۱۴۰۲ دی ۱۱, دوشنبه

 

یمن سرباز پیاده ای که کیش و مات میکند.



چگونه یمن همه چیز را تغییر داد انصارالله یمن در یک حرکت، غرب و نظم مبتنی بر قوانین آن را مات کرد.

پپه اسکوبار
منتشر شده در کرادل
ترجمه مجله هفته

چه در شمال هند، شرق چین یا آسیای مرکزی – از ایران تا ترکستان – اختراع شده باشد، شطرنج یک بازی آسیایی است. در شطرنج، همیشه زمانی فرا می‌رسد که یک سرباز ساده می‌تواند کل صفحه شطرنج را زیر و رو کند، معمولاً با یک حرکت در ردیف عقب که تأثیر آن به سادگی قابل محاسبه نیست.

بله، یک سرباز می‌تواند یک مات زلزله‌ای ایجاد کند. در حال حاضر از نظر ژئوپلیتیکی در این نقطه هستیم.

تأثیرات زنجیره‌ای یک حرکت واحد روی صفحه شطرنج – بلوکه شدن قاطعانه و هدفمند دریای سرخ توسط انصارالله یمن – فراتر از حمل و نقل دریایی جهانی، زنجیره تأمین و جنگ کریدورهای اقتصادی است. بدون ذکر کاهش قدرت نمایش نیروی دریایی ایالات متحده به بی‌اهمیتی.

جنبش مقاومت یمن انصارالله صراحتاً اعلام کرده است که هر کشتی مرتبط با اسرائیل یا برای اسرائیل تعیین شده است، توقیف خواهد شد. در حالی که غرب از این موضوع عصبانی است و خود را هدف این عملیات می‌بیند، بقیه جهان می‌دانند که همه کشتی‌های دیگر می‌توانند آزادانه عبور کنند. تانکرهای روسی – مانند کشتی‌های چینی، ایرانی و کشتی‌های جهان جنوبی – همچنان می‌توانند بدون مزاحمت از باب المندب (کمترین عرض: ۳۳ کیلومتر) و دریای سرخ عبور کنند.

فقط هژمون از این چالش برای «نظم مبتنی بر قوانین» خود ناراحت است. او از این که کشتی‌های غربی که انرژی یا کالا به اسرائیل قانون‌شکن می‌فرستند، می‌توانند مختل شوند، و این که زنجیره تامین قطع شده و به بحران عمیقی گرفتار شده است، خشمگین است. هدف اقتصاد اسرائیل است که قبلاً به شدت ضعیف شده است. یک حرکت ساده یمنی از یک سیل تحریم‌های امپریالیستی موثرتر است.

این احتمال وسوسه‌انگیز است که این یک گام به سوی تغییر پارادایم – بدون بازگشت – باشد که هژمون را حتی بیشتر به خشم می‌اندازد. به خصوص به این دلیل که تحقیر امپریالیستی عمیقاً در تغییر پارادایم ریشه دارد.

اکنون رئیس جمهور روسیه ولادیمیر پوتین پیامی غیرقابل انکار را ارسال می‌کند که به ثبت رسیده است: کانال سوئز را فراموش کنید. راه درست، راه شمالی است – که چینی‌ها در چارچوب مشارکت استراتژیک روسیه و چین به عنوان جاده ابریشم قطبی نامگذاری می‌کنند.

برای اروپایی‌های مبهوت، روس‌ها سه گزینه را ارائه کرده اند: اول، ۱۵۰۰۰ مایل دورتر از دماغه امید نیک بروید. دوم: استفاده از مسیر شمالی دریای روسیه که ارزان‌تر و سریع‌تر است. سوم، محموله را می‌توان از طریق راه آهن روسیه حمل کرد.

روساتوم، که مسئول مسیر شمالی دریای خزر است، تأکید کرده است که کشتی‌هایی که در در برابر یخبندان مقاوم نیستند، اکنون می‌توانند در تمام تابستان و پاییز عبور کنند و با کمک یک ناوگان از یخ‌شکن‌های هسته ای، به زودی امکان عبور تمام سال وجود خواهد داشت.

همه اینها مستقیماً ناشی از اقدام انفرادی یمن است. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ الحاق یمن به BRICS+ در اجلاس قازان در پایان سال ۲۰۲۴، تحت ریاست روسیه؟

فرماندهی ایالات متحده که برای عملیات «حمایت از جلوگیری از نسل‌کشی» تشکیل شد و حتی قبل از تولدش فروپاشید، ممکن است برای «هشدار» به ایران تشکیل شده باشد، علاوه بر اینکه به انصارالله ترسی وارد کند. تهران نیز مانند حوثی‌ها به راحتی نمی‌ترسد، زیرا همانطور که تحلیلگر غرب آسیا آلستر کروک به درستی بیان کرد: «سایکس-پیکو مرده است.»

این یک جابجایی کوانتومی در صفحه شطرنج است. این بدان معناست که از این پس، قدرت‌های غرب آسیا، نه «پروژه‌ریزی» نیروی دریایی ایالات متحده، معماری منطقه‌ای جدید را تعیین خواهند کرد.

از این امر یک نتیجه غیرقابل انکار ناشی می‌شود: یازده گروه عملیاتی حامل‌های هواپیمای ایالات متحده در عمل اساساً بی‌ارزش هستند.

همه در غرب آسیا می‌دانند که موشک‌های انصارالله قادر به هدف قرار دادن و از کار انداختن میادین نفتی عربستان سعودی و امارات متحده عربی هستند. بنابراین جای تعجب نیست که ریاض و ابوظبی هرگز حاضر نخواهند شد که در نیروی دریایی به رهبری ایالات متحده که چالشی برای مقاومت یمنی است، شرکت کنند.

علاوه بر این، پهپادهای زیر آبی هم که اکنون در اختیار روسیه و ایران است وجود دارد. تصور کنید که پنجاه مورد از این پهپادها به سمت یک حامل هواپیمای آمریکایی هدایت شوند: آنها بی‌دفاع است. آمریکایی‌ها اگرچه هنوز هم دارای زیردریایی‌های پیشرفته هستند، اما نمی‌توانند باب المندب و دریای سرخ را برای بهره‌برداران غربی باز نگه دارند.

در جبهه انرژی، مسکو و تهران حتی نیازی ندارند که – دست کم فعلاً – در مورد استفاده از گزینه «هسته‌ای» یا قطع حداقل ۲۵ درصد و بیشتر از عرضه جهانی نفت فکر کنند. همانطور که یک تحلیلگر خلیج فارس به اختصار بیان می‌کند، «سیستم مالی بین‌المللی غیرقابل بازگشت فرو می‌ریزد.»

برای کسانی که هنوز مصمم به حمایت از نسل‌کشی در غزه هستند، هشدارهایی وجود دارد. نخست‌وزیر عراق، محمد السودانی، صراحتاً این موضوع را ذکر کرده است. تهران از قبل به تحریم نفتی و گازی کامل علیه کشورهایی که از اسرائیل حمایت می‌کنند، فراخوانده است.

یک محاصره دریایی کامل و آماده‌شده اسرائیل کاملاً امکان‌پذیر است. یک فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (سپاه)، گفت که اسرائیل ممکن است «به زودی با بسته شدن مدیترانه، تنگه جبل‌الطارق و سایر آبراه‌ها مواجه شود.»

به یاد داشته باشید که ما هنوز در مورد یک احتمال بستن تنگه هرمز صحبت نمی‌کنیم؛ ما هنوز در دریای سرخ/باب المندب هستیم.

زیرا اگر نئوکان‌ها به دلیل تغییر پارادایم واقعاً از هم گسیخته شوند و در ناامیدی خود برای «درس دادن» به ایران اقدام کنند، یک محاصره نقطه‌ای هرمز-باب المندب می‌تواند قیمت نفت را به حداقل ۵۰۰ دلار در هر بشکه افزایش دهد، که باعث انفجار بازار مشتقات ۶۱۸ تریلیون دلاری و فروپاشی کل سیستم بانکداری بین‌المللی می‌شود.

بنابراین، کدام یک آسیب پذیرتر است؟ شبکه‌های فیزیکی انرژی جهانی (Pipelineistan) یا تالاسوکراسی، کشورهایی که قدرت خود را از تسلط بر دریاها می‌گیرند؟

روسیه Pipelineistan را ترجیح می‌دهد، مانند Nord Stream و Power of Siberia ۱ و ۲. اما ایالات متحده، هژمون، همیشه به قدرت تالاسوکراسی خود متکی بوده است، به عنوان میراث «بریتانیای العظیم بر امواج حکومت می‌کند».

اکنون دیگر اینطور نیست. و به طور شگفت انگیزی، این امر حتی گزینه «هسته ای»، یعنی بلوکه کردن تنگه هرمز، که واشنگتن با آن دیوانه‌وار بازی می‌کند و ایجاد وحشت می‌کند، را در پی نداشته است.

البته ما هیچ مدرک واضحی در اختیار نداریم. اما این یک فرضیه جالب است که حرکت فردی یمنی ممکن است در بالاترین سطح بین سه عضو BRICS – روسیه، چین و ایران، «محور شر جدید» نئوکانها – و همچنین دو BRICS دیگر، قدرت‌های انرژی عربستان سعودی و امارات متحده عربی، هماهنگ شده باشد. طبق این شعار: «اگر این کار را انجام دهید، ما از شما حمایت می‌کنیم.»

البته این امر خلوص یمنی‌ها را کمرنگ نمی‌کند: دفاع آن‌ها از فلسطین برای آنها یک وظیفه مقدس است.

امپریالیسم غربی و بعداً سرمایه داری توربو همیشه به دنبال ضمیمه کردن یمن بوده اند، فرآیندی که Isa Blumi در کتاب عالی خود Destroying Yemen (یمن را نابود کردن) آن را اینگونه توصیف می‌کند که «یمنی‌ها به طور اجتناب ناپذیری از نقش تاریخی خود به عنوان موتور اقتصادی، فرهنگی، معنوی و سیاسی برای بخش بزرگی از جهان اقیانوس هند محروم می‌شوند».

با این حال، یمن شکست ناپذیر است و، مطابق با یک ضرب المثل محلی، «کشنده» (یمن فتاقه) است. انصارالله یمن به عنوان بخشی از محور مقاومت اکنون بازیگر اصلی در یک درام پیچیده اوراسیا است که اتصال در هسته را بازتعریف می‌کند و علاوه بر ابتکار کمربند و راه چین (BRI)، کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب (INSTC) که توسط هند، ایران و روسیه رهبری می‌شود و مسیر دریایی شمالی جدید روسیه، کنترل بر نقاط استراتژیک در مدیترانه و شبه جزیره عربستان را نیز شامل می‌شود.

این یک پارادایم کاملاً متفاوت از اتصال تجاری است که کنترل استعماری و نئوکولونیال غرب بر آفریقا-اوراسیا را به قطعات می‌شکند. بله، BRICS+ از یمن حمایت می‌کند که با یک حرکت یکدست Pax Americana را با مادر همه مشکلات ژئوپلیتیکی مواجه کرده است.

هیچ نظری موجود نیست: