۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه




ریش دست شما و قیچی، دست شماست
ا. م. شیری
در خبرها آمده است: کمیته نروژی اعطای جوایز نوبل، جایزه صلح نوبل سال ٢۰۰٩ را به باراک حسین اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا اعطاء کرد. در بیانیه توضیحی این کمیته گفته می شود: «باراک اوباما فضای بین المللی جدیدی را ایجاد کرده است و جهان عاری از سلاح اتمی را خواستار است». این توضیح در حالی داده شده است که آغاز نابود کردن سلاحهای اتمی که هیچ، اوباما حتی دستور منع آزمایش تسلیحات اتمی و بطور کلی، سلاحهای کشتار جمعی را هم صادر نکرده است.
نکته جالب توجه اینکه، جوایز نوبل اصولا به خاطر نتیجه اعطاء می شوند، نه بخاطر خواستها و آرزوها. و اظهارات اوباما هنوز بمعنی نتیجه نیست.
از آن زمانیکه باراک اوباما بعنوان یکی از دو نامزد انتخاباتی ریاست جمهوری حزب دموکرات ایالات متحده آمریکا معرفی شد، تا انتخابش با شعار تغییر و بعد از جلوس به سریر قدرت در ماه ژانویه سال جاری تا کنون، در حد توان و امکان، اخبار و حوادث مربوط به این مسئله را تعقیب کرده و علیرغم تلاش برای نگرش خوشبینانه نسبت به اعمال، اقدامات و موضع گیریهای اوباما، همیشه این سه سؤال زیر فکرم را بخود مشغول داشته است:
۱- در کشور و جامعه ایالات متحده آمریکا که بر پایه نژادپرستی بنیان نهاده شده و از یک سو، اصول سلطه جویانه امپریالیستی، از طرف دیگر، صهیونیسم جهانی (چه صهیونیستهای یهودی، چه مسیحی) بر آن حاکم است، یک نفر سیاهپوست آفریقائی تبار تا رسیدن بمقام ریاست جمهوری این کشور چه مراحلی را باید طی کند؟
٢- آیا ساختار مالی- اقتصادی و سیاسی ایالات متحده آمریکا از چنان استعدادی برخوردار هست که رئیس جمهور تازه، هر قدر هم باهوش و علاقمند به تغییر، بتواند تغییرات مثبتی به سود مردم در آن بوجود آورد؟
٣- آیا انحصارات امپریالیستی و کمپانیهای فراملیتی، صنایع عظیم نظامی و غولهای مالی- اقتصادی، چاپخانه یا چاپخانه های اسکناس دلار این کشور که بطور مرتب در تلویزیونها نشان داده می شوند و بالاخره، قمارخانه های وال استریت، دست رئیس جمهور کشور را در انجام تغییرات مثبت در سیاستهای داخلی و جهانی آمریکا باز خواهند گذاشت؟
علی الحساب، پاسخ همه این سؤالات تا کنون منفی است. متاسفانه کارنامه دوره نه ماهه ریاست جمهوری باراک اوباما نیز، آن را ثابت می کند. با این همه، تاکنون هیچ عمل و یا اقدام مهمی را که شایسته اعطای جایزه صلح نوبل به ایشان باشد، قابل ذکر نیست. تنها تغییر مهم و قابل مشاهده ای که در این دوره در سیاستهای جنگی آمریکا روی داده است، عبارت از این است که، جبهه «جنگ آمریکا برعلیه تروریسم»، از عراق و افغانستان، به کشور پاکستان گسترش یافته است. بطوریکه، انفجارهای پیاپی، درگیری های نظامی منجر به کشته شدن هزاران نفر و آواره شدن سه میلیون نفر دیگر، پاکستان را به کشور آشوب زده تبدیل کرده است. همچنین بموازات اینها، حملات مداوم هواپیماهای بدون سرنشین و جنگنده های آمریکا به مناطق مسکونی پاکستان، برجسته ترین نمود تغییر در سیاستهای راهبردی آمریکا بوده است.
در دوره نه ماهه ریاست جمهوری آقای اوباما، نه تنها هیچ یک از قریب نهصد پایگاه نظامی آمریکا در جهان تعطیل نشده است، حتی تعداد آنها افزایش نیز یافته است. تأسیس همزمان هفت پایگاه نظامی آمریکا در کلمبیا، شاهد زنده این مدعاست(رجوع کنید به مقاله «هفت دشنه بر قلب آمریکا»، فیدل کاسترو، ترجمه همین قلم). این بدین معنی است که، در سیاست جنگی آمریکا هیچ تغییری به سوی صلح حاصل نشده است و فعلا هیچ تمایلی به صلح جهانی نشان نمی دهد. این در حالی است که اشغال نظامی افغانستان و عراق برغم شکست نظامی آمریکا و ناتو، نه تنها همچنان ادامه دارد، حتی، چانه زنی بر سر مسئله اعزام ٤۰ سرباز آمریکائی به افغانستان هنوز یک سره نشده است و هر روز عده بیشتری از مردم این کشورها، بویژه، زنان و کودکان، بدست نظامیان اشغالگر کشته می شوند و خرابیهای بیشتر ببار می آید.
در همین دوره، نه زندان باگرام و ابوغریب، نه گوانتانامو و نه هیچ یک از زندانهای مخفی آمریکا بسته نشده است. تنها مسئله استثنائی در این مورد، دستور بستن زندان گوانتانامو بود که آن هم هنوز از حد سخن و فرمان فراتر نرفته است. از افشای شکنجه گران و آمران آن نیز بخاطر مصالح ملی و امنیتی آمریکا جلوگیری شد.
در دوره نه ماهه ریاست جمهوری آقای باراک اوباما، هیچیک از جنایتکاران جنگی که جهان را به آتش کشیدند، تحت پیگرد قانونی قرار نگرفته اند. وقتی که در سال ٢۰۰۰ جناب جرج بوش در جای بیل کلینتون نشست، هیچ کس چنین انتظاری نداشت رئیس جمهور جدید، دستور تعقیب رئیس جمهور قبلی را بخاطر ارتکاب جنایت علیه بشریت در یوکسلاوی صادر کند. اما، باراک اوباما نیز با پای بندی بدین سنت، نه تنها در مورد جنایات جنگی دو رئیس جمهور سابق سکوت کرده است، حتی جرج بوش را با عزت و احترام، تا پای پلکان هواپیما نیز بدرقه کرد.
در این دوره، ایالات متحده آمریکا هنوز هم با کشورهائی مثل ایران، کره شمالی، ونزوئلا و برخی کشورهای یاغی، بزبان زور، تهدید و اولتیماتوم صحبت می کند. در هندوراس نیز، در جریان کودتای نظامی، رئیس جمهور قانونی را از کشور بیرون کردند. کمتر تردیدی در این زمینه وجود دارد که این کودتا بدون سازماندهی و تأئید ایالات متحده آمریکا صورت گرفته باشد. در خاورمیانه عربی، بویژه در مورد مسئله اشغال گسترده تر اراضی فلسطین و شکستن محاصره همه سویه باریکه غزه، هیچ پیشرفت مثبتی حاصل نشده است. اگر جناب بوش برای اجرای سیاستهای جنگی آمریکا توانست بلر و ازنار را با خود همراه سازد، آقای اوباما نیز سارکوزی و مرکل را با خود همآوا کرده است. ضمن اینکه جناب براون هم بخاطر موقعیت نامساعد حزبش، دست به عصا راه می رود.
با این وصف، بنظر نمی رسد اعطای جایزه صلح نوبل به آقای باراک اوباما ربطی به مسئله صلح داشته باشد. این امر، مثل همیشه، بیشتر دلایل سیاسی و جنبه تبلیغاتی دارد که هم ریش دست خودشان است و هم قیچی. بنا بر این، هر طور که برازنده قیافه مصالح و منافع امپریالیسم باشد، همانطور هم آرایش می دهند. کما اینکه، کمیته نوبل نروژ، اهدا کننده جایزه صلح نوبل، جایزه صلح نوبل سال ٢۰۰٨ را نیز بخاطر ویران و تجزیه کردن یوگسلاوی، به مارتی آخته ساری، رئیس جمهور سابق فنلاند اعطاء کرد. با این حساب، بجرأت می توان گفت که اگر نوبل، مخترع دینامیت میدانست که نام او در جهت گسترش اعمال و اقدامات ویرانگرانه تر از دینامیت مورد سوءاستفاده قرار خواهد گرفت،ابدا از کشف خود راضی نمی شد.
۱٨ مهر ماه ۱٣٨٨

۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه


نیویورک تایمز با انتشار- خبرهای- جعلی در باره برنامه اتمی ایران خود را گرم میکند

ترجمه نادر هدایت
پیتر سیموند ، جهان سوسیالیست ،دهم اکتبر
انتشار اخبار نیمه جعلی و جعلی در رسانه ها در باره برنامه اتمی ایران در آخر هفته گذشته به یک سطح جدید ی ارتقا پیدا نمود. یک مقاله نیویورک تایمز در یک بخش مهم صفحه اول آن بی پرده وآشکار «یک تحلیل محرمانه » از بازرسان بین المللی آژانس بین المللی اتمی را افشا نمود ، که « به این نتیجه رسیده » است که تهران اطلاعات کافی در اختیار دارد ، تا یک بمب اتمی کارزا تولید کند .
اگرچه که خود نیویورک تایمز این را اعتراف میکند که این به یک نتیجه گیری «موقت» مربوط است « و ا حتیاج به بررسی های دیگر میباشد» اما با وجود این مقاله یک خو ش آمدگویی برای دولت اوباما بود تا این را مزید بر علت گیرد که در یک شوی گفتگویی که در روز یکشنبه برای یک بایکوت شدیدتر علیه ایران تبلیغات کند. و این شو خود باعث گردید که تفسیر نویسان و نمایندگان راست خواستار این شوند که بایستی شدیدتر علیه ایران وارد عمل شد.
اینها همه اش چیز جدیدی نیست . در جریان آماده کردن جو برای اشغال عراق در سال دوهزار وسه نیویورک تایمز یک نقش مشابهی را بازی کرد . مقالات درشماره های روز یکشنبه این روزنامه پیشرو که دولت بوش مبتکر بسیاری از این دست مقالات بود وبرای دولتمردان آمریکایی پلاتفرمی را مهیا میکرد که ترس ووحشت از سلاحهای کشتار جمعی و ارتباط عراق با القدیر را ایجاد نمایند. در این رابطه در عراق نه این وجود داشت و نه دیگری .
همانند دولت عراق در آنزمان ایران در مقابل یک خواسته غیر ممکن ایستاده است ، ثابت کند که در هیچ کجا در قلمرو بزرگش یک بمب اتمی نمیسازد. در روز بیست ویکم سپتامبر دولت تهران این را اطلاع میدهد که در نزدیکی قم یک تاسیسات غنی سازی را در دست ساخت دارد. تنها چهار روز بعد اوباما این خبر را مورد استفاده قرار داده تا فشار بر ایران را بالا ببرد. ویک توافق با رئیس آژانس بین المللی اتمی برای بازرسی در تاریخ بیست وپنجم اکتبر این انتقاد را بهمراه داشت که تا آنروز ایران میتواند بخش های مهم تاسیسات را به جای دیگری انتقال دهد.هرچند تاکنون واشنگتن همانند زمان صدام خواستار بازرسی قصرهای صدام را نشده است – خواسته های بازرسی های اساسی اما شروع شده است .
مقاله نیویورک تایمز بخشی از این کمپین است. این روزنامه آگاهانه «تحلیل محرمانه » ای را بزرگ نمایی میکند، که تقریبا شش ماه از تاریخ آن میگذرد و ناکامل است وشدیدا بر سرآن در آژانس بین المللی اتمی اختلاف وجود دارد.
متحدین اروپایی آمریکا – بریتانیا ، فرانسه و آلمان – در هفته های اخیر خواستار منتشر کردن این «پیوست های محرمانه » شدند ،تا ایران را بتوانند از طرف خود مورد آزار قرار دهند. بخشا مربوط به این میشود که تحلیل امنیتی دستگاه سرویس مخفی امریکا را که در سال دوهزار و هفت منتشر شده بود را سروته کنند که در آنزمان به این نتیجه گیری رسیده بود که ایران باصطلاح برنامه سلاح اتمی خود را در سال دوهزا روسه متوقف کرده است.
این از طرف سرویس های مخفی اروپایی زیر علامت سوال رفت. این تاکیدی بر این است که قدرتهای اروپایی اکنون رهبری کمپین را بعهده گرفته اند ، و آژانس بین المللی اتمی در مرکز کانون قرا ردارد. البته که اکثر مردم دیگر این را قابل قبول نمیدانند اگر آمریکا و بریتانیا دوباره ، همانند زمان قبل از اشغال عراق ، یک سری مدارک بهم پینه کرده را دوباره عرضه کنند .بنابراین دیگر در حال حاضر سرویس های مخفی بی ا عتبار آمریکایی این مورد را دنبال نمیکنند بلکه اروپاییها این کار رابعهده گرفته اند.
تاکنون بخشی ا زمدارک آژانس بین المللی اتمی علنی شده است .بطور بسیار گسترده تر در وب سایت

Institute for Science and International Security (ISIS)
این سندها منتشر شد ه اند که مربوط به یک نسخه از گزارش شصت وهفت صفحه ای با تیتر « ابعاد ممکنه نظامی برنامه اتمی ایران » میشود. نیویورک تایمز از این نسخه شصت وهفت صفحه ای یک پاراگرافی را انتخاب کرده است ومنتشر کرده که میگوید «ایران اطلاعات کافی دارا میباشد ، تا یک کلاهک هسسته ای ( با اورانیوم غنی شده ) بسازد و تولید نماید».این ادعا برپایه یک منبع کاملا تردید آمیز میباشد. آی اس آی اس مینویسد: «بخش بزرگی از این اطلاعات آژانس بین المللی اتمی بایستی که از یک لاپ تاپ سرچشمه گرفته باشد ، از جمله نتیجه آزمایشات ، گزارشها، دیاگرامها و ویدوئو ها . لاپ تاپ مذکور در سال دوهزار وپنج که خبرش منتشر شد جلب توجه بسیاری کرد . بعد این تینک تانک مینویسد لاپ تاپ فوق که به آژانس اتمی داده شد ه است ، ابدا وجود خارجی ندارد ، بلکه از طرف سرویس مخفی آمریکا ابداع شده است ، برای اینکه یک منبعی در ایران را لو ندهد . آی اس آی اس که در مقابل این اطلاعات همیشه بطور انتقادی برخورد میکرد اکنون بدون هیچ دلیل واقعی به این نتیجه میرسد که این اطلاعات «بنظر موثق میرسد.» این لپ تاپ از زمان ابداعش از طرف سرویس مخفی آمریکا بسیار بدنام است . اسکات ریتر در کتب خود موسوم به ایران هدف، این بازرس سابق سازمان ملل و همکار سرویس مخفی آمریکا این را محصول همکاری بین سرویس مخفی آلمان واسرائیل میداند.
و به این اشاره میشود که بخوبی ممکن است که این اطلاعات بخوبی از طرف سرویس مخفی اسرائیل جاسازی شده باشد .بعضی از واقعیات تایید شده با دروغ ترکیب شده است . نزاع بین ایران وآمریکا وبالا گرفتن آن در واقع بر اساس داستان این لپ تاپ و اطلاعات نامشخص سرویس های مخفی دوباره نو میگردد.
در پایان مقاله نیویورک تایمز به یک مصاحبه با مدیر آژآنس بین المللی اتمی البرداعی اشاره میشود که با روزنامه هیندو در روزیکشنبه انجام شده است .این ارزش وجود دارد که بطور کامل از او نقل قول شود . در مقابل سوال قضیه «لپ تاپ »واشنگتن البرداعی میگوید:« اطلاعات در باره باصطلاح تحقیقات –نظامی- به این آژانس مدت ها پیش رسیده است . ایران میگوید ، این اطلاعات جعلی است . سرویس مخفی آمریکا میگوید که ایران برنامه اتمی سلاح اتمی اش را در سال دوهزار وسه متوقف کرده است .دوباره دیگر –سرویس های مخفی –غربی میگویند که میتواند که ادامه پیدا کرده است .. آژانس هیچگونه قضاوتی ندارد که اصلا ایران یک برنامه بمب اتمی داشته است ، چرا که موثق بودن این مدارک کاملا ناروشن است .»تحت فشار آمریکا و متحدین اروپایی اش که نظر تحقیر خود را در مقابل البرداعی بزور پنهان میکنند ، آژانس تبدیل به یک میدان جنگ سیاسی میشود. البرداعی در مقابل سوال خطر حمله اسرائیل ویا آمریکا به ایران میگوید :« تهدید خشونت کمکی نمینماید.تنها به درگیریها میانجامد که کشو ردیگر به تدابیر بر ضد برخیزد. این بهتر است که زبان اجبار کنار گذاشته شود و برروی دیالوگ تمرکز شود.»
سخنگوی اوباما این بحث علنی درباره « تحلیل محرمانه » را مورد استفاده قرار داده ویا بهتر بگوییم یک فراکسیون در آژانس اتمی این را مورد استفاده قرا رمیدهد تا خواسته های آمریکا از ایران را مورد تاکید قرار دهد .
در شبکه ان بی سی در برنامه «با رسانه ها » سوزان رایس نماینده آمریکا در سازمان ملل در روز یکشنبه این را رد مینماید که در جهت تایید این گزارش سخنی بگوید. او گفت که :« موضع ما کاملا بستگی به این دارد که مانع ایران شویم که سلاح اتمی بدست آورد .» ایران بایستی «در جهت رضایت ما این را ثابت کند که برنامه هسته ای اش اهداف صلح آمیز دارد، تاسیسات خود را مورد بازرسی قرار دهد وبرنامه غنی سازی خود را متوقف کند. البته بایستی که ایران فشار واقعی و عواقبش را تحمل کند .» سناتور جان کیل از جمهوری خواهان وباربارا بوکسر از دمکراتها یک سروصدای واقعی راه میاندازند . هردو از یک پیش نویس قانونی حمایت میکنند که یک بایکوت گسترده برای تصفیه نفت در ایران را در نظر دارد .
درروز دوشنبه نیویورک تایمز یک بحثی را به پیش برد که خود آنرا شروع کرده بود ، وآنرا نیز ادامه میدهد و نقل قول ازسناتور جمهوری خواه لیندسی گراهام از تلویزیون فاکس نیوز در روز یکشنبه میکند که گزارشات آژانس بین المللی اتمی نشان میدهد که «برنامه اتمی ایران اهداف صلح آمیز را دنبال نمیکند.» درحال حاضر دولت اوباما به انتخاب راه حل نظامی نقش کمتری میدهد بجای آن با بایکوتهای حساس تهدید میکند، اگر خواسته های واشنگتن تا پایان سال شکل عمل بخود نگیرد. از جمله دولت وی میخواهد صدور بنزین و گازوئیل به ایران را ممنوع کند. وهمچنان انتخاب نظامی مانند قبل در دستور کار قرار داد. این را بحث های هرروز ه علنی ادامه دار در دوائر رسانه ای وسیاسی آمریکا نشان میدهد.
دینا فاین اشتاین ا زحزب دمکراتها وعضو کمیته سرویس مخفی سنا در روز یکشنبه در فاکس نیوز میگوید :«احتیاج به این است که در کنار حملات هوایی نیز عملیات زمینی انجام گیرد.»زیرا که تاسیسات هسته ای ایران در عمق زیر زمین پنهان میباشد.
یک مقاله در شیکاگو تریبون در روز یکشنبه بطور کامل با مساله مشگلات حملات هوایی علیه ایران میپردازد اما به این اشاره دارد که نظامیان آمریکا در جهت ساخت کلاهک های متفاوتی میباشند که «بطور سخت وعمیق اهداف پنهان »شده را مورد اصابت قرا رمیدهند از جمله بمب های سیصدهزار پوندی. هرچند که این مقاله هنوز این را یک «انتخاب غیر قابل فکر» میخواند اما به این اشاره میکند که «کلاهکهای اتمی ساختارهای عمیقا پنهان را نابود میکنند.»
مقاله در نیویورک تایمز نشان میدهد که رسانه های آمریکایی وبین المللی دوباره یک نقش مهم در کمپینی بازی میکنند که بهانه ای برای یک جنایت جدید آمریکا و متحدینش را بسازند. انگیزه واقعی با باصطلاح برنامه اتمی ایران رابطه ای ندارد. هدف اصلی حاکمیت اقتصادی و استراتژیک در منطقه نفت خیز خاورمیانه و آسیای مرکزی میباشد.

۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه



آمریکا: از سال ۲۰۰۶ از تاسیسات قم اطلاع داشتیم
لئون پانتا، مدیر سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا، سیا، می‌گوید ایالات متحده از سه سال پیش، سال ۲۰۰۶، از وجود تاسیساتی مخفی در نزدیکی شهر قم اطلاع داشته است. آقای پانتا در گفت‌وگو با هفته‌نامه تایم تایید کرد که به رغم تلاش‌های جمهوری اسلامی برای پنهان کردن تاسیسات دوم غنی‌سازی خود سازمان اطلاعات آمریکا از وجود آن اطلاع داشته و سازمان‌های اطلاعات کشورهای بریتانیا، فرانسه و اسرائیل در آماده کردن گزارش آن به آمریکا کمک کرده‌اند. خبرگزاری آسوشیتدپرس در آغاز مهرماه، به نقل از منابعی که نامی از آنها نبرد، گزارش داد که ایران به‌تازگی وجود دومین تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم خود را به اطلاع آژانس بین‌المللی انرژی اتمی رسانده است. در همان زمان روزنامه بریتانیایی گاردین از گمانه‌زنی «تحلیل‌گرانی» خبر داد که گفته بودند ایران «به این دلیل پرده از دومین تاسیسات خود برداشته است که می‌داند آمریکا فعالیت‌های آن را زیر نظر داشته است.»در حالی که سران سه کشور بریتانیا و فرانسه و آمریکا در کنار یکدیگر ایران را به «زیر پا گذاشتن قوانین» و «فریب‌کاری» متهم کردند، محمود احمدی‌نژاد که در همان زمان در نیویورک به سر می‌برد به دلیل آن که «ایران ۱۸ ماه زودتر [قبل از تزریق گاز به مجموعه غنی‌سازی] آژانس را مطلع کرده» دولت خود را «مستحق تشویق» دانست. مدیر سازمان سیا به هفته‌نامه تایم گفته است که خود در زمستان گذشته، زمان روی کار آمدن باراک اوباما، توسط کاخ سفید از وجود این تاسیسات دوم «مخفی» در نزدیکی قم باخبر شده است. به گفته لئون پانتا، وجود تاسیسات قم زمانی در سال ۲۰۰۶ نظر سازمان‌های اطلاعاتی غربی را به خود جلب کرده که سازمان سیا باخبر شده است ایران یک توپخانه ضدهوایی را به منطقه‌ای کوهستانی انتقال داده است، «نشانه‌ای از ساخت بنایی مهم در آن محل.»طبق گفته‌های آقای پانتا، زمانی که کاخ سفید از ماهیت اصلی تاسیسات قم مطمئن می‌شود، تصمیم می‌گیرد که در صورت عدم موافقت ایران با مذاکره با اعضای گروه ۵+۱، باراک اوباما وجود این تاسیسات را در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در ماه سپتامبر افشا کند. جمهوری اسلامی تنها چند روز پیش از سخنرانی آقای اوباما در سازمان ملل در نامه‌ای وجود این تاسیسات دوم را به آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خبر داد. تهران در نشست ژنو با اعضای گروه ۵+۱ موافقت کرد که
بازرسان آژانس به تأسیسات جدید غنی‌سازی ایران در نزدیکی قم دسترسی داشته باشند. به دنبال آن محمد البرادعی، رئیس آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، هفته گذشته در تهران در کنفرانسی خبری از توافق با ایران برای بازدید بازرسان آژانس از این تأسیسات در قم در ۲۵ اکتبر، سوم آبان‌ماه، خبر داد.

نبه 10 اکتبر 2009 - 18 مهر 1388 BBC
'سه سرباز ناتو و دو مقام محلی افغان کشته شدند'
سازمان ناتو گفته است که سه سرباز این سازمان در افغانستان کشته شده اند. همچنین مقامهای افغان از کشته شدن دو مقام محلی در شرق و شمال این کشور خبر داده اند.
ناتو در یک خبرنامه خود گفته است که دو تن از این سربازان در پی انفجار یک بمب کنار جاده ای در شرق افغانستان کشته شدند.
بر اساس این خبرنامه، این انفجار روز گذشته، ۹ اکتبر روی داد. ناتو جزئیات بیشتری در این مورد ارائه نکرده است.
در این خبرنامه همچنین آمده که سومین سرباز ناتو که یک آمریکایی بود و بر اثر زخمی که برداشته بود، درگذشته است.
بر اساس این خبرنامه، این سرباز در پی انفجار یک بمب کنار جاده ای در جنوب افغانستان زخمی شده بود.
ناتو همچنین در این خبرنامه خود از بازداشت چند شورشی در ولایت لوگر در جنوب کابل خبر داده، اما شمار آنان را مشخص نکرده است.
ناتو گفته است که این شورشیان مسئول ساختن بمب های کنار جاده ای هستند.
از سوی دیگر، مقامهای امنیتی در ولایت قندوز در شمال افغانستان می گویند انفجار یک بمب کارگذاری شده در خودرو یک مقام پلیس باعث مرگ او شده است.
محمد رزاق یعقوبی، فرمانده پلیس قندوز به بی بی سی گفت این انفجار بامداد امروز در نزدیکی مرکز فرماندهی پلیس این ولایت روی داد.
آقای یعقوبی گفت مخالفان این بمب را به خودرو مسئول مخابرات یک واحد پلیس جاسازی کرده بودند.
فرمانده پلیس قندوز افزود در این انفجار به دیگر ماموران پلیس آسیبی نرسیده است.
آقای یعقوبی همچنین گفت نیروهای ویژه آمریکایی در عملیاتی در ولسوالی علی آباد قندوز دست کم ۱۰ شورشی را بازداشت کرده اند.
فرمانده پلیس قندوز همچنین گفت معاون ملا عبدالرحمان، فرمانده طالبان در علی آباد هم در میان بازداشت شدگان است.
ملا عبدالرحمان فرماندهی است که پیش از این دو نفتکش ناتو را در همین ولسوالی ربوده بود. حمله جت های جنگنده ناتو به این نفتکش ها باعث کشته شدن شماری از شورشیان و غیرنظامیان شده بود.
از سوی دیگر، شورشیان در ولسوالی "چهار دره" همین ولایت مدعی اند که یک ستون نظامیان آلمانی را مورد حمله قرار داده و پنج سرباز را کشته اند.
اما نیروهای آلمانی مستقر در قندوز وقوع این درگیری با شورشیان را تایید کردند، اما تلفات سربازان خود را تکذیب کردند.
بر اساس یک خبر دیگر، پلیس در جنوب شرق افغانستان می گوید یک مقام محلی در ولایت پکتیکا در انفجار کنار جاده ای کشته و یک فرمانده پلیس زخمی شده است.
یک مقام پلیس، که نخواست نامش فاش شود، گفت این انفجار در ولسوالی "شاه خیل آباد" ولایت پکتیکا روی داد و ولسوال این منطقه را کشت و فرمانده پلیس این ولسوالی را زخمی کرد.
به گفته مقامات، این ولسوالی هنوز در تشکیلات اداری دولت افغانستان رسمی نیست، اما به گفته آنان بر "اساس نیازمندی فوری" منطقه ایجاد شده است.

حامد کرزای، رئیس جمهور منتخب استعمارگران

انتخابات قلابی افغانستان تحت نظارت نیروهای متجاوز ناتو به رهبری امپریالیست آمریکا با پیروزی حامد کرزای به پایان رسید. به گفتۀ خبرگزاریﻫﺎﻯ رسمی، حامد کرزای کمی بیش از پنجاه درصد آراء را به دست آورد. این نمایش مسخره در حالی صورت گرفت که رئیس کمیسیون انتخابات و صحنه گردان پشت پرده، که مسئولیت نظارت بر صندوقﻫﺎ را به عهده داشت، برادر حامد کرزای بوده است. تقلب و فساد در این انتخابات به حدی آشکار بوده است که حتا اربابان کرزای برای حفظ آبرو نیز ناچار گردیدند از "کاستیﻫﺎﻯ" این مضحکه سخن بگویند. به هرجهت حامد کرزای که عنصری فاسد و ضد دمکرات و سرسپرده است، بار دیگرتوسط آمریکا و ناتو به قدرت رسید و اربابانش، مزدور شایسته تر از وی برای اجرای برنامهﻫﺎﻯ خود در افغانستان نیافتند. شرکت اندک مردم در نمایش انتخابات ریاست جمهوری نشان از تحریم گستردۀ مردم و اعتراض به حضور و ادامۀ جنایات بیشمار نیروهای متجاوز در افغانستان دارد.
هشت سال تجاوز و خونریزی که تحت لوای دمکراسی و حقوق بشر انجام گرفته و می گیرد نشان داده تا چه اندازه این بشردوستان بی وجدان با بشر بیگانهﺍند. حزب ما به همراه سایر نیروها و مردم صلحدوست جهان از همان آغاز بمباران و اشغال افغانستان را محکوم و این تجاوز را غیرمشروع و جنایتکارانه اعلام داشت و به افشای اهداف شوم این اشغال بربرمنشانه پرداخت. اکنون که باردیگر کرزای چون عروسکی بی اراده برمسند قدرت نشسته است، کشتار و قتل عام مردم بیدفاع هم چنان ادامه دارد. ارتش متجاوز ناتو به رهبری آمریکا هر روز جنایت می کند و رسانهﻫﺎﻯ امپریالیستی نیز با نگاه نژادپرستانه و راسیستی به کشتار مردم به توجیه این بربریت می پردازند. به نام دمکراسی و تمدن و حقوق بشر و در سایۀ دستگاهﻫﺎﻯ دروغ پراکنی بر سرمردم بمب می ریزند و از این که از فسفر سفید نیز سود جویند شرم و حیا ندارند. چه بیشرمانه است وقتی حواریون رنگارنگ منصور حکمت از اشغال افغانستان به دفاع برخاسته و "سرنگونی باند گانگستر طالبان توسط امپریالیست آمریکا را امری مثبت و جشن گرفتند". اینان از استعمار فضیلتی ساخته و از"تمدن غرب در مقابل توحش شرق" حمایت کرده و می کنند. دفاع بیشرمانه از تجاوز افغانستان نیز در همین چهارچوب استعماری قابل تبیین است.
همین چند روز پیش بود که نیروهای متجاوز امپریالیست آلمان با بمباران یک تانکر نفت و به بهانۀ مبارزه با طالبان بیش از 100 نفر از مردم غیر نظامی را قتل عام و دهﻫﺎ تن را مجروح ساختند. زبان و منطق استعمار جز این نیست. دستان خانم آنجلا مرکل که به خون مردم افغانستان آغشته است با اشک تمساح ریختن و ابراز تاسف نسبت به قربانیان غیر نظامی؛ اما گناه را به گردن طالبان انداخت و همانند سایر متحدینش به توجیه این جنایت کثیف و ضد بشری پرداخت.
رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما با تقویت بنیۀ نظامی و تشدید حملات افسارگسیخته درافغانستان اما با شکست روبرو شده است و هر روز بیشتر در این باتلاق فرو می رود. حضورنظامی بیش از 40 کشور تحت رهبری آمریکا در افغانستان و با تمام سازوبرگش موفقیتی کسب نکرده و با شکست روبرو شدهﺍند. مقاومت مردم افغانستان در مقابل قوای متجاوز خارجی مشروع است و این مقاومت در اشکال مختلف نظامی، سیاسی بازتاب داشته است. تحریم گستردۀ انتخابات قلابی و ضربات پی درپی به نیروهای متجاوز همه نشان از این است که ملت افغانستان تا خروج تمامی نیروهای متجاوز از خاک میهن آرام نخواهد گرفت و به رزمش ادامه خواهد داد. اکنون آمریکا و متحدینش در همان باتلاقی فرورفتهﺍند که ارتشﻫﺎﻯ بریتانیا و شوروی در گذشته در آن گرفتار آمده بودند و سر انجام با تلافات فراوان و با سرشکستگی ناچار به ترک خاک افغانستان شدند. امپریالیستﻫﺎ و نیروهای متجاوز استعماری محکوم به شکستﺍند و حضور بیش از 282000 سرباز مزدور در عراق و افغانستان و افزون بر آن گسیل 17000 نیروی جدید در افغانستان حاصلی جز شکست برای اشغالگران نداشته و هر روز ضربات سنگینی بر پیکرشان وارد می شود.
نخستین گام برای خروج از بحران افغانستان تخلیۀ فوری و بی قید وشرط تمامی نیروهای متجاوز از خاک این کشور و پرداخت غرامت به مردم افغانستان است. ملت افغانستان به قیم نیاز ندارد و سرنوشت خویش را خود رقم خواهد زد و سرانجام تحت رهبری نیروهای آگاه و مترقی، بنای کشوری آزاد و دمکراتیک و مستقل را خواهد چید.
مرگ بر متجاوزین امپریالیست و متحدین
ریز و درشتش!
خروج فوری و بی قید وشرط نیروهای متجاوز ازخاک افغانستان!
نقل ازتوفان الکترونیکی نشریه الکترونیکی حزب کارایران شماره 39 مهر 1388
www.toufan.org
toufan@toufan.org