۱۳۸۷ دی ۹, دوشنبه


غزه در میان آتش و خون
حملات هوائی اسرائیل به نوار غزه طی 3 روز اخیر بیش از هزار کشته و زخمی فلسطینی به جای گذاشت

با آغاز سومین روز از حمله اسرائیل به غزه، شمار کشته‌شدگان فلسطینی از مرز 1000 نفر گذشت. حملات اسرائیل همچنین تا کنون بیش از 2000 زخمی بر جای گذاشته است. اسرائیل روز دوشنبه ساختمان وزارت کشور دولت حماس را مورد حمله قرار داد که به گفته منابع فلسطینی، نخستین هدف دولتی جنگنده‌های اسرائیل در روزهای گذشته بوده است.حملات هوایی اسرائیل به غزه همچنین در حالی وارد سومین روز شد که ساعتی پس از نیمه شب هواپیماهای اسرائیلی، دانشگاه اسلامی غزه را بمباران کردند.
آلن پاپیه
برگردان احمد مزارعی
مقدمه مترجم: مطلب زیر ترجمه ای از مقدمه کتاب « نسل کشی ملت فلسطین» است که توسط دکتر آلن پاپیه تاریخدان اسرائیلی به رشته تحریر درآمده است. وی شهروند اسرائیل، یهودی و آلمانی الاصل می باشد که استاد مرکز « مطالعات خاورمیانه» در دانشگاه حیفا و رئیس هیئت امنای « انستیتوی امیل توما، برای مطالعات مسائل اسرائیل و فلسطین» در همین دانشگاه بوده است. وی یکی از پیشروترین استادان دانشگاه به حساب می آمد و تالیف کتابی تحت عنوان « جدل میان اعراب و اسرائیل در سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۵۱» دلیل شخصیت برجسته این استاد است. اما تفکرات و شیوهء عملکرد این استاد مورد قبول مسئولان دانشگاه حیفا نبود. آلن پاپیه در سال ۲۰۰۷، دانشنامه یک تاریخ نویس اسرائیلی بنام «تیدی کاتس» را که در مورد قتل عام روستای طنطوره به پایان برده بود را مورد تائید قرار داد، اما روسای دانشگاه حیفا « تیدی کاتس » را مجبور به پس گرفتن دانشنامه خود و وادار به عذرخواهی نمودند. همچنین در این رابطه، دکتر آلن پاپیه را نیز از تدریس در دانشگاه خلع نمودند. اما حمایت دانشمندان و آکادمیسین های جهانی از پاپیه، بویژه حمایت استادان دانشگاههای انگلستان از پاپیه، و بدنبال آن تحریم دانشگاه حیفا از سوی این استادان، مسئولین دانشگاه حیفا را وادار نمود تا از تصمیم خود عدول نمایند. با این حال آلن پاپیه اسرائیل را ترک نمود و در انگلیس اقامت گزید. هم اکنون وی بغیر از تدریس در دانشگاههای انگلیس، به فعالیت های گسترده ای بهمراه نیروهای ترقیخواه فلسطینی و بین المللی برای کمک به مردم فلسطین مشغول است.نسل کشی ملت فلسطیندر تاریخ دهم مارس سال ۱۹۴۸، ۱۱ نفر از رهبران قدیمی صهیونیست که در میان آنها دو افسر جوان نیز دیده می شدند، آخرین جرح و تعدیل ها را در برنامه ای که به قصد «نسل کشی فلسطینی ها» تنظیم کرده بودند، بعمل آوردند. همان شب اینان فرمان خود را به واحدهای نظامی ارسال داشته تا برای انجام عملی این برنامه در مناطق وسیعی آماده شوند.به همراه این فرمان ها، همچنین شیوه انجام کار نیز به طور دقیق توضیح داده شده بود که از چه شیوه هایی استفاده نمایند تا مردم را مجبور به ترک خانه هایشان نمایند و با ایجاد وحشت گسترده در میان ساکنان، محاصره و بمباران روستاها و مراکز مسکونی مردم، سوزاندن خانه ها، سوزاندن املاک و کالاهایشان، تخریب موسسات و مراکز کار و در نهایت مین گذاری روستاهای خراب شده، اهالی را وادار به ترک روستا نموده تا حدیکه جرات بازگشت به روستاهای مخروبه را نداشته باشند. بهر یک از واحدهای نظامی لیستی از روستاها و مناطقی که باید تخریب می شدند، داده شده بود که بر اساس برنامه ای که از قبل تنظیم شده بود مطابقت داشت. این برنامه نسل کشی نام اختصاری « دات» بر خود داشت و چهارمین نسخه و در عین حال نسخه پایانی و توافق شده ای بود که با تفصیلات دقیق برنامه ای را که صهیونیست ها برای نابودی فلسطین و ساکنان اصلی آن داشتند، در بر می گرفت. «سمحا فلایان» که از تاریخ نویسان اولیه اسرائیل است در اهمیت نقشه های فوق توضیحات کاملی در کتاب خود آورده است. وی در قسمتی از کتابش چنین می نویسد :” حمله نظامی بر علیه اعراب و در عین حال حمله به نقاط روستایی تماما در نقشه ای که بوسیله « هاگانا» تنظیم شده بود شرح داده شده است. هدف این نقشه نابودی همه مراکز روستایی و شهری فلسطینی ها بود.”این برنامه برگرفته از ایدئولوژی صهیونیستی بود که بر مبنای آن سرزمین فلسطین را متعلق به یهودیان می دانست . زدوخوردهایی که در مراحل بعدی با فلسطینی ها انجام می دادند به هدف ایجاد سرزمینی یهودی بود که کاملا خالی از فلسطینی ها باشد. قبل از مارس ۱۹۴۸، زدو خوردهایی مابین یهودیان و فلسطینیان انجام می گرفت که حالت های فردی و انتقام جویانه داشت. اما پس از این تاریخ و با توافق بر سر نقشه « دات» از این پس جنگ بر علیه فلسطینی ها حالت نسل کشی و پاک کردن سرزمین یهود از وجود آنان در کل سرزمین فلسطین می شد. بعد از توافق کامل بر انجام برنامه « دات» و اجرای عملیات که به مدت شش ماه بطول انجامید، نیمی از مردم فلسطین یعنی ۸۰۰۰۰۰ نفر یا کشته شده بودند و یا به زور از سرزمین خود رانده شدند. ۵۳۱ روستا بطور کامل نابود و ۱۱ شهر از ساکنانش خالی شد. برنامه « دات» نشاندهنده آشکار نسل کشی و در دنیای امروز از نظر قانون بین المللی بعنوان «جنایت علیه بشریت» محسوب می گردد.پس از واقعه هولوکاست در اروپا، انعکاس جهانی آن جنایت های شنیع ضد انسانی را نمی شود پنهان کرد هم اکنون و با انقلاب در شیوه اطلاع رسانی در سطح جهانی نمی توان جنایات و فجایعی که در این و یا در آن گوشه جهان انجام گرفته را مخفی نمود. اما با وجود تمامی اینها، نسل کشی عظیمی که در حق مردم فلسطین انجام گرفته، بطور کلی از اذهان جهانیان محو شده است. در اینجا منظور من جنایت نسل کشی مردم فلسطین در سال ۱۹۴۸ می باشد که باید آنرا افشا نمود. این فاجعه عظیم و در عین حال تعیین کننده که دارای اهمیت عظیمی در تاریخ ملت فلسطین است، بطور سیستماتیک و دقیق مورد انکار قرار گرفته و اجازه داده نمی شود که کسی به این حقیقت تاریخی اعتراف نماید و بشرح آن بپردازد، در صورتیکه ما موظفیم به لحاظ اخلاقی و سیاسی با این حقیقت شجاعانه روبرو شویم.اسرائیلی ها قصه ای را ساخته اند مبنی بر اینکه ” مردم فلسطین بنا به میل خود روستاها و شهرهای خود را یا فروخته و یا ترک کرده اند تا سربازان عرب بیایند و با یهودیان به جنگ پرداخته و دولت اسرائیل را نابود کنند. “تاریخ نویسان فلسطینی و در پیشاپیش آنها آقای ولید خالدی در سالهای ۱۹۷۰ ، توانست با جمع آوری خاطرات و یاداشت های اصلی متعلق به هموطنان آواره اش بخشی از تاریخی را که صهیونیست ها در صدد محو کردنش بودند، زنده کند. اما دولت اسرائیل بسرعت دست بکار شد و کتابهایی در رد آقای خالدی در اسرائیل به چاپ رسید تا قادر باشند بر حقیقت نسل کشی مردم فلسطین سرپوش بگذارند. از جمله می توان از کتابی بنام ” تحریف ۱۹۴۸″ ، نوشته آزمو لسی و کتاب دیگری نوشته دان کورتسمان که در ۱۹۷۰ به چاپ رسید و در سال ۱۹۹۲ دوباره تجدید چاپ شد، نام برد . هدف این کتاب ها سرپوش گذاشتن بر جنایات واقع شده بر فلسطینیان بود . اما در اسرائیل کم نبودند کسانیکه به دفاع از حقیقت برخواستند از جمله اینان می توان از مایکل پالمبو یاد کرد که کتابی تحت عنوان ” نابودی فلسطینان ” Palestinian Catastrophe ، تالیف و در سال ۱۹۸۷ منتشر کرد. وی در کتاب خود صحت نوشته های ولید خالدی را بر اساس اسناد سازمان ملل مورد تائید قرار داد. بویژه در کتاب وی از مصاحبه هایی استفاده شده که در همان سالها با آواره گان فلسطینی تهیه شده است .اما می توان گفت امکان پیشروی بهتر در کشف حقیقت نسل کشی فلسطینی ها در سالهای ۱۹۸۰ بوجود آمد که عده ای در اسرائیل تحت نام ” تاریخ جدید” در نظر داشتند تاریخ نگاری خود را از دیدگاه صهیونیستی ارائه دهند و من نیز جزو آنان بودم . اما می گویم که تاریخ نگاران جدید ، ما کوشش داشتیم به مسئله نسل کشی کاری نداشته باشیم و تنها به مسئله نکبت مردم بپردازیم. این گروه تازه تاریخ نگار به این دروغ سخیف دولت اسرائیل پی نبرده بودند که فلسطینی ها به میل خود سرزمین خود را ترک نکرده اند، ما در حین کار این دروغ بزرگ را از درون آرشیوهای ارتش اسرائیل کشف کردیم. ما به این نتیجه رسیدیم که فلسطینی ها با زور از روستاها و شهرهای خود رانده شده و نیروهای مسلح در این امر دست به اعمال گسترده قتل و جنایت زده اند. در اینجا ما تنها نیاز به شرح وقایع به شیوه داستانسرایی نداریم آنچنان که تاریخ نویسانی همچون « بنی موریس» انجام می دهند. ما باید دورتر رفته و حوادث را ریشه یابی کنیم . ما تاکنون نیمی از راه را رفته ایم . ما ریشه های واقعی مبارزه میان اسرائیلی ها و فلسطینی ها را باید بطور دقیق بررسی کنیم و این به لحاظ اخلاقی برای ما امر واجبی است. ما باید به این سوال پاسخ دهیم که چرا همچنان وقوع فاجعه نسل کشی فلسطینیان انکار می شود. در این زمینه کتاب ولید خالدی تحت عنوان « از یادمان نرود» ، کتابیست مستند از تک تک روستاهای تخریب شده که بطوردقیق به رشته تحریر درآمده است. این کتاب سند مستحکمی است از وقاایع سالهای ۱۹۴۸ که بعنوان ابزاری مهم برای توضیح حجم عظیم واقعه نکبت در زندگی مردم فلسطین و نسل کشی آنان می تواند مورد استفاده قرار گیرد.اما در کتاب حاضر کوشش فراوان و دقیقی بکار برده شده که ریشه های نسل کشی توضیح داده شود همچنین به منظومه کاملی از اطلاعات می توان دست یافت که چگونه اجازه داده شد تا جهانیان این نسل کشی را که در حق مردم فلسطین انجام گرفته فراموش کنند و مرتکبین این جنایات براحتی از دیده ها پنهان مانده اند.هنگامیکه جنبش صهیونیستی دولت خود را در فلسطین تشکیل داد، آنان وارد جنگی نشدند تا اجزایی را از سرزمین فلسطین اشغال کنند، بلکه هدف آنان پاک کردن سرزمین فلسطین از تمام ساکنان اولیه آن بود تا بتوانند دولتی یهودی آنچنانکه در ایدئولوژی صهیونیستی آمده بود بوجود آورند. اینست راز سر به مُهر نسل کشی مردم فلسطین. اما طرح این حقیقت از نظر بسیاری به مثابه اتهام در نظر گرفته می شود، زیرا با بسیاری از روایاتی که اسرائیلی ها از سالهای ۱۹۴۸ انتشار داده اند مغایر است.من شخصا ژنرال های اسرائیلی و همه کسانیکه به این اعمال شنیع دست زده اند را بعنوان جنایتکارانی که به نسل کشی دست زده اند متهم می کنم .من متهم کننده هستم. اما من در عین حال بخشی از جامعه اسرائیل و از تدوین کنندگان این کتاب هستم و احساس می کنم که بخشی از داستانم، و در مورد وقایعی که اتفاق افتاده احساس مسئولیت می کنم. من همچون بسیاری دیگر که در این جامعه هستیم قانع شده ایم که باید به بازگشت برای کشف حقیقت تن در دهیم و این تنها راه درست پیشرفت بسوی آینده است، در آن صورت است که ما می توانیم جامعه ای سعادتمند برای خود و فلسطینی ها بسازیم. طی کردن این راه بسیار ضروری است و هدف من از تالیف این کتاب همینست.تا آنجا که می دانم تاکنون کسی قبل از من تعریف درستی از دو نوع روایت از حوادث نسل کشی سال ۱۹۴۸ بدست نداده است. اسرائیلی ها مدعی اند مردم فلسطین بنا به میل خود سرزمین فلسطین را ترک کرده اند، از آنسو فلسطینی ها نیز تعریف خود از نکبت را به شیوه درستی بیان نمی دارند. آنان بیشتر به تعریف و توصیف دردها و رنج های خود پرداخته اند. آنان به این مسئله نمی پردازند که چه کسانی و با چه اهدافی به این اعمال دست زده اند. در حال حاضر اینچنین شده که فلسطینی ها شرح دردهای خود را در مقابل هولوکاست یهودیان مطرح می کنند. روشن نکردن و ریشه یابی نکردن نسل کشی فلسطینیان به آنجا منجر می شود تا جهانیان آنچه را که در سالهای ۱۹۴۸ در فلسطین اتفاق افتاده را انکار کنند و در نتیجه این مسئله مهم از انظار پنهان مانده است.در کشور من اسرائیل، رهبران چنین می گویند که ” بیگانگان نمی توانند بفهمند، زیرا این داستان بسیار پیچیده است و ضرورت شرح آن هم نیست و نباید به آنان اجازه داد تا برای حل این مشکل در امور ما دخالت کنند. اگر کسانی در جهان نظریه و تعریف ما از حوادث آن سالها را فهمیده اند، همین اندازه کافیست. ما خود را ملتی پیشرفته و متمدن می دانیم و می دانیم که چگونه با فلسطینی ها برخورد کرده و حقوق آنها را رعایت کنیم. فلسطینی ها در هر جهت بخش کوچکی از دنیای عرب غیرمتمدن و منفعل می باشند.”از زمانیکه آمریکائی ها این نظریه دولت اسرائیل را پذیرفته اند، که تحلیلی بسیار تحریف شده و نادرست است، ما در ذهنیت خود، به صلح دست یافته ایم که من در اینجا باید بگویم ما با این سیاست به جایی نخواهیم رسید زیرا اساس مسئله را ندیده می گیریم .داستان حوادث سالهای ۱۹۴۸ زیاد پیچیده نیستند. این کتاب تقدیم به کسانی می گردد که تازه به اسرائیل وارد می شوند و به کسانی که که به مسئله فلسطین و اسرائیل اهمیت می دهند و می کوشند تا بنوعی به حل مسئله نزدیک شوند. این داستان بسیار ساده و در عین حال وحشتناک است. داستان کشتار ساکنان اصلی این سرزمین و این جنایتی برعلیه بشریت است. اسرائیل کوشیده تا آنرا انکار و جهانیان را نیز وادار به انکار آن کند. زنده کردن این تاریخ که از اذهان بسیاری زدوده شده است وظیفه واجبی برای ماست. نه فقط برای تاریخ درستی که سالهای قبل باید نوشته می شد و یا بعنوان وظیفه تخصصی یک تاریخ نگار، بلکه من این را وظیفه ای اخلاقی برای خود می دانم.اگر ما خواستار آنیم که به صلح فرصتی بدهیم، و مشکل ریشه دار مابین فلسطینان و اسرائیلی ها را درک کنیم باید گامهای اولیه در این زمینه را برداریم.

۱۳۸۷ دی ۱, یکشنبه


گزارشگر سازمان ملل: تحریم غزه جنایت علیه بشریت است
ریچارد فالک، گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در مناطق فلسطینی امروز با صدور بیانیه ای، سیاست اسرائیل نسبت به فلسطینیان را معادل "جنایت علیه بشریت" توصیف کرد.
پروفسور فالک یهودی است و در دانشگاه پرینستون آمریکا حقوق بین الملل تدریس می کند. او پیشتر نیز اقدامات اسرائیل در غزه را مشابه اقدامات جمعی بی رحمانه آلمان نازی دانسته بود.
نوار غزه از ماه ژوئن ۲۰۰۷ که جنبش حماس کنترل آن را در دست گرفت، تحت تحریم های اقتصادی و سوختی اسرائیل قرار دارد. از چهارم نوامبر سال جاری، یعنی از حدود پنج هفته پیش، ورود کاروانهای امدادرسانی سازمان ملل متحد نیز به نوار غزه بسیار محدود شده است.
پیشتر مقامات نهادهای امدادرسانی سازمان ملل متحد نسبت به وضعیت مردم در نوار عزه شدیدا ابراز نگرانی کرده بودند، اما لحن بیانیه پروفسور فالک تقریبا ً بی سابقه است.این بیانیه خاطرنشان می کند که از زمان سقوط دولت نژاد پرست آفریقای جنوبی تا کنون، هیچگاه اقدام یک دولت، این چنین مورد انتقاد یک مقام ارشد سازمان ملل متحد قرار نگرفته است.
آقای فالک در این بیانیه از دیوان داوری بین المللی خواسته تا مسئولیت کیفری مقامات سیاسی یا فرماندهان نظامی اسرائیل را که در حصر غذایی نوار غزه دست دارند، بررسی کند.
گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر سازمان ملل همچنین از سازمان ملل درخواست کرده تا برای حفاظت از مردم فلسطین در مقابل آنچه که وی مجازات جمعی آنها توصیف کرده، به سرعت اقدام کند.
همزمان با صدور این بیانیه، اسرائیل از دیروز گذرگاه اِیرز را برای عبور کامیونهای امدادرسانی سازمان ملل متحد باز کرده است.
از پنج هفته پیش که از ورود کاروانهای امدادرسانی به غزه جلوگیری شده، اسرائیل هر چند روز یکبار، این گذرگاه را برای ساعاتی باز کرده اما به گفته مقامات آژانس امدادرسانی سازمان ملل متحد در بیت المقدس، محموله هایی که در عرض این ساعات طی یک هفته وارد نوار غزه شده اند، با سهمیه یک روز امدادرسانی عادی برابر است.
آقای فالک در بیانیه خود اسرائیل را متهم کرده که تنها هنگامی اجازه امدادرسانی داده که مردم غزه در آستانه قحطی آشکار بوده اند.
دولت اسرائیل پیش از صدور این بیانیه نیز میانه خوبی با آقای فالک نداشت، به نحوی که حتی اجازه ورود به اسرائیل به او داده نشده است.
در واکنش به این بیانیه، یک سخنگوی وزارت امور خارجه اسرائیل در گفتگو با سرویس عربی بی بی سی گفت این موضع گیری، شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را بی اعتبار می کند. به گفته این سخنگو، گزارشگر ویژه سازان ملل در این موضع گیری، شلیک موشک از سوی حماس در نوار غزه به مناطق مسکونی اسرائیل و حقوق اسرائیلی های آسیب دیده از این حملات را نادیده گرفته است.
ریچارد فالک امسال جانشین جان دوگارد در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد شده و مسئولیت رسیدگی به موارد نقض حقوق بشر در سرزمین های اشغالی توسط اسرائیل را به عهده دارد.
گزازشگر بی بی سی

۱۳۸۷ آذر ۲۶, سه‌شنبه




لنگه کفش» خشم مردم عراق
احمد مزارعی

« منتظر زیدی» ژورنالیست مبارز عراقی، و مخالف تجاوز آمریکا به میهن خود، از ۶ ماه قبل برای پرتاب کفش به طرف بوش برنامه ریزی کرده بود. زیدی که ۲۹سال سن دارد از زمان راه اندازی شبکه تلویزیوی البغدادیه ،در پی تهاجم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ میلادی در این شبکه فعالیت می‌کرد. منتظر زیدی که یک کمونیست مستقل است قبل از این برای یک نشریه محلی بنام دیار فعالیت می کرده است. در جریان مصاحبه مطبوعاتی بوش و مالکی، منتظر زیدی که در میان خبرنگاران در سالن حضور داشت، بناگاه از جا برخاست و لنگه کفش خود را به سوی بوش پرتاب کرد و در همان حین فریاد زد:” ای سگ! این هدیه‌ای از سوی عراقی‌ها به توست؛ این بوسه خداحافظی است.» وی به‌سرعت کفش دیگرش را نیز به سوی بوش پرتاب کرد و گفت:” این هم از سوی بیوه‌ها، یتیمان و افرادی است که در عراق کشته می‌شوند.” پس از آن ماموران امنیتی در سالن او را محاصره و دستگیر نموده و بسرعت از سالن خارج نمودند.

شبکه تلویزیونی البغدادیه در بیانیه ای اعتراض خود را به دستگیری خبرنگار خود اعلام کرده است و از مقامات عراقی خواست تا هر چه سریعتر وی را آزاد کند. این شبکه اقدام منتظر الزیدی را در راستای دموکراسی و آزادی بیان دانست که مقامات آمریکایی در دوره جدید در عراق وعده آن را داده اند. یکی از کارکنان تلویزیون بغدادیه اظهار داشت که:” منتظر زیدی، انسانی است که بسیار به وطن خود عشق می ورزد و از اینکه تجاوزکاران آمریکایی این فجایع را در عراق بوجود آورده اند، در رنج و عذاب بسر برده و همواره می کوشید تا به طرق مختلف خشم خود را نسبت به آنان بروز دهد. وی از ماهها پیش برای این حمله خود برنامه ریزی کرده بود.”
مردم شهرک صدر در اعتراض به بازداشت خبرنگار شبکه تلویزیونی البغدادیه با برپایی تظاهرات اعتراض‌آمیز به سوی میدان “فردوس” در بغداد حرکت کردند و خواستار آزادی منتظر الزیدی از زندان شدند.

«هیئت دفاع از زنان عراقی» با سرودن شعر زیر از این فرزند ملت عراق تجلیل بعمل آوردند:” امروز ملت عراق یکصدا فریاد کشیدند…الله اکبر الله اکبراین فرزند پاک میهن ماست. زنان عراق به این فرزند خود که از شرف عراق دفاع کرده، افتخار می کنند. این جوانمرد در میان لانه زنبوران در میان صدها مامور “سیا” و ” موساد” و مزدوران محلیشان شجاعانه بپا خواست و معجزه آفرید، او پیام ملت عراق را به گوش جهانیان رسانید:” قرارداد امنیتی از طرف ملت عراق محکوم به نابودیست.”
رهبر جبهه ملی عراق ، عبدالامیر رکابی، در مقاله ای پرشور با عنوان « او انجام داد» نوشت: ” نبوغ منتظر زیدی، شرف کمونیست های عراق را به نمایش گذاشت. ننگ و نفرت بر مزدورانی که به نوکری آمریکا در آمده اند….. دولت عراق می کوشد منتظر زیدی را فردی روانی نشان دهد و یکی از همکاران مجید موسی بنام مفید جزایری عمل قهرمانانه منتظر زیدی را سرشکستگی برای روشنفکران دانسته است. “
عمل متهورانه منتظر زیدی انعکاس فراوانی در سراسر جهان عرب داشته است
دولت لیبی اعلام کرد که عالیترین مدال خود را بنام « شجاعت» به این خبرنگار عراقی اهدا می کند.
در لبنان، حزب الله لبنان با قدردانی از اقدام خبرنگار عراقی در پرتاب کفش به سوی بوش، این اقدام را بیانگر موضع حقیقی ملت عراق در رد اشغالگری آمریکا دانست.حزب الله در بیانیه ای تاکید کرد: اقدام زیدی حرکتی نمادین است و پایان دوره بوش به عنوان الگوی ظلم، تجاوز و اشغالگری را نشان داد.حزب الله لبنان خبرنگار عراقی را یک قهرمان توصیف کرد و از رسانه های ارتباط جمعی لبنان و کشورهای منطقه خواست با اعلام همبستگی با او در تلاش برای آزادی سریع این خبرنگار سهیم شوند.حسین فضل الله رهبر شیعیان لبنان نیز اظهار داشت:” استعمارگران و رهبران خیانتکار جهان عرب باید منتظر پرتاب کفش های مشابه ای از طرف ملتهایشان بر سر و صورت خود باشند.”
گروه حماس در فلسطین نیز اظهار داشتند که : بوش هرقدر بخواهد این اقدام را کم اهمیت جلوه دهد قادر به محو آن نخواهد بود.
در اردن نیز روزنامه نگاران بهمراهی حزب کمونیست این کشور دست به تظاهرات زده و از وی تجلیل بعمل آورده اند. آنان طی اطلاعیه ای خواستار آزادی منتظر زیدی شده و در پایان با سر دادن شعارهای زیر تظاهرات خود را پایان داددند: ” نابود سیاست استعمارگرانه امپریالیسم آمریکا” …..” سرنگون باد حکومت طایفه ای قبیله ای و دست نشانده عراق”…. ” درود و افتخار بر رفیق منتظر زیدی” …یکی از جالبترین عکس العمل ها در عربستان صورت گرفت که طی آن یکی از شهروندان کشور عربستان اعلام کرد به افتخار عمل قهرمانی این روزنامه نگار عراقی که کفش های خود را به سوی رئیس جمهور آمریکا پرتاب کرده است، ۱۰ میلیون دلار برای آن کفش پرداخت کرده است. آقای حسن محمد مخافه اعلام کرد که او به اندازه کافی زمین و املاک دارد و می تواند بعنوان مدال آزادی این کفش را خریداری نماید. وی سپس ادامه داد با سران و شیوخ منطقه خود صحبت کرده و آنها نیز برای سهیم شدن در این افتخار بزرگ بخشی از این پول را می پردازند. آقای مخافه که ۶۰ سال عمر دارد گفت:” کفش آقای زیدی بسیار ارزشمندتر از زمین و املاک من می باشد و اولاد من بعد از من آنرا به ارث خواهند برد، این کفش در آینده زیارتگاه آزادیخواهان خواهد گشت. “
حادثه فوق موجب شادی بزرگی در کشورهای عربی گردیده است. مردم به این شکل کینه و خشم خود را به آمریکا و مزدورانشان نشان می دهند. در عراق این عمل ضمن آنکه تظاهرات بسیاری را در پشتیبانی از زیدی بهمراه داشته، برای مردم این کشور روز بزرگ و گرامی بوده ، آنچنانکه مردم این روز را همچون یک روز مذهبی بیکدیگر تبریک گفتند.

۱۳۸۷ آذر ۲۵, دوشنبه


پرتاب کفش به بوش در سفر خداحافظی به عراق


در جریان نشست مطبوعاتی جورج بوش با نوری مالکی در بغداد، یک خبرنگار عراقی کفش های خود را به سمت رئیس جمهوری آمریکا پرتاب کرد.
این همان کاری بود که عراقی ها پس از سقوط صدام با مجسمه رهبر سرنگون شده کردند.
این عراقی همچنین جورج بوش را در حین پرتاب کفش های خود "سگ" نامید. اما کفش های او به رهبران آمریکا و عراق اصابت نکرد.
نیروهای امنیتی بلافاصله این مرد عراقی را با بازداشت کردند.
جورج بوش، رئیس جمهوری آمریکا، که روز یکشنبه (14 دسامبر) به بغداد سفر کرد، گفت که جنگ عراق هنوز پایان نیافته و هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن در عراق وجود دارد.
آقای بوش در بغداد با جلال طالبانی، رئیس جمهوری و نوری مالکی نخست وزیر عراق دیدار کرده است.
این سفر آقای بوش در پایان دوران ریاست جمهوری او صورت می گیرد. او در ماه ژانوی آتی زمام ریاست جمهوری آمریکا را به باراک اوباما تحویل خواهد داد.
در این سفر جورج بوش و نوری مالکی توافق نامه امنیتی میان دو کشور را امضا کردند.
دیدار با طالبانی
جورج بوش پس از ورود به بغداد با جلال طالبانی مذاکره کرد.
به گفته خبرنگاران در مذاکرات بوش در عراق، نحوه خروج نیروهای آمریکایی از این کشور طبق موافقتنامه امنیتی دو کشور، مطرح شده است.
جورج بوش گفت عملیات در عراق کاری مشکل ولی برای امنیت آمریکا و جهان ضروری بوده است.
طبق جدول زمانی مورد توافق، کلیه سربازان آمریکایی تا سه سال دیگر از عراق خارج خواهند شد.
این چهارمین سفر جورج بوش به عراق و احتمالا آخرین سفر او در سمت رئیس جمهوری آمریکاست.
خبرنگاران می گویند از تصمیم بحث انگیز آقای بوش برای حمله به عراق در سال 2003 و هرج و مرج ناشی از آن، به عنوان مهمترین خصیصه دوران ریاست جمهوری وی یاد خواهد شد.
BBC

۱۳۸۷ آذر ۲۳, شنبه


'نیروهای آمریکایی پس از مهلت تعیین شده در شهرهای عراق می مانند'

ژنرال اودیرنو گفت سربازان آمریکایی سربازان عراقی را آموزش خواهند داد
ژنرال ری اودیرنو، فرمانده نظامی آمریکا در عراق، می گوید شماری از نیروهای آمریکایی پس از پایان مهلت مقرر نیز از شهرهای عراق خارج نخواهند شد.
طبق توافق امنیتی آمریکا و عراق، نیروهای جنگی آمریکا پس از ماه ژوئن آینده از شهرهای عراق خارج می شوند.
ژنرال اودیرنو گفت این سربازان در مواضع مشترک امنیتی، به سربازان عراقی آموزش خواهند داد ولی در عملیات جنگی شرکت نخواهند داشت.
وی تعداد دقیق این سربازان را اعلام نکرد.
پیشتر، نوری المالکی نخست وزیر عراق ناچار شده بود اظهارات علی الدباغ، سخنگوی دولت عراق مبنی بر این که نیروهای آمریکایی ممکن است برای ده سال دیگر در عراق باقی بمانند را تکذیب کرده و آن را صرفا نظر شخصی این سخنگو بداند.
به موجب توافق امنیتی عراق و آمریکا، تمام سربازان آمریکایی تا پایان سال 2010 از عراق خارج می شوند.
روز گذشته علی الدباغ، سخنگوی دولت عراق در واشنگتن گفته بود که ممکن است نیروهای عراقی تا سال 2010 آمادگی به دست گرفتن امنیت عراق را نداشته باشند و لازم شود که نیروهای آمریکایی مدت حضور خود در عراق را تمدید کنند.
مخالفان پیمان جدید امنیتی، از جمله مقتدی صدر روحانی شیعه مذهب عراقی که با حضور نیروهای آمریکایی در عراق مخالف است، معتقدند که آمریکایی ها در تاریخ تعیین شده عراق را ترک نخواهند کرد و بر این موضوع پافشاری می کنند که نیروهای آمریکایی باید هم اکنون از عراق خارج شوند.
BBC

۱۳۸۷ آذر ۲۲, جمعه

رهبری حزب کمونیست عراق و بازار بورس نیویورک و لندن۱
سعاد خیری *
همسر یکی از رهبران قدیمی و اولیه حزب کمونیست عراق
برگردان احمد مزارعی

وای بر خودفروشانی که حزب شهیدان، «حزب کمونیست عراق» را تبدیل به کالای ارزانی در بازار بورس نیویورک و لندن نموده اند.تاریخ عراق و ملت عراق حکم خود را برای خیانت پیشگان به وطن و ملت صرفنظر از وابستگی های سیاسی اجتماعی و طبقاتی آنان صادر کرده است، زیرا آنان پشت به این سرزمین نمودند. در گذشته نیز ملت قهرمان عراق این حکم را در مورد « نوری سعید» که طی قراردادی ضد ملی مشابه قرارداد فعلی، منابع طبیعی و ثروت عراق را در اختیار استعمار انگلیس نهاده بود، به اجرا درآورد.رهبران کنونی فاسد و فرصت طلب “حزب کمونیست عراق” که به ناحق رهبری این حزب را غصب نموده اند، نه فقط از نوع همان «نوری سعید»ها هستند، بلکه خیانت آنان دو چندان بیشتر از اوست، خیانت به طبقه کارگر ، خیانت به اصول میهن دوستی و اصول حزب و زیرپا گذاشتن همه معیارهای انسانی. رهبران کنونی حزب کمونیست عراق، همپای بقیه رهبران سیاسی دیگرعراق، با امضای قرارداد ننگین و استعماری با آمریکا ، موجب تسلط امپریالیسم آمریکا بر ملت عراق ، غارت ثروتهای ملی و تبدیل سرزمین ما به پایگاههایی برای تجاوز به همسایگان ما و در نتیجه تقویت و نفوذ آمریکا در منطقه شده اند. گرچه ماتریالیسم تاریخی وسیر تکاملی جامعه، حکم بر پیشروی نیروهای مردمی و میهندوست به سوی برقراری نظامی عادلانه و دمکراتیک می دهد و این روند توقف ناپذیر می باشد، از سوی دیگر نیروهای ارتجاعی سلطه گر و همپیمانانشان نیز از پای ننشسته و می کوشند سلطه ارتجاعی خود بر بشریت مترقی را تحمیل نمایند.در این میان، در حالیکه بسیاری از احزاب مردمی در جهان با روند استیلای ارتجاع و امپریالیسم جهانی به مبارزه مشغول بوده و هستند، اما در عین حال برخی احزاب سیاسی که در گذشته جان بر کف با ارتجاع و امپریالیسم جنگیده اند، اینک توسط رهبری مزدورشان به دامان آنها غلتیده و از مردم خود بریده اند. رهبریت حزب کمونیست عراق اینک در زمره چنین نیروهایی قرار دارند.۲ شرکت این رهبران در پروسه امپریالیستی برای به استعمار کشیدن ملت ما، ضربه سختی به تاریخ مبارزاتی زحمت کشان کشور ما عراق وارد آورده است.«حزب کمونیست عراق» اولین شهید خود را در دسامبر سال ۱۹۴۸، در جهت مبارزه با قرارداد استعماری ” پورتسموث” تقدیم ملت عراق کرد و با مبارزات مداوم خود بهمراه سایر نیروهای میهندوست توانست این قرارداد استعماری را که انگلستان اصرار زیادی بر تحمیل آن داشت ، به شکست برساند.رهبر کنونی” حزب کمونیست عراق” با اعمال ضد میهنی و ضد مردمی خود در همکاری با اشغالگران آمریکایی- انگلیسی، در حقیقت راه مبازرات گذشته شهدای حزب و در راس آنان رفقا «فهد»، «حازم» و «صارم» را مورد توهین قرار داده است، زیرا آنان با استقامت قهرمانانه خود توانستند توطئه شوم استعماری انگلستان را با شکست مواجه کنند. آنان برای سرفرازی ملت عراق و برقراری آزادی و عدالت اجتماعی شجاعانه بر بالای چوبه های دار رفتند و این پیام را برای زحمتکشان فرستادند که کمونیست ها از مرگ قویتر و از چوبه دار سرفرازترند. حزب کمونیست عراق به راه شرفتمندانه خود برای سرفرازی زحمتکشان ادامه داد و در این راه هزاران شهید تقدیم راه آزادی نمود. بدون شک در آینده ای نزدیک، ملت عراق در همپایی با دیگر نیروهای ضد امپریالیست و مردمی عراق موفق خواهند شد این توطئه شوم را هم با شکست روبرو سازند.
پانویس:۱- «شوکت خزنه دار»، عضو سابق کمیته مرکزی حزب کمونیست عراق، با نقل قول از مصاحبه «محمود عثمان»، سیاستمدار کرد عراقی با تلویزیون ANN در پاریس، در مورد «حمید مجید موسی»، رهبر کنونی”حزب کمونیست عراق” ، چنین می نویسد: محمود عثمان:
…. من آن زمان در یکی از دفاتر پنتاگون در واشنگتن حضور داشته و قراردادهای مربوطه به سرنگونی رژیم صدام را امضا می نمودم. هنگامیکه از اتاق بیرون آمدم «حمید مجید موسی»، رئیس حزب کمونیست عراق را دیدم که بر روی یک صندلی بیرون اتاق به انتظار نشسته بود. وی با دیدن من دست و پای خود را گم کرد ، کیف و کاغذ از دستش به زمین افتاد . من با خنده به او گفتم :” برادر حمید ناراحت نباش، همه ما در یک قایق نشسته ایم “ شوکت خزنه دار در بخشی دیگری از نوشته خود به این اشاره دارد که رهبری حزب کمونیست عراق به تحریم اقتصادی بر علیه کشور خود رای مثبت داد. این مصوبه به دستور آمریکا در سازمان ملل به تصویب رسید و طی آن قرار شد که در مقابل فروش نفت، فقط غذا به عراق صادر شود و همه ما می دانیم که این قرار داد موجب کشته شدن ۷۵۰۰۰۰ کودک عراقی گردید . در حقیقت این یکی از توطئه های بزرگ آمریکا و انگلیس برای به زانو درآوردن کشور عراق و زمینه اشغال بعدی این کشور بود. شوکت خزنه دار می افزاید که «مجید موسی» حمله ارتش عراق به فلوجه را نیز تائید نمود با این توجیه که برای حفظ سلامت بدن می توان عضوی را با جراحی از بدن قطع کرد. «مجید موسی» با این توجیه تبهکارانه کشتار ۴۰۰۰ نفر از مردم بی دفاع فلوجه را تائید نمود. ۲- احزاب کمونیست کشورهای مصر، لبنان، اردن و فلسطین طی اطلاعیه مشترکی مخالفت خود را با شرکت حزب کمونیست عراق در مجلس حکومتی زیر نظر پل برمر اعلام داشته و آنرا عملی مغایر با اهداف سوسیالیسم و آزادی زحمتکشان دانستند.* سعاد خیری، همسر زکی خیری، یکی از بنیانگزاران و رهبران اولیه حزب کمونیست عراق و از مبارزان خستگی ناپذیر زحمتکشان عراق بوده است. سعاد خیری هم اکنون بطور خستگی ناپذیر راه همسر خود را ادامه داده و از فعالین جنبش زنان عراق است.

۱۳۸۷ آذر ۱۱, دوشنبه




وقایعی که در ابوغریب اتفاق افتاده


10 آذر 1387


.مقدمه مترجم: دمکراسی و حقوق بشر آمریکائی : در چند روز گذشته، فاجعه عظیم تازه ای تحت نام « قرارداد امنیتی» بر مردم عراق وارد شد که اثرات آن از جنگ خانمانسوز ۶ ساله آمریکا بر علیه این ملت کمتر نیست. امضای این قرارداد تمام تجاوزات گذشته ، حال و آینده آمریکا را بشکل ” قانونی و مشروع ” در خواهد آورد. اما نباید شک داشت ، همانطور که «مقاومت ملی عراق» در گذشته آمریکا را با شکست فاحشی مواجه ساخت، از این پس نیز با مقاومت خود ، طرح تازه آمریکا را نیز با شکست روبرو خواهد ساخت و آزادی و آبادی را برای ملت عراق به ارمغان خواهد آورد. آمریکا در ۶ سال گذشته به هر نوع جنایت و تجاوز ضد انسانی بر علیه ملت مظلوم عراق دست زد. شکنجه، کشتار، سوزندان و تخریب خانه های مردم بر سرشان ، خانه گردی های شبانه و سرقت اندوخته های فقیرانه مردم و سپس تجاوز به زنان و دخترانشان جزو کارهای یومیه این پیامبران دمکراسی آمریکائی بود. همه بیاد دارند که چگونه دختر ۱۵ ساله ای را بنام عبیر در روستای حدیثه مورد تجاوز ۶ سرباز نیروی دریایی آمریکا قرار گرفت و آنگاه برای پاک کردن آثار جرم، عبیر را بهمراه پدرومادر و خانه اشان در آتش سوزاندند تا مگر جنایت پنهان بماند و این یکی از دهها هزار بود. غافل از اینکه یکی از سربازان برای تفریح از تمام اتفاقات فیلمبرداری کرده بود .امروز کسانیکه تحت نام«آکادمیسین»، «محقق» و اسمهای گوناگون همچون آقای عباس میلانی و حمید شوکت و غیره که در موسسه «هوور» وسایر موسسات وابسته به سی آی ا به تحریف تاریخ مشغولند در برابر همه این جنایات آمریکا مهر سکوت بر لب زده و خفقان گرفته اند زیرا اینان در خلوت و در برابر فلان مامور دون رتبه آمریکایی به جز انسان حقیر و خود فروخته ای که به نوکری آنان مشغولند چیز دیگری نیستند. القاب پر آب و تاب “دکتری” و مورخ و محقق بودن پرده ساطری برای پوشاندن حقیقت است.آنانی که امروز در عراق این فاجعه عظیم را برای هموطنان خود آفریده اند، همان عباس میلانی ها ، حمید شوکت ها، و صدها “محقق و تاریخ نویس” همپالکی اینان بوده اند که در دربار اعظم بوش به حقیرانه ترین وجهی به توطئه دست می زدند. همه اینها دیروز از حقوق بشر ، دمکراسی و آزادی گلو پاره می کردند، اما همه این شعارهای توخالی برای سپردن نفت و ثروتهای عراق بدست آمریکا بود . این سینه چاکان ” حقوق بشر و دمکراسی” هیچ رسالتی جز این ندارند .در این شکی نیست که در کشور ما، حقوق بشر نقض می شود ، آزادی بیان، تشکیل احزاب مستقل وجود ندارد، فساد، رشوه بیداد می کند و بسیاری نارسائی های دیگر . اما این مشکلات را تنها از درون ایران و با کمک نیروهای مترقی و آزادیخواه ود ر پیشاپیش آنان زنان، کارگران و روشنفکران انجام گیرد. نه از طریق دست به دامن شدن به آمریکا، اسرائیل و سایر دولت های استعمارگر ی که اهداف و منافع خاص خود را دنبال می کنند.براینکه دمکراسی و حقوق بشر آمریکائی ها بیشتر بر هموطنان عزیز روشن گردد، ترجمه قسمتی از پرسش و پاسخی که در کنگره آمریکا انجام گرفته در اینجا آورده می شود. اعضای کنگره آمریکا با حضور سیمور هرش از تعدادی از ژنرال ها و درجه داران آمریکائی که بطور مستقیم در جنایات و شکنجه علیه مردم عراق شرکت داشته اند، سوال و جواب کرده است که البته همه این افراد هم اکنون آزاد و مشغول زندگی شخصی هستند. و این در حالیست که جنایت و تجاوزات مشابه در عراق همچنان ادامه دارد و دهها هزار زندانی عراقی در کشور خود و در زندانهای مخفی سایر کشورها، همچون مصر، اردن، کویت، قطر و اروپا و یا زندان های شناوری که بصورت کشتی در دریاهاست ادامه دارد. باشد که با خواندن ترجمه زیر، کمک به آگاهی هموطنان شده و در عین حال سند روسیاهی برای مزدورانی که در دفاتر متعددی که “سی آی ا ” با نام های دکتر و مورخ به تحقیق و در حقیقت به مزدوری مشغولند، باشد.این مطلب غیر از سایت سیمور هرش در بسیاری از مطبوعات کشورهای عربی از جمله مجله «الاسبوع» چاپ قاهره و سایت البصره نیز منتشر شده است. که بخشی از متن این سوال و جواب ها را از مجله « الاسبوع» چاپ قاهره انجام گرفته است.

سایت البصره برگردان احمد مزارعی

وقایعی که در ابوغریب اتفاق افتاده


سوال کننده : آیا مطمئن بودید از خویشان تروریست ها هستند؟


توماس روبیج : بله ، از مرکز گزارش داشتیم و من موضوع را به اطلاع ژنرال استیون کاسبون رساندم.س: عکس العمل ژنرال چه بود؟


بورگس: از وی دستور رسید که کارتان را ادامه دهید.


س: محتوای گزارش چه بود؟


بورگس: بچه ها را آنقدر شکنجه کنید که تروریست ها تسلیم شوند.


س: اما ۱۸ کودک زیر شکنجه بقتل رسیدند؟بورگس: می دانمس: چند کودک بودند؟بورگس: بیش از ۶۰ کودکس: چگونه آنها را شکنجه می کردید؟


بورگس: عالیجناب ما آنها را مستقیما بازداشت نمی کردیم وقتی خانواده ها را می آوردیم ، آنها بهمراه مادران خود بودند.


س: پس چرا رای خود را تغیر داده و آنها را شکنجه کردید؟


بورگس: برای آنکه تروریست ها چند نفر از سربازان ما را ربوده بودند و این بهترین راه بود تا ما بتوانیم آنان را از حفره هایشان بدر آوریم.


س: با زنان چه کار کردید؟بورگس: زنان بسیار خونسرد بودند و حاضر نبودند تحت هیچ شرایطی با ما همکاری کنند، وقتی از همکاری آنان ناامید شدیم، تصمیم گرفتیم تا به آنان تجاوز کنیم، زیرا باور داشتیم زنان عراقی با این کار به همکاری با ما تن خواهند داد.


س: چه کسی این دستور را به شما صادر کرد؟


بورگس: پنتاگون در جریان امر قرار داشت


س: آیا این دستور از کاخ سفید صادر شده بود؟


بورگس: نمی دانمس: چه کسی بطور شخصی به تو امر داد که به این کار مبادرت ورزی؟


بورگس: ژنرال کاسبورن، وی گفت که دستور آمده و شما باید اجرا کنید.س: چگونه عمل تجاوز صورت می گرفت ؟


بورگس: عمل تجاوز با حضور دو افسر و چند سرباز انجام می شد. ۱س: برای آقای ریوج، رئیس بخش قانونی در نیروی زمینی


آیا از این امور آگاه بودید؟


ریوج: بله گزارش در دست داشتمس: شما بعنوان یک شخصیت حقوقی و قانونی عکس العملتان چه بود؟


ریوج: عالیجناب این مسئله حقوقی نبود، بلکه سیاسی بود.


س: شما توافق کردید ؟توماس روبیج: به تعداد معدودی از زنان تجاوز کردیم و بنظرم جرم نیست ، باید این کار را انجام می دادیم.س: آیا وسیله دیگری برای فشار بر زنان نداشتید؟


توماس روبیج: ژنرال بورگس به این سوال جواب می دهد.


س: ژنرال بورگس، بفرمائید!بورگس: چرا، ما آنها را به شیوه های مختلفی شکنجه کردیم، از جمله آنان را وادار کردیم که در آب بخوابند ، ۲۴ ساعته بر سر پا بیستند و موی سر آنها را تیغ زدیم که شاید حرف بزنند. اما آنها حاضر نبودند که هیچگونه با ما همکاری نمایند.س: آیا سربازان با شما همکاری می کردند؟


بورگس: بعضی از آنها کم سن و سال بوده و کمتر این چیزها را دیده بودند ، لذا احساس نارضایتی می کردند. گردان ۲۰۵ فقط عوامل را اجرا می کرد و نمی شد که همه چیز را به آنها بچسبانیم. افراد گردان های دیگر نیز اعمال مشابه ای انجام می دادند.س: چه کسی مستقیما، دستور شکنجه کودکان را صادر می کرد؟توماس روبیج: دستور از طرف جانیس کاربینسکی، مسئول زندان ابوغریب صادر شد.


بورگس: بعضی از این شکنجه ها بعلت گزارشی بود که بدست ما می رسید.


س: گزارشات چه می نوشتند؟


بورگس: در این گزارشات آمده بود که بعضی از اعضای بدن این کودکان قطع شده ، بوسیله آلتی فلزی بسر آنها کوبیده شده و قسمت هایی از بدن آنها سوزانده شده است. ۲س: چرا این اعمال را با کودکانی انجام می دادید که هیچ نمی دانستند؟


بورگس: باور دارم که بچه ها قربانی بودند ولی بخاطر زیر فشار قرار دادن مادران، برادران و خواهرانشان به اعتراف ، بچه ها را شکنجه می کردیم.س: آیا بچه هایی را که جان می سپردند، چه کارشان می کردید، آیا آنها را به خانوادهیشان می دادید؟


بورگس: نه. آنان را در بیابان به خاک می سپردیم، اما مادرانشان اصرار می کردند که در جریان دفن بچه هایشان حاضر باشند، منظره وحشتاناکی بود.س: آیا بعد از قتل بچه ها شکنجه در حق خانواده هایشان متوقف می شد؟


بورگس: دستوری به شماره ۱۲۳۴۷۲ ، از طرف ارتش بدست ما رسید که هر کودکی که زیر شکنجه کشته شد، شکنجه را در مورد خانواده اش متوقف کنید.س: آیا این باعث شد که شما آن خانواده ها را آزاد کنید؟


بورگس: نه. ما می ترسیدیم که این اخبار به گوش مردم عراق برسد.


سوال برای آقای روبیج:


در گزارشات آمده که گردان ۳۷۲ و ۳۲۰ و تیپ ۸۰۰ به اعمال بسیار وحشتناکی در حق جوانان عراقی دست زده اند. تفاصیل و جزئیات آنرا بیان کنید.


توماس روبیج: من به فرماندهان گفتم که با بعضی از این اعمال مخالفم. اما کسی به من گوش نداد.س: اعتراض خود را مستقیم به چه کسی بیان کردید؟


توماس روبیج: به آقای رامسفلد ، وزیر دفاع بطور مستقیم و همچنین بوسیله نامه ای به خانم کاندالیزا رایس دلایل خود را بیان کرده و خواستم که وی گزارش را به اطلاع پرزیدنت بوش برساند.س: می توانم که علت اعتراضت را بپرسم؟


توماس روبیج : اعتراض من به هر گونه عمل ضد اخلاقی با بازداشت عراقی ها بود، بخصوص وقتی فهمیدم که ارتش تعدادی سربازان همجنسگرا را به عراق آورده تا با بازداشتی های جوان عراقی بعمل جنسی بپردازند. می دانستم که جوانان عراقی با شدت تمام مقاومت می کردند و احیانا عده ای از آنان به قتل می رسیدند. بویژه در مورد استفاده از سگ های آموزش دیده برعلیه جوانان بسیار مخالف بودند.


س: مگر سگ ها چه کار می کردند؟


توماس روبیج: گزارش هایی دارم و به دفتر وزیر دفاع هم فرستاده ام، ما سگ ها را آموزش می دادیم تا آلت تناسلی این جوانان را قطع کنند. جانیس کاربینسکی این موضوع را برایم گفت وبسیار احساس خوشحالی می کرد، گفتم این عمل زشتی است و لایق سرباز آمریکایی نیست.


س: جانیس کاربینسکی چه گفت ؟


توماس روبیج: آنان جوانان عراقی را مجبور می کردند که لخت و بدون هیچ پوششی بایستند و هر کدام از آنها مقاومت می کردند، در جا کشته می شدند. جوانان را مجبور می کردند که عریان بیاستند ، میان پاهای آنان را باز می کردیم ، دست های آنها را به میله های فلزی می بستیم ، پس از آن یکباره سگ ها را بسوی آنان رها می کردیم تا آلت تناسلی آنان را قطع کنند. منظره وحشتناک و خونینی بود که احتمالا به مرگ آنها منجر می شد.


س: چند نفر از آنان به این شکل به قتل رسیدند؟


توماس روبیج: ۳۰۰ نفر، پس از قطع آلت تناسلی شان ، چند ساعتی زنده می ماندند و سپس جان می سپردند، با کمال تاسف باید بگویم که سربازان ما از این صحنه ها لذت می بردند، مسئله ای غیر اخلاقی بود.


س: شما که اعتراض داشتید چرا این اعمال را متوقف نکردید؟


توماس روبیج: من کوشیدم اما اوامر تازه ای رسید که این کار باید ادامه پیدا کند.


س: آیا اینگونه اعمال را با زنان هم انجام دادید؟


بورگس: نه. با زنان نکردیم.س: اما من گزارشی دارم که سربازان از سگ ها برای لمس آلت تناسلی زنان استفاده می کرده و کارهای بدتری نیز انجام می داده اند. بسیاری از این زنان در اثر این اعمال دچار صدمات روحی و جسمی شده و جان سپرده اند.


بورگس : در این مورد من گزارشی ندارم . این متعلق به بخش های دیگر ارتش است .س: در مورد بستن آلت تناسلی جوانان عراقی به طناب های لاستیکی چه می گوئید؟


بورگس: ریوج به این سوال پاسخ می دهدتوماس روبیج: ما با این وسیله جوانان عراقی را از هر طرف می بستیم از جمله آلت تناسلی آنها آنچنانکه اگر کوچکترین حرکتی می کردند، دچار درد بسیار شدیدی می شدند.س: آیا به این عمل اعتراض داشتید؟


توماس روبیج: نه. بنظرم این کاری معمولی بود که بعد از مدتی متوقف خواهد شد....
بیانیه اتحاد زندانیاین سیاسی عراق در مورد امضای « قرارداد امنیتی آمریکا»
9 آذر ۱۳۸۷
نوشته محمد ادهم حمد، رئیس کانون زندانیان سیاسی عراقPrisoners_union@yahoo.com
برگردان احمد مزارعی
بیانیه اتحاد زندانیاین سیاسی عراق در مورد امضای « قرارداد امنیتی آمریکا»امضای قرارداد امنیتی با آمریکا، عملی است ننگین برای تقسیم عراق و سهیمه بندی طایفه ای ، مذهبی و قبیله ای ، قراردادی است برای ادامه تجاوز، ضعیف کردن ملت عراق ، غارت ثروت های ملی، قراردادی است برای سر و سامان دادن به اوضاع درهم ریخته آمریکا و سرقت نفت عراق تا آخرین بشکه و میدان دادن به نفوذ روزافزون ایران در عراق.سوالی که امروز ملت عراق مطرح می کنند چنین است: چگونه امکان دارد که پارلمان ، دولت و اعضای این دولت که همه به توسط اشغالگران و با پشتیبانی تانک ها و سربازان آمریکایی و با کشتار گسترده مردم عراق به قدرت رسیده اند، آری چگونه امکان دارد اینان بر علیه قراردادی رای بدهند که بقای آنان به این قرارداد بستگی دارد.گروههای سیاسی که در پروسه موجود شرکت دارند، یعنی مجلس اعلا متعلق به حکیم ، گروه وفاق متعلق به چلبی و گروه علاوی و حزب کمونیست عراق که در گذشته در کنگره لندن و « کنگره صلاح الدین» بر اشغال عراق؛ نابودی و غارت ثروتهای عراق صحه گذاشته اند.قرارداد ننگین امنیتی برای آمریکا تضمین مجددی است بر مشروع جنگ دیگری بر علیه عراق و شروع برای اجرای پروژه خاورمیانه جدید و ایجاد تدارکات تازه ای برای تسلط بر امکانات عمومی مردم عراق و تمام منطقه خلیج ]فارس[ برای دوره ای طولانی .این امضای ننگین مشروعیت مجددی به پارلمان و دولت عراق می دهد تا اعمال تجاوز ، دستگیری و شکنجه جسمی را در حق مبارزان اعمال و آنچه را که تاکنون از ساختارهای اجتماعی باقی مانده منهدم کنند و هر آنکس که بهر شکلی با اشغالگران به مخالفت برخیزد ، سرکوب کنند.امضای این قرارداد، همراه با شروع مرحله تازه ای از غارت ثروتهای عراق، استفاده نامشروع از خاک وطن ما، به بدترین وجهی برای پیشبرد پروژه صهیونیستی- آمریکایی که تاکنون نتوانسته بودند از طریق نظامی گری به پیش ببرند.اتحاد زندانیان سیاسی عراق، مسئولیت خود می داند که آن بخش از قرارداد را که مربوط به زندانیان است افشا نموده و در مورد آن توضیحات لازم را بدهد.دیوان عالی کشور عراق در تاریخ ۱-۷-۲۰۰۸ اعلام نموده که تعداد ۱۰۰۲۳۸ نفر از زندانیان شامل قانون شماره ۱۹ مصوبه سال ۲۰۰۸ می گردند. همچنین ۲۶۳۴۴ نفر زندانی دیگر شامل این قانون نمی شوند. این قانون ۱۹ به قانون عفو عمومی معروف است. این نشان می دهد که در عراق، نزدیک به ۱۵۰۰۰۰ نفر در زندان ها بسر می برند. این تعداد رسمی ، شامل دهها زندان و بازداشت گاههای غیر رسمی که متعلق به ملیشیاها می باشد، نیست، تا کنون در مورد این بخش وسیع زندانیان، هیچ تحقیقی بعمل نیامده و از آنان بعنوان زندانیان سیاسی مرده نام می برند، زیر از هیچ طریقی نمی توان به آنها دسترسی پیدا کرد و یا مسائلشان را مطرح نمود.سازمانهای حقوق بشری، طی اطلاعیه ای خاطرنشان کرده اند که تعداد ۱۰۰۰۰ نفر در زندانهای میلیشاها بسر می برند.همچنین مسئولان آمریکائی اعلام کرده اند، که تعداد ۱۵۰۰۰ نفر از زندانیان عراقی را که در زندان آمریکائی ها بسر می برند، به مسئولان دولت عراقی تحویل خواهند داد. این رقم ۱۰ درصد کل زندانیان موجود در زندانها و بازداشتگاههای آمریکائی هاست. برای مثال در زندان بوکا ، ۲۰۰۰۰ زندانی بسر می برند و این تنها در یکی از زندان های آمریکائی هاست، دهها زندان بزرگ و کوچک دیگر در سراسر عراق توسط آمریکائی ها اداره می شوند. زندان های دیگری هم آمریکایی ها در کشورهای دیگر مانند کویت ، قطر و اردن دارند که بسیاری از زندانیان را برای بازجویی و شکنجه به این کشورها منتقل کرده اند. همانطور که می دانید، زندان های مخفی زیادی نیز در اروپا وجود دارد که بسیاری از عراقی ها به این زندان ها منتقل شده اند.در تاریخ ۲۶ -۱۱ -۲۰۰۸ ، بی بی سی گزارشی از یکی از زندان های دولتی عراق را نشان می داد که می توان گفت بیشتر شبیه به قفس حیوانات بود تا زندان برای انسان ها. از اینجا باید پی برد که چه نفرت و کینه ای نسبت به فرزندان آزادی خواه و مقاوم ملت عراق، به دل دارند.

۱۳۸۷ آذر ۹, شنبه


خواست مردم عراق تخلیه فوری
نیروهای نظامی آمریکا
و موتلفینش ازعراق است
مصاحبه
هئیت تحریریه سایت جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران با هموطن گرامی دکتر یونس پارسابناب ،صاحب نظر درمورد مسائل خاورمیانه و جهان پیرامون مسال حاد و کلیدی عراق.

هدف ما ازاین مصاحبه دفاع از مردم عراق و تلاش درتنویر افکار عمومی بین ایرانیان است. کمیته ضد جنگ مونیخ که تحت عنوان جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران فعالیت میکند مواضعش همانطور که در صفحه تارنمای آن مشاهده میشودعلیه هر نوع تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی به ایران و کشورهای منطقه و جهان است و دراین بستر با تمام نیروها و شخصیتهای مترقی و انقلابی همکاری میکند.مصاحبه درمورد اوضاع حاد عراق با شخصیت مبارز دکتر یونس پارسا بناب که زحمت کشیده به سئوالات ما پاسخ داده اند را در زیر ملاحظه فرمایید. ما پیشاپیش از همکاری صمیمانه یونس پارسا بناب با جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران سپاسگزاریم .

مدیر مسئول سایت جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقنصادی علیه ایران-مونیخ

بیژن منتظری
http://jenhezedetajavoz.blogspot.com
29 نوامبر 2008

.................................................................................................................................................

بیژن منتظری :
- بیش از5 سال از اشغال نظامی عراق می گذرد، کشتار مردم عراق وویرانی کشورهمچنان ادامه دارد. آمریکا عملا درعراق شکست خورده است. ؟ شما خواست خروج آمریکا ازعراق و پرداخت غرامت به مردم عراق را چگونه می بینید؟

دکتر یونس پارسابناب :

وظیفه پرداخت غرامت به عراقی ها را نباید محدود به خسارات تجاوز آمریکا در پنج سال گذشته ساخت . آمریکا و انگلستان دهه ها ست که مردم عراق را شکنجه داده اند . در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ، هر دو دولت رژیم استبدادی صدام را در اجرای جنایاتش قویا حمایت کردند . امروز بر اساس مدارک رسمی دولتی که منتشر شده اند از یک سو و پژوهش های مورخین غیر دولتی از سوی دیگر محرز گشته است که این دو دولت بویژه آمریکا ، حامی رژیم صدام در جنگ هشت ساله ایران و عراق بودند . در پائیز سال ۱۹۸۸ زمانی که رژیم جمهوری اسلامی متوجه شد که در آن جنگ نمی تواند با آمریکا که آشکارا از رِِژیم صدام حمایت می کرد دربیافتد ، شکست را پذیرفته و راضی به امضاء قرارداد آتش بس گشت . انکار و یا رد وقایع تاریخی و تبعات آنها همیشه برای هیئت های حاکمه نظام یک موضع رضایت بخش و سهلی است ولی قربانیان نظام عموما ترجیح می دهند که آنچه بر سر آنها آمده و بر آنها چه گذشته را فراموش نکنند . بعد از پایان جنگ ایران و عراق ، آمریکا وانگلستان حمایت نظامی و مالی خود را به رژیم صدام ادامه دادند و آن رژیم را با منابع نظامی برای توسعه سلاح های کشتار دسته جمعی و طرز استفاده از آنها مسلح ساختند . آنها دهها مهندس اتمی و تکنولوژِی هسته ای عراق را جهت آموزش و پرورش به آمریکا آوردند و این کمک ها تا سال ۱۹۸۹ ادامه داشت .
بلافاصله بعد از پایان جنگ خلیج فارس در بهار ۱۹۹۱ ، دولت های آمریکا و انگلستان دوباره کمک های نظامی خود را به رژیم صدام شروع کرده و دست او را بطور موثری در سرکوب و قتل عام شیعیان در جنوب و کردها در شمال عراق باز گذاشتند . دلایل حمایت از صدام از طرف دولت های آمریکا و انگلستان حتی بطور علنی توسط رسانه های گروهی اعلام گشت . روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که : " وحدت نظر چشمگیری " بین آمریکا و متحدینش انگلستان و عربستان سعودی وجود دارد که " علیرغم گناهان رهبر عراق " ، او ( صدام ) برای ثبات کشورش امید بهتری از آنهائی که مورد سرکوب او قرار گرفته اند ، ارائه می دهد . روشن است که در ادبیات سیاسی آمریکا و متحدینش ، مفهوم کلمه " ثبات " یعنی " تبعیت از فرامین " کاخ سفید . تامس فریدمن گزارشگر نیویورک تایمز در این مورد توضیح داد که : بهترین شرایط برای آمریکا وجود یک گردان نظامی آهنین مثل صدام بر عراق است که بتواند همانطور که صدام عمل می کند ، حکومت کند . بدون تردید یک راهکار و بدیل دیگر – همان زمان و هم حالا – اینست که مردم عراق مستقل از آمریکا سرنوشت خود را تعیین کنند . سیاست های جنایت بار و نظامیگری های ویرانگر آمریکا و انگلستان علیه مردم عراق با رهائی کویت و شکست نظامی صدام در سال ۱۹۹۱ به پایان نرسید . آنها بلافاصله با اعمال تحریم های گوناگون باعث مرگ صدها هزار نفر بویژه کودکان عراقی ، تخریب و نابودی زیربنای اقتصادی غیر نظامی جامعه عراق و تقویت رژیم صدام گشته و مردم عراق را که قربانیان اصلی جنگ و تحریم ها بودند ، مجبور ساختند که برای بقای خود هم شده متکی بر دیکتاتور شوند . واقعیت اینست که این تحریم ها ی ویرانگر در طول دهه ۱۹۹۲ – ۲۰۰۳ باعث گشتند که صدام به سرنوشت مستبد ینی چون سوهارتو در اندونزی ، موبوتو درکنگو و دیگر گردنکشان کمپرادور که مورد حمایت جدی آمریکا و انگلستان بودند ، دچار نگردد . شایان توجه است که امروزه هم سیاست های جاه طلبانه و ماجراجوئی های نظامیگرانه دولت های آمریکا و انگلستان در مورد ایران باعث گشته که اقشار مختلف بینابینی در ایران در مقابل مستبدین حاکمه جمهوری اسلامی دست به حرکت های سیاسی نزده و سکوت کنند و یا در مقابل تهد یدات روزانه اتمی – نظامی دولتمردان آمریکائی از بی علاجی وجود رژیم جمهوری اسلامی را تحمل کنند . و هر رو سیاست های مداخله گرایانه آمریکا در کشورهای مختلف جهان منجمله در افغانستان ، عراق ، لبنان ، سوریه ، ایران و ..... توسط ایدئولوگ ها و روشنفکران مختلف به کمپ نظام جهانی سرمایه تحت نام صدور دموکراسی ، رستگاری ، حمایت از حقوق بشر و مبارزه علیه تروریسم بین المللی مورد حمایت و تحسین و یا توجیه قرار می گیرند . ولی قربانیان اصلی نظام و آنهائی که ترجیح می دهند که جهان واقعی را بفهمند ، بر این امر آگاه اند که حمایت نظام از مستبدین حاکم در کشورهای مختلف جهان نه تنها به تاریخ باستان نپیوسته بلکه به قوت خود باقی است . قربانیان نظام جهانی از سیاهان و بومیان آمریکائی گرفته تا مردم فلاکت زده عراق ، افغانستان ،بخشی از کشورهای آفریقای غربی خواهان غرامت و پرداخت خسارات هستند . آنها بر این امر آگاه اند که آن دولت ها و نیروهائی که در طول تاریخ بویژه در عصر امپریالیسم ، مرتکب جنایات متعدد و تجاوزات نظامی و سیاسی گشته اند ، از نظر قوانین بین المللی وظیفه دارند که غرامت به قربانیان تجاوز و جنگ بپردازند . ولی بحران عمیق اخلاقی در فرهنگ هژمونی طلبی که یکی از عوارض و تبعات بحران بزرگ ساختاری در صورت بندی نظام جهانی سرمایه است احتمال دارد که حتی از بحث و مناظره درباره پرداخت غرامت در انظار عمومی و رسانه های گروهی جلوگیری کند .



بیژن منتظری :
- درغرب جنبش مقاومت مردم عراق را تروریستی و بنیادگرا و ضد تمدن معرفی میکنند و ازاین رو بسیاری از جریانات سیاسی خارجی و حتا ایرانی درمورد عراق سکوت کرده و یا جرئت حمایت از مبارزه نیروهای مقاومت درعراق را ندارند. شما این موضوع را چگونه می بینید و چه باید کرد تا مقاومت مردم عراق هرچه بیشتر مورد حمایت معنوی مردم قرارگیرد؟

یونس پارسابناب :

روشن است که نظرات متعدد و زیادی راجع به هیولای جنگ و عواقب آن در عراق مطرح و ارائه می گردد ولی از گزارش دهی و گزارش گری چندان خبری نیست . ژورنالیست ها عموما در عراق در محدوده های کاملا کنترل شده مثل " منطقه سبز " بغداد و یا در کمپ های نظامی ماموریت خود را سپری می کنند . این وضع به هیچ وجه به این معنی نیست که این ژورنالیست ها که قرار است گزارش بدهند یک عده آدم های ترسو یا تنبل هستند . بلکه این وضع به این علت بوجود آمده که ژورنالیست ها در هیچ جائی در عراق احساس امنیت نکرده و اوضاع شدیدا خطرناک است . این شرایط در جنگ های گذشته وجود نداشته است . این یک واقعیت شگفت انگیزی است که امروز آمریکا و انگلستان به عنوان اشغالگران در عراق با مشکلاتی از نظر اداری و مدیریت روبرو هستند که نازی های آلمان به آن اندازه در کشورهای اشغال شده اروپا روبرو نبودند . عموما نازی ها بعد از اشغال نظامی یک کشوری در اروپا بزودی موفق می شدند که یک دولت وابسته و مطیعی را در آن کشور برپا کنند و برنامه های خود را توسط آن رژیم ها پیاده سازند . در صورتیکه آمریکا پنج سال و نیم بعد از اشغال نظامی عراق و قتل عام بیش از یک میلیون نفر از مردم عراق و آوارگی و بی خانمانی بیش از پنج میلیون پناهندگان عراقی نتوانسته است که یک دولت حتی مستبد ولی مطیع و متمرکز بوجود آورد . در پرتو این شرایط ، بحران عراق را چگونه می شود حل کرد . پیش از اینکه به این سئوال پاسخی داده شود ، بهتر است به چند نکته مهم اشاره شود . در کنوانسیونها و دیگر نهادهای بین المللی بر این اصل مهم تاکید می شود که کشور ونیروئی که به یک کشور دیگر تهاجم و حمله نظامی کرده و آن کشور را اشغال نظامی می کند ، هیچ نوع حق و حقوقی ندارد ولی متعهد است .
اولین وظیفه اشغالگر اینست که خسارات ناشی از جنگ و اشغال را بپردازد . دومین وظیفه اینست که به خواست مردم که قربانیان اصلی جنگ و اشغال هستند ، توجه کند . سومین وظیفه اینست که مجرمین و مجریان جنگ و اشغال نظامی در دادگاههای بین المللی محاکمه شوند . این وظیفه آخری را هیئت حاکمه آمریکا که در راس نظام جهانی قرار دارد بخاطر فرهنگ غالب در نهاد های امپراطوری نظام قادر نیست که انجام دهد . اما می توان در مورد احتمال پرداخت غرامت بر اساس خسارات که در این سال ها مردم عراق تحمل کرده اند ، بحث و گفتگو کرد .

بیژن منتظری :
- کمتر گروهی دربین نیروهای اپوزیسیون ایرانی خواست خروج بی قید و شرط ارتش متجاوز امریکا درعراق را طرح میکند.دلیل این امرچیست؟ آیا با خروج ارتش آمریکا مقتدا صدر به قدرت خواهد رسید؟ آیا جنگ داخلی خواهد شد....اساسا می توان با چنین استدلالی مخالف این شعاربود؟

یونس پارسابناب :

خواست مردم عراق تخلیه فوری نیروهای نظامی آمریکا و موتلفینش از عراق است . مردم عراق بیش از پیش متوجه شدند که بدون استقرار حاکمیت ملی ( استقلال ) در عراق آنها نخواهند توانست که به آزادیهای دموکراتیک و توسعه در عرصه های اجتماعی و اقتصادی ( عدالت اجتماعی ) دست یابند .
سکوت و سانسور چشم گیر و فراگیر از طرف رسانه های گروهی در اروپا و آمریکا در مورد خواسته های مردم عراق وجود همبستگی بین آمریکا و موتلفینش را به نمایش می گذارد . نیروهای مترقی و دموکراتیک در آمریکا و اروپا که معتقد به حاکمیت ملی و رابطه ای ناگسستنی و تاریخی آن با پیشرفت دموکراسی ، سکولاریسم و عدالت اجتماعی هستند وظیفه ای دارند که با سیاست های دولت های خود ( مبنی بر ادامه اشغال نظامی عراق ) مرزبندی کرده و از استقرار حاکمیت ملی مردم عراق دفاع کنند . تنها گذاشتن مردم عراق در مقابل ادامه اشغال برای اقشار مختلف کارو زحمت ، روشنفکران اروپا و آمریکا یک گزینه قابل قبول نمی تواند باشد . هرچه قدر زودتر نیروهای اشغالگر و مداخله گر خارجی خاک عراق را ترک کنند و هر چه قویتر نیروهای مترقی ، دموکراتیک و برابری طلب در جهان از طریق برپائی یک کارزار جهانی ضد اشغال از خواست مردم عراق مبنی بر استقرار حاکمیت ملی حمایت کنند ، به همان اندازه امکانات برای آینده بهتر – همبستگی بین نیروهای کارو زحمت در کشورهای پیشرفته مرکز و کشورهای توسعه نیافته پیرامونی – حاشته ای از یک سو و برای مردم جنگ زده و مقاوم عراق از سوی دیگر – مهیا خواهد گشت

بیژن منتظری:

- امریکا دلیل بی ثباتی درعراق را جمهوری اسلامی می داند. از طرفی با همین رژیم درعراق همکاری میکند. شما نقش جمهوری اسلامی درعراق را چگونه می بینید؟آیا نفوذ جمهوری اسلامی در عراق بعد از خروج ارتش آمریکا بیشتر خواهد شد؟

یونس پارسابناب:

در حال حاضر تامین " ثبات " در عراق اولین وظیفه نومحافظه کاران قلمداد می شود . در زبان و فرهنگ سیاسی نومحافظه کاران " تامین ثبات " یعنی ایجاد دولتی در عراق که مطمئنا و بدون قید و شرط در خدمت کاخ سفید باشد . بررسی وقایع عراق اشغال شده در پنج سال گذشته بویژه جنگ و درگیری های خونین بین میلیشیاهای شیعه و دولت شیعه نوری المالکی در بصره و سپس در منطقه صدر شهر بغداد به روشنی نشان می دهد که دولتمردان آمریکائی در پیاده کردن اولین وظیفه خود در عراق با ناکامی روبرو شده اند . ولی نومحافظه کاران آرام ننشسته و پیوسته با کمک بیدریغ رسانه های گروهی گوش به فرمان می خواهند به مردم جهان بقبولانند که عامل اصلی " عدم ثبات " و " نا امنی " در عراق کمک تسلیحاتی و آموزشی دولت ایران به میلیشیاهای شیعه است . با ایجاد خوف و ترس ازایران هیئت حاکمه آمریکا می خواهد نظامیگری های خود را در خاورمیانه " بزرگ " که هر روز رو به افزایش است ، مورد توجیه قرار داده و با ایجاد آشفتگی در افکار و اذهان عمومی شرایط را به نفع گسترش آشوب و تشنج فراسوی مرزهای عراق آماده سازد . ایجاد خوف و هراس از دشمنان خیالی و واقعی دردل مردم آمریکا در جهت پیشبرد منویات امپریالیستی در پروژه جهانی آمریکا پیشینه ای طولانی و فراگیری دارد . در دوره جنگ سرد هئیت حاکمه آمریکا با ایجاد خوف و هراس در دل بخشی از مردم بویژه نیروهای بینابینی در کشورهای جهان سوم از یک سو و با تعبیه پروسه کمپرادورسازی از سوی دیگر ، موفق شد که دولت های ملی ، دموکراتیک و استقلال خواه ( ضد امپریالیست ) در کشورهای متعددی چون ایران ، گواتمالا ، پاکستان ، کنگو ، اندونزی ، غنا ، تایلند ، لائوس ، کامبوج ، آرژانتین ، جمهوری دومینسک ، شیلی و ..... سرنگون ساخته و دولت های مستبد و کمپرادوری را جانشین آنها سازد . استراتژی ایجاد خوف و هراس از " لولو خورخوره ها ئی چون " خطر کمونیزم بین المللی " و " خطرزرد " به هیچ نحو بعد از پایان دوره جنگ سرد و فروپاشی شوروی و تبدیل چین به یک کشور سرمایه داری به کنار گذاشته نشد . بلکه این روش در لفافه و لفاظی های جدیدی به تحمیق مردم در جهان بویژه در داخل " شکم هیولا " مثل گذشته ادامه یافت . بهترین نمونه اخیر این روش و الگو در آستانه حمله نظامی به عراق تنظیم و پیاده گشت . در واقع حمله به عراق عملا در سپتامبر ۲۰۰۲ ( و نه در مارس ۲۰۰۳ ) اعلام گشت . در آن زمان ، نومحافظه کاران حاکم بر کاخ سفید با برپائی یک سری تبلیغات پرسر و صدا اعلام کردند که اگر جلوی " خطر " را در عراق نگیرند ، صدام حسین احتمال دارد که " پیامی " مبنی بر بمباران اتمی نیویورک صادر کند . در عرض چند هفته اکثر مردم در آمریکا باورشان شد که صدام دارای تسلیحات کشتار جمعی بوده و با بن لادن و القاعده در ارتباط است . بدون تردید ، صدام مورد تنفر و انزجار خیلی از مردم جهان بویژه در خاورمیانه بود ولی فقط در آمریکا بود که اکثریت مردم شدیدا از اینکه صدام ممکن است دست به خرابکاری بزند ، هراس داشتند . جای تعجب نیست که این ترس و هراس کاذب که نومحافظه کاران با کمک رسانه ها در دل مردم ایجاد کرده بودند ، نقش بزرگی در حمایت از حمله نظامی در بهار ۲۰۰۳ ایفاء کرد . با اینکه امروز بعد از گذشت بیشتر از پنج سال جنگ و فلاکت اکثریت مهمی از مردم آمریکا شدیدا مخالف جنگ هستند ، ولی هنوز هم بخش بزرگی از همین مردم براین باورند که صدام دارای تسلیحات کشتار دسته جمعی بوده و با القاعده همکاری می کرده است . به هررو تحمیق مردم و انداختن هراس در دل مردم برای توجیه تجاوزات نظامی و جنگ طلبی از سوی هیئت حاکمه آمریکا سابقه ای طولانی در تاریخ معاصر آمریکا داشته و رابطه ای تنگاتنگ با پدیده میلیتاریسم دارد .

با تشکرازاینکه به سئوالات ما پاسخ داده اید
بیژن منتظری

من هم از شما تشکرمیکنم
یونس پارسابناب

۱۳۸۷ آذر ۵, سه‌شنبه


افغانستان
٣٥٠٠ سرباز آمریکایی عازم افغانستان می شوند

طبق گزارش رادیو فارسی زبان فرانسه سه هزار و پانصد سرباز آمریکایی به افغانستان اعزام می شوند . دفتر ریاست جمهوری افغانستان اعلام کرد که رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما، به حامد کرزای گفته است که اولویت آمریکا مبارزه با" تروریسم" و استقرار امنیت در افغانستان است.
رئیس جمهور جدید آمریکا در دورۀ کارزار انتخابات ریاست جمهوری این کشور ضمن پشتیبانی از این اولویت، حکومت حامد کرزی را به دلیل بی کفایتی در مبارزه با فساد اداری و تولید و قاچاق مواد مخدر مورد سرزنش قرار داده بود.
بیانیه دفتر ریاست جمهوری افغانستان افزوده است که باراک اوباما در گفتگوی تلفنی اش با همتای افغان خود به او اطمینان داده که واشنگتن قصد دارد برای استقرار ثبات و امنیت در افغانستان بر دامنۀ حضور نظامی اش در این کشور بیافزاید.
همزمان یک سخنگوی ارتش آمریکا اعلام کرد که در ژانویه ٢٠٠٩ بین ٣٥٠٠ تا ٤٤٠٠ سرباز کمکی آمریکایی راهی افغانستان و برای جلوگیری از ورود نیروهای شورشی در شرق این کشور مستقر خواهند شد.
این نیروها بخشی از ٢٠٠٠٠ نیروی کمکی است که ارتش آمریکا قصد دارد به مرور به افغانستان اعزام کند. قرار است به کمک این نیروها بیش از ١٦٠ پاسگاه مرزی در سرحدات پاکستان و برای جلوگیری از نفوذ شورشیان ضد آمریکایی ساخته شود.
با ابن حال، سخنگوی ارتش آمریکا در کابل افزوده است که اعزام نیروهای کمکی به افغانستان بستگی زیادی به بهبود اوضاع امنیتی در عراق دارد. آنچه مسلم است این است که آمریکا در عراق و افغانستان شکست خورده است و سیاست آقای اوباما نیز ادامه سیاست جنگ طلبانه جرج بوش است و محکوم به شکست می باشد. آمریکا و متحدین او باید فورا خاک افغانستان را ترک کنند و گورشان را از منطقه گم کنند. خلق افغانستان نیازی به قیم ندارد و تا پیروزی نهایی وکسب استقلال آرام نخواهد گرفت.

۱۳۸۷ آذر ۱, جمعه




تظاهرات طرفداران صدر علیه توافقنامه امنیتی
هزاران عراقی طرفدار مقتدا صدر، روحانی ناراضی شيعه، روز جمعه در اعتراض به توافق‌نامه امنيتی ميان دولت عراق و ايالات متحده، تظاهراتی اعتراض‌آمیز در بغداد برگزار کردند.
تظاهرکنندگان، که پس از پایان نماز جمعه در ميدان فردوس، از میدان‌های اصلی شهر بغداد، گرد آمده بودند، پرچم عراق و تصاويری از مقتدا صدر در دست داشتند و علیه آمریکا شعار می‌دادند.
حازم الاعرجی، معاون ارشد مقتدا صدر و از طراحان اصلی این تظاهرات، به رويترز گفت:«امروز روز وحدت عراقی‌ها، اعم از عرب، کرد و ديگر اقوام و گروه‌هاست. اين مردم به اينجا آمده‌اند تا ثابت کنند توافق‌نامه امنيتی بی‌فايده است.»
آقای اعرجی همچنین تظاهرات روز جمعه را، که دومین تظاهرات اعتراض‌آمیز هواداران مقتدا صدر طی یک ماه اخیر محسوب می‌شود، تظاهراتی «مسالمت‌آمیز» خواند.
تظاهرات قبلی در ۲۷ مهرماه برگزار شده بود و مقتدا صدر، در پیامی که در آن تجمع قرائت شد، از نمایندگان پارلمان عراق خواست تا از تصویب این توافق‌نامه امنيتی، که او آن را «قراردادی ننگین» می‌خواند، خودداری کنند.
طبق توافق‌نامه امنیتی واشینگتن - بغداد، با انقضای مجوز شورای امنیت سازمان ملل در پایان سال جاری میلادی، ۱۵۰ هزار نیروی آمریکایی حاضر در عراق می‌توانند سه سال دیگر در آن کشور بمانند.
همچنین بر پایه این توافق‌نامه، عراق می‌تواند نیروهای آمریکایی را در صورت ارتکاب «جرایم جدی» در زمانی غیر از زمان انجام وظیفه در دادگاه‌های خود محاکمه کند.
دولت عراق در اوایل هفته جاری اين توافق‌نامه امنيتی را تایید کرد و آن را برای تصویب به مجلس فرستاد.
قرار است پارلمان عراق طی هفته آینده نظر خود را در باره این توافق‌نامه اعلام کند.
نمايندگان طرفدار مقتدا صدر در پارلمان عراق طی روزهای گذشته و در جریان بررسی مفاد اين توافق‌نامه با آن مخالفت کرده‌اند.
برخی از گروه‌ها و فراکسیون‌های پارلمان عراق نیز نسبت به تصویب اين توافق‌نامه ابراز ترديد کرده‌اند.
از پارلمان ۲۷۵ نفری عراق، ۳۰ کرسی در اختیار نمایندگان منتسب به مقتدا صدر، که به گفته نیروهای آمریکایی خود او هم‌اکنون در ایران به سر می‌برد، است.
نوری المالکی، نخست‌وزیر عراق، نیز با انتقاد از موضع نمایندگان جریان صدر در پارلمان، گفت که تعیین تاریخ قطعی برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق خواسته خود آنها بود و اکنون که او این موضوع را پذيرفته، طرفداران صدر با آن مخالفت می‌کنند.

RADIO FARDA

۱۳۸۷ آبان ۳۰, پنجشنبه


پاکستان به حمله هوایی آمریکا اعتراض کرد
پاکستان رسما نسبت به حمله هوایی یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی به هدفی در داخل خاک این کشور اعتراض کرده است.
روز پنجشنبه، 20 نوامبر (30 آبان)، وزارت خارجه پاکستان با احضار سفیر آمریکا، ضمن اعتراض شدید نسبت به حمله موشکی یک فروند هواپیمای بدون سرنشین به نقطه ای در عمق خاک این کشور، این حمله را به عنوان اقدامی علیه حق حاکمیت دولت پاکستان محکوم کرد.
به گفته منابع پاکستانی، روز چهارشنبه یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی دست کم دو موشک به سوی ساختمانی در بخش بنون، واقع در ایالات سرحد شمال غرب پاکستان، پرتاب کرد که دست کم پنج کشته برجای گذاشت.
گفته می شود که کشته شدگان این حمله از اسلامگرایان مسلح بوده اند که در مناطق مرز ی پاکستان و افغانستان متمرکز هستند.
اگرچه نیروهای ائتلاف بین المللی مستقر در خاک افغانستان پیش از این نیز به حملات هوایی و موشکی، و دست کم یک مورد عملیات زمینی، علیه هدف هایی در داخل خاک پاکستان دست زده بودند، این حملات علیه نقاطی در منطقه قبیله نشین پاکستان در نزدیک مرز افغانستان صورت گرفته بود.

۱۳۸۷ آبان ۲۸, سه‌شنبه


محاصره غزه غیرقانونی خوانده شد
کمیسر عالی سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر، اسرائیل را متهم کرده است که با محاصره نوار غزه قوانین بین المللی را نقض کرده و گفته است که این کشور باید به این وضعیت فورا خاتمه دهند.
خانم ناوی پیلی گفت محاصره غزه باعث شده فلسطینیان غزه از ابتدایی ترین حقوق بشر محروم باشند و رنج و عذابی بزرگ دامنگیر آنها شده است.
پیشتر مقامات وزارت دفاع اسرائیل گفتند که در واکنش به حملات موشکی پیکارجویان فلسطینی از داخل غزه، بار دیگر گذرگاه های مرزی را بسته اند. این حملات تخریب سطحی به جای گذاشته اما تلفاتی در پی نداشته است.
اسرائیل روز گذشته به کاروانی از سی و سه کامیون حامل مواد امدادی اجازه داد وارد این منطقه شود اما مقامات سازمان ملل متحد می گویند که مواد ضروری تا چند روز دیگر تمام خواهد شد.
در همین حال ارتش اسرائیل حمله نظامی به داخل غزه را آغاز کرده و با فلسطینیان مسلح زد و خورد داشته است.
شاهدان عینی می گویند همزمان با حمله زمینی سربازان اسرائیلی به غزه، چند بولدوزر زمین های مزروعی واقع در شرق رفح را تخریب کرده اند. گذرگاه رفح در جنوب نوار غزه قرار دارد.
تاکنون گزارشی از تلفات نرسیده است.
بنا به گزارش خبرگزاری آسوشیتد پرس ارتش اسرائیل آغاز حمله نظامی به داخل خاک غزه را "جریان عادی برای کشف مواد منفجره در نزدیکی حصار مرزی در جنوب غزه" توصیف کرده است.
ارتش اسرائیل همچنین گفته است که دو بار به سمت سربازانش آتش توپخانه ای صورت گرفته که هیچ آسیبی وارد نکرده است.
در درگیری های دو هفته گذشته در امتداد مرز غزه دست کم شانزده پیکارجوی فلسطینی کشته شده اند.

BBC
زنهار! از شوريدگی در باره اوباما بر حذر باشيد
جان پيلجر - برگردان: محمدعلی اصفهانی
زنهار! از شوريدگی در باره اوباما بر حذر باشيد جان پيلجر برگردان: محمدعلی اصفهانی جان پيلجر، در تازه ترين مقاله ی خود، به تاريخ ۱۲ نوامبر ۲۰۰۸ با هوشياری ستايش برانگيز هميشگيش، اين بار از تکزاس، به برسی کارزار انتخاباتي، پيروزي، و برنامه ی کار کلّی باراک اوباما پرداخته است. ترجمه ی مقاله او را با مختصری تلخيص در اينجا می آورم. به مصداق ˝هر کسی از ظنّ خود شد يار من˝، پاره يی اشارات در بخش هايی از اين مقاله، پوزيسيونی را که در ايران می کوشد تا آخرين فرصت ها برای کم کردن تنش های ساختگی يی که احتمالاً منجر به محو ايران از صفحه ی جغرافيای جهان خواهد شد را بسوزاند، شايد بتواند ـ ابلهانه ـ دلخوش کند. همچنان که مشابهان و معادلان و همزادان ورشکسته و در گل و لای خودساخته فرومانده ی آن در ˝اپوزيسيون˝ خارج از کشور را. امّا فقط به اندازه ی مدت زمان کوتاه يک رؤيای شوم در بستری از خون. رؤيايی که هوشياری مردم ما و يارانشان ـ چون جان پيلجر و جان پيلجر ها ـ می تواند تعبير آن را همچون صاحبان آن به دوزخ تاريخ روانه کند. و خواهد کرد... نخستين ديدار من از تکزاس به سال ۱۹۶۸ بر می گردد و مراسمی که به مناسبت پنجمين سالگرد قتل جان اف کندی برگزار شده بود. در آن سال، من به شهر کوچک Midlothian آن منطقه رفتم، و با Penn Jones Jr سردبير نشريه ی محلّی Midlothian Mirror ديدار کردم. به جز سبک سخن گفتن کشيده، و پوتين های ظريفش، هيچ چيز ديگر او با تصويری که از تکزاس و مردم آن در اذهان وجود داشت همخوان نبود. او روزنامه نگاری بود که نوشته هايش بار ها همچون بمبی آتشزا، بر سر تشکيلات راسيست John Birch Society فرود آمد. او روزنامه نگاری بود که پيوسته، هر هفته در پی هفته ی پيش، شواهد و مدارک متعددی را در کنار يکديگر قرار می داد که روايت رسمی در مورد قتل جان اف کندی را تقريباً از بن وبنيان، ويران می کردند. و اين حکايت، حکايت زمانی است که هنوز ژورناليسم به يک مؤسسه ی بزرگ کارتل مانند بدل نشده بود... در ايام انتخابات اخير، اکثريت مردم آمريکا بر اين موضوع تأکيد داشتد که دولت آمريکا بايد به فکر رنج و درد آمريکاييانی باشد که خود نمی توانند راهی برای نجات از اين رنج و درد بيابند. آن ها آماده بودند که ماليات بيشتری بپردازند تا خدمات درماني، عمومی شود. آن ها از خلع سلاح اتمی جهان دفاع می کنند. و آن ها خواهان خروج سربازان کشور خود از کشور های مردمان ديگر هستند. اين بار نيز، وقتی که به تکزاس رفتم، آنچه نظر مرا به خود جلب کرد باز هم اين بود که کسانی را می ديدم که در نقطه ی مقابل موجوداتی تهی از خرد، رآکسيونر، و راسيست قرار دارند. يعنی در نقطه ی مقابل آمريکاييانی که معتقدند که جامعه ی آن ها ـ آمريکا ـ برترين جامعه در جهان است، و هرکاری برای حفظ و تضمين اين برتري، مجاز است و مشروعيت دارد. از جمله، کشتار و خونريزی بی حساب در همه جای عالم... اوباما می گويد که می خواهد قدرت نظامی آمريکا را افزون کند. او تهديد می کند که آتش يک جنگ جديد را در پاکستان بر خواهد افروخت، و همچنان تعداد بيشتری از مردم تيره مو [مو سياه، شرقي، غير غربی] را خواهد کشت. و اين، همچنان اشک در ديدگان آدم می آورد. اشکی متفاوت با آن اشک که در شب پيروزی اوباما، از شوق در ديدگان دوستداران او آمد. ترديدی در صداقت و خلوص بسياری از دوستداران اوباما وجود ندارد. امّا همه ی شادمانی ها از پيروزی اوباما علّت و معنای واحدی ندارند. مثلاً ما می بينيم که ˝ليبرال˝ های آمريکايی از اين پيروزی لبخند بر لب آوردند، و جهان هم با لبخند آنان لبخند بر لب آورد. ولی شادمانی اين ˝ليبرال˝ های آمريکايی را نمی توان با شادمانی کسانی مقايسه کرد که جانشان از جنگ به لب آمده است، و از عواقب آنچه در وال استريت می گذرد. کسانی که در ميليون ها نامه ی الکترونيکی به کاخ سفيد و به کنگره، خشم خودشان را اعلام کرده اند. دو سال پيش، رأی بر ضد ميليتاريسم توانست يک اکثريت دموکرات [حزب دموکرات] را در کنگره ی امريکا مستقر کند. و حالا نگاه کنيد و ببينيد که همين اکثريت دموکرات، پول بيشتری در اختيار جرج بوش قرار داد تا او بتواند همچنان جهان را در خون غرق کند. تا آنجايی که به باراک اوبامای ˝آنتی ميليتاريست˝ مربوط می شود، او هم جزء رأی دهندگان به آنچه بوش می خواست بود. بله؛ اين درست است که انتخاب شدن اوباما به عنوان رييس جمهوری آمريکا واقعه يی تاريخي، و برای خيلی ها نشانه يی است از يک ديگرگونی بزرگ. امّا اين هم درست است که ˝اليت˝ های آمريکايي، آنقدر به لحاظ زيرکی رشد کرده اند که بتوانند سياهان سطح متوسط، و نيز مديران را مورد استفاده ی خود قرار دهند و از آنان در جهتی که می خواهند، بهره برداری کنند. مارتين لوتر کينگ دلاور، چه خوب اين را فهميده بود وقتی که حقوق انسان آمريکايی سياه پوست را با حقوق انسان ويتنامی پيوند می داد، و اين دو را از يکديگر جدا نمی دانست. در همان هنگام که ويتناميان به وسيله ی يک هيأت حاکمه ی ˝ليبرال˝ و ˝دموکرات˝ آمريکايی به فجيع ترين وجهی کشتار می شدند. و او ـ مارتين لوتر کينگ ـ با گلوله کشته شد... در تناقضی صريح با او، می بينيم که يک سرگرد جوان آمريکايی سياه پوست، کالين پاول، برای ˝بررسي˝ و در واقع برای سفيدسازی جنايت فجيع My Lai [مجموعه جزايری در ويتنام که آمريکا در آن مرتکب کشتاری تاريخی و مهيب شد] به کار گرفته می شود. بعد هم، به هنگامی که کالين پاول سياه پوست، مقام وزارت امور خارجه ی جرج بوش را بر عهده داشت، از او غالباً به عنوان يک ˝ليبرال˝ ياد می شد. ولی او چون وسيله يی ايده آل، برای سرهم کردن دروغ در برابر سازمان ملل متحد، پيرامون سلاح های ناموجود کشتار جمعی عراق مورد استفاده قرار گرفت. کاندوليزا رايس، وزير فعلی امور خارجه ی دستگاه جرج بوش، يک زن سياه پوست موفق و قابل تمجيد معرّفی می شود. امّا همين آدم، با پشتکار خود و با تمام توان خود می کوشد تا مانع برخورداری مردم فلسطين از حقوق مسلّم و بديهی خودشان شود... دو انتخاب نخستين و بسيار مهم اوباما، نفی کننده ی آرزو های آن دسته از کسانی است که بر سر مسائل اساسي، به او اعتماد کردند و از او حمايت به عمل آوردند و به او رأی دادند: معاون اوّل اوباما ژوزف بايدن، يک صهيونيست جنگ آفرين است. و راهام امانوئل که بايد در سمت بالا ترين مدير کاخ سفيد به کار مشغول شود، يک ˝نئوليبرال˝ پرشور است؛ و يک فدايی همان دکترين و مرام و مکتبی که فاجعه ی اخير اقتصادی را به وجود آورده است و ميليون ها انسان را به خاک سياه نشانيده است. راهام امانوئل، همچنين از صهيونيست های معتقد به ˝اسرييل ـ اوّل˝ است. او در ارتش اسراييل، خدمت کرده است. او مخالف يک عدالت راستين و با محتوا در حق فلسطينيان است. عدالت راستين و با محتوايی که نبود آن، ريشه ی نفرت در مسلمانان نسبت به آمريکا، و نيز سوق دهنده ی بعضی از آنان به سوی ˝جهاديسم˝ است. به ما اجازه داد نمی شود که يک تحليل دقيق و جدی از نمايش ˝اوباما مانيا˝ داشته باشيم. همچنان که يک تحليل دقيق و جدی از خيانتی که به اکثريت سياه پوستان آفريقای جنوبی در ˝عصر ماندلا˝ شد. ما اين را به طور خاص می توانيم در انگلستان ببينيم. در آنجا که حقوق ماوراء طبيعی آمريکا، برای منافع ˝اليت˝ های انگليسي، نقش سروری کننده دارد. نشريه ی انگليسی ˝ابزرور˝ که حامی جنگ بوش در عراق است، و دروغ های ساخته و پرداخته ی او ، و مدارک و ادلّه ی دروغين او را طنين می دهد و تکرار می کند، حالا بدون هيچ مدرکی می نويسد که: ˝آمريکا در اين انتخابات، اعتماد جهان را به ايده آل هايش، بازسازی و ترميم کرد.˝. ايده آل هايی که اوباما سوگند خواهد خورد که تقويت کندشان، از سال ۱۹۴۵ تا به حال، به نابود کردن پنجاه دولت ـ از جمله، دولت های دموکراتيک ـ و به متلاشی کردن سی جنبش آزادسازی مردمی انجاميده است. و به مرگ بی حدّ و حصر و خارج از شمار مردان و زنان و کودکان در سراسر جهان. هيچکدام اين حرف ها در ايام کارزار انتخاباتی اوباما گفته نشد. در حالی که گفتن اين ها حتّی می توانست به همه کمک کند که بدانند که ˝ليبراليسم˝ موجود، به مثابه ی يک تنگ انديشی بی خردانه در حد اعلای گستاخی و نخوت، و يک ايده ئولوژی جنگ آفرين، ليبراليسم به منزله ی يک مقوله ی حقيقی را نابود کرده است. در انگلستان هم قبل از ورود بلر جنايتکار جنگ افروز، ليبراليسم به منزله ی يک مقوله ی حقيقی ، به وسيله ی مديای اسرارآميز، نفی شد بود. ˝تونی بلر می توند چشم و چراغ و ديدبان جهان باشد.˝. اين را روزنامه ی گاردين در سال ۱۹۹۷ نوشته بود، و اضافه کرده بود که او ˝در حال تبديل مفهوم مديريت و رهبري، به يک ابزار بيان هنری است.˝. و حالا امروز، خيلی ساده، فقط اسم، عوض شده است: اوباما. در اين لحظات تاريخي، يک چيز ديگر هم وجود دارد. چيزی که ناگفته مانده است. ناگفته، اما در جريان انجام پذيرفتن: ليبرال دموکراسي، در حال حرکت به سوی ديکتاتوری مشترک اداره شونده به وسيله ی مردم فارغ از وجه تمايز نژادی است. با وسايل ارتباط جمعی به عنوان نماد و سردر و کليشه ی آن. Penn Jones Jr آن حقيقت گوی تکزاس نوشته بود:
يک دموکراسی واقعي، هوشياری و مراقبت و گوش به زنگی و چشم گشودگی مستمر و بی وقفه است. نه فکر کردن به آنگونه که از شما انتظار می رود که فکر کنيد. بلکه چشم های خود را هميشه کاملاً باز نگاه داشتن. http://www.ghoghnoos.org پانويس عنوان و لينک مقاله: Beware of the Obama hype. What 'change' in America really means www.johnpilger.com/page.asp?partid=511 ٭ کار جان پيلجر، همچون يک برج ديدبانی نورانی است در زمانه يی غالباً تاريک. واقعيت ها را او در روشنايی قرار داده است. يعنی افشاگری کرده است. بارها و بار ها. شهامت و بصيرت او، يک الهام پايدار و بی وقفه است. نوآم چامسکی جان پيلجر، با دقتی آسيب ناپذير همچون پولاد، واقعيت ها را، و حقيقت های به چرک آلوده را، از دل زمين بيرون می آورد، و در برابر آفتاب می گذارد، و همانگونه که هستند بيانشان می کند. من به او سلام می کنم! هارولد پينتر و چه می توان بيش از اين بر معرفی روزنامه نگار، مستندساز، و نويسنده ی انسانگرا، مردمي، محبوب، و پرآوازه ی استراليايی ـ انگليسي، جان پيلجر، افزود؟
25 آبان 1387 21:16

۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه


'بریتانیایی ها خواهان خروج از افغانستان هستند'
بنا به یک نظرسنجی که به سفارش بی بی سی انجام گرفته است، بیش از دو سوم بریتانیایی ها خواستار خروج نیروهای این کشور از افغانستان در طی یک سال آینده هستند.
بریتانیا حدود هشت هزار سرباز در افغانستان دارد و از زمان سرنگونی رژیم طالبان در سال 2001، بیش از 120 پرسنل نظامی بریتانیایی در افغانستان کشته شده اند. اغلب زنان و مردان نظامی برتیانیایی در ولایت هلمند افغانستان مستقر هستند.
.......................................................................................................................
Two thirds of Britons want troops home from Afghanistan
Written by Stewart office

Thursday, 13 November 2008
Today a new BBC poll reveals that 68% of people in Britain want to see British troops withdrawn from Afghanistan.The poll is published as news comes through that two more Royal Marines have been killed in Afghanistan. These deaths alongside the deaths of thousands of Afghanis killed in this war are not only tragic but unnecessary.
It has been acknowledged by senior diplomatic and military figures that the war in Afghanistan in unwinnable and that there will be negotiations with the Taliban.What is remarkable about the current political situation is that whereas a large majority of people in Britain wish to end the Afghan war there is not a single senior politician with the courage to reflect that view in Parliament.Stop the War calls for immediate withdrawal of all foreign military forces from Afghanistan

۱۳۸۷ آبان ۲۰, دوشنبه



گیلانک
انتخابات آمریکا و نظرخواهیهای پیش از انتخاباتی از مردم دنیا در این رابطه نشان داد که اکثریت بسیار بزرگی از مردم دنیا از سیاست شرارت بار و جهان خراب کن هشت ساله راستترین محافل سرمایه داری جهانی به سرکردگی نئوکانهای آمریکایی بیزار و متنفرند. سیاستی که نتیجه اش فقر و بدبختی برای بخش بزرگی از مردم آمریکا بود . سیاستی که شکنجه و استراق سمع در کشوری که خود را پاسدار دمکراسی جهان میداند قانونی کرد . معرفی ایرانیها و عربها بعنوان موجوداتی خشن و بدسگال و تروریست در فیلمها و نشریاتشان، کشتار میلیونها انسان در جهان و دادن خوراک لازم و مهیا کردن شرایط مطلوب رشد بنیادگرایی و تعصبات مذهبی - از نوع اسلامی و مسیحی و یهودی اش – رشد نژادپرستی بویژه علیه ملل ساکن خاورمیانه و رشد تروریسم دولتی و غیردولتی ، جنگ طلبی و تجاوزگری، دامن زدن به جنگهای محلی، دامن زدن به جدایی طلبی در دیگر کشورها و پاشاندن بذر کین و نفاق بین مللی که قرنها در اتفاق و همزیستی با هم میزیستند ودر مجموع نا امن کردن زندگی در جهان چکیده برخی از نتایج نوشته شده در کارنامه این سیاست هستنداز آن روزی که ازبین کاندیدهای حزب دمکرات دونفر یعنی اوباما و هیلاری کلینتون ماندند مسلم شد که اگر دمکراتها در انتخابات نهایی پیروز شوند یک واقعه تاریخی ثبت خواهد گردید. برای اولین بار در آمریکا بزرگترین اقتصاد جهان و تنها ابرقدرت باقی مانده و یکه تاز کنونی میدان زورگویی ها و قلدریها یک زن یا یک سیاهپوست رئیس جمهور خواهد شد. بالاخره اوباما رئیس جمهور شد. اما آیا سیاست آمریکا تغییر خواهد کرد؟ دررابطه با مسائل داخلی تا حدودی آری، زیرا سیاست خانمان برانداز نئولیبرالی جمهوریخواهان که بر انباشت هرچه بیشتر ثروت میلیادرها به بهای بیرحمانه کاهش هزینه های اجتماعی و خرابتر کردن سیستم بیمه ها ی درمانی و بهداشتی ، راندن مردم از خانه هایی که توان پرداخت وام مسکن را نداشتند، طویل تر کردن صف گرسنگان برای گرفتن آش در پشت در کلیساها و موسسات خیریه استوار بود دیگر بطور علنی قابل دفاع نیست. بدیهی است که اوباما سعی خواهد کرد این همه درد و فلاکت بخش وسیعی از مردم را اندکی تخفیف دهد. گفتم اندکی، زیرا گرچه دمکراتها در گذشته همیشه نیم نگاهی به وضعیت اقشار متوسط جامعه داشتند و دارند اما در مجموع مدافع منافع همان میلیادرها ، صاحبان صنایع و تجار بزرگی هستند که پایه های نظام سرمایه داری آمریکا را تشکیل می دهند. حزب دمکرات آمریکا وقتی پای منافع اقشار پائیین جامعه به میان می آید صدها گام از احزاب سوسیال دمکرات کنونی کشورهای اروپایی که در بیست سال اخیر به شدت به راست و به همان سیاست نئولیبرالی گرویده اند نیز عقب تر هستدر رابطه با سیاست خارجی مطلقا اوباما نمی تواند با ما باشد. منظور از "ما" یعنی من و چند میلیارد نفر دیگر ساکنان کره خاکی است که جزو میلیادرها نیستیم، منافعی در جنگ و جنگ طلبی نداریم، استثمار نمیکنیم، هیچ دولتی در هیچ کجا از منافع مان دفاع نمی کند، ناحق کتک می خوریم و زندان میرویم و اعدام و سنگسار می شویم و در نهایت باید بهای بحران سرمایه داری را با مالیات ها و اندوخته های ناچیزمان بپردازیم تا کماکان سودآوری موسسات آن میلیادرها سیر صعودی بخود بگیرداوباما با ما نیست زیرا او نیز از همان حزبی است که وقتی در قدرت بود به کوبا حمله کرد، به بمباران ویتنام ادامه داد، صربستان را بمباران کرد و صدها کارخانه تولیدی غیر نظامی را با خاک یکسان کرد، به محاصره وحشتناک عراق که منجر به کشته شدن پانصدهزار کودک عراقی بخاطر کمبود دارو شد ادامه داد و بالاخره باید بپذیریم اگر هم اوباما ته دلش هم بخواهد نمیتواند با ما باشد، آخر او نماینده یک حزبی است که سیاست خاصی را در قبال مسائل جهانی دنبال می کندهمین امروز دوشنبه خواندم که در تمام دوره رقابت انتخاباتی مشاوران اوباما و مک کین برسر مسائل کلیدی سیاست خارجی و بویژه مسئله هسته ای ایران بر سر اسنادی به توافق رسیدند که چندان تفاوتی با سیاست بوش نداشته و عده ای حتی پیش بینی میکنند اوباما سیاست تندتری در قبال ایران خواهد داشت. بقول ريچارد کلارک مشاور اوباما او در کشیدن ماشه اگر الزامی باشد تردیدی نخواهد کرددر نوشته های نشریات ایران درباره پیروزی اوباما بیشتر روی نفرت مردم آمریکا از جنگ افروزی و دستگاه بوش و صهیونیستهای نزدیک به آن صحبت می شود. مگر دولت و حاکمان ایران تا چه اندازه خود را متعهد به خواستها و آمال مردم ایران می دانند که از اوباما چنین انتظاری دارند. تازه لابی یهودیان در حزب دمکرات بسیار قوی تر است تا حزب جمهوریخواه. بنظر من یهودیان را با صهیونیستها نباید یکی دانست و در مجموع آدمها را نباید براساس رنگ پوست و نژاد و مذهب قضاوت کرد. همین دو دولت آخری حاکم در آمریکا این امر را ثابت کرد، مادلین اولبرایخت یهودی اولین و تنها سیاستمدار آمریکایی، آنهم در مقام ویر خارجه شجاعانه به اشتباه آمریکا در براندازی دولت ملی دکتر مصدق با کودتای آمریکایی اشاره کرد و از طرف دیگر پاول سیاهپوست وزیر خارجه اولیه جورج بوش با اسناد و مدارک تقلبی راه را برای حمله نظامی به عراق هموار کرد، یا خانم رایس وزیر خارجه بعدی بوش که او هم سیاهپوست هست وفاداری خود را به سیاست جنگ و تخریب در خاورمیانه به اثبات رساند.نمیخواهم زیاد بدبین باشم و جشن "سقوط" سیاست جنگ و خونریزی و فلاکت اقتصادی را خراب کنم. نه تنها مردم آمریکا بلکه در نظرخواهی های انجام شده درمجموع 75درصد مردم دنیا دوست داشتند بوش و سیاستش به درک واصل شود و نسبت به اوباما سمپاتی داشتند. من هم علیرغم "منفی بافیهای" بالا دوست داشتم اوباما پیروز شود. پیروزی او چندین حسن داشت. اول از همه تمام جنگ طلبان و راهزنان بین المللی مجبور شدند تا صدای مخالفت مردم آمریکا با خود را بشنوند. بیچیزان و فقرا با شرکت در انتخابات نارضایی خود را با سیاست اقتصادی نئولیبرالی به گوش همه رساندند. سیاهپوست و مسلمان بودن (نام واقعی او باراک حسین اوباما هست) اوباما نیز شاید آغازی باشد بر پایان راسیسم علیه سیاهان که علیرغم لغو رسمی اش هنوز در موقع استخدام و در محل های کار وجود دارد و تو دهنی به آنهایی که در چندسال اخیر تبلیغات نژادپرستانه و ضد مردم خاورمیانه را تحت پوشش مبارزه با بنیادگرایی اسلامی پیش برده و میبرندخرده گیران ممکن است مرا متهم به دفاع از بنیادگرایی کنند. نه، من مخالف بنیادگرایی و طرفدار جدایی دین از دولت هستم. اما مخالفت جنگ طلبان آمریکایی و اسرائیلی با بنیادگرایی اسلامی دروغین بوده و فقط در خدمت اهداف نژادپرستانه و جنگ طلبانه شان می باشد. وگرنه جامعه آمریکا بعداز روی کار آمدن بوش و خرج میلیونها دلار بشدت مذهبی تر و خرافی تر شده و خود بوش و بسیاری از همکارانش متعلق به انجمن های مذهبی بنیادگرای مسیحی میباشند و چند دولت اخیر اسرائیل با همکاری و رای بنیادگراهای یهودی بر سر کار ماندند. تازه نزدیکترین متحدین آمریکا در منطقه ما حکومت های بنیادگرای مذهبی اسلامی هستند که با شمشیر گردن میزنند، سنگسار میکنند، پلیس مذهبی دارند اما صدای نه آمریکا، نه اروپا در نمی آید. مثل عربستان، کویت و عمان و پاکستان و شیخ نشینهای عرب. منافع آمریکا و اسرائیل ایجاب می کند که در خاورمیانه هیچ نوع از دمکراسی پا نگیرد. گیرم آمریکا حمله کرد و رژیم مطلوب خود را بر سر کار آورد. چه تضمینی است که آن رژیم بهتر از جنگ سالاران به شدت متعصت افغانی که الان برسر کارند باشد چه تضمینی است جامعه مطلوب آمریکا برای ما بهتر از جامعه عراق کنونی باشد که در آنجا کشت و کشتار بسیار وسیعتر از دوران صدام هست و بنیادگرایی که قبلا وجود خارجی نداشت امروزه جو حاکم در عراق شده است. حتی اگر اوباما طور دیگری بخواهد، سیستمی که او متعلق به آن است به او اجازه چنین کاری را نخواهد داد. ضدجنگ بودن و طرفدار فقرا بودن او را باید در همان چارچوبه و محدوده ای که قدرت مانور دارد دید. نه او با ما نیست، در واقع او نمی تواند با ما باشد

گیلانک

۱۳۸۷ آبان ۱۹, یکشنبه



جنگ طلبان دوره کلینتون مشاورین اوباما

اوباما که خود را نماینده ملت خود میداند وخود را اینگونه نمایش میدهد در واقع در پشت پرده همان تیم های قدیمی در حاکمیت جناحهای آمریکا را دوباره به صحنه آورده است
رام امانوئل مشاور درجه یک زمان ویلیام کلینتون بایستی که پیشنهاد ریاست مشاوره درجه یک کاخ سفید را از اوباما دریافت کرده باشد . اگر به تنهایی به تیم مشاورین اوباما نگاهی داشته باشیم میتوان حدس زد که دوران ریاست سوم مشاوران کلینتون درجهت آماده گی وپذیرش است .اما دراین تیم تنها امانوئل نیست که وجوددارد ودر واقع یک تیم سیصد نفری از مشاورین سیاست خارجی اوباما از تیم ریاست جمهوری سابق کلینتون میباشند. همان کلینتونی که جنگ یوگسلاوی را با نا دیده گرفتن سازمان ملل وجنگ هایی را در یوگسلاوی ، سودان و عراق به امضا رسانید.
نباید فراموش کرد که سناتور سابق بیندن ومعاون اوباما کسی است که در جنگ علیه یوگسلاوی سابق نیز شرکت داشت.
امانوئل رام که در کنگره آمریکا مهمترین پست را دارد و در تجارت سیاسی قدرت زیادی دارد به یک عنصر بی رحم معروف است .امانوئل در سال دوهزار وشش در کتاب خود «طرح» :ایده های بزرگ برای آمریکا همچنین تصورات خود را برای سیاست خارجی معرفی کرد که اکنون با اوباما میخواهد به واقعیت برساند . امانوئل دراین کتاب بهیچ روی فاصله ای از جنگ طلبی های بوش نگرفت بلکه «جنگ علیه ترور» را با یک طرح جدید میخواهد که به پیروزی برساند.هدف میماند همان که آمریکا«باید مبارزه برعلیه آمادگی بد جنس ها و توتالیتر ومابایستی که به این کار پایان دهیم که تنها این جنگ را ببریم ». برای همین او هم مانند اوباما بیشتر در جهت بیشتر گره زدن متحدین خود به این طرحها میباشد .این هم قابل تامل است که اوباما در آخرین سخنرانی مبارزه انتخاباتی اش خواسته امانوئل برای گسترش نیروی دریایی آمریکا به تعداد شصت وهفت هزار نفر وافزایش بیست وهفت هزار را یک به یک بیان کرد. نقل قول بطور آزاد از یونگه ولت آلمان

برگرفته از تارنمای خبرگاه