، کاملا روشن بود که به خواست آنها برگزیده شده است، مضافا بر این که بان کی-مون دبیر اوّل فعلی در سازمان ملل متحد را باید یکی از فرمانبردارترین جانشینان او تلقی کنیم، و به همین علت او را به طریق اولی «کارمند و وابستۀ ایالات متحده» در سازمان ملل متحد می دانند. به همین علت است که ما می گوییم که استعفای کوفی انان، دست کم از همان آغاز به شکل جمعی طراحی شده بود، و یا این که به فرمان ایالات متحده انجام گرفته است، دقیقا مشابه آخرین قطعنامه ای که در شورای عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید و ضرورت ایجاب می کرد که سه میلیارد دلار سعودی و قطری برای کسب آرای اکثریت هزینه شود، هر چند ناچیز.
آنچه در اینجا بسیار بارز بنظر می رسد، این است که چنین تصمیماتی تنها یک هفته پس از عملیاتی که ارتش سوریه برای دفاع از ضربۀ مهلکی که ایالات متحده با نام کد «آتشفشان دمشق...زلزله در سوریه» تدارک دیده بود، اتخاذ گردید، طرحی که بسیج نیروها و امکانات عظیمی را در بر می گرفت و هدفش، به گفتۀ آنان، به زانو درآوردن دمشق و حلب، و سپس تخریب سوریه و براندازی دولت حاکم بود!
ولی این طرح در دمشق با شکست روبرو شد و ارتش سوریه موفق شد که تروریست ها را از 9 محله ای که در اختیار گرفته بودند، طی مدت کوتاهی، پاکسازی کند، وسپس برای نبرد نهائی به سوی حلب حرکت کرد تا به این مشکل نیز در «بحران سوریه» رسیدگی کند...
سیر تحولی وقایع در صحنه موجب شد که خشونت رسانه ای عظیمی در سطح «بین المللی» در مقابل این موضوع ساده برپا کردند زیرا که مقامات سوریه تصمیم گرفته اند که حلب را از تروریستهایی که برای گسترش تروریسم ایالات متحده آمده اند پاکسازی کند...
یعنی تصمیمی که ایالات متحده آن را برای موفقیت طرح حمله ای که برنامه ریزی کرده بود تهدید آمیز دانست، یعنی از وقتی که دریافتند که به اجرا گذاشتن آن با کارکرد تجهیزاتی که تلفات را به حداقل کاهش می دهد، تنها بستگی به زمان دارد. در نتیجه ایالات متحده به فوریت کارت های جدیدی را در نبرد رو کرد و بر این اساس بود که دیدیم کوفی انان استعفا داد، قطعنامۀ شورای عمومی سازمان ملل متحد صادر شد، و سپس رئیس جمهور اوباما پشتیبانی اش را از تروریستها اعلام کرد و اجرای این امر را نیز به سازمان سیا واگذار نمود!
نکته ای که باید ما را متوجه اهداف این کارت های جدید ایالات متحده سازد، با آگاهی به استعفای کوفی انان که احتمالا صوری به نظر می رسد، زیرا برای انتخاب فرد دیگری مشکلی وجود ندارد و قطعنامۀ به تصویب رسیده از طریق رأی شورای عمومی سازمان ملل متحد نیز ارزش حقوقی اجباری ندارد، مضافا بر اینکه توسط گروه کشورهای طرفدار ایالات متحده علیه گروه دیگری که سیاست آمریکا را قبول ندارند و نفی می کنند تأیید شده و در نتیجه شکافی در جامعۀ بین المللی روی موضوع بحران سوریه به وجود آورده است، در واقع چیزی در داده های این معادله تغییر نکرده، به جز تصمیم ایالات متحده برای مسلح ساختن تروریستها!
به عبارت دیگر، موضوع تازه ای نیست زیرا که ایالات متحده است که به خدمتکارانش مثل قطر، عربستان سعودی و ترکیه دستور می دهد، و تا اینجا تأمین مالی و تمام تجهیزات نظامی خواست همین ارباب بوده است. این موضوعی است که از هیچ دیدبانی پنهان نبوده و در نتیجه این سه کارت تازه نیز اصل و اساس مسئله را تغییر نخواهد داد.
با این وجود نکتۀ حائز اهمیت این است که بدانیم انتظارات ایالات متحد ه از وارد کردن این سه کارت تازه، کدام است :
1.فشار آوردن روی مقامات سوری برای اجتناب از وارد شدن به نبرد و پاکسازی حلب، و ایجاد یک شانس تازه برای تروریستها تا شکستشان را در دمشق جبران کنند، و به ویژه تقویت موضع گیری آنها به این امید که بنغازی جدیدی در سوریه به وجود بیاورند، شهر حلب از دیدگاه آنها مرکز اصلی نبردی است که نباید آن را باخت، با آگاهی به این امر که مداخلۀ نظامی صریح و مستقیم برای پشتیبانی تروریستها همچنان ناممکن است (موردی که در بنغازی برایشان ممکن بود). سه کارت جدید می توانست کارگر واقع گردد ولی عمل نکرد...
2.مسئول جلوه دادن مقامات سوری در شکست مأموریت کوفی انان، فشار آوردن به روسیه و چین به هدف تغییر رفتارشان در شورای امنیت، و در نتیجه تحت قیومیت قراردادن سوریه بر اساس بخش 7 منشور سازمان ملل متحد.
گفتمان آقای کوفی انان، پس از استعفایش، وقتی در مورد روند واگذاری توضیح می داد... موجب شگفتی ما نشد. روندی که او از آن حرف می زند مرتبط به طرح های ایالات متحده پس از کنفرانس ژنو بود که روی برکناری رئیس جمهور بشار الاسد پافشاری می کرد، یعنی موضوعی که همان روز وزیر امور خارجۀ روسیه مخالفت کشورش را اعلام کرد، و شکاف جامعۀ بین الملل روی این موضوع کاملا آشکار است.
3.ترمیم شکست روحی تروریست ها، پس از فروپاشی صفوف آنها، به طوری که یکی از رؤسای این «ارتش آزاد تروریستی ایالات متحده» اعلام کرد که از شهرها خارج خواهند شد زیرا قادر به مقابله و ادامۀ نبرد نیستند. و این پیغامی بود برای آنهائی که خواهان حفظ تروریستها هستند، با توجه به این امر که از این پس راه حل صلح آمیز برای بحران سوریه با طرح ایالات متحده ناسازگار است، و تنها راه برای خارج شدن از بن بست، تجاوزات و خشونت پی در پی نظامی خواهد بود که استخدام مزدوران تازه و به کار بستن امکانات حد اکثر را برای تداوم جنگ ضروری خواهد ساخت.
4.تشویق گروه به اصطلاح «دوستان سوریه» و «مخالفان سوری که در رقابت با یکدیگر هستند» به اتحاد، برای تقویت نیروهای مهاجم ، به ویژه پس از منازعاتی که پیرامون تقسیم پول و قدرت پیش آمد.
این تحلیل در وضعیتی مطرح می گردد که به هر دیدبان و خواننده ای اجازه می دهد که حقیقت را در مورد ایالات متحده و «محور خشونت علیه سوریه» که نزدیک به یک سال و نیم در پی کتمان و پنهان سازی آن هستند، آشکار سازد :
1.باور آنها چنین است که سوریه هنوز قوی و استوار با تکیه به مردم و ارتش ملّی ایستاده است، . با وجود تمام خشونت ها و حملات، اهداف تعیین شدۀ آنها همچنان دسترسی ناپذیر باقی مانده است.
2.استحکام موضع گیری جبهۀ منطقه ای، بین المللی، و استراتژیک جبهه به روشنی در مقابل تجاوزات ایالات متحده صف آرایی کرده، با وجود تمام بهانه های و تحت هر شرایطی.
3.شکست و تأثیرات معکوس بازار فریب که از به اصطلاح مأموریت صلح انتظار داشتند – مرگش را هنگام تولد اعلام کرده بودند – مأموریت کوفی انان که استعفای او آنها را به شورای عمومی سازمان ملل متحد کشاند تا به تصمیم ایالات متحده برای مسلح کردن مخالفان سوری بیانجامد، ایالات متحده ای که هرگز خواهان صلح نبود، یعنی موضوعی که نشان می دهد که کوفی انان چیزی نبود به جز «اسب تروآ» که نتوانست سوری ها را بفریبد، و قادر نبود متحدان سوریه را برای صف آرائی در کنار ایالات متحده متقاعد سازد : تا رئیس جمهور بشار الاسد را سرنگون کنند و سپس سوریه را به توبره بکشند. در نتیجه آقای کوفی انان هنگام استعفایش، از طریق شورای عمومی سازمان ملل متحد، همچنان تلاش کرد تا مسئولیت غرب را در شکست مأموریتش پنهان سازد.
از سوی دیگر، همین کارت هائی که در جنگ علیه سوریه به بازی گرفته شد به سوریه و هم پیمانانش اجازه داد که از آنها به شکل چشم گیری بهره برداری کنند :
1.آشکار ساختن تبانی و فرمانبرداری ننگ آور عربستان سعودی در رابطه با اشغال دو جزیره اش توسط اسرائیل از سال 1967 بی آن که هیچ تلاشی برای آزاد سازی این دو جزیره انجام داده باشد. تنها مشغولیت عربستان سعودی به مداخلۀ نظامی بیگانگان و تخریب سوریه منحصر بوده است،. این مطالب را نمایندۀ دائمی سوریه در سازمان ملل متحد، آقای بشار الجعفری به روشنی افشا کرد.
2.آشکار ساختن ایالات متحده به عنوان پدرخواندۀ تروریسم بین المللی. زیرا در مقابل تمام جهان، ایالات متحده پس از تأیید مسئولیت سازمان القاعده در اعمال خرابکارانه در سوریه، به شکل رسمی اعلام کرد که می خواهد – به تأیید رئیس جمهور اوباما - آنها را مسلح سازد. چنین امری به روشنی نشان می دهد که ایالات متحده و القاعده در نبرد مشترکی شرکت داشته و دارند.
3.کارت های آمریکائی موجب شد که حقانیت مبارزۀ کشور سوریه علیه تروریسم مسلح آشکار گردد، و تمام توطئه ها و دروغ پردازی ها و اتهامات گذشته و آینده را با شکست مواجه سازد.
پی نوشت :
[1] Troisième Guerre Mondiale. C’est pour bientôt. La France et le Canada avalés par la folie guerrière des États-Unis et d’Israël ?
http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=32232
1)سومین جنگ جهانی. به زودی. آیا فرانسه و کانادا در جنون جنگ طلبانۀ ایالات متحده و اسرائیل بلعیده شده اند؟
[2] 24.07.2012 - Enlèvement du présentateur de télévision Mohamed Al-Saeed
http://fr.rsf.org/syrie-la-liste-des-citoyens-journalistes-07-07-2012,42708.html
[3] Émission de Mohamed al-Saeed le 25 Décembre 2011/ TV publique syrienne, soir de Noël.
http://www.youtube.com/watch?v=W5mVRwpJVg4
یک شیخ سنی مذهب، دو کشیش و روزنامه نگار تلویزیون مدنی محمد السعید سورۀ مریم را می خوانند. برای اتحاد در اعتقاد که مبنی بر آن حضرت مریم مادر مسیح است، و حضرت مریم مادر خدا. حضرت مریم مادر همه! ...
[4] Towards A "Soft Invasion"? The Launching of a "Humanitarian War" against Syria
http://www.globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=32170
[5] Assemblée générale des Nations Unies - Soixante-sixième session
http://www.un.org/News/fr-press/docs/2012/AG11266.doc.htm
[6] Syrie : Obama a signé une directive secrète de soutien aux rebelles, selon CNN
http://www.lemonde.fr/proche-orient/article/2012/08/02/syrie-obama-a-signe-une-directive-secrete-de-soutien-aux-rebelles-selon-cnn_1741289_3218.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر