۱۳۹۳ شهریور ۱۱, سه‌شنبه

گاهنامۀ هنر و مبارزه
17 اوت 2014
جان مک کین رهبر ارکستر «بهار عرب» و خلیفه
تی یری میسان
ترجمه توسط حمید محوی
John McCain, le chef d’orchestre
du « printemps arabe », et le Calife
par Thierry Meyssan
همه به تناقض آنهائی که تا همین چندی پیش امارات اسلامی در سوریه را «مبارزان آزادی» می نامیدند و سپس اخیراً خشونت آنها را در عراق محکوم کردند، پی برده اند. با این وجود اگر چنین تحلیل هائی از انسجام درونی برخوردار نیست، ولی از دیدگاه استراتژیک آن را باید کاملاً منطقی تلقی کنیم : به این معنا که همین افرادی که به عنوان متحد دیروزی معرفی می شدند، می بایستی به عنوان دشمنان امروزی معرفی شوند، حتی اگر هر دو گوش به فرمان واشینگتن باشند. تی یری میسان در اینجا پشت پردۀ سیاست ایالات متحده را فراسوی جان مک کین  John McCainسناتور آمریکائی به عنوان رهبر ارکستر «بهار عرب» و مخاطب دیرینۀ خلیفه ابراهیم را مورد بررسی قرار می دهد.
شبکۀ ولتر| دمشق (سوریه)
آیا بارک اوباما و جان مک کین آنگونه که ادعا می کنند، رقیبان سیاسی یکدیگرند و یا این که هر دو برای پیشبرد استراتژی امپریالیستی کشورشان همکاری می کنند ؟
جان مک کین به عنوان رهبر جمهوری خواهان، نامزد ناموفق ریاست جمهوری ایالات متحده در سال 2008 شناخته شده است. چنین امری، چنان که خواهیم داد، تنها بخشی از زندگینامۀ واقعی او را روایت می کند، یعنی آن بخشی که به مثابه پردۀ حائل برای هدایت طرح های سرّی به نام دولت به کار می برد.
وقتی در لیبی به سر می بردم، طی حملۀ غربی ها، این فرصت را یافتم تا به یکی از گزارشات سرویس اطلاعات خارجی دسترسی پیدا کنم و آن را بخوانم. در این گزارش نوشته شده بود که روز 4 فوریه 2011 ناتو برای راه اندازی «بهار عرب» در لیبی و سوریه، در قاهره گردهمآئی برگزار کرده است. بر اساس پرونده ای که در اختیار داشتم، ریاست این گردهمآئی به عهدۀ جان مک کین بوده است. این گزارش نام شرکت کنندگان لیبیائی را در فهرست آورده بود. نمایندۀ گروه لیبی محمود جبریل شمارّ 2 دولت لیبی در آن دوران بود که به محض ورود به این گردهمآئی با تغییر جبهۀ ناگهانی به رئیس اپوزیسیون در تبعید تبدیل می شود. به یاد می آورم که بین نمایندگان فرانسوی حاضر در این گردهمآئی، نام برنارد هانری لوی Bernard-Henry Lévy نیز در فهرست نوشته شده بود. اگر چه باید یادآور شوم که برنادر هانری لوی هرگز هیچ مقامی در بطن دولت فرانسه نداشته است. شخصیت های دیگری در این گردهمآئی حضور داشتند، از جمله بین گروه نمایندگی سوریه نیز نام تعداد کثیری از سوری های مقیم خارج در فهرست دیده می شد.
پس از خروج از این گردهمآئی، یک حساب کاربری  اسرار آمیز در فیس بوک به نام انقلاب سوریه 2011 برای تظاهرات مقابل شورای مردم (مجلس ملی) در دمشق، روز 11 فوریه، فراخوان صادر کرد. اگر چه این حساب کاربری مدعی شده بود که 40000 نفر آن را پی گیری می کنند، تنها حدود ده تا دوازده نفر در مقابل جمع عکس برداران و صدها پلیس حاضر شدند. تظاهرات به شکل مسالمت آمیز پراکنده شد، و البته برخوردها یک ماه و اندی بعد در درعا آغاز گردید(1).

در 16 فوریه 2011، تظاهراتی که به مناسبت کشتار اعضای گروه مبارز اسلامی در لیبی (2) سال 1996 در زندان ابو سلیم برپا شده بود، در بنغازی به تیراندازی انجامید. فردای آن روز، دومین تظاهرات نیز به تیراندازی انجامید، و این بار تظاهرات به یادبود افرادی راه اندازی شده بود که در حمله به سفارت دانمارک برای اعتراض علیه کاریکاتور محمّد کشته شده بودند. در همین موقع، اعضای گروه مبارز اسلامی در لیبی که از مصر آمده بودند، کاگول به سر و به شکل ناشناس در آن واحد به چهار پایگاه نظامی در چهار شهر مختلف حمله کردند. پس از سه روز نبرد و ارتکاب به جنایات خشونت بار، شورشیان قیام سیرنیاک علیه طرابلس را اعلام کردند (3)، یعنی حملۀ تروریستی که رسانه های غربی با دروغ پردازی به عنوان «انقلاب دموکراتیک» علیه «رژیم» معمر قذافی معرفی کردند.
در 22 فوریه جان مک کین در لبنان بود. او با اعضای «کوران آینده» (حزب سعید حریری) ملاقات کرد و به آنها مأموریت داد تا ارسال اسلحه به سوریه را پیرامون نمایندۀ مجلس عقاب صقر (4) نظارت کنند. سپس بیروت را ترک کرد، او به بازدید مرز سوریه پرداخت و دهکده هائی را برگزید، به ویژه دهکدۀ عرسال که می بایستی برای مزدوران مسلح در جنگ آینده به عنوان پایگاه پشت جبهه به کار بسته شود.
گردهمآئی هائی که به ریاست جان مک کین تشکیل شد، به روشنی چیزی نبود بجز آغازی برای اجرای نقشه ای که از مدتها پیش توسط واشینگتن طرح ریزی شده بود، یعنی طرح جنگی که مطابق بر دکترین «رهبریت در پشت صحنه» و به انضمام معاهدۀ لانکستر هاووس Lancaster House  در نوامبر 2010 (5) می بایستی هم زمان علیه لیبی و سوریه توسط بریتانیا و فرانسه به اجرا گذاشته شود.
سفر غیر قانونی به سوریه در ماه مه 2013
در ماه مه 2013 سناتور مک کین به شکل غیر قانونی از راه ترکیه، به نزدیکی شهر ادلب در سوریه رفت تا با رهبران «اپوزیسیون مسلح» ملاقات کند. مسافرت او تنها پس از بازگشت به واشینگتن به شکل رسمی اعلام شد(6).
این سفر توسط Syrian Emergency Task Forceسازماندهی شده بود که خلاف عنوان آن یک سازمان صهیونیستی است که توسط یک کارمند فلسطینی از کمیتۀ روابط عمومی آمریکا و اسرائیل (AIPAC) اداره می شود(7).
جان مک کین در سوریه. جلوی صحنه سمت راست، رئیس Syrian Emergency Task Force را می بینیم. فردی که در چهار چوب ورودی ایستاده، در مرکز عکس، محمد نور است.

روی عکس های منتشر شده در آن دوران، تصویر محمد نور را می توانیم ببینیم، او سخنگوی بریگاد طوفان شمال است (جبهۀ النصره، یعنی القاعده در سوریه) که 11 زائر شیعۀ لبنانی را در اعزاز گروگان گرفته بود(8). سناتور در پاسخ به مناسباتش با گروگان گیر و عضو القاعده اظهار داشت که او را نمی شناسد و گویا که او به دعوت خودش در آنجا حضور داشته است.
موضوع آدم ربائی سر و صدای زیادی به پا کرد و خانواده های زائران ربوده شده به دادگستری لبنان علیه سناتور مک کین به دلیل همکاری با آدم ربایان شکایت کردند. سرانجام، توافقاتی صورت گرفت و زائران ربوده شده آزاد شدند.
فرض کنیم که اظهارات سناتور مک کین حقیقت داشته و محمد نور از او سوء استفاده کرده است. هدف از مسافرت غیر قانونی او به سوریه ملاقات با ستاد فرماندهی ارتش آزاد سوریه بوده، و به گفتۀ او این سازمان «اکیداً از سوری ها» تشکیل شده و برای « آزادیشان » علیه «دیکتاتور علوی» مبارزه می کنند. ولی بی گمان آنهائی که در سازماندهی این مسافرت شرکت داشته اند چنین عکسی را برای تأیید ملاقاتی که واقعاً صورت گرفته منتشر کرده اند.

جان مک کین و ستاد فرماندهی ارتش آزاد سوریه. در جلوی صحنه سمت چپ، ابراهیم البدری نشسته و سناتور با او در حال حرف زدن است. فرد بعدی، با عینک، بریگادیه ژنرال سلیم ادریس است.

با وجود این که بی هیچ ابهامی می توانیم ارتشبد سالم ادریس، فرماندۀ ارتش آزاد سوریه را در عکس ببینیم، و در عین حال ابراهیم البدری را نیز در جلوی صحنه ببینیم که سناتور مک کین با او حرف می زند. در بازگشت از این سفر مک کین شگفت زده اظهار داشت که تمام مسئولان ارتش آزاد سوریه « میانه رو هستند و می توانیم به آنها اعتماد کنیم».

بنابراین، از 4 اکتبر 2011، نام ابراهیم البدری و الیاس ابو دعا در فهرست 5 تروریستی به ثبت رسیده که بیش از همه تحت پیگرد ایالات متحده هستند (Rewards for Justice). جایزه ای معادل 10 میلیون دلار به فردی تعلق خواهد گرفت که بتواند به دستگیری او یاری رساند (9). فردای آن روز، 5 اکتبر 2011، نام ابراهیم البدری در فهرست کمیتۀ مجازات های سازمان ملل متحد به عنوان عضو القاعده به ثبت رسید (10).
علاوه بر این، یک ماه پیش از پذیرائی از سناتور مک کین، ابراهیم البدری، با نام مستعار ابوبکر البغدادی، دولت اسلامی در عراق و شام را تشکیل داد — هم زمان که عضو ستاد فرماندهی — بسیار «میانه رو» — ارتش آزاد سوریه باقی مانده بود — او عملیات حمله به زندان های تاج و ابوغریب در عراق را رسماً به عهده گرفت و 500 تا 1000 نفر از جهاد طلبان زندانی را فراری داد که بعداً به سازمان او پیوستند. این حمله در همآهنگی و تقریباً هم زمان با عملیات های دیگری در هشت کشور دیگر صورت گرفت و هر بار جهاد طلبان فراری به سازمان های مبارزان در سوریه پیوستند. این موضوع به اندازه ای شگفت آور بود که پلیس بین الملل پیغامی برای 190 کشور عضو فرستاد و درخواست کمک کرد (11).
من به سهم خودم، همیشه بر این باور بودم که عملاً هیچ تفاوتی بین ارتش آزاد سوریه، جبهۀ النصره، امارات اسلامی و غیره وجود ندارد. تمام این سازمان ها از افرادی تشکیل شده که دائماً پرچمشان را عوض می کنند. وقتی خودشان را عضو ارتش آزاد سوریه معرفی می کنند، زیر پرچم دوران استعمار فرانسه از واژگونی «بشار سگ» حرف می زنند. وقتی خود را به عنوان عضو جبهۀ النصره معرفی می کنند، پرچم القاعده را بدست می گیرند و اعلام می کنند که خواهان گسترش اسلام در جهان هستند. و یا وقتی خود را امارات اسلامی می نامند، پرچم خلیفه را به اهتزاز در می آورند و اعلام می کنند که منطقه را از تمام نااهلان پاک خواهند کرد. ولی هر نامی که داشته باشند نوع ارتکاب به عمل آنها یکسان است : تجاوز، شکنجه، بریدن سر، به صلیب کشیدن.
با این وجود، نه سناتور مک کین، نه همراهان او از Syrian Emergency Task Forceدر مورد آنچه از ابراهیم البدری می دانستند، وزارت خارجه را مطلع نساختند و جایزۀ تعیین شده را نیز درخواست نکردند. آنها حتی کمیتۀ ضد تروریست سازمان ملل متحد را نیز  از آنچه می دانستند مطلع نکردند.
در هیچ یک از کشورهای جهان، با هر رژیم سیاسی، برای هیچ کس قابل قبول نخواهد بود که رهبر اپوزیسیون در رابطۀ دوستانه و رسمی با تروریست بسیار خطرناکی باشد که در پی گرد پلیس بین الملل به سر می برد.
سناتور مک کین کیست ؟
ولی جان مک کین نه تنها رهبر اپوزیسیون سیاسی رئیس جمهور اوباما است، بلکه یکی از کارمندان عالی رتبه می باشد !
در واقع او رئیس نهاد بین المللی جمهوری خواهان (International Republican Institute)، شاخۀ جمهوری خواه بنیاد ملی برای دموکراسی/سیا (NED/CIA ) (12)، از ژانویۀ 1993 می باشد. این به اصطلاح «سازمان غیر دولتی» رسماً توسط رونالد ریگان برای گسترش برخی فعالیت های سازمان سیا در رابطه با سرویس های مخفی بریتانیائی، کانادائی و استرالیائی ایجاد شد. خلاف اظهاراتش این نهاد یک آژانس مابین دولتی است. بودجۀ آن نیز توسط کنگره در ردیف بودجۀ مرتبط به وزارت امور خارجه به تصویب رسیده است.
و به همین علت که این آژانس در پیوند با آژانس مخفی آنگلو ساکسون می باشد، چندین دولت در جهان فعالیت آن را در کشورهایشان ممنوع اعلام کرده اند.
متهم به تدارک واژگون سازی رئیس جمهور حسنی مبارک به حساب اخوان المسلمین، دو نفر از کارمندان نهاد بین المللی جمهوری خواه در قاهره، جان تاملاسزوسکی John Tomlaszewski (نفر دوم سمت راست) و سام لاهود Sam LaHood (پسر وزیر حمل و نقل، آمریکائی-لبنانی، در دولت دموکرات، ری لاهود Ray LaHood) (نفر دوم سمت چپ) به سفارت آمریکا پناهنده شدند. هر دو نفر را کنار جان مک کین و لیندسی گراهام Lindsey Graham در گردهمآئی تدارکات مقدماتی «بهار عرب» برای لیبی و سوریه می بینیم. آنها توسط برادر محمد مرسی در زمانی که به ریاست جمهوری رسید، آزاد شدند.

فهرست مأموریت های جان مک کین برای وزارت امور خارجه براستی شگفت آور است. او در تمام انقلاب های رنگی بیست سال گذشته حضور فعال داشته است.
چند مثال در اینجا کافی خواهد بود، همیشه به نام آرمان «دموکراسی» او، جان مک کین کودتا علیه رئیس جمهور قانونی هوگو چاوز  Hugo Chávezدر ونزوئلا را سازماندهی کرد که  البته با شکست روبرو شد(13)، واژگون کردن رئیس جمهور قانونی ژان برتراند آریستید Jean-Bertrand Aristide در هائیتی (14)، تلاش برای سرنگونی رئیس جمهور قانونی موای کیباکی Mwai Kibaki در کنیا(15) و اخیراً کودتای علیه رئیس جمهور قانونی اوکرائین، ویکتور اینوکوویچ Viktor Ianoukovytch را سازماندهی کرد.
در هر دولتی در جهان، وقتی شهروندی با ابتکار عمل برای سرنگونی دولت دیگری اقدام می کند، در صورتی که رژیم تازه خود را متحد نشان دهد، آن فرد می تواند انتظار تشویق و تبریکات ویژه داشته باشد، ولی اگر نتایج اقدامات او برای کشورش مضر تشخیص داده شود، چنین امری می تواند موجب محکومیت او شود. ولی سناتور مک کین هرگز بخاطر فعالیت های ضد دموکراتیکش علیه دولت های دیگر و در جاهائی که با شکست روبرو شده و نتیجۀ کار علیه واشینگتن کمانه کرده، مورد نکوهش قرار نگرفته است. به عنوان مثال، در ونزوئلا. برای ایالات متحده، جان مک کین خیانتکار نیست ولی یک مأمور است.
و مأموری که از بهترین پوشش باورنکردنی برخوردار است : او اپوزیسیون رسمی بارک اوباما تلقی می شود. به همین عنوان، او می تواند به هر کجای جهان مسافرت کند (او پر سفر ترین سناتور آمریکا است) و می تواند بی آن که بیمی بخود راه دهد با هر کسی که بخواهد ملاقات کند. اگر مخاطبان او سیاست واشینگتن را تأیید کنند، او نیز تداوم آن را تضمین می کند، و اگر با سیاست آمریکا مخالف باشند، در این صورت مسئولیت آن را به رئیس جمهور اوباما نسبت می دهد.
جان مک کین شهرت خاصی دارد زیرا در کوران جنگ ویتنام طی 5 سال به عنوان اسیر جنگی در زندان به سر برده و تحت شکنجه قرار گرفته بوده است. او قربانی برنامه ای بود که هدف آن نه کسب اطلاعات بلکه تزریق یک گفتمان بود. برنامه می بایستی به تغییر شخصیت او بیانجامد و علیه کشور خود حرف بزند.
این برنامه از الگوی کره برای بنیاد تحقیق و توسعه Rand Corporation توسط پروفسور البرت بیدرمن Albert D. Biderman برای دکتر مارتین سلیگمن Martin Seligman  (16) در پژوهش هائی که روی زندانیان گوآنتانامو و زندان های دیگر انجام گرفت به کار برده شد. این پژوهش ها روی 80000 زندانی در زمان جرج بوش انجام گرفت، و موجب تحولاتی نزد زندانیان («موش های آزمایشگاهی») شد که بعداً به سربازانی حاضر به خدمت برای واشینگتن تبدیل شدند. جان مک کین که در ویتنام از پا درآمده بود، خیلی خوب این موضوع را درک می کند. او می داند چگونه می توان روح و روان جهاد طلبان را دستکاری کرد، بی آن که به امور اخلاقی و وجدان آگاه فکر کنیم.
استراتژی ایالات متحده در رابطه با جهاد طلبان در شامات کدام است ؟
سال 1990، ایالات متحده تصمیم گرفت که عراق، متحد قدیمی خود را تخریب کند. پس از آن که به رئیس جمهور وقت عراق صدام حسین القا کرده بود که حمله به کویت از دیدگاه ایالات متحده یک موضوع داخلی عراق تلقی می شود، از همین موضوع برای تشکیل و بسیج اتحادیه ای علیه عراق استفاده کرد. با این وجود، به دلیل مخالفت اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی رژیم را سرنگون نکرد و به برقراری منطقۀ ممنوعۀ پرواز بسنده نمود.
سال 2003، مخالفت فرانسه برای تحت تأثیر قرار دادن کمیتۀ آزاد سازی عراق کافی نبود. ایالات متحده دوباره به این کشور حمله کرد و این بار رژیم صدام حسین را سرنگون کرد. البته، جان مکین یکی از مسئولان اصلی کمیتۀ آزاد سازی عراق بود. پس از واگذاری مأموریت تخریب عراق به یک شرکت خصوصی (17) تلاش کرد تا کشور را به سه دولت تجزیه کند، ولی به دلیل مقاومت مردم مجبور شد که از این طرح قطع نظر کند.
سال 2007، دوباره برای اجرای همین طرح پیرامون قطعنامۀ بیدن-برانبک Biden-Brownback تلاش کرد ولی دوباره با شکست روبرو شد(18). به همین علت برای دستبابی به این هدف یعنی تجزیۀ عراق به سه دولت مستقل، استراتژی دیگری را به کار بستند، که همین استراتژی کنونی است یعنی به کار بستن عوامل غیر دولتی مانند امارات اسلامی.

در این پرونده که در سپتامبر 2013 منتشر شده، سفیر قطر در طرابلس وزارت امور خارجه اش را آگاه می سازد که یک گروه 1800 نفره از آفریقائی ها برای جهاد آموزش دیده اند و در لیبی به سر می برند. او پیشنهاد می کند که آنها را در سه گروه به ترکیه بفرستند و سپس به امارات اسلامی به سوریه گسیل شوند.
عملیات از مدت ها پیش از ملاقات جان مک کین با ابراهیم البدری تدارک دیده شده بود. گزارشات داخلی وزارت امور خارجۀ قطر که توسط دوستان من جیمز و یوآن موریارتی (19) منتشر شده نشان می دهد که 5000 جهاد طلب با سرمایه گذاری قطر در لیبی زیر نظر ناتو در سال 2012 آموز ش دیده اند، و در همان دوران دو و نیم میلیون دلار نیز به حساب خلیفه واریز شده است.
در ژانویۀ 2014، کنگرۀ ایالات متحده طی یک گردهمآئی سرّی، و با نقض حقوق بین الملل، برای تأمین مالی جبهۀ النصره (القاعده) و امارات اسلامی در عراق و شام تا سپتامبر 2014 رأی داد(20). اگر چه از محتوای توافقات این نشست سرّی که آژانس رویترز(21) پرده از آن برداشته است، اطلاعی نداریم، و هیچ یک از رسانه ها نیز شهامت عبور از سانسور را نیافتند، ولی به احتمال زیاد بخشی از آن مرتبط است به ارسال سلاح و آموزش جهاد طلبان.
عربستان سعودی مفتخر از این بودجۀ ایالات متحده روی شبکۀ رسمی تلویزیون، ال عربی اعلام کرد که امارات اسلامی تحت فرماندهی شاهزاده عبدالرحمان آل فیصل، برادر شاهزاده سعود آل فیصل (وزیر امور خارجه) و شاهزاده ترکی الفیصل(سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده و در انگلستان) اداره می شود (22).
امارات اسلامی مرحلۀ تازه ای را در زمینۀ مزدوران مسلح تجربه می کند. خلاف گروه های جهاد طلبی که در افغانستان، بوسنی هرزگوین و در چچنی پیرامون اسامه بن لادن جنگیدند، نیروی موقتی یا کمکی نیستند، بلکه یک ارتش کامل را تشکیل می دهند. بر عکس گروه های پیشین در عراق، لیبی و سوریه پیرامون شاهزاده بندر بن سلطان، خدمات اطلاعاتی پیشرفته در اختیار دارند و کارمندان اداری برای امور مدنی که از فارغ التحصیلان مدارس بزرگ غربی بوده و می توانند امور اداری تمامی منطقه را به عهده بگیرند.
سلاح های اوکرائینی کاملا نو توسط عربستان سعودی خریداری شده و به همکاری سرویس های مخفی ترکیه به امارات اسلامی تحویل داده شده است. آخرین جزئیات طی گردهمآئی در عمان با خانوادۀ بارزانی در اول ماه ژوئن 2014 همآهنگ شد(23). حملۀ مشترک علیه عراق توسط امارات اسلامی و دولت محلی کردستان چهار روز بعد آغاز گردید. امارات اسلامی بخش سنی کشور را تصرف کرد، و دولت محلی کردستان نیز بیش از 40% مرز خود را گسترش داد. اقلیت های مذهبی بخاطر اعمال خشونت بار و جنایات هولناک جهاد طلبان،مناطق سنی نشین را ترک کردند و گریختند، و بر این اساس بود که مقدمات تجزیۀ عراق به سه کشور فراهم آمد.
پنتاگون با نقض قرارداد دفاع عراق-ایالات متحده، و عدم مداخله برای دفاع از تمامیت عراق، دست امارات اسلامی را برای فتوحات و کشتارهایش باز گذاشت.
یک ماه بعد، در حالی که پیشمرگان دولت محلی کردستان بی آن که در نبردی درگیر شده باشند عقب نشینی کردند، و وقتی هیجان و احساسات عمومی در سطح جهانی قویاً تحریک شده بود، رئیس جمهور اوباما دستور داد که مواضع امارات اسلامی را بمباران کنند. با این وجود، به گفتۀ ژنرال ویلیام میویل William Mayville فرماندۀ عملیات های ستاد فرماندهی «این بمباران ها به ندرت بتواند قابلیت های کلی امارات اسلامی و فعالیت هایش را در دیگر مناطق عراق یا سوریه مورد اصابت قرار دهد» (24).
روشن است که آنها ارتش جهاد طلبان را هدف نمی گیرند، و تنها روی مرزهائی که از پیش ترسیم کرده اند نظارت می کنند تا بازیگران منطقه از این مرزهائی که برای آنها تعیین شده پا فراتر نگذارند. در نتیجه، در حال حاضر بمباران ها تنها نمادینه است و بجز تعداد اندکی خودرو چیز دیگری هدف گرفته نشده است. در واقع مداخلۀ کردهای حزب کار کردستان ترکیه و سوریه بودند که مانع پیشروی امارات اسلامی شدند و راهی را برای آنهائی که از قتل عام می گریختند ایمن سازی کردند.
تبلیغات پیرامون امارات اسلامی و خلیفۀ آن جریان دارد. روزنامۀ گلف دیلی نیوز Gulf Daily Newsمدعی شد که ادوارد اسنودن Edward Snowden مطالبی در این مورد منتشر کرده است (25). در نتیجه تحقیقات بعدی آشکار شد که جاسوس آمریکائی (ادوارد اسنودن) هیچ مطلبی در این مورد منتشر نکرده است. گلف دیلی نیوز در بحرین منتشر می شود، دولتی که تحت اشغال گروه های نظامی سعودی به سر می برد. مقالۀ منتشر شده تنها در پی پاک سازی پروندۀ عربستان سعودی و شاهزاده عبدالرحمان آل فیصل و مسئولیت های آنها بوده است.
امارات اسلامی با ارتش های مزدور قرن شانزدهم اروپا قابل مقایسه است. مزدوران مسلح در جنگ های مذهبی به حساب اربابان می جنگیدند، گاهی در این جبهه و گاهی در جبهۀ دیگر. خلیفه ابراهیم یک مزدور مسلح دوران مدرن است. اگر چه او در کنار شاهزاده عبدالرحمان (عضو قبیلۀ سدیری ها) است، جای شگفتی نیست که او حماسۀ خود را در عربستان سعودی ادامه می دهد ( پس از گشت مختصری در لبنان، حتی در کویت) و بر این اساس به نفع جانشینی سلطنتی قبیلۀ سدیری ها علیه شاهزاده میتاب Mithab (پسر شاه عبدالله) عمل می کند.
جان مک کین و خلیفه

ابراهیم البدری، الیاس ابودعا، الیاس ابو بکر آل بغدادی، الیاس خلیفه ابراهیم، مزدور مسلح شاهزاده عبدالرحمان آل فیصل، که توسط عربستان سعودی، قطر و ایالات متحده تأمین مالی می شود. او می تواند تمام اعمالی را که منشور ژنو در رابطه با دولت ها به عنوان جنایت و شقاوت شناسائی کرده است زیر پا بگذارد.

در آخرین مجله ای که منتشر شده، امارات اسلامی دو صفحه را به سناتور مک کین اختصاص داده و او را «دشمن» و «صلیبی» نامیده و حمایت او را در اشغال عراق توسط ایالات متحده یادآور شده است. از بیم آن که این اتهام در ایالات متحده ناشناخته بماند، سناتور فوراً بیانیه ای منتشر کرد و امارات اسلامی را به عنوان «خطرناکترین گروه تروریسم اسلامی در جهان» معرفی نمود(26).

این دعوا تنها برای سرگرم کردن عمومی است. دوست داشتیم به آن باور کنیم...تنها اگر  آن عکس از دوران می 2013 را نمی داشتیم.
یادداشت ها :
1)ما گزارشاتی فرستادیم مبنی بر این که تظاهرات اعتراضی در درعا تظاهراتی اعتراضی از سوی دانش آموزان دبیرستان، پس از بازداشت و شکنجۀ محصلینی راه اندازی شده بود که علیه جمهوری شعار داده بودند. در نتیجه، بسیاری از همکاران ما سعی کردند هویت این دبیرستانی ها را کشف کنند و با خانواده های آنها تماس بگیرند. ولی هیچ یک از آنها در این تلاش توفیقی بدست نیاوردند، تنها شاهدانی که وجود داشتند با رسانه های بریتانیائی مصاحبه کرده بودند و این مصاحبات نیز به شکل ناشناس انجام گرفته بود، و با توجه به چنین شرایطی گزارشات قابل بررسی نبود. ما امروز مطمئن هستیم چنین رویدادی هرگز وجود خارجی نداشته است. بررسی پرونده های سوری مرتبط به آن دوران نشان می دهد که در واقع تظاهراتی به راه افتاده ولی برای درخواست افزایش حقوق کارمندان و بازنشستگان صورت گرفته. فراخواستی که در این تظاهرات مطرح شده از سوی دولت پاسخ مثبت دریافت کرده است. در این دوران هیچ روزنامه ای از تظاهرات دبیرستانی ها مطلبی منتشر نکرده، و این داستان دو هفته بعد، تنها از تخیل شبکۀ الجزیره تراوش کرده است.
2)اعضای گروه مبارزان اسلامی در لیبی، یعنی القاعده در لیبی، تلاش کرده بودند که معمر قذافی را برای حساب ام آی 6 بریتانیا به قتل برسانند. این موضوع از سوی یک افسر ضد جاسوسی بریتانیا افشا شد. دیوید شایلر David Shyler. «دیوید شایلر : من از خدمت در سرویس مخفی بریتانیا استعفا دادم، چون که ام ای 6 تصمیم گرفته بود که آدمکشان عضو گروه اسامه بن لادن را تأمین مالی کند» (شبکۀ ولتر 18 نوامبر 2005).
 [3] Rapport de la Mission d’enquête sur la crise actuelle en Libye, juin 2011.
[4] « Un député libanais dirige le trafic d’armes vers la Syrie », Réseau Voltaire, 5 décembre 2012.
«نمایندۀ مجلس لبنان قاچاق اسلحه به سوریه را هدایت می کند»، شبکۀ ولتر، 5 دسامبر 2012
[5] Sur ce plan, on se reportera à ma série de six émissions 10 ans de Résistance, sur la guerre des États-Unis contre la Syrie.
[6] « John McCain entre illégalement en Syrie », Réseau Voltaire, 30 mai 2013.
[7] « La Syrian Emergency Task Force, faux-nez sioniste », Réseau Voltaire, 7 juin 2013.
[8] « John McCain a rencontré des kidnappers en Syrie », Réseau Voltaire, 1er juin 2013.
[9] “Wanted for Terrorism”, Rewards for Justice Program, Department of State.
[10] Le Comité du Conseil de sécurité créé par la résolution 1267 (1999) le 15 octobre 1999 est également connu sous le nom de « Comité des sanctions contre Al-Qaida ». Fiche d’inscription d’Ibrahim al-Badri (cette fois avec le nom de guerre d’al-Samarrai).
[11] « Évasions simultanées de jihadistes dans 9 pays », Réseau Voltaire, 6 août 2013.
[12] « La NED, vitrine légale de la CIA », par Thierry Meyssan, Оdnako (Russie), Réseau Voltaire, 6 octobre 2010.
[13] « Opération manquée au Venezuela », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 18 mai 2002.
[14] « La CIA déstabilise Haïti », « Coup d’État en Haïti », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 14 janvier et 1er mars 2004.
[15] « L’expérience politique africaine de Barack Obama », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 9 mars 2013.
[16] « Le secret de Guantánamo », par Thierry Meyssan, Оdnako (Russie), Réseau Voltaire, 28 octobre 2009.
[17] « Qui gouverne l’Irak ? », par Thierry Meyssan, Réseau Voltaire, 13 mai 2004.
[18] « La balkanisation de l’Irak », par Manlio Dinucci, Traduction Marie-Ange Patrizio, Il Manifesto (Italie), Réseau Voltaire, 17 juin 2014.
[19] « Official Document Qatar Embassy Tripoli Confirms Sending 1800 Islamic Extremists Trained in Libya to Fight in Syria », Libyan War The Truth, 20 septembre 2013.
[20] « Les États-Unis, premiers financiers mondiaux du terrorisme », par Thierry Meyssan, Al-Watan (Syrie), Réseau Voltaire, 3 février 2014.
ایالات متحده، نخستین پشتیبان امور مالی تروریسم در جهان
http://www.voltairenet.org/article182010.html


[21] “Congress secretly approves U.S. weapons flow to ’moderate’ Syrian rebels”, par Mark Hosenball, Reuters, 27 janvier 2014.
[22] « L’ÉIIL est commandé par le prince Abdul Rahman », Réseau Voltaire, 3 février 2014.
[23] « Révélations du PKK sur l’attaque de l’ÉIIL et la création du "Kurdistan" », Réseau Voltaire, 8 juillet 2014.
[24] “U.S. Air Strikes Are Having a Limited Effect on ISIL”, par Ben Watson, Defense One, 11 août 2014.
[25] « Baghdadi ’Mossad trained’ », Gulf Daily News, 15 juillet 2014.
[26] “Statement by senator John McCain on being targeted by terrorist group ISIL as "the ennemy" and "the crusader"”, Cabinet de John McCain, 28 juillet 2014.

هیچ نظری موجود نیست: