۱۳۹۰ بهمن ۱۷, دوشنبه

اسرائیل قصد دارد بهار آینده به ایران حمله کند


ارسال توسط گاهنامۀ هنر و مبارزه

2012/2/5 ebrahim shiri
اسرائیل قصد دارد بهار آینده به ایران حمله کند
نقل از:
http://www.sovross.ru/

№ 11 (13664) 4 февраля 2012 года
برگردان و تفسیر: ا. م. شیری
http://eb1384.wordpress.com/2012/02/05/
۱۶ بهمن ۱۳۹۰
بگزارش روزنامه آمریکایی واشینگتن پست، لئون پانتا، وزیر دفاع آمریکا اعلام کرد که اسرائیل بهار یا تابستان آینده مراکز هسته ای ایران را مورد حمله موشکی قرار خواهد داد. رئیس پنتاگون پیشتر گفته بود که واشینگتن برای حمله نظامی به جمهوری اسلامی ایران آماده است. با این حال، در ارتباط با توسل به زور به اسرائیل هشدار داد.
پانتا تأکید کرد که اسرائیل احتمال حمله به ایران را در ماههای آوریل، مه یا ژوئن سال جاری، یعنی، قبل از آنکه ایران به ساختن بمب اتمی موفق شود، بررسی می کند. این وزیر معتقد است که باید با در هم کوبیدن تأسیسات استراتژیک، برنامه هسته ای نظامی ایران را متوقف ساخت.
بگزارش این روزنامه، اسرائیل در رابطه با این مسئله، رأسآًَ تصمیم می گیرد. هر چند دولت اسرائیل معتقد است که تنها ایالات متحده آمریکا از چنین قدرت نظامی برخوردار است، با این حال، نمی خواهد سرنوشت خود را به تصمیمات آمریکا وابسته سازد. نارضایتی بنیامین ناتان یاهو، نخست وزیر اسرائیل از آن است که اطلاعات نظامی امریکا با سرعت کافی عمل نمی کند. به گفته او، در پناهگاههای زیر زمینی ایران آنقدر اورانیوم غنی شده نگهداری می شود که این کشور می تواند در کوتاه ترین زمان سلاح اتمی خود را بسازد.
بگزارش تلویزیون خبر روسیه، ایهود باراک وزیر دفاع اسرائیل از احتمال حمله نظامی به ایران دیروز خبر داد. بگفته او، در صورتی که اگر تحریمهای اقتصادی غرب علیه تهران نتیجه دلخواه ندهد، این اقدام عملی خواهد شد. این مقام اسرائیلی خاطرنشان ساخت که حمله پیشگیرانه بسیار ساده تر از مقابله با ایران دارای سلاح هسته ای می باشد.
***
تفسیر خبر
سلطه سرمایه مالی(کازینویی) بر سرمایه صنعتی (تولیدی) باعث رشد همه جانبه اقتصادی انگلی در جهان گردید و پیآمد طبیعی آن، گسترش طولی، عرضی و عمقی بحران ساختاری سرمایه داری بود که موجب شد سیاستگزاران کشورهای امپریالیستی نتوانند برای خروج از این بحران به هیچ راهی دیگری جز جنگ بیاندیشند. زیرا در غیر این صورت، یا باید پرچم سفید برافرازند و تسلیم شوند که این با ماهیت آنها بیگانه است و یا باید آتش جنگ همه بر علیه همه، جنگی را که بتواند از فاز منطقه ای و محدود خارج و ابعاد جهانی بخود بگیرد، برافروزند. در همین ارتباط بود که باراک اوباما، رئیس جمهور «دمکرات» آمریکا در دیدار ۱۱ ماه مه ۲۰۱۱ در پارلمان انگلیس گفت: «دوران رهبری ما فرارسیده. ما- ایالات متحده آمریکا، بریتانیای کبیر و متحدان دمکرات ما، جهانی را می سازیم که در آن یک ملت جدید می تواند شکل بگیرد». و تمام شواهد و فاکتها هم بروشنی حکایت از آن می کنند که امپریالیسم جهانی بمنظور تجزیه و تقسیم کشورها، در نوبت آتی، ایران، سوریه و روسیه و تسلط سیاسی، نظامی، اقتصادی بر اجزاء آنها، راه دوم را برگزیده است. چرا که نه کودتای نظامی سال گذشته در مصر و تلاشهای بعدی برای بقدرت رساند اخوان المسلین در آن، نه بمباران جنون آمیز و اشغال لیبی و کشتار مردم و غصب ثروتها و نقدینه های این کشور در بانکهای امپریالیستی و نه توطئه به قدرت رساندن جریانهای اسلامی دست ساز غرب از نوع حزب اسلامی «عدالت و توسعه» ترکیه در تونس و برخی کشورهای دیگر از جمله یمن، سوریه و غیره، کمترین کمکی به خروج نظام انگلی سرمایه داری از بن بست بحران عمیق یابنده نکرد.
اینک جهان عملا به دو اردوگاه متخاصم تقسیم شده است. در یک سو، اردوی جنگ و تجاوز و تروریسم دولتی کشورهای امپریالیستی و در سوی دیگر، اردوی صلح و دفاع از استقلال، آزادی و تمامیت کشورها در مقابل هم قرار گرفته است. امپریالیسم آمریکا، اتحادیه امپریالیستی اروپا باضافه ترکیه و ماشین جنگی تروریستی آنها، ناتو و همچنین، کشورکهای امیرنشین حوزه خلیج، عربستان و بسیاری دیگر از تیولهای خصوصی امپریالیسم جهانی در مقابل بقیه جهان صف آرایی کرده اند. البته، این تقسیمبندی بمعنی از نادیده گرفتن اسرائیل و یا قرار دادن آن در جبهه دوم نیست. زیرا، کشور نامیدن اسرائیل، حداقل به این دلیل ساده که فاقد مرزهای شناخته شده و علامت گذاری شده بین المللی می باشد، مغایر و متضاد با موازین، معیارها و مقررات پذیرفته شده بین المللی می باشد. بنابر این، از اسرائیل می توان بعنوان بزرگترین پایگاه نظامی امپریالیسم جهانی، ستاد فرماندهی جنگهای اشغالگرانه و مرکز تدوین ایدئولوژی آن نام برد. با این وضع، بعید هم نیست اتش جنگ جهانسوز جدید با حمله از همین پایگاه آمریکا به ایران شعله ور شود.
در چنین شرایط جهانی، که گسل بین دو اردوگاه متخاصم هر روز بیش از روز دهان باز می کند و عمق می یابد، امروز، پیروان همه جریان فکری و نظری، تمام احزاب و سازمانها، شخصیتها و فعالین سیاسی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و غیره، باید موضع خود را بطور صریح و شفاف اعلام نموده و جایگاه خود را در یکی از این دو جبهه جهانی، در اینکه در جبهه جنگ و تجاوز و تروریسم دولتی امپریالیسم غرب قرار می گیرند و یا در جبهه نیروهای صلحدوست و دفاع از استقلال، آزادی و تمامیت کشورها، مشخص نمایند و گرنه، فردا خیلی دیر خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست: