۱۳۸۷ آبان ۱۳, دوشنبه


نقش قهرمانانه ملت عراق درسرنوشت جنگ خاورمیانه

مصاحبه هئیت تحریریه سایت جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران با هموطن گرامی م. راد ،صاحب نظر درمورد مسائل خاورمیانه و جهان پیرامون مسال حاد و کلیدی عراق.

هدف ما ازاین مصاحبه دفاع از مردم عراق و تلاش درتنویر افکار عمومی بین ایرانیان است. کمیته ضد جنگ مونیخ که تحت عنوان جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران فعالیت میکند مواضعش همانطور که در صفحه تارنمای آن مشاهده میشودعلیه هر نوع تجاوز نظامی و تحریم اقتصادی به ایران و کشورهای منطقه و جهان است و دراین بستر با تمام نیروها و شخصیتهای مترقی و انقلابی همکاری میکند.مصاحبه درمورد اوضاع حاد عراق با شخصیت مبارز م.راد که زحمت کشیده به سئوالات ما پاسخ داده اند را در زیر ملاحظه فرمایید. ما پیشاپیش از همکاری بی دریغ م.راد با جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی علیه ایران سپاسگزاریم .

مدیر مسئول سایت جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقنصادی علیه ایران-مونیخ

بیژن منتظری

..................................................................................
با تشکر از مسئولین سایت جبهه ضد تجاوز نظامی و ضد تحریم اقتصادی ایران که این فرصت را به من داده تا درمورد سئوالات مطرح شده نظرم را ابراز دارم ،بسیار سپاسگزارم.

م.راد

m.rad@gmx.net

1. پنج سال از اشغال نظامی عراق می گذرد، کشتار مردم عراق وویرانی کشورهمچنان ادامه دارد. آمریکا عملا درعراق شکست خورده است ؟. آیا با پیروزی اوباما در انتخاب ریاست جمهوری آمریکا، قوای اشغالگر خاک عراق را ترک خواهد کرد؟ شما اوضاع را چگونه می بینید؟
م. ر ا د :
جنگ عراق از بدو استقلال این کشور در سال 1932 شروع شد که هنوز ادامه دارد عراق که زمانی مهد چهار تمدن جهانی بود پس از درهم شکستن امپراتوری عثمانی و تقسیم آن در خاورمیانه بین انگلستان و فرانسه استقلال خود را بدست آورد. انگلستان هرگزاستقلال این کشور را نپذیرفت واز همان ابتدا با استفاده از نیروی نظامی یکی از شاهزادگان خانواده هاشمی اردن را به پادشاهی این کشور منسوب کرد.
انگلستان که از سالها پیش به منابع نفتی این منطقه پی برده بود در ابتدا تصمیم گرفت بخشی از آنرا با اردن یکی کرده و بخش کردنشین عراق ، ترکیه و سوریه را بعنوان کردستان برسمیت بشناسند و بقیه بخشهای عراق را به شیخ نشین تبدیل کند برنامه یکی کردن استان بصره و کویت از اولین اولویت های انگلستان قرار داشت که قرار بود تحت عنوان شیخ نشین کویت بهمراه دیگر شیخ نشینهای منطقه برسمیت شناخته شوند .
شرایط بعداز جنگ جهانی اول و با پیروزی انقلاب اکتبر و تثبیت تدریجی آن در اتحاد شوروی تمامی محاسبات انگلستان و فرانسه بهم ریخت ودر منطقه خاورمیانه از جمله ایران و عراق جنبشهای استقلال طلبانه سر بلند کردند که انگلستان مجبور شد در استراتژی خود تغییرات اساسی بدهد که اولویت آن محاصره کامل اتحاد شوروی بود در نتیجه عراق با همین وسعت جغرافیایی وبا حکومت پادشاهی بدون کویت برسمیت شناخته شد وبا مسئله کویت کج دارو مریض رفتار شد تا در فرصت مناسب از آن بهره برداری شود.
عراق که در طول تاریخ همواره مورد تهاجم ارتجاعی ترین نیروهای خارجی قرارگرفته بود با آشنایی با جنبش های نوین که سراسر آسیا آنرا تجربه میکرد حاکمیت انگلستان را بر نتافت و بسرعت خود را آماده رهایی از قیمومیت استعمارانگلیس کرد. عراقیها همانند بسیاری از کشورهای منطقه از انسجام کافی و شخصیت های رهبری کننده بر خوردار نبودند که نقطه ضعف کشورهای تازه استقلال یافته خاورمیانه بود که تا سالهای بعداز جنگ جهانی دوم ادامه یافت.
قدرت گیری نازیسم در آلمان و فاشیسم در ایتالیا توازن نیروها را در منطقه خاورمیانه بهم زد و هیتلر توانست در سال 1939 با کودتا رژیم پادشاهی عراق را سرنگون کند و یک دیکتاتوری نظامی را جایگزین آن کند که تا دوسال ادامه پیداکرد . هیتلر از همان تاکتیک انگلستان و فرانسه استفاده کرد که در منطقه دیکتاتوریهای نظامی از جمله کمال پاشا ( اتاترک ) و رضا شاه ( رضا میر پنج ) که از افسران قزاق تزار روسیه بود را بر سر کار آورده بودند با ضعف نظامی و اقتصادی انگلستان و فرانسه دیکتاتورهای نظامی منطقه از جمله ایران و ترکیه سر افسار را کج کرده و بسمت هیتلر روان شدند.
تحولات جهانی و منطقه ای رهبران جوان کشورهای منطقه را بر آن داشت تا از تجارب کشورها خود و دیگر کشورها استفاده کنند و دست به ایجاد حزب بعث سوسیالیست عربی توسط میشل افلق وصلاح الدین آل بیتاردر سال 1943 بزنند که چهار چوب آن بر مبنای سوسیالیسم ( عدالت اجتماعی ) ، ناسیونالیسم ( استقلال ملی) و پان عربیسم ( اتحاد اعراب ) قرارداشت بااین تشکیلات بود که خلقهای عرب برای حل مشکلات کشورهای خاورمیانه عربی و مبارزه بر علیه استعمار و دفاع از استقلال کشورها ی منطقه وارد مبارزه شدند.
شکست فاشیسم و نازیسم ( که ایدئولوژی تروتسکی فاشیسم و تروتسکی نازیسم نامیده میشد. این اید ئولوژی ارتجاعی با ماسک مارکسیسم و دفاع از منافع طبقه کارگر به دفاع از هیتلرو موسیلینی بر خواسته بود) د ر تمامی جبهه ها در جنگ جهانی دوم و اوج گیری جنبش هاِ آزادی بخش که سهم بزرگی در این پیروزی داشتند تاثیرات خود رادر خاورمیانه گذاشت و آنها را فعالانه وارد صحنه سیاسی جهانی کرد حکومتهای ملی و مستقل با وجود دخالت های نظامی کشورهای غربی درمصر و کشورهای دیگرعربی یک پس از دیگری مستقر شدند.
تفکرات حزب بعث که منافع عمومی توده های منطقه و استقلال آنها را در نظر داشت بسرعت جایگاه خود را درمنطقه پیدا کرد و در عراق عبدالکریم قاسم موفق شد بکمک حزب بعث عراق حکومت پادشاهی را سرنگون کند ولی قاسم حاضر نشد بافت اقتصادی کشور را تغییر و دست به اصلاحات اساسی بزند و منابع نفتی کشور همچنان در انحصار انگلستان باقی ماند .
قاسم در سال 1959 توسط عوامل انگلستان ترور شد و بهمراه آن سرکوب شدید حزب بعث در سراسر کشور آغاز شد صدام حسین که عضو فعال حزب بعث عراق بود و در سال 1956 عضو این حزب شده بود در صدررهبرانی قرار داشت که مورد تعقیب قرار گرفت در عراق حزب بعث غیر قانونی اعلام شد و صدام مخفیانه ار طریق سوریه به مصر رفت و در دانشگاه قاهره همزمان با فعالیت سیاسی رشته حقوق را به پایان رساند ضمن آنکه در کشور عراق غیابا محکوم به اعدام شد.
انگلستان که تا سال 1962 از روند تغییرات عراق مایوس شده بود و آنرا بهیچ وجه بنفع منافع خود نمیدید با استفاده از فضای متشنج در رهبری اتحاد شوروی و رشد تضاد بین آمریکا و شوروی شیخ نشین کویت را برسمیت شناخت که بخشی از خاک عراق بود و بدین ترتیب تضاد آشتی ناپذیر و دشمنی بی حد خود را بعراق و حکومت آن رسما اعلام کرد و از همین تاریخ پیگیرانه برای بی ثبات کردن و تلاشی این کشور بکمک آمریکا ، ترکیه و ایران از هیچ کوششی فروگزار نکرد.
صدام درسال 1963 و با پیروزی حزب بعث دوباره وارد عراق شد و سال بعد دستگیر و زندانی شد و پس از سه سال زندان موفق شد توسط طرفداران حزب بعث عراق از زندان فرار کند.
حزب بعث در سال 1968 در عراق مجددا در انتخابات به پیروزی رسید وصدام در سال 1969 معاون رئیس جمهور شد ضمن آنکه عهده دار دبیر اول حزب بعث عراق بود و مسئولیت تبلیغات حربی را هم بعهده داشت .
صدام در سال 1972 تمامی منابع نفتی کشور از جمله پالایشگاه ها را ملی اعلام کرد و پی گیرانه بر سه اصل حزب بعث عدالت اجتماعی ( سوسیالیسم ) ، استقلال ملی ( ناسیونالیسم ) و اتحاد اعراب ( پان عربیسم ) پای فشرد و آنرا استراتژی حکومت عراق قرارداد استراتژی که تمامی رویاهای انگلستان وآمریکا را بهم ریخت و منتظر فرصت ماندند تا انتقام خود را از این کشور بگیرند.
عراق پس از اشغال یک جانبه رودخانه مرزی اروند رود توسط ارتش رژیم شاه که با همکاری آمریکا و انگلستان صورت گرفته بود در سال 1975 با ایران قرار داد دوجانبه امضاء کرد تا از ادامه تجاوزات ایران و ترکیه که بیش از 450 هزار نیرو در مرز عراق متمرکز کرده بودند جلوگیری کند عراق طی این سالها روابط اقتصادی خود را با آمریکا و انگلستان تقریبا به صفر رسانده بود و با شوروی سابق هم که چندین بار سعی کرده بود تا باکمک سوریه دراین کشور دست به کودتا بزند روابط خوبی نداشت بجرات میشود گفت که عراق از سالهای 1968 مستقل ترین کشور خاورمیانه بود .
صدام در سال 1979 به رهبری حزب سوسیالیست بعث عراق بر گزیده شد وی از بدو حکومت ناصر در مصر بکمک حزب بعث به تجزیه و تحلیل کامل جنبشهای خاورمیانه پرداخت و در تمام سالهای 1956 تا زمانی که در حاکمیت قرار داشت از مطالعه جنبش های جهانی و تحلیل آنها دست بر نداشت ناصر از نظر دانش سیاسی و تحلیل اوضاع اقتصادی و نظامی و طرح مسائل استراتزیکی قابل مقایسه با صدام حسین نبود . همین تجزیه و تحلیل های سایسی بود که عراق موفق شد پس از مرگ ناصر جبهه امتناع عربی متشکل از عراق، لیبی ، سوریه ، یمن ، الجزایر و سازمان آزادی بخش فلسطین را ایجاد کند و ادامه حیات و مبارزه فلسطین و خاورمیانه را تا به امروز تضمین کند وسد محکمی در برابر متجاوزان آمریکایی و غربی در خاورمیانه بوجود آورد که قادر نباشند بر سرنوشت مردم منطقه حاکم شوند .میشل افلق بنیان گزار حزب بعث که متولد سوریه واز دانشگاه سوربن فرانسه فارق التحصیل شده بود پس از پیروزی حزب بعث در عراق سالها در این کشور سکونت گزید.
صدام حسین از سال 1979 تا اشغال عراق در سال 2003 توسط آمریکا رئیس جمهور این کشور بود عراق با آلترناتیوی که ارائه داده بود وعملا آنرا در پروسه اقتصادی و مناسبات بین المللی به اجرا گذاشته بود نمیتوانست مخالفت حکومتهای طرفدار غرب و نیروهای ارتجاعی را بر نیانگیزد عراق موفق شده بود از ظرفیت های اقتصادی خود بنحو احسن استفاده کند و کشور را به مدرن ترین کشور صنعتی خاورمیانه تبدیل کندو خود را از تفکرات ارتجاعی مذهبی بدور نگه دارد عراق بیش از سه ملیون کارگر عرب را پذیرا شد و مشغول بکار کرد که بیشترین آنها از مصر ، سوریه و اردن و مخصوصا فلسطینی های مهاجر بودند ورود هر عرب به عراق بدون ویزا و حتی بدون پاسپورت مجاز بود ضمن آنکه عراق موفق شد سازمان آزادی بخش فلسطین را با تمامی جناح بندیهای آن آنچنان تقویت کند که تا به امروز آمریکا ، کشورهای غربی ، اسرائیل و نیروهای مرتجع عرب و غیر عرب موفق به تلاشی آن نشده اند.
بسیاری ها هنوز درک نکرده اند که تغییراستراتژی شوروی در سالهای بعداز1953چه بلایی بر سر کشورهای مستقل و نیروهای چپ و جنبش های آزادی بخش ملی در جهان آورده است و این تغییر سیاست چه فرصتهایی به کشورهای استعماری داده است تا آنچه را که در اثر مبارزه بی امان نیروهای ملی و چپ ازدست داده بودند دوباره بازور بچنگ آورند.
عراق درتمامی روند تاریخی خاورمیانه در مرکز ثقل این تحولات قرار داشت شکست اعراب در جنگ 1967 از ارتش اسرائیل و در پی آن در سال 1973 بکمک آمریکا و غرب در شرایطی که شوروی اعراب را تنها گذاشته بود عراق تنها کشوری بود که توانست با ارتش ضعیف خود خاک اسرائیل رابمباران کند و فلسطین را مسلح کندو جبهه امتناع اعراب را بوجود آورد.

تجاوز شوروی بخاک افغانستان و اشغال این کشور زمینه را برای دخالت مستقیم آمریکا و ناتو در خاورمیانه فراهم کرد تا تمامی نیروهای ارتجاعی مذهبی را که توسط جنبشهای انقلابی و مدرن و مترقی به عقب رانده شده بودند فعال کنند و این جنبش ها را مورد حمله قرار دهند نمونه بر جسته آن انقلاب عظیم مردم ایران است که بکمک غرب به سیاه ترین نیروهای تاریخ سپرده میشود تا از قعر تاریخ سرنوشت کشور رابدست گیرند آنهم در کشوری که در آن دومین جمهوری آسیا در منطقه گیلان تشکیل میشود ، انقلاب مشروطه و جنبشهای توده ای آذربایجان و کردستان و جنبش ملی ایران را پشت سر گذاشته است .
همین نیروی سیاه هنوز قدرت نگرفته اولین حمله خود را به تنها کشورمستقل همسایه یعنی عراق متمرکز میکند که خود خمینی بیش از 15 سال مهمان این کشور بوده است . کشوری که از بدو استقلال خود همواره آغوش خود را بر روی نیروهای مبارز ایران باز گذاشته بود از جبهه ملی گرفته تا چریکها ی فدایی از کومله تا حزب دمکرات و از مجاهدین تا آخوندهای فراری کشور و تمامی سازمانها ی مخالف حکومت ایران به اولین کشور مطمئنی که پا میگذاشتند عراق بود.
با نگاهی به تاریخ خاورمیانه میشود بخوبی دریافت که انتخابات اخیر آمریکا در استراتژی این کشور در رابطه با عراق تغییری ایجاد نخواهد کرد آمریکا چه با باراک اوباما و چه با مک کین تا آنجا که امکانات نظامی ومالی اجازه دهد درمنطقه خواهد ماند آنچه این استراتژی را تغییر خواهد داد ادامه مبارزه مسلحانه و گسترش آن تا سطح کشورهای طرفدار غرب در منطقه است . تردیدی نیست که بزرگترین ذخیره مالی و انسانی این جنگ جنایت کارانه در خاورمیانه در درجه اول کشورهای شیخ نشین خلیج فارس و حکومتهای ایران، ترکیه و اسرائیل هستند .
از نظر نظامی مقاومت یک کشور کوچک همانند عراق با جمعیت 25 ملیونی در شرایطی که دوسوم وسعت کشور غیر قابل سکونت است و اکثریت مردم عراق در حاشیه رودخانه فرات از بصره تا شمال کردستان بعرض کمتر از چهل کیلومتر زندگی میکنند یکی از شاهکارهای دفاع نظامی آنهم بدون کمک خارجی در تاریخ بشر است .
عراقی ها با وجود همکاری ایران و ترکیه و عربستان سعودی و محاصره کامل کردستان توسط ارتش ایران ، ترکیه و آمریکا موفق شده اند بزرگترین ارتش جهان را با ظرفیت نظامی و اقتصادی 80 % بودجه نظامی و اقتصادی جهانی را با همه امکاناتی که دارد بزانو در آورند و توانسته انده بیش از پنج سال به مقاومت ادامه دهند. همین مقاومت آنچنان نیرویی به مردم مبارز افغانستان و پاکستان داده است که دارند دمار از روزگار بزرگترین ارتش جهان یعنی ناتو در می آورند.
همین مقاومت بود که بسیاری از کشورها از جمله روسیه و چین و ... دیگر کشورها موفق شدند تا خود را مجهز و آماده کنند بجرات باید گفت عراق این کشور کوچک با تدارک دفاع نظامی فعال فاشیسم آمریکا را قبل از آنکه جهان را بنابودی بکشاند و قبل از آنکه حتی فرصت کند مناطق نفت خیز جنوب ایران را اشغال کند تا با ذخیره مادی آن به سراغ روسیه و چین وبقیه کشورها برود مهار کند این مقاومت تاریخی را میتوان با مقاومت کشورهای چین و کره در برابر ژاپن پیش از آغاز جنگ جهانی دوم مقایسه کرد از سال 1931 تا 1939 این دوکشور ارتش فاشیستی ژاپن را در جنوب شرقی آسیا بزانو در آورده بودند تا جایی که ژاپن هرگز قادر نشد از شمال چین و کره به شوروی حمله کند و بکمک آلمان نازی بشتابد.
شرایط با تضعیف آمریکا از نظر اقتصادی و نظامی برای ادامه مبارزه بسیار مناسب است مردم منطقه از جنایات آمریکا بخوبی آگاه شده اند درکردستان ترکیه جنگ گسترش پیدا کرده است و این مقاومت به ایران و سوریه هم کشیده خواهد شد که همین خود نشانه ضعف آمریکا و ناتو است و پیروزی بزرگ نیروهای مقاومت عراق است .
تاریخ نشان داده است نیروهای ارتجاعی پس از شکست تلاش خواهند کرد تا دوباره نیروهای خودرا سازمان دهند و تجدید قوا کنند آمریکا تا کنون در عراق بیش از یک ملیون ونیم مردم عراق را کشته و زخمی کرده است و خود نیز دچار آسیب مالی و جانی فروانی شده است و جنگ را از شمال آفریقا تا مرز هندوستان کشانده است . بنابراین نیروهایش را باندازه کافی پراکنده کرده است و آسیب پذیر شده است اگر در مورد کره شمالی و یا چین و یا روسیه دست از پا خطا کند بدون تردید آمپریالیسم آمریکا برای همیشه متلاشی خواهد شد میشود انتظار داشت که هم پیمانان این کشور آمریکا را کاملا تنها بگزارند اگر چه طی دوسه سال اخیر چنین کرده اند بنابراین لحظه ای نباید آمریکا را در عراق ، افغانستان ، سودان ، پاکستان ، ترکیه و ایران آرام گذاشت کاری که نیروهای مقاومت در خاورمیانه آنرا بخوبی پیش میبرند.

2. درغرب جنبش مقاومت مردم عراق را تروریستی و بنیادگرا و ضد تمدن معرفی میکنند و ازاین رو بسیاری از جریانات سیاسی خارجی و حتا ایرانی درمورد عراق سکوت کرده و یا جرات حمایت از مبارزه نیروهای مقاومت درعراق را ندارند. شما این موضوع را چگونه می بینید و چه باید کرد تا مقاومت مردم عراق هرچه بیشتر مورد حمایت معنوی مردم قرارگیرد؟
م. ر ا د :
بنظرنمی رسد که در کشورهای غربی حتی در خود آمریکا اکثریت مردم مقاومت مردم عراق و در مجموع خاورمیانه را تروریستی و بنیادگرا ارزیابی کنند اگر چنین بود که آمریکا و نئوکانهای با تندنس فاشیستی تا این اندازه منفور نبودند و اینهمه تضاد در این کشورها رشد پیدا نمیکرد همین انتخابات آمریکا نمونه بارز آن است در این کشور حتی مرتجعترین جناح بندیهای نظام بر سر منافع آمریکا بجان هم افتاده اند تا جایی که همدیگر را به سوسیالیست شدن متهم میکنند .
در فرانسه سارکوزی با تئوری دفاع از ارزشهای فرانسه و باز گشت عظمت فرانسه زمان ناپلئون بر سر کار آمد . در آلمان خانم مرکل از محافظه کاران راست ارتجاعی که از طرفداران سرسخت حمایت از آمریکا بود افسار قدرت را بدست گرفت در ایتالیا یک بار دیگر برلوسکونی وارد صحنه شد نتیجه چه بود بحران مالی و اقتصادی آمریکا و مجموعه غرب و ژاپن که مجبور شده اند میلیاردها دلار پول برای جلوگیری از ورشکستگی کامل به شرکتها و بانکها تزریق کنند.
نارضایتی در تمامی کشورهای غربی موج میزند و نیروهای محافظه کار و نئوکانها که با ولنگاری سرمایه موافق بودند بدون آنکه کسی قادر باشد آنها را مهار و کنترل کند امروز از کنترل سیستم های مالی و نظارت بر کشورهای خود دم میزنند کشورهایی که تا همین چندی پیش دم از بازار آزاد ، رقابت آزاد و جهانی شدن میزدند حالا مجبورند دریک محدوده کنترل شده محصور بمانند اوضاع تا آنجا پیش رفته است که از انگلستان تا فرانسه و از آلمان تا دیگر کشورهای عضو ناتو دم از تعدیل ثروت میزنند و حتی مدیران موفق خود را زیر ضربه گرفته اند که چرا حقوقهای بالا دریافت میکنند آیا همه اینها نشان از نا کارآمدی سیستم حکومتی نیست ؟ آیا نشان از این ندارد که بیشتر مردم با سیستم اقتصادی و نظامی این کشورها مخالفند و خواهان تغییر و یا حداقل تجدید نظر در آن هستند ؟ آیا مردم تاثیر این جنگ را آنهم در دنیای ارتباطات گسترده بر شرایط اقتصادی خود با گوشت و پوست خود لمس نمیکنند؟
طبیعی است که بسیاری از سردمداران این رژیمها از اوضاع نابسامان اقتصادی کاملا با خبر هستند ولی نمیخواهند که دیگر ان از جمله نیروهای مقاومت از شرایط مناسب پیش آمده بهره برداری کنند آنها شتابان خود را به چین و روسیه میرسانند و حالا دم از همکاری میزنند همانهایی که همین چندی پیش روسیه را غیر دمکراتیک و چین را دیکتاتوری قلمداد میکردند و با تمام توان درصدد بهم زدن المپیک پکن بر آمده بودند آیا همه اینها نشانه نگرانی آنها از مردم این کشورها و نیروهای مقاومت نیست بنظر من چرا .
نیروهایی که مقاومت را رد میکنند طبیعی است که بسیاری از آنها منافع خود را در حمایت از جنگ طلبان می بینند نباید انتظار داشت که جناح بندیهای حکومتهای کشورهای غربی که منافع بانکها ، شرکتهای تولیدی بزرگ ، شرکتهای صنایع نظامی ، بیمه ها و کارمندان رده بالای تکنوکرات و بوروکرات که تعداد آنها در کشورهای غربی مخصوصا در اروپا بیش از 20 % است و حتی تمامی رسانه های غربی که بدون استثناء از سوبسید دولتی استفاده میکنندو زیر نظارت کامل سازمان های امنیتی کشورهای خود کار میکنند و یا تمامی ارتشیان و پلیس این کشورها که تا زنده اند از نظر مالی تامین هستند طرفدار نیروهای مقاومت باشند.
اوپوزیسیون ایران که باید اقرار کرد بهیچ وجه منسجم نیستند و پایه مادی هم ندارند به گروه های زیر تقسیم میشوند .
گروه اول : اکثریت ایرانیان مقیم خارج عمدتا برای کار و زندگی بهتر راهی دیگر کشورها شده اند که بسیاری از آنها مقیم اروپا و بخش بزرگی مقیم آمریکا و تعداد زیادی هم در کشورهای همجوار ایران مقیم شده اند و اکثریت آنهابا سیاست کارچندانی ندارند و نیروهای سیاسی هم بهر دلیل موفق به جلب آنها نشده اند این اکثریت با سیاست های آمریکا در خاورمیانه موافق نیستند و بیشتر آنها از رژیم ایران بشدت انتقاد میکنند مخصوصا از همکاری ایران با آمریکا بر سر عراق و افغانستان
گروه دوم : اروپا مدارها بیشتر طرفداران سابق اتحاد شوروی و چپ های افراطی را شامل میشود این گروه ها طرفدار سوسیال دمکراسی اروپاهستند و به این امام زاده دخیل بسته اند و هیچ ایرادی هم به عملکرد این احزاب ندارند تعداد این افراد زیاد نیست ولی از تمامی سیاست های کشورهای اروپایی دفاع میکند.
برای اروپا مدارها تنها آلترناتیو سوسیال دمکراسی است و انتقادی هم بر آنها وارد نیست این گروه بیشتر نیروی خود را بر روی همکاری اروپا با جناح خاتمی و روحانی متمرکز کرده و شدیدا آنها را تشویق به همکاری با اروپا میکنند حتی از نژاد پرستانی همانند سارکوزی هم انتقاد نمیکنند دیدگاه این نیروبه مسائل ایران و جهان سوم عمدتا از موضع کشورهای اروپایی است.
گروه سوم :آمریکا مدارها این گروه اساسا طرفدار سیاست های آمریکا بدون اما و اگر است و در بست تمامی سیاست های این کشور را بعلت قدرت نظامی و اقتصادی قبول دارد این گروه منتظر آن است تا آمریکا در اسرع وقت عراق را با خاک یکسان کند و یا به ایران حمله نظامی کند چون در تصور آن است که بعدا خود اینها افسار کشور را بدست خواهند گرفت . این گروه مدتهاست که خودرا در اختیار آمریکا و سازمانهای جاسوسی و رسانه ای آن قرار داده است .
گروه چهارم : گروه های چپ هستند که بازمانده های سازمانها و احزاب چپ سابقند که بیشتر بعداز انقلاب سر بر آوردند و ادامه حیات آنها در ایران در حدود دوسال بیشتر نبوده و در منطقه کردستان هم چند سالی دوام آوردند و بمحض مشکل شدن مبارزه واجبار به مهاجرت بمناطق سخت تر انواع و اقسام تئوریها را سرهم کردند که خود را به کشورهای اروپایی برسانند و امروزه بیشتر فعالیت آنها مختص به انتشار مقالات سیاسی از طریق سایت هاست . چپ ها همانند اوایل انقلاب القاب احزاب و سازمانها را حفظ کرده اند و لی از نظر جلب نیرو موفقیتی تاکنون بدست نیاورده اند .
بخشی از طیف چپ ایران مدتهاست که در گیر چپ روی کاذب است و همچنان در تلاش است تا خود را با تئوریهای بیش ار صد سال پیش تعریف کند گروه هایی از این طیف وجود دارند که نظرات طیف های چپ پیش و هنگام جنگ جهانی دوم را تبلیغ میکنند که سخت طرفدار نازیهای آلمان شده بودند و حکومت آلمان را سوسیالیستی ارزیابی کرده و آنرا ایده های ناب کارل مارکس جا میزدند طرفداران تروتسکی در اروپا به هیتلر و نازیها وعده میدادند که در عرض سه ماه با اشغال شوروی جهان سوسیالیستی خواهد شد. بخشی از این چپ کاذب در شرایطی که جهان بسمت چپ گرایش پیدا کرده است هنوز با ذره بین دنبال کارگران میگردند.
گروه پنجم : نیروهای مستقل هستند که از طیف وسیعی تشکیل شده اند و شامل چپ ها ، ملیون ، مذهبی های مترقی و مدرن ، معلمین ، دانشجویان ، دانش آموزان و تکنوکراتها و بوروکراتها هستند که بیشتر بر اصل منافع و کار مشترک تکیه میکنند که بنظر میرسد یک تفکر کاملا دمکراتیک است و برای همدیگر تعیین تکلیف نمیکنند این نیروها به پتانسیل ظرفیت های مردم داخل کشور تکیه میکنند و مهمترین بهاء را به نیروهای داخلی داده و با هرنوع وابستگی مخالف هستند و بشدت خواهان اتحاد نیروهایند و دخالت خارجی از هرنوع آنرا بر نمی تابند .
گروه ششم: ملیتها ( خلقهای ) ایرانند که همانند سالهای گذشته خواهان احترام گذاشتن به زبان ، آداب ، فرهنگ و سنتهای خود در جامعه بوده و در صدد اداره امور خود توسط خلق خود هستند تا از هویت خود پاسداری کنند حقی کاملا مسلم و انکار ناپذیر که عین دمکراسی در کشور است دمکراتیزه شدن جامعه ایران منوط به نقش خلقهای ایران در تعیین سرنوشت کشوراست برسمیت شناختن حق خودمختاری در تنظیم و مهار سیاست های دولت در کشوری مانند ایران نقش تعیین کننده ای دارد .

3. کمتر گروهی دربین نیروهای اپوزیسیون ایرانی خواست خروج بی قید و شرط ارتش متجاوز آمریکا درعراق را طرح میکند دلیل این امرچیست؟ آیا با خروج ارتش آمریکا مقتدا صدر به قدرت خواهد رسید؟ آیا جنگ داخلی خواهد شد....اساسا می توان با چنین استدلالی مخالف این شعاربود؟
م. ر ا د :
فکر میکنم منظور شما اپوزیسیون خارج کشور است که در بالا به آن اشاره کرده ام ولی در مجموع مردم ایران و تشکیلاتهای داخلی از طیفهای مختلف با حضور نظامی آمریکا در عراق مخالفند حتی دولت نیز مجبور شده است از خروج نیروهای خارجی از عراق دم بزند خود این مسئله نشان میدهد که فشار زیادی به مجموعه سیستم وارد میشود مخصوصا که حالا آمریکا در آستانه شکست کامل در عراق و منطقه خاورمیانه قرار گرفته است . که البته رژیم حتما میخواهد از این نمد کلاهی برای خودش بدوزد توده های مردم ایران با شناختی که از رژیم ایران دارند نمی خواهند ایران در گیر جنگ در عراق شود در نتیجه بسیار محتاط عمل میکنند . اوپوزیسیون همانطور که اشاره شد در خارج از کشور وجود محسوسی ندارد و مخالفت آن فقط تا سطح نوشتاریست که اساسا مردم کمتر به آنها دسترسی دارند مخصوصا با امکانات محدودی که در اختیار این نیروها قرار دارد برد وتاثیر آنها بسیار اندک است و بیشتر جنبه محفلی دارد.
از طرف دیگر بخشی از همین افراد که متعلق به گروه های سابق بودند بشدت تسلیم قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا و غرب شده اند جالب است که هیچکدام از این نیروها به استثنای اندکی چند از این افراد جرات دفاع از سیاست های کشورهای غربی و آمریکا را ندارند همین مسئله بخوبی نشان میدهد که از شکست آمریکا بشدت دچار ترس ووحشت شده اند . هستند گروه های کوچک و یا افرادی که بدلایل شخصی و نه سیاسی تمرکز خود را برروی مذهب اسلام گذاشته اند این دید بسیار خطرناک و فاشسیتی که در زمان هیتلر بر علیه یهودیها بکار گرفته شد عملا از طرف ارتجاعی ترین نیروهای محافظه کار غرب تبلیغ و حمایت میشود.

اینکه در عراق بعداز خروج آمریکا مقتدا صدر قدرت را بدست خواهد گرفت یک اغراق بیش نیست . در عراق طرفداران سیستانی با همکاری ایران از دوگره حکیم و صدر در عراق پشتیبانی کرده اند در همان سال اول این دونیروی شیعه آنچنان بلایی با جنایات خود بر سر مردم مدرن و مترقی عراق آورده اند که چاره ای جز مخفی شدن و فرار از کشور ندارند رژیم ایران هردوی این نیروها را چنان سازمان داده بود که یکی بعنوان بازوی مسلح و دیگری بعنوان بازوی سیاسی در عراق عمل کنند گروه حکیم که در وزارت داخلی عراق جا خوش کرده بودتا از حمله مقاومت در امان بماند بسیاری از بمبهای منفجر شده در بین مردم را بکمک ارتش آمریکا سازماندهی میکرد تا با کشتن عمدی مردم شیعه شهید نمایی کند . صدر در اوایل فکر میکرد میتواند بعنوان یک وزنه مهم در مبادلات سیاسی مطرح باشد که آنهم رژیم ایران با کشاند ن صدربکمک آمریکا به تهران و کشیدن گوشش بسرعت خفقان گرفت و حتی اسلحه های خود را تحویل داد.
مردم عراق بیشتر خود راعرب میدانند تا شیعه این مسئله را حتی در لبنان شاهد بودیم که رژیم جمهوری اسلامی علیرغم اصرار فراوان نتوانست جنبش حزب الهه را قانع کند تابر علیه حکومت عراق موضع بگیرد. مردم لبنان با حمایت از صدام حسین مخالفت خود را با رژیم ایران نشان دادند .
مردم عراق در کشوری زندگی کردند که یک چهارم آنها فارغ التحصیل دانشگاه بودند و از امکانات تحصیل رایگان بر خوردار بودند و برابری زن و مرد و جدای دین از حکومت بصورت قانونی برسمیت شناخته شده بود و حتی در دوران جنگ اول در سال 1991 و بعداز آن تقسیم برابر جیره غذایی را بطور مساوی در بین مردم و مقامات حکومتی شاهد بودند و اجباری هم برای چادر سر کردن وجود نداشت . ایران بکمک همین نیروها تمامی افراد تحصیل کرده عراق را چه سنی و چه شیعه را تحویل مقامات آمریکایی داده بود تا بزندان فرستاده شوند و یا اعدام شوند . ایران بکمک آمریکا و همین نیروهای ارتجاعی بسیاری از خانه های مردم تحصیل کرده را خراب تا آنها مجبور به ترک کشور شوند.
در شرایط حاضر نه طرفداران رژیم ایران و نه رژیم ایران خواهان خروج نیروهای آمریکایی از عراق نیستند چه بخوبی میدانند که رژیم پوشالی عراق قادر بدوام نیست و سقوط خواهد کرد . سیستم مذهبی شیعه عراق همانند ایران عقب افتاده نیست و با خروج آمریکا از عراق این کشور بسرعت خود را جمع وجور خواهد کرد این کشور در هفتاد سال گذشته از فقر فرهنگی هر گز رنج نبرده است این را کسانی که با غرب برای نابودی عراق همکاری کرده اند بخوبی میدانند.

4. آمریکا دلیل بی ثباتی درعراق را جمهوری اسلامی می داند. از طرفی با همین رژیم درعراق همکاری میکند. شما نقش جمهوری اسلامی درعراق را چگونه می بینید؟
م . ر ا د :
بی ثباتی عراق مقاومت ادامه دار در داخل عراق بر علیه آمریکاست آمریکا هنوز نتوانسته است باور کند که این کشور کوچک توانسته است تا این حد تدارک مقاومت را ببیند چیزی که باعث نگرانی ایران و شیخ نشین هاهم شده است تمامی سران عراق به دولت آمریکا هشدار داده بودند که آنها قادرند بیش از ده ها سال بجنگ با آمریکا ادامه دهند جنرال شوارتسکف فرمانده نظامی آمریکا در جنگ اول عراق با دبدبه و کب کبه ادعا کرده بود که سران ارتش عراق از جنگ سررشته ای ندارند درست زمانی که هیتلر به شوروی حمله کرد و با عقب نشینی تاکتیکی ارتش سرخ مواجه شد این تصور به او دست داده بود که طی سه ماه در مسکو خواهد بود با ادامه جنگ و عدم موفقیت ارتش آمریکا درعراق ژنرالهای آمریکایی تازه متوجه شده اند که آنها از تاکتیهای جنگی سر رشته ای ندارند.
طبیعی است که آمریکا نگران است نگران از دست دادن وجهه و هژمونی خود در بین اعضاء ناتو ، نگران ازدست دادن ثروت نفتی خاورمیانه که قرار بود آقایی آمریکا را در جهان تضمین کن ، نگران بر باد رفتن تمامی رویاها برای درهم شکستن روسیه و چین ، نگران ازدست دادن اعتماد کشورهای شیخ نشین عرب که سر گیجه عجیبی گرفته اند و شتابان خود را به اسرائیل نزدیک میکنند ، نگران از دستیابی دیگر کشورها و رقبا به منابع انحصاری نفتی آمریکا در خاورمیانه ، نگران کوچ جمعیت مهاجر اسرائیلی که با پول همین کشورهای شیخ نشین تا کنون سرپا ایستاده است و ....
همکاری رژیم ایران با عراق تضمین ادامه حیات رژیم در منطقه بود رژیم خمینی بخوبی از همان اول میدانست که آمریکا برای ایجاد این رژیم چقدر تلاش کرده است . همکاری که جمهوری اسلامی با آمریکا در مورد عراق و افغانستان کرد هیچ کشور مزدور آمریکا بجز کویت انجام نداد هیچکدام از کشورهای عرب حاضر نشدند تا در کشتار ملیونی مردم عراق همانند ایران با آمریکا همکاری کنند.
آمریکا بخوبی میداند که مردم عراق بیش از 50 سال سابقه مبارزه با استعمار را بطور عملی پشت سر خود دارند و بشدت سیاسی هستند و با وجود تلاش آمریکا و ایران برای تبدیل این کشور بیک کشور مذهبی از نوع سنی و شیعه توده های مردم عراق قادرند در کوتاه ترین زمان ممکن قدراست کنند و خود را سازمان دهند و دوباره ابتکار عمل را در منطقه بدست گیرند . آمریکا هزاران نفر ازسران اعضاء حزب بعث عراق که مقاومت را در عراق سازماندهی میکنند از جمله طارق عزیز را درزندان نگه داشته است تاکنون حتی قادر نشده است یک نفر از آنهارا با خود همراه کند این آن نگرانی است که آمریکادارد.
مردم عراق چه چیز میتوانند از جمهوری اسلامی و طرفدارات صادراتی آن بدست آورند . اینکه زنان نصف مردان حق و حقوق دارند ، اینکه بزور باید چادر و دستمال بر سر زنان کرد ، اینکه باید در ملاء عام مردم را شکنجه کرد و شلاق زد و اعدام کرد ، اینکه قانون جزایی ایران همان قوانین انسانهای وحشی اولیه است ، اینکه زنان برده سکسی مردان هستند و هر کاری که بخواهند میتوانند با زنان بکنند ، اینکه در روایات مذهبی رژیم که قانونی شده مردان حق دارند زنان را تنبیه کنند و کتک بزنند ؛ اینکه فرزند حق پدر است و نه مادر . نه اینها رویاهای مردم عرب عراق نیست حالا چه شیعه باشند و چه سنی و چه کرد. نقش رژیم ایران در عراق ادامه تشنج در این کشور ، افزایش تضاد بین شیعه و سنی ، ادامه جنگ در منطقه خاورمیانه چیزی که هر عربی در منطقه به آن پی برده سیاستی که دربست در خدمت منافع آمریکاست.
تازمانی که رژیم ایران علنِی و آشکارا از مقاومت عراق و افغانستان بعلت جنایاتی که بر علیه این دو کشور با همکاری آمریکا مرتکب شده است عذر خواهی نکند مقاومت منطقه نمیتواند به این رژیم اعتماد کند . وقتی مردم عراق و نیروهای مقاومت چهره عریان دمکراسی جنایت کارانه آمریکایی را به جهانیان نشان میدهند و از پشتیبانی مردم منطقه و جهان بر خوردار ند چه نیازی به اندک حرافان در چهره روشنفکر نیاز دارند که خودرا تسلیم نیروهای ارتجاعی جهانی کرده اند و مضحکه خاص و عام شده اند. خاورمیانه یک فاز تاریخی مبارزاتی خودرا بر علیه هار ترین و ارتجاعی ترین نیروهای امپریالیستی با موفقیت بپایان رسانده است . این وظیفه نسل جوان کشورهای خاورمیانه است که از این دست آوردهاو تجارب پاسداری کند و چنان شرایطی در منطقه ایجاد کند که هیچ نیروی متجاوزو اشغالگری جرات تجاوز و اشغال سرزمینهای ما را در مخیله خود جای ندهد.

م . ر ا د ( 03.11.2008)



هیچ نظری موجود نیست: