تارنگاشت عدالت
منبع: عصر ما
دو هدف منظور نظر پترزبرگ II است. اول اين که تا سال ٢٠١۴ جنگ بايستی عمدتاً «افغانيزه» شود و دوم اين که کنترل درازمدت قدرتهای عضو پيمان نظامی ناتو را در اين کشور، که دارای اهميت استراتژيکی است، تثبيت نمايد.
در سالهای اخير تلفات نيروهای ارتش و ژاندارمری رژيم کابل به مراتب گستردهتر از تلفات ارتشهای اشغالگر غربی بوده است. ارتش آمريکا در نظر دارد فعاليتهای خود را در آينده روی تعليم ارتش افغانستان برای عمليات ويژه و به اصطلاح عمليات ضربتی دقيق از هوا متمرکز سازد. اين کار از مخارج سنگينی که در نتيجه استقرار ١۳٠٫٠٠٠ سرباز کشورهای غربی حاصل شده و ديگر از کنترل خارج گرديده، خواهد کاست و در عين حال تضمينی برای آينده خواهد بود. در صورت لزوم ارتش آمريکا و يا نيروهای ناتو میتوانند وارد عمل شوند و در منطقه دريای خزر که از نظر مواد خام بسيار غنی است، اعمال قدرت کنند. کارشناسان تخمين می زنند که ١٠٫٠٠٠ تن نفرات و نيروهای ويژه و ٢٠ تا ۳٠٫٠٠٠ سرباز پس از ٢٠١۴ منافع آمريکا در افغانستان را تضمين خواهند نمود. ادامه جنگ با ابزار و وسايل و شيوههای نوين، زير لوای «خروج نيروهای رزمی» پنهان میشود و بايستی به کمک قرارداد دولتی، ظاهری نسبتاً دمکراتيک به خود گيرد. اکنون تقريباً يک سال است که بين رژيم در کابل و دولت ايالات متحده آمريکا در اين مورد مذاکرات محرمانه صورت میگيرد. در نوامبر ٢٠١٠ دولت کرزای و ناتو قراردادی در مورد «همکاری محکم و مستمر» برای دوران پس از به پايان رسيدن مأموريت «ايساف» به امضا رساندند.
البته کرزای در کنفرانس پترزبرگ لاف بسيار زد و گويا از فراهم ساختن شرايطی سخن گفت که برای ادامه حضور نيروهای اشغالگر ضروری است. او میتواند به عنوان رييسجمهور دستنشانده آمريکا که دولت فاسدش، در کنار اشغال کشور توسط نيروهای خارجی، دليل اصلی برای تقويت جنبش مقاومت در کشور است، در ظاهر ژست ديپلماتيک به خود گيرد، ولی او قادر نيست مخارج ارتش خود را مستقلانه فراهم سازد.
«لويه جرگه» که در اواخر نوامبر در کابل اجلاس داشت به روايت رسانههای غربی با بيانيه پايانی خود دولت ايالات متحده را نگران ساخت. در اين بيانيه از جمله خواسته شده که بنا بر قرارداد نظامی با واشنگتن سربازان خارجی عمليات شبانه خود را متوقف سازند. البته اين مسأله امروز برای آمريکا بیتفاوت است، زيرا آنها در هر حال شکستن در و هجوم به منازل و ارعاب مردم را امروز به طور عمده به کارآموزان افغانی خود محول کرده اند. ۹۵ درصد شبيخونهای شبانه توسط سربازان افغانی صورت میگيرد. به غير از اين بيانيه بسيار کلی و مبهم فرموله شده، مثلاً اينکه نيروهای آمريکا نبايد «برای هميشه» در افغانستان بمانند. آمريکا میخواهد کدام پايگاههای نظامی در هندوکش را حفظ کند؟ تعداد نفرات لازم آنها برای اينکار چقدر است؟ و آنها تا کی در آنجا مستقر خواهند ماند؟ شرکتکنندگان در مجمع، در مقابل اين پرسشها پاسخ مشخصی دريافت نکردند.
در کنار مذاکرات با دولت کرزای، دولت آمريکا مدتی است که کانالهای ويژه خود برای گفتوگو با بخشهايی از جنبش مقاومت افغانستان را به وجود آورده. به کرّات اخباری انتشار میيابند که نويد تقسيم افغانستان به مناطق نفوذ مختلف را میدهند. طبق اين اخبار بخش جنوبی کشور در اختيار طالبان قرار خواهد گرفت، در حالی که ايالات متحده آمريکا به کنترل بخشهای شمالی کشور قناعت خواهد نمود. واقعيت اين که خواست اصلی طالبان برای رهيافت ديپلماتيک، پايان بخشيدن کامل اشغال کشور توسط نيروهای خارجی است.
اينکه اين جنگ از طريق نظامی به پيروزی خواهد رسيد را ديگر کسی در غرب باور ندارد، با اين حال بازی با برگ نظامی کماکان در دستور روز است: يک پوکر پوچ که به قيمت جان انسانهای بیشماری تمام خواهد شد!
دولت آلمان نيز بر مواضع خود در هندوکش پای میفشارد، البته قرار است تعداد نفرات ارتش آلمان به ۴۵٠ نفر تقليل يابد، اما برای سال ٢٠١٢ تقويت نيروی ضربتی گردانهای آلمانی با ارسال ۴ بالگرد شکاری «تايگر» در نظر گرفته شده است. مخارج عمليات ارتش آلمان در بودجه نظامی سال ٢٠١٢ بيش از ٢۵٠ ميليون يورو افزايش يافته است.
به طور قطع ارتش آلمان آزادانه افغانستان را ترک نخواهد کرد. برای اين کار فشار سنگينی از طرف جنبش ضدجنگ لازم است. تظاهرات عليه کنفرانس پترزبرگ امکان خوبی برای ايجاد اين فشار بود.
۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه
کنفرانس جنگ در پترزبرگ
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر