توطئه تازه آمریکا برعلیه ایران را باید با درنظر گرفتن مجموعه حوادث گذشته و حال منطقه و گرفتاریهای بهوجود آمده برای دولت آمریکا در نظر گرفت. انتقال فشار از سوریه به ایران با اتهام تازه، باین دلیل انحام میگیرد که توهمات آمریکائیها در مورد سقوط دولت سوریه در برخورد با واقعیات به شکست انجامیده است...
تارنگاشت عدالت
مطلب دريافتی
منبع: سایت تاسیون
مترجم احمد مزارعی
تعدادی از روزنامه نگاران غربی، آمریکائی و انگلیسی، اتهامات تازه برعلیه ایران را مشابه ادعاهای دروغ کولین پاول درمورد اسلحه کشتار جمعی عراق دانستند.
شک و تردید و نقد در مورد اتهامات عليه ایران در صفحۀ اول روزنامههای «گاردين»، «فایننشال تایمز»، «نیوزویک» و غيره بچاپ رسید. روزنامههائی که هیچگاه انعطاف سیاسی با ایران نداشته و از مخالفان دولت آمریکا هم نبودهاند. اما تردید همراه با هشدار اينان، با این منظور انجام گرفته که جوامع غرب را از در افتادن به بازی جهنمی دیگری که اوباما در ادامه راه بوش، در پیش گرفته، بپرهیزند و هشیارانه عمل کنند.
ضرورت دارد نسبت به این اتهام و اهدافی که در پشت آن نهفته است با دقت و روشنی برخورد شود، و باید آن را در پرتو حوادث موجود در خاورمیانه بررسی نمود.
یکم: در حال حاضر امپریالیسم آمریکا در طرح تخریب سوریه دچار بنبست شده است، آمریکا و اسرائیل بر روی این طرح سرمایهگذاری زیادی کردند، و هدفشان این بود که با از میان برداشتن سوریه به منظومه مقاومت و استقلال در منطقه ضربهای کمرشکن وارد کنند، تا با اینحساب بتوانند از نفوذ و قدرت ایران و تأثیر آن بر توازن نیروهای میان اعراب و اسرائیل بکاهند.
مسئولان آمریکائی از ماه مارچ گذشته، عمدتاً فشار خود را بر سوریه متمرکز کردند، زیرا موقعیت سوریه و حمایت آن از نیروهای مقاومت و دادن امکانات به آنان، از نظر استراتژیک یک معادله دفاعی در برابر قدرت تجاوزکارانه اسرائیل بوجود آورده است. اسرائیل در دو حنگ خود، در لبنان و غزه، با شکست روبهروشد. هر دو جنگ زیر نظر رئیسجمهور سابق آمریکا جورج بوش انجام گرفت، که توانست یک ائتلاف بینالمللی را از کشورهای غربی و عربی و از نظر امنیتی و سیاسی بوجود آورد. در دو جنگ مذکور کشورهای جبهه معتدل و نفتی عرب هزينههای مادی جنگ را به اسرائیل و آمریکا پرداختند- جنگهايی که آشکارا قتلعام و کشتارجمعی ملت لبنان و فلسطین بحساب میآیند.
بنظر میرسد حوادث سوریه در چند هفته آینده رو بهبهبودی خواهد گذاشت. دولت آمریکا اردوغان را واداشته تا در پرتو موازنه تازهای که در سازمان ملل در پی وتوی چین و روسیه پیش آمده نوعی فشار ملایمتر را بر روی سوریه حفظ کند. اما در مجموع طرح سابق بر علیه سوریه دچار افت شده است.
انتقال فشار از سوریه به ایران با اتهام تازه، باین دلیل انحام میگیرد که توهمات آمریکائیها در مورد سقوط دولت سوریه در برخورد با واقعیات به شکست انجامیده است، وعده هائی که اردوغان و شیخ قطر در مورد سقوط زودرس سوریه میدادند بسادگی تبخير شد و موجبات خشم سارکوزی را نیز فراهم آورد.
دوم: آنچه که آمریکائیها درعراق توقع داشتند و «حق» خود میدانستند که تا پايان امسال تحقق یابد، درهم ریخته شد و امید چندانی برای آنچه که آنان فکر میکردند وجود ندارد. آنان میخواستند که بیش از یکصد هزار نظامی بهمراه تعداد زیادی مستثار و چند هزار کارمند سفارت، برخوردار از مصونیت سیاسی در عراق بمانند. اما اوضاع عراق و تصمیمگیری سیاستمداران عراقی تصمیم بر خروح آمریکائیها گرفتند. یکی از شخصیتهای قدرتمند و تاثیرگزاری که در عراق سرسختانه با حضور آمریکائیها تحت هر عنوانی مخالف میکند، مقتدی صدر است، و نقش او مبنی بر خروج آمریکائیها بسیار موثر بود و همگان نظر وی را پذیرفتند. اما در مورد اینکه عدهای بعنوان کارشناس اسلحههای مدرن و با بعنوان مربی در عراق بمانند، حداکثر تعداد آنها سه هزار نفر بیشتر نخواهد بود و آنها هم بعنوان افراد عادی و بدون مصونیت سیاسی بحساب خواهند آمد.
در ماههای گذشته دولت آمریکا کوشید از طریق ایران و سوریه، دولت عراق را وادارد تا مالکی بپذیرد سربازان موجود در عراق باقی بمانند، و ایران و سوریه متعهد شوند و دولت عراق را هم وادارند که نیروهای آمریکا در عراق مورد تعرض قرار نگیرند. حتا آمریکائیها خواسته بودند که دولتهای ایران و عراق تعهدات کتبی دراین زمینه بسپارند.
اما موضعگیری ایران و سوریه در این زمینه کاملاً روشن بود: نیروهای آمریکائی نه فقط از عراق بلکه از کل منطقه بايد خارج شوند. هم چنین دو کشور در مورد اسرائیل نظرشان چنین است که تا هنگامی که این کشور به تجاوزات خود ادامه میدهد و سرزمینهای دیگران را در اشغال خود دارد، نمیتواند امنیتی در این منطقه داشته باشد.
منظومه منطقهای برای فشار بر ایران و سوریه
ایجاد منظومهای منطقهای برای وارد آوردن حداکثر فشار بر ایران و سوریه در شرایط فعلی هدف اصلی آمریکا میباشد. آنان پس از اینکه ترکیه را درگیر مشکلات با سوریه کردند، اکنون در صدد آن هستند که با طرح اتهامی دروغین بر علیه ایران و با بمیان کشیدن عربستان در مشکلات منطقه، بدون اینکه خود آمریکا بظاهر، با هیچ گرفتاری روبهرو شود، منطقه را در هم بریزند و در این میان همۀ ضرر و زیانها به ملتهای منطقه وارد شود. جنگ و نزاعهای مذهبی و طایفهای تر و خشک را با هم خواهد سوزانید، تا آمریکا بتواند دراین میان منافع خود را تأمین کند. آنچه که آمریکا تاکنون با تهاجم نظامی و ایجاد مشکلات در مرزهای سوریه و درون عراق نتوانسته بدست آورد، اکنون میخواهد با راه انداختن اختلافات مذهبی و اتهامات واهی و دخالت دادن مراکز بینالمللی، تأمین نماید. آنچه که در روزهای اخیر در مصر بوجود آمد و طی آن صدها مسیحی کشته و زخمی شدند، آنچه که در مرزهای سوریه میگذرد، آن جنایتی که در حق ملت بحرین میشود و اتهامات اخیر برعلیه ایران را باید مجموعه توطئههای بهم پیوستهای دید که یک هدف را دنبال میکند و آن بقای امپریالیسم آمریکا در منطقه و غارت و در اسارت نگهداشتن ملتهای آن میباشد.
سوم: پس از انقلاب اسلامی در ایران، نیروهای استقلالطلب در مطنقه قدرت یافتند، بویژه در میان نیروهای مقاومت در فلسطین و لبنان. دولت آمریکا و اسرائیل این وضعیت را نمیتوانستند تحمل کند زیرا با گذشت زمان از تسلط و نفوذ سیاسی آنها کاسته شد. با پیوستن سوریه به آنان و ایجاد جبهه «مانع» در مقابل جبهه «اعتدال»، آمریکا، اسرائیل همراه با کشورهای غربی و کشورهای عربی وابسته به غرب هر روز برفشارهای خود بر ایران افزودند. این سیاست علیرغم اشکال مختلفی که بخود گرفته، هم چنان ادامه دارد.
توطئه تازه آمریکا برعلیه ایران را باید با درنظر گرفتن مجموعه حوادث گذشته و حال منطقه و گرفتاریهای بهوجود آمده برای دولت آمریکا در نظر گرفت. از سوئی پس از شکست اسرائیل از حزبالله در سال ۲۰۰۶ اسرائیل هم چنان برای نابودی حزبالله میکوشد و اخیراً تهدید جنگ گستردهای برعلیه نیروهای مقاومت نموده. مسئله هستهای ایران، مقاومت سوریه و شکست همه فشارهای دولت ترکیه و عربستان برآن، احتمال يک جنگ بزرگ در منطقه را افزايش داده است و مطبوعات جنگطلب آمریکايی و اسرائیلی آن را «جنگ روز قیامت» مینامند .
علیرغم کوششهای فراوانی که مسئولان آمریکائی بخرج دادند تا وانمود کنند ادعای آنان درست و مبتنی بر دلایل درست است، و اینکه قصد دولت ایران بطور جدی ترور سفیر عربستان بوده است، اما روزنامهها و روزنامهنگاران آمریکائی بسياری این ادعا را شديداً خیالی میدانند و مجله «نیوزویک» نوشت که در ادعاهای دولت آمریکا هیچ دلیل مستحکمی وجود ندارد. همچنین همان مجله در بخشی ازتوضیحات خود میافزاید، این اولین بار نیست که آمریکا ایران را متهم به چیزی میکند که حقیقت ندارد. مجله در ادامه مینویسد ادعاهای دولت آمریکا بدرستی شبیه ادعای وجود سلاح کشتار جمعی در عراق است. در پایان مجله «نیوزویک» دولت آمریکا را از طرح ادعاهای واهی بر علیه ایران برحذر داشته و مینویسد که این امر به اعتابر ادعاهای دیگر آمریکا نیز ضربه وارد خواهد ساخت.
مجله «آتلانتیک» نیز مقالهای بقلم استیو کلیمونس منتشر کرده و سئوال زیر را مطرح میکند: «آیا براستی ایران قصد ترور سفیر عربستان را داشته است؟» سپس خود پاسخ میدهد که ایران اگر منافعی در امری داشته باشد بدون خجالت به آن کار مبادرت خواهد ورزد، اما در اینجا سئوال اینست که مصالح ایران در بقتل رساندن سفیر عربستان چه میتوانند باشند؟
روزنامه «لوسآنجلس تایمز» که نسبت به بقیه از جرأت بیشتری برخوردار است، مینویسد: وقتی آمریکا بخود اجازه میدهد تا دشمنان خود را در سایر کشورها از میان بردارد، هم چنانکه عولقی را در یمن بقتل رساند، حال چرا در مورد ایران سیاست یک بام و دو هوا در پیش میگیرد؟
۱۳۹۰ آذر ۱۲, شنبه
تعدادی از روزنامه نگاران غربی، آمریکائی و انگلیسی، اتهامات تازه برعلیه ایران را مشابه ادعاهای دروغ کولین پاول درمورد اسلحه کشتار جمعی عراق دانستند
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر